پرسش :

آيا درست است كه مي گويند تا كسي حب حضرت علي (علیه السلام) را نداشته باشد وارد بهشت نمي شود؟


شرح پرسش :
پاسخ :
قرآن و روايات به طور صريح اعلام مي‏دارد كه تنها اسلام و تشيع كه همان حقيقت اسلام ناب است از افراد پذيرفته مي‏شود و اين به معناي آن نيست كه همه شيعيان اسمي وارد بهشت مي‏شوند؛
اما در مورد افراد ديگر اديان و مذاهب بايد گفت: آنان به سه دسته تقسيم مي‏شوند كه هر يك حكمي جداگانه دارند:
يك. با اسلام و تشيع آشنا شده؛ ولي به دليل تعصّب يا عناد و لجاجت از پذيرفتن آن سرباز مي‏زنند. چنين افرادي به فرموده قرآن كريم اهل جهنم‏اند.
دو. با اسلام و تشيع آشنا نيستند؛ ولي در جهالت خود مقصراند؛ يعني، از وجود ديني به نام اسلام يا مذهبي به نام تشيع مطلع‏اند؛ ولي با وجود همه امكانات و شرايط لازم براي جست‏وجوي حقيقت اقدامي نمي‏كنند. چنين افرادي در حد تقصير خويش روز قيامت مجازات مي‏شوند.
سه. با اسلام آشنا نيستند و در جهالت خود نيز تقصيري ندارند؛ بلكه يا اصلاً به گوش‏شان نخورده يا آنكه امكان تحقيق و پژوهش براي آنان وجود نداشته است و تنها هر آنچه را به آنها رسيده (مثل مسيحيت و)...قبول كرده و به آن عمل نموده‏اند. چنين افرادي اهل جهنم نيستند و خداوند آنان را مشمول عفو و رحمت خود قرار مي‏دهد و اعمال آنها را با ميزان حقيقت‏خواهي آنان و آنچه فكر مي‏نمودند حق است، مي‏سنجد.
مطالب بالا از آيات و روايات استفاده مي‏شود كه درباره آن توضيح مختصري مي‏دهيم:
يكم. مردم بر حسب وضع‏شان در برابر وعده و وعيدهاي خداوند متعال، به شش دسته تقسيم مي‏شوند: مؤمنان، كافران، مستضعفان، مرجون لامر الله، معترفان به گناه (كه عمل صالح و ناصالح را مخلوط كرده‏اند و اهل اعراف).
مؤمنان افرادي‏اند كه به خداوند ايمان آورده‏اند و جايگاه‏شان بهشت است.
كافران كساني‏اند كه از روي علم حق را شناخته‏اند؛ ولي به علت عناد و لجاجت از آن سر بر تافته‏اند. اين گروه مقصراند و جايگاه‏شان به طور حتم جهنم است.
گروه مستضعف و مرجون الي الله نيز كساني‏اند كه داراي عذراند؛ يعني، اگر نتوانسته‏اند به دين حق بپيوندند و بدان عمل بكنند، به لحاظ تقصير يا كوتاهي كردن آنان نبوده است؛ بلكه از جهت يك سلسله عواملي بوده كه از اختيار آنها خارج بوده است. همين عوامل موجب جهل يا غفلت يا عمل نكردن آنان به دستورات دين اسلام شده است. بديهي است كه چون اين صورت، ترك به اختيار آدمي مستند نبوده و معلول عوامل خارج از اختيار او است، براي آدمي نه نفعي خواهند داشت و نه ضرري. مرجع كار چنين كساني خداوند خواهد بود. خداوند خودش به نحوي كه حكمت و رحمتش ايجاب عمل خواهد كرد.
دوم. آيات 96-98 سوره «نساء» بر مطلب ياد شده، دلالت مي‏كند. خداوند در آن آيات عذر افراد را به دليل مستضعف بودن با شرايطي قبول كرده است.
در آيه 106 از سوره «توبه» هم كار اين گونه افراد را به خود خداوند احاله كرده است. مراد از «مستضعف» در اينجا فقر اقتصادي نيست؛ بلكه در ضعف قرار داده شدن از جهت دسترسي به منبع هدايت است. اين است كه در آيات سوره «نساء» جمله «لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا» به عنوان شرط و علت عذر براي مستضعفان ذكر شده است، از اين صفت مي‏توان دريافت كه علت معذور بودن همه جا و به طور عموم راه و چاره نداشتن است كه شامل جاهل غافل غير معاند هم مي‏شود. افزون بر اينها، آيه 286 سوره «بقره» بر همين گفته دلالت دارد؛ زيرا در ذيل آيه فوق اين مطلب آمده كه انسان، هر چه خوبي كرده، به نفع او و هر چه بدي كرده بر ضرر او است. به طور روشن مفهوم سخن فوق اين خواهد بود كه اگر چيزي به اكتساب، يعني، آنچه مسؤوليتش به عهده خود شخص است، مستند نباشد، گناه و مسؤوليت براي انسان نخواهد داشت.
