پرسش :
پسر من سال سوم هنرستان هست و اخيرا از طريق تسنيم با مربي خود آشنا شده و او اهل علوم غريبه هست و علاقه مند به اين علوم شده و مربي ايشان در اين خصوص حرف ها و اعمالي براي ايشان و سايرين كه از گروه تسنيم دست چين شده اند انجام داده است. آيا با كار ايشان مخالفت كنم يا اينكه پس از مدتي دست خواهد كشيد ضمنا از نظر نماز و اعتقادي پسر من ضعيف هست و فقط از درستي و صداقت مربي خود خوشش آمده و او را بسيار دوست دارد و مربي او فردي با تقوا و مؤمن هست و از نزديك با او آشنا شدم لطفا من را به عنوان وظيفه پدري راهنمايي كنيد چه بكنم؟
شرح پرسش :
پاسخ :
خدمت شما پدربزرگوار كه در تربيت فرزند كوشا هستيد سلام عرض مي كنم! از آنجا كه در سوالتان از «علوم غريبه» صحبت نموده ايد، لازم مي دانم اطلاعاتي را در زمينه «علوم غريبه» خدمت شما ارائه دهم:
علوم غريبه، علومى مانند علم حروف و اعداد، علم اوفاق، جفر، (جفر صغير و جفر كبير) خافيه، كيميا، ليميا،هيميا، سيميا، ريميا و علوم ديگر است كه شيخ بهايى اين علوم را در كتاب «كلّه سرّ» جمع كرده است كه هر حرفى اشاره به علمى دارد. توضيح اين علوم در جلد اول «الميزان» ، ص 246 نيز بيان شده است.
در يك تقسيم بندي علوم را به دو بخش تقسيم نموده اند علوم خفي (علوم غريبه) و علوم جلي (علوم مانند علوم نظري و تجربي) .خفي به معني پنهان و جلي به معني آشكار است. بنابراين علوم غربيه جزو علومي است كه اربابان اين فن و يا علم آن را همواره از انظار نامحرمان و ناشناسان پنهان داشته و در تعليم و تعلم وي شرايطي را ملحوظ نظر قرار مي داده اند.
نكته اي كه در باب علوم غربيه بايد متذكر گردد اين است كه الزاما چنين نيست كه تمامي رهروان چنين علمي، مي بايست داراي مراتب عالي تقوا و ورع باشند تا به چنين امري دست يابند زيرا بخش هاي عمومي و برخي از شاخه هاي اين علم نيز بدون داشتن چنين شرطي قابل تحصيل است. ( ليكن نبايد از نظر دور داشت كه تذكر چنين نكته اي فقط يك آگاهي و اطلاع در اين موضوع محسوب مي گردد و نه چيز ديگر . زيرا چنانكه استادي در اين موضوع وجود داشته باشد كه موافق تعليم دادن آموخته هاي خود باشد ديگر دست يافتن به آنچه ذكر شد، متقي و غير متقي نمي شناسد. از طرف ديگر بايد اين نكته را نيز يادآور شد كه كمتر ديده شده است كه فردي غير متقي به چنين علومي دست يافته باشد و يا اهل فن آن را به فردي غير متقي كه تقوا ملكه او نشده و يا در وجودش نهادينه نشده باشد تعليم داده باشد. يعني اساتيد و اربابان چنين علومي با قطع نظر از امكان آموزش به فرد متقي زاهد و يا غيرمتقي فقط اين علوم را به افرادي مي آموخته و مي آموزند كه به خدا ترسي و عدالت آنان وثاقت كامل داشته باشند. علت چنين امري نيز، ناگفته پيداست زيرا غايت و هدف اين علم رسيدن به مطلوب و كشف مجهول است و اين هر دو، موضوعي است كه دامنه اي بسيار گسترده دارد و مصاديقي بي شمار. از كوچكترين خواسته گرفته تا بزرگترين خواسته. و از كوچكترين مجهول گرفته تا بزرگترين و سري ترين آن. بنابراين سوء استفاده و خداي ناخواسته استفاده خلاف شرع كردن از اين طريق، عملي ترين، سريع ترين و شدني ترين راهي است كه در عالم طبيعت وجود دارد. از همين روست كه مي بينيد فرضا اگر شخصي غير متقي در اين مسير قرار گرفته جز خسارت دنيوي و اخروي چيزي را عايد خود نكرده است و وزر و بال آن در همين دنيا هم ، دامن وي را خواهد گرفت و قطعا از اين منزل به سلامت نخواهد گذشت.)
عرفان عملي نيز امري است كه نسبت منطقي ميان آن و علوم غريبه، عام و خاص من وجه است يعني اين دو امر مي توانند داراي نقطه اشتراك بوده و افراد مشتركي داشته باشند چنان كه هر يك نيز داراي افراد مخصوص به خود باشند. ليكن راه تقرب به خداوند متعال، هرگز از طريق آموزه هاي علوم غريبه نيست گر چه عنوان «تقرب به خداوند» نيز يكي از مصاديق غايت علوم غريبه است و در آن مجموعه مي گنجد و باز هم گر چه آموزه هاي علوم غريبه و شيوه هاي آن مي تواند در مواردي به امداد سالك بيايد ليكن قطعا چنين انتخابي نه معمول عرفا و سلوكيان بوده است و نه مطلوب آنان. و هيچ استادي جهت سير و سلوك معنوي، شاگردي را به آموزش علوم غريبه تشويق و ترغيب نكرده است . چه از عارفان متقدم و چه از عارفان معاصر همانند مرحوم سيد علي شوشتري(1)، ملا حسين قلي همداني (2)، سيد احمد كربلايي (3)، ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي (4) ، حاج ميرزا علي قاضي طباطبايي (5) شيخ محمد بهاري (6) ، علامه محمدحسين طباطبايي(7)، شيخ جعفر مجتهدي (8)، شيخ رجب علي خياط(9)، و غير هم.
و حتي شايد هيچ يك از اين اولياي خدا، به علوم غريبه آشنا نيز نبوده باشند تا چه رسد به عمل كردن به آن و يا آموزش آن به ديگران. از اين رو، اين تصور كه راه وصول به قرب خداوند (جل و علا) از طريق آموزه هاي علوم غريبه است بي ترديد تصوري است نادرست. گذشته از اين كه چند نكته را نيز در اين باب بايد متذكر گرديم:
اولا: استادي را كه مسلط به اين امور باشند به سادگي نمي توان يافت.
ثانيا: چنانچه استادي را نيز بيابيد به دلايلي شايد اعتراف به تسلط در اين امر نكند.
ثالثا: معلوم نيست كه آن استاد در چه حد و در كدام يك از شاخه هاي گوناگون اين علوم تسلط داشته باشد.
رابعا:آموختن چنين علومي نيازمند شرايطي است كه حصول تمامي آن شرايط براي هر كسي ميسر نيست از جمله اين شرايط و از اهم آنها گذشته از تقوا، صرف وقت فراوان و تحمل رياضتها و مرارتهاي گوناگون طولاني مدت است و چله نشيني و انزوا است.
خامسا: تسلط در تمامي شاخه هاي اين علم بي كران و شريف، از حوزه امكان عادي هر كس خارج است مگر در برخي از شاخه ها. زيرا علوم غريبه به شاخه هايي چون علم جفر، علم حروف و اعداد، علم رمل، علم اوفاق، علم كيميا و ... تقسيم مي گردد. كه برخي از اين شاخه ها همانند علم جفر خود نيازمند صرف عمري وقت است تا به تدريج به تمامي زوايا و مراحل آن واقف گشت.
اما با اين حال علاقمندم بطور جزئي تر به سوال شما بپردازم، با توجه به اينكه گفته ايد مربي را از نزديك مي شناسم پس شما قبل از هر كاري بهتر است مستقيما و بدون اطلاع فرزندتان با آن مربي صحبت نماييد و هدف او را از اين كارها سوال نماييد ببينيد آن مربي اطرافيان خود را به سوي خدا هدايت مي كند يا به سوي خودش! اگر او انسان باتقوايي باشد و «دين» امر مهمي براي او محسوب مي شود پس بايد شاگردان خود را به سمت نماز و اعتقادات بكشاند نه ترويج علوم غريبه. اگر از اين تحقيق به نتيجه مثبتي رسيديد كه فرزند شما به اين كار ادامه خواهد داد ولي اگر نتيجه گيري شما منفي بود، آن وقت لازم است فرزند خود را منصرف نماييد و براي اين كار راه كارهاي زير براي شما مفيد خواهد بود.
1. اگر «صداقت» و «درستي» را دوست دارد شما مي توانيد او را به مربيان با صداقت تر و درستكارتر هدايت كنيد. نيز مي توانيد «صداقت» و «درستي» اهل بيت عليهم السلام را براي او تشريح نماييد.
2. در زمينه «علوم غريبه» خودتان به فرزندتان اطلاعات و آگاهي بدهيد و او را از اصل و ريشه اين علوم خبردار نماييد. شما مي توانيد خطراتي را كه در اين راه وجود دارد به او گوشزد كنيد وهمان گونه كه اشاره كردم اين گونه نيست كه تمامي رهروان چنين علومي مي بايست داراي مراتب عالي تقوا و ورع باشند تا به چنين امري دست يابند.
3. طبق اعتقادات اسلامي و شيعي ما، امامان معصوم(ع) از بالاترين درجات علمي برخوردار بوده اند و اگر انسان هاي عادي حرفي از علم را مي دانند، آنها حروف را به ديگران مي آموزند، طبق تفسير آيات قرآن «علم الكتاب» نزد حضرت علي عليه السلام است در حالي كه ديگر «علم من الكتاب»(بخشي از علم) را مي دانند. اگر فرزند شما از معارف اهل بيت اطلاع كسب نمايد مجذوب آنها خواهد شد. براي اين كار شما مي توانيد از طريق ارائه كتبي كه درباره زندگي نامه عرفاي راستين اسلامي كه طريقي جز راه اهل بيت(ع) را انتخاب نكرده اند، عل حقيقي امامان معصوم(ع) را معرفي نمايند.
www.porseman.org
خدمت شما پدربزرگوار كه در تربيت فرزند كوشا هستيد سلام عرض مي كنم! از آنجا كه در سوالتان از «علوم غريبه» صحبت نموده ايد، لازم مي دانم اطلاعاتي را در زمينه «علوم غريبه» خدمت شما ارائه دهم:
علوم غريبه، علومى مانند علم حروف و اعداد، علم اوفاق، جفر، (جفر صغير و جفر كبير) خافيه، كيميا، ليميا،هيميا، سيميا، ريميا و علوم ديگر است كه شيخ بهايى اين علوم را در كتاب «كلّه سرّ» جمع كرده است كه هر حرفى اشاره به علمى دارد. توضيح اين علوم در جلد اول «الميزان» ، ص 246 نيز بيان شده است.
در يك تقسيم بندي علوم را به دو بخش تقسيم نموده اند علوم خفي (علوم غريبه) و علوم جلي (علوم مانند علوم نظري و تجربي) .خفي به معني پنهان و جلي به معني آشكار است. بنابراين علوم غربيه جزو علومي است كه اربابان اين فن و يا علم آن را همواره از انظار نامحرمان و ناشناسان پنهان داشته و در تعليم و تعلم وي شرايطي را ملحوظ نظر قرار مي داده اند.
نكته اي كه در باب علوم غربيه بايد متذكر گردد اين است كه الزاما چنين نيست كه تمامي رهروان چنين علمي، مي بايست داراي مراتب عالي تقوا و ورع باشند تا به چنين امري دست يابند زيرا بخش هاي عمومي و برخي از شاخه هاي اين علم نيز بدون داشتن چنين شرطي قابل تحصيل است. ( ليكن نبايد از نظر دور داشت كه تذكر چنين نكته اي فقط يك آگاهي و اطلاع در اين موضوع محسوب مي گردد و نه چيز ديگر . زيرا چنانكه استادي در اين موضوع وجود داشته باشد كه موافق تعليم دادن آموخته هاي خود باشد ديگر دست يافتن به آنچه ذكر شد، متقي و غير متقي نمي شناسد. از طرف ديگر بايد اين نكته را نيز يادآور شد كه كمتر ديده شده است كه فردي غير متقي به چنين علومي دست يافته باشد و يا اهل فن آن را به فردي غير متقي كه تقوا ملكه او نشده و يا در وجودش نهادينه نشده باشد تعليم داده باشد. يعني اساتيد و اربابان چنين علومي با قطع نظر از امكان آموزش به فرد متقي زاهد و يا غيرمتقي فقط اين علوم را به افرادي مي آموخته و مي آموزند كه به خدا ترسي و عدالت آنان وثاقت كامل داشته باشند. علت چنين امري نيز، ناگفته پيداست زيرا غايت و هدف اين علم رسيدن به مطلوب و كشف مجهول است و اين هر دو، موضوعي است كه دامنه اي بسيار گسترده دارد و مصاديقي بي شمار. از كوچكترين خواسته گرفته تا بزرگترين خواسته. و از كوچكترين مجهول گرفته تا بزرگترين و سري ترين آن. بنابراين سوء استفاده و خداي ناخواسته استفاده خلاف شرع كردن از اين طريق، عملي ترين، سريع ترين و شدني ترين راهي است كه در عالم طبيعت وجود دارد. از همين روست كه مي بينيد فرضا اگر شخصي غير متقي در اين مسير قرار گرفته جز خسارت دنيوي و اخروي چيزي را عايد خود نكرده است و وزر و بال آن در همين دنيا هم ، دامن وي را خواهد گرفت و قطعا از اين منزل به سلامت نخواهد گذشت.)
عرفان عملي نيز امري است كه نسبت منطقي ميان آن و علوم غريبه، عام و خاص من وجه است يعني اين دو امر مي توانند داراي نقطه اشتراك بوده و افراد مشتركي داشته باشند چنان كه هر يك نيز داراي افراد مخصوص به خود باشند. ليكن راه تقرب به خداوند متعال، هرگز از طريق آموزه هاي علوم غريبه نيست گر چه عنوان «تقرب به خداوند» نيز يكي از مصاديق غايت علوم غريبه است و در آن مجموعه مي گنجد و باز هم گر چه آموزه هاي علوم غريبه و شيوه هاي آن مي تواند در مواردي به امداد سالك بيايد ليكن قطعا چنين انتخابي نه معمول عرفا و سلوكيان بوده است و نه مطلوب آنان. و هيچ استادي جهت سير و سلوك معنوي، شاگردي را به آموزش علوم غريبه تشويق و ترغيب نكرده است . چه از عارفان متقدم و چه از عارفان معاصر همانند مرحوم سيد علي شوشتري(1)، ملا حسين قلي همداني (2)، سيد احمد كربلايي (3)، ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي (4) ، حاج ميرزا علي قاضي طباطبايي (5) شيخ محمد بهاري (6) ، علامه محمدحسين طباطبايي(7)، شيخ جعفر