پرسش :

کلیدهای موفق والدین برای تربیت موفق کودکان چیست؟


شرح پرسش :
پاسخ :
تربیت فرزندان باید به گونه‌ای باشد که علاوه بر احساس مسوولیت به آن‌ها عزت نفس نیز بدهد و باعث شود که آن‌ها خودشان را دوست بدارند. وقتی فرزندان با این روش بزرگ شوند، دیگرنیازی نیست برای این که احساس قدرتمندی کنند و یا حتی برای جلب توجه و محبت، به مواد مخدر، دوست‌های ناباب و روابط نادرست روی آورند.
کلیدهایی که به آن اشاره می کنیم می تواند به شما والدین عزیز کمک کند تا با به کارگیری این روش‌های اثبات شده بتوانید فرزندانی سالم( از لحاظ روحی و شخصیتی) تربیت کنید.
1- به کیفیت زمانی که با فرزندتان می‌گذرانید، توجه کنید.
پرورش عزت نفس فرزندان به این امر مهم بستگی دارد که کیفیت زمانی که با آن‌ها می‌گذرانید چگونه است.
مهم نیست چه مدت در کنار فرزندانتان هستید. کیفیت خوب و ایجاد روابط صحیح بین شما اهمیت دارد.
اغلب ما به قدری سرمان شلوغ است که به محض تمام شدن کار اول به فکر شروع کار دوم و ... هستیم. بنابراین هرگز نمی‌توانیم حواس‌مان را 100درصد روی گفته‌های فرزندان‌مان متمرکز کنیم.
شاید تنها وانمود کنیم به آن‌ها گوش می‌دهیم ولی در اصل حواس‌مان جای دیگری است. اگر زمانی را که با فرزندان‌مان می‌گذرانیم پرکیفیت نباشد و آن‌ها بهره ی لازم را از بودن در کنار ما نبرند ، باید انتظار بدرفتاری از جانب آن‌ها را داشته باشیم.
همواره به خاطرداشته باشید که حتی اگر سرسری هم به گفته‌های فرزندتان گوش بدهید بسیار بهتر از حالتی است که به او بی‌اعتنا و بی‌توجهی نشان دهید.
بهتر است بدانید بیان احساسات هیچ‌گونه مشکلی به‌وجود نمی‌آورد. اگر کسی در مورد خاصی نظری بدهد، این تنها نظر و عقیده ی اوست، نباید با او بحث و جدل کرد تا او را مجبور به اطاعت از خود کنیم. به عنوان مثال وقتی فرزندتان به شما می‌گوید: «مامان، شما اصلا برای من وقت نمی‌گذارید»، حتی اگر این طور هم نباشد و شما تا سر حد امکان سعی می‌کنید برای او وقت بگذارید و حتی چند دقیقه‌ای قبل هم با او بازی کرده‌اید باید متوجه شوید که او نظرش را به شما ابراز کرده است. بنابراین به احساسات و عقاید او احترام بگذارید و بگویید: «فکر می‌کنم مدت‌هاست که وقت نکردیم دوتایی با هم باشیم، پس بیا فکر کنیم که از این به بعد چه کار کنیم تا تو هم راضی باشی.»
2- با اعمالتان بر روی او تاثیر بگذارید.
آمار نشان داده است که احتمالا بیش از 2000 بار در روز به فرزندان‌مان «بکن و نکن» می‌گوییم پس جای تعجب نیست که آن‌ها نسبت به گفته‌های ما بی‌توجه شوند و طوری وانمود کنند که اصلا حرف‌های ما را نشینده‌اند! سعی کنید به جای آن که مرتب سر آن‌ها داد و فریاد بزنید به خودتان بگویید: «در این شرایط من باید چه کار کنم؟» به عنوان مثال اگر ناراحت هستید که چرا فرزندتان لباس‌هایش را درمی‌آورد و به همان صورت نامرتب گوشه‌ای پرت می‌کند و شما باید لباس‌هایش را بشویید و مرتب کنید، همواره به خاطر داشته باشید که با اعمال خود بهتر می‌توانید بر روی آن‌ها تاثیر بگذارید.