سوم. به عقيده علامه طباطبايي، معناي «مستضعف» علاوه بر اينكه افراد ساكن در سرزميني را كه بر اثر نبودن دانشمند، راهي براي قرار گرفتن دين اسلام در آنجا نيست، شامل مي‏شود؛. همچنين به فردي هم كه ذهنش به يك مطلب حق منتقل نشده و فكرش به حق راه نيافته، شامل مي‏گردد؛ يعني، شخصي كه به حق رهبري نشده و در عين حال از كساني است كه با حق عناد ندارد؛ بلكه طوري است كه اگر حق برايش واضح گردد، از آن پيروي خواهد كرد؛ ولي به عوامل مختلف حق براي او مخفي مانده است. چنين كسي جزء افراد مستضعف خواهد بود؛ چرا كه آدم غافل قدرت ندارد و با چنان جهالتي هم كه نمي‏شود راهي به حقيقت يافت. (براي اطلاع بيشتر ر.ك: الف. ترجمه تفسير الميزان، ج 5، ص 80 ب. اصول كافي، ج 3، باب كفر و ايمان. پ. مطهري، مرتضي، عدل الهي، ص 352.)
و اما درباره محبت امام علي(ع): رواياتي وارد شده كه براي نمونه مي توانيد به كتاب وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي جلد اول مراجعه اي داشته باشيد. كه ظاهر اين روايات اين است كه هر كس محب علي(ع) نباشد وارد بهشت نمي شود ودر مقابل هم وارد شده كه با محبت علي هيچ گناهي به انسان ضرر نمي زند. چنانچه در بحار الانوار نقل شده: «حب علي ابن ابي طالب حسنه لا تضر معها سيئه» يعني محبت علي(ع) حسنه اي است كه با وجود آن هيچ گناهي به آدمي ضرر نمي زند. (بحارالانوار، چاپ كيهاني، ج 9، ص 401)
لكن نكته مهم فهم اين روايات و پي بردن به مقصود واقعي از اين روايات است و الا لازمه اخذ به ظاهر اين روايات اين است كه اگر شخصي مسلمان و اهل تسليم و اعمال نيك بود و قلبي سليم داشت و در گوشه قاره آفريقا هيچ خبري از علي(ع) به او نرسيده و هيچ تقصيري هم در اين زمينه ندارد داخل بهشت نشود و در مقابل يك مدعي محبت علي(ع) كه مرتكب معاصي مي شود مهر برائت از آتش بخورد و وارد بهشت شود. پس بايد ديد مقصود واقعي از اين روايات چيست كه براي روشن شدن مفاد روايات تذكر چند نكته لازم است.
الف. اينكه در روايات و حتي آيات قرآن كريم تاكيد بر حب علي و اولادش [اهل البيت(ع)] شده بايد ديد جهت اين تأكيد چيست. روشن است كه مهم شخصيت اينها است كه در شخص آنها تجلي يافته. يعني اينكه ما مأمور به حب علي(ع) هستيم چون علي نمونه كامل انسان كامل و عدل محض و آينه تمام نماي تمام خوبيهاست. نه از آن جهت كه نامش علي و فرزند ابوطالب است.
ب. محبت واقعي نشانه هايي دارد كه از مهمترين آنها تسليم و تبعيت مطلق محب از محبوب است. قرآن كريم مي فرمايد: «قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني» «اي پيامبر به اينها بگو اگر خدا را دوست مي داريد مرا پيروي كنيد». (آل عمران، آيه 31)
پس اگر شخص ادعاء محبت داشته باشد ولي در عمل پيرو محبوب نباشد در حقيقت محب نيست و دروغ مي گويد. بفرموده امام صادق(ع):
تعصي الاله و انت تظهر حبه هذا لعمري في النعال يوسع
لو كان حبك صادقا لاطعنه ان المحب لمن يحب مطيع
خدا را معصيت مي كني در حالي كه مدعي محبت او هستي به جانم قسم كه اين كار در ميان كار ما شگفت آور است. اگر محبت تو راستين مي بود او را اطاعت مي كردي زيرا كه هر دوستي مطيع دوست خويش است. (اصول كافي ، جلد 2، ص 60، چاپ اسلاميه)
ج. كساني كه حب علي(ع) را ندارند سه گونه هستند. كه حكم هر كدام متفاوت است.
