پرسش :

درباره اهميت تربيت کودکان و اقسام آن توضیح دهید.


شرح پرسش :
پاسخ :
کودکان ارزشمند‌ترين و ظريف‌ترين هديه‌اي هستند که خداوند به امانت به ما سپرده و ما را بر سرنوشت آنها حاکم کرده است و ما نيز وظيفه داريم که اين بار مسئوليت را با مطلوب‌ترين روش‌ها به سر منزل مقصود برسانيم. لازمه تربيت صحيح کودک، ياري گرفتن از قرآن و احاديث و رعايت موازين اسلامي است. روش اسلام در تربيت کودک، محبت و پند و نصيحت توأم با مدارا و احتياط است که بايد در عين حال دلنشين و مؤثر باشد. بنابراين تنبيه و مجازات نخستين عامل تربيتي در اسلام نيست، بلکه ابزاري است که در صورت سودمند واقع نشدن رفق و محبت در ايجاد عادات خوب به کار مي آيد. در تربيت اسلامي زياده‌روي ديده نمي‌شود و فقط از اين راه مي‌توان افرادي معتدل را تربيت کرد؛ به طوري که تمام قواي او اشباع و تعديل شوند و جسم و روح و عقل، هماهنگ باشند. به ياد داشته باشيم که مقوله تربيت، فارغ از جنبه روحي و نفساني آن، جنبه بدني و عقلي را نيز شامل مي‌شود و هر گاه اين سه به موازات يکديگر و به طور صحيح تربيت شوند، قطعاً انسان توانا و مستعدي را تقديم جامعه بشري خواهيم کرد.
اهميت تربيت
تربيت به معناي پرورش است و برخي گفته‌اند تربيت، از حد افراط و تفريط بيرون آوردن و به حد اعتدال سوق دادن است. اما تربيت در اصطلاح، کوشش براي ايجاد دگرگوني مطلوب در فرد و به عبارت ديگر، تربيت به فعليت رساندن استعدادها، و نيز مراقبت از او در مسير رشد و سير او به سوي کمال است. از تعريف بالا اهميت فراوان تربيت آشکار مي‌گردد؛ چون انسان، ترکيبي از استعدادها و قواي جسمي و روحي است. پيامبر گرامي اسلام در حديثي انسان‌ها را به معادن تشبيه کرده و فرموده است: «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضّه؛ مردم معدن‌هايي هستند همچون معادن طلا و نقره». چنانچه اين استعدادها به شکوفايي و فعليت نرسد، زندگي انسان بيهوده و عبث خواهد بود. پس انساني دور از تربيت، يعني انسان دور از حيات فرهنگي و اعتقادي، دور از کمال و پيشرفت، انسان بي‌هدف و بالأخره انساني دور از انسانيت.
روش اسلام در تربيت کودک، محبت و پند و نصيحت توأم با مدارا و احتياط است که بايد در عين حال دلنشين و مؤثر باشد
تربيت بدني، تربيت عقلي، تربيت روحي
تربيت بدني
تربيت بدني، پروراندن جسم کودک است تا او بتواند به اعمال گوناگوني بپردازد و بدنش در برابر بيماري‌ها مقاوم گردد. شنا، تيراندازي و سوارکاري بخشي از روش‌هاي تربيت بدني در اسلام است. هدف از اين گونه تربيت، تقويت جسم و تمرين آن بر تحمل ناهمواري ‌هاست. اسلام ما را به بهره‌برداري از مزاياي دنيا براي بدن دعوت مي‌کند، اما در صدد تنظيم و تعديل نياز‌هاي آن است؛ زيرا اگر انسان بخواهد به گونه‌اي افسار گسيخته در صدد تأمين نيازهاي جسم خود باشد، در هيچ حدي متوقف نمي‌شود.
تربيت عقلي
اسلام، ديني فطري است و تمام قوا و نيروهاي انساني را محترم مي‌شمرد و از راه صحيح و به دور از افراط و تفريط، آنها را پرورش مي‌دهد. به همين جهت، عقل را نيرويي با ارزش معرفي و آن را در راه خير و نيکي تربيت مي‌کند. اسلام عقل بشر را به بهره‌برداري از نيروهاي مادي و به کارگيري آنها براي زندگاني متوجه مي‌سازد. قرآن کريم مي‌فرمايد: وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الأرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ ؛ «ما به شما در زمين، قدرت و توانايي داديم و در آن، وسايل زندگي شما را فراهم ساختيم».
تربيت روحي
اما از سوي ديگر، اسلام روح بشر را به ارتباط با خدا و ترس از او متوجه مي‌گرداند و اين تصور در او به وجود نمي آيد که عقل عصاره زندگي و تنها گوهر حيات است. در اسلام پيوند ميان انسان و خدا، بر اساس محبت و مودت و اميد است؛ علاقه‌اي ناگسستني که عقل و روح را به هم مربوط مي‌سازد. اسلام عنايت خاصي به پرورش روح دارد؛ چون مرکز و کانون شخصيت انسان را تشکيل مي‌دهد و بدون ترديد اين نيروي مجهول، بزرگ‌ترين نيرو در وجود و هستي است؛ روش اسلام در پرورش روح اين است که پيوستگي خلل ناپذيري را ميان آن و خدا در تفکر و شعور و عمل انساني در هر لحظه و هر جا ايجاد کند و بدين منظور، از راه‌هاي مختلف بهره‌ مي‌گيرد.
لزوم تربيت کودک در خردسالي
کودک در خردسالي تربيت پذيري بيشتري دارد؛ زيرا در اين سن، او به راحتي و آساني فرمانبرداري مي‌کند و سريع‌تر تحت تأثير قرار مي‌گيرد و هنوز در او عاداتي که مانع اطاعت او باشد، به وجود نيامده است و نيز اراده‌اي قوي ندارد تا او را از اطاعت باز دارد. بنابراين اگر کودک خردسال به روش‌هاي نيکو و رفتارهاي خوب، انس و عادت پيدا کند، اين عادت در او مستمر و بلکه رو به شدت و افزايش خواهد بود. بزرگ‌ترين اشتباه آن است که برخي مي‌گويند بايد کودکان را به حال خود واگذاشت تا آنها آزادانه و بي‌هيچ قيد و بندي پرورش يابند.
کسي که در دوران کودکي آزادانه از تمايلات خود پيروي مي‌کرده، در دوران رشد و بزرگسالي نمي‌تواند تمايلات خود را تعديل و تنظيم کند؛ زيرا عاداتي که در دوران کودکي داشته، به صورت ملکه راسخ و پايدار در آمده است. به همين دليل است که آنچه انسان در دوران خردسالي فرا مي‌گيرد، همچون نقشي مي‌ماند که در سنگ ايجاد شده و به آساني محو نمي‌شود. اسلام براي ساختن شخصيت انساني، به مربيان امر کرده تا به کودکان محبت بورزند؛ چنان که پيامبر گرامي اسلام مي‌فرمايد: «به کودکان محبت بورزيد و به آنها ترحم کنيد. وقتي به آنان وعده داديد، وفا کنيد؛ زيرا آنها جز اينکه شما را روزي دهنده خود مي‌بينند، تصور ديگري ندارند».
تلطيف رفتار کودک و تنظيم آن
آزادي دادن به کودک خردسال و اعطاي مجال انتقاد به وي معنايش اين نيست که او را به اصطلاح لوس و خودکامه بار بياوريم، بلکه موظفيم بلافاصله پس از هفت سالگي، او را تحت مراقبت قرار دهيم تا رفتار آزادانه و خودسرانه او در مجراي صحيح و معقول و سنجيده‌اي قرار گيرد و تحرک‌هاي او سازمان يابد. پيامبر اسلام در تربيت فرزندان خود، هرگز به تنبيه بدني متوسل نشد و از هيچ عاملي جز لطف و محبت و مهر و عاطفه بهره نگرفت.
پيامبر اکرم(ص) فرمود: «لا ايمان لمن لا أمانة له؛ آن که امانت‌دار نيست، ايمان ندارد».
مربيان و معلمان بايد بدانند که اوليا، فرزندان خود را به امانت به آنان سپرده‌اند و هدف آنان نگه داشتن جسم فرزندانشان نيست، بلکه مقصود تربيت و پرورش همه جانبه آنان است. تربيت صحيح ايجاب مي‌کند که کودکان را آن چنان که هستند، پرورش دهند، نه آن گونه که خود تمايل دارند.
رسول خدا(ص) فرمود: هر کودکي با زمينه‌اي فطري و خداداد متولد مي‌شود و اين پدران و مادران و مربيان هستند که آنان را در مسير‌هاي خاص ديني و تربيتي قرار مي‌هند.
آري، پدر و مادر نقش مهمي در خوشبختي‌ها و بدبختي‌هاي فرزندانشان دارند. آنان هستند که فرزند خود را در مسير سعادت يا بدبختي قرار مي‌دهند. اين تأثيرگذاري به اندازه‌اي است که از پيامبر اکرم(ص) روايت شده: «السعيد من سعد في بطن أمّه و الشقّي في بطن أمّه؛ دل مادر زمينه‌ساز سعادت يا شقاوت بچه است».
منبع : سایت تبیان