3- کاری کنید تا او احساس قدرت و بزرگی کند.
کاری کنید که فرزندتان احساس قدرت کند. در غیر این صورت او به هر دری می‌زند تا جبران این حالت را بکند. همواره از روش‌هایی استفاده کنید تا احساس ارزشمندی در فرزندتان تقویت گردد: «مثلا نظرش را بخواهید، به او حق انتخاب بدهید، به او اجازه دهید بعضی کارهای شخصی شما را انجام دهد، در پختن غذا به شما کمک کند، در خرید کردن همراه شما باشد و در صورت لزوم به شما کمک کند و ... یک کودک چهار ساله قادر است ظرف‌های پلاستیکی و یا میوه‌ها را بشوید. او حتی می‌تواند سطل آشغال را هم بیرون از خانه بگذارد (البته خانه‌های هم کف) همه ی ما سعی می‌کنیم تمام کارها را خود به شخصه انجام دهیم، زیرا فکر می‌کنیم خودمان راحت‌تر و سریع‌تر کارها را پیش می‌بریم. ولی باید بدانیم که در این صورت بچه‌ها احساس بی‌ارزشی و توخالی بودن می‌کنند و در آینده به سختی زیر بار مسوولیت خواهند رفت.
4- بگذارید عواقب اعمالش را ببیند.
وقتی می‌خواهید در بعضی کارهای فرزندتان دخالت کنید. ابتدا از خود بپرسید: اگر در این کار دخالت نکنم و اجازه دهم خودش تصمیم بگیرد چه اتفاقی می‌افتد؟ مطمئن باشید در مواردی که نیاز نیست در امور فرزندتان دخالت کنید و شما این کار را انجام می‌دهید ، فرصت یادگیری را از او می‌گیرید و نمی‌گذارید عواقب و پیامدهای اعمالش را ببیند. به عنوان مثال اگر فرزندان فراموش کرده است ظرف غذایش را به مدرسه ببرد، نیاز نیست شما برای او این کار را انجام دهید. بگذارید خودش راه‌حلی برای این مشکل پیدا کند و به طور عملی یاد بگیرد که کمتر چیزها را فراموش کند. بنابراین با این روش، بحث و اختلاف بین شما نیز کاهش می‌یابد و دیگر نیازی نیست مرتب به او غر بزنید: «یادت نرود ظرف غذایت را با خودت ببری».
5- با او به‌طور منطقی برخورد کنید.
بعضی اوقات فرزندان کاری انجام می‌دهند و شما نمی‌توانید صبر کنید تا او نتیجه ی کارش را خود به عینه مشاهده کند. باید به صورت منطقی با او رفتار کنید. به عنوان مثال، اگر فرزندتان فراموش کند فیلم کارتونی که برای او اجاره کرده‌اید به موقع برگرداند، به جای این که یک هفته به او اخم کنید و باعث رنجش او شوید، بهتر است این کار را خودتان انجام دهید ولی پول اجاره ی آن را از پول تو جیبی او کم کنید، تا او به جای بدرفتاری شما، شاهد رفتار منطقی‌تان باشد. به تدریج او نیز همین رفتار را از شما فرا خواهد گرفت.
مذهب و کمک به تربیت کودکان
طبق مطالعه ی جدیدی كه تأثیرات دین را بر رشد و ارتقای كودكان بررسی كرده است، مشخص شده كودكانی كه والدین مذهبی دارند بهتر از دیگر كودكان رفتار می‌كنند و خود را با شرایط تطبیق می‌دهند.
جان بارتكوسكی، جامعه‌شناس دانشگاه ایالت می سی سی پی و همكارانش از والدین و مربیان بیش از 16 هزار كودك كه بیشتر آنها در سال‌های اولیه ی تحصیل بودند خواستند ارزشیابی كنند كه كودك چه‌قدر بر خود كنترل دارد، چند وقت یك‌بار رفتار ضعیف یا نامناسب از خود نشان می‌دهد و آیا به‌خوبی به همسالانش احترام می‌گذارد و با آنها تعامل دارد یا نه؟ محققان نمرات به‌دست آمده را با اظهارات والدین مبنی بر این‌كه چند وقت یك‌بار به مكان‌های مذهبی می‌روند، آیا در مورد دین با كودكشان صحبت می‌كنند یا خیر و آیا بر سر مسائل دینی در خانه مشاجره می‌كنند یا نه، مقایسه كردند.
نتیجه این بود: كودكانی كه والدینشان به‌طور مرتب در مراكز دینی شركت داشتند (به‌خصوص وقتی هر دوی آنها بسیار مرتب به این مراكز می‌رفتند) و با كودكشان در مورد دین صحبت می‌كردند، نسبت به كودكانی كه والدینشان مذهبی نبودند، هم از طرف والدین و هم از طرف مربیان نمره ی بهتری در مورد كنترل بر خود، مهارت‌های اجتماعی و تمایل به یادگیری كسب كردند.
بارتكوسكی همچنین نشان داد هنگامی كه والدین غالباًً بر سر مسائل مذهبی بحث و مشاجره می‌كردند، كودكان بیشتر مشكل داشتند.
بارتكوسـكی در توجیه این یافته‌ها می‌گوید: آموزش‌های مذهبی به سه دلیل می‌تواند برای كودكان خوب باشد؛ اول این‌كه گروه‌های مذهبی از والدین حمایت اجتماعی می‌كنند و این برای رشد مهارت‌های آنان مفید است. كودكانی كه بـه این گروه‌های مذهبی آورده می‌شوند وقتــی همـان حرف‌های والدین شــان را می‌شنوند كه بزرگســـالان دیگر هـم آنها را تأیید می‌كنند، حرف‌های والدین شـان را در خانـه عمـیق‌تر درك می‌كنند.
دوم این‌كه انواع ارزش‌ها و هنجارهایی كه در گروه‌های مذهبی مبادله می‌شود، اغلب به فداكاری و طرفــداری از خانـواده گرایش دارند. این ارزش‌ها در شكل‌گیری ارتباط والدین با كودكان و در نتیجه رشد كودكان در واكنش به این ارتباط بسیار بسیار مهم هستند .
در آخر سازمان‌های مذهبی مهارت‌های والدین را با معانی مقدس عجین می‌كنند.
یکی از جامعه‌شناسان دانشگاه ویرجینیا كه در این مطالعه حضور نداشت نیز با این موارد هم‌عقیده است. وی می‌گوید لااقل برای مذهبی‌ترین والدین فرستادن كودكانشان به بهشت مهم‌تر از فرستادن آنها به دانشگاه هاروارد است.
یکی از روان‌شناسان دانشگاه بولینگ گرین استیت در اوهایو نیز كه در این تحقیق حضور نداشت می‌گوید: این‌كه چرا سازمان‌های مذهبی می‌توانند شرایط بیشتر پیشرفت را برای زندگی خانوادگـی فراهم سازنـد ولی سازمان‌های غیرمذهبی كه به همین منـظور تأسیس شده‌اند نمی‌توانند، هنوز یك راز است.
بارتكوسـكی به مقاله‌ای اشـاره می‌كند كه در مجله ی تـحـقیـقـات عـلـوم اجتماعی (Research Social Science) منتشر شده است. وی می‌گوید: یكی از محدودیت‌های تحقیق او این است كه در مورد این ‌كه چگونه گروه‌های مذهبی با توجه به تأثیرات شان بر كودكان با هم تفاوت دارند، مقایسه‌ای صورت نگرفته است.
www.eporsesh.com