1. جاحدين، يعني كساني كه با اينكه شخصيت علي(ع) را شناخته اند و مضمون آيات و روايات متواتر را درباره علي ديده اند و با كلمات بلند علي(ع) آشنايي دارند ولي از روي تعصب و عناد و لجاج و يا به تقليد متقدمين خود محب علي نيستند و مقام او را انكار مي كنند. بفرموده قرآن كريم: «فلما جائهم ما عرفوا كفروا به» بعد از شناخت به كفر و انكار برخاستند. (بقره، آيه 89)
2. مقصرين؛ كساني كه در شناخت علي(ع) كوتاهي كرده اند و با اينكه امكان و توانايي براي شناخت مذهب تشيع و نمونه كامل انسانيت (علي(ع)) داشته اند كوتاهي كرده اند و به تبع چون شخصيت علي(ع) را نشناخته اند محبتي هم از او ندارند چون محبت فرع شناخت است.
3. قاصرين؛ كساني كه امكان و توانايي شناخت براي آنها نبوده و اساسا اين سؤال به ذهن آنها خطور نكرده. لكن اگر سؤال پيش مي آمد و تحقيق مي كردند و شخصيت واقعي علي(ع) را درك مي كردند از محبان او مي شدند.
د. نكته آخر اينكه چه كسي وارد بهشت مي شود يا نمي شود، تحت اراده و قدرت خداوند است و ما فقط با استفاده از آيات و روايات بيان قواعد كلي و مقتضيات در اين زمينه را مي نمايم و الا ممكن است خداوند متعال به فضل و كرمش همه را داخل بهشت نمايد و هيچ حكم قطعي در اين زمينه نمي توان صادر كرد چنانچه نقل شده وقتي پيامبر اكرم(ص) عثمان ابن مظعون را كه يكي از بهترين يارانش بود دفن مي كرد خود را روي جنازه او انداختند و بوسيدند زني از انصار بنام ام علاء گفت هنيئا لك الجنه، بهشت بر تو گوارا باد. حضرت با نگاهي غضب آلود فرمودند از كجا مي داني؟ مگر بتو وحي شده است مگر تو از حساب خلق خدا آگاهي و ... (مجموعه آثار، استاد مطهري، جلد 1، ص 273، نقل از اسد القابه، عثمان بن مظعون)
بعد از اين نكات معلوم مي شود كه به صورت مطلق مي توان گفت هر كسي محب علي(ع) نيست وارد بهشت نمي شود و نه هر كس محب علي است وارد بهشت مي شود. بلكه بايد ملاحظه كرد كه شخصي كه محبت علي(ع) را ندارد از كداميك از اقسام سه گانه است. اگر از قسم اول است كه با اينكه به مقام و شخصيت علي(ع) پي برده به انكار پرداخته طبق قاعده اين شخص وارد بهشت نمي شود و چون از حقيقت خصومت با حق و عدالت و اوصاف كمال دارد و بفرموده قرآن «فلما جائهم ما عرفوا كفروا به فلعنه الله علي الكافرين» (بقره، آيه 89)
اما گروه دوم كه مقصرين باشند اينها بخاطر اين كه كوتاهي و تقصيرشان مورد مؤاخذه قرار مي گيرند و از اين جهت مورد عذاب واقع مي شوند و بعد از ديدن اين عذاب ممكن است وارد بهشت شوند.
اما گروه سوم يعني قاصرين، بهشت و جهنم رفتن اينها تابع بقيه اعمال آنها است.
اما كساني هم كه داراي محبت علي(ع) هستند نمي توان گفت بصورت مطلق وارد بهشت مي شوند و معناي روايت نقل شده از بحار هم اين نيست كه هر كسي گفت من محب علي(ع) هستم وارد بهشت شود. بلكه در صورتي است كه صادق در محبت باشد كه گفتيم از نشانه هاي صدق در محبت تبعيت مطلق از محبوب است. چنانچه استاد مطهري از آيت الله وحيد بهبهاني معناي اين حديث را اينگونه نقل مي فرمايند: كه اگر محبت علي(ع) كه نمونه كامل انسانيت و طاعت و عبوديت و اخلاق است از روي صدق باشد مانع ارتكاب گناه مي گردد و محبت پيشوايي مانند علي كه مجسمه عمل و تقوا و پرهيزگاري است آدمي را شيفته رفتار علي مي كند فكر گناه را از سر او بدر مي كند البته به شرطي كه محبتش صادقانه باشد. فرمانبرداري از محبوب لازمه محبت صادق است. (مجموعه آثار، ج 1، ص 331)
و لازمه فرمانبرداري مطلق از معصوم يعني داخل بهشت شدن. انشاء الله خداوند به همه ما معرفت و محبت صادقانه اهل بيت(ع) عنايت فرمايد.
در اين زمينه آثار فراواني است لكن از همه مناسب تر،مجموعه آثار استاد مطهري، جلد 1، و يا كتاب عدل الهي مي باشد.
eporsesh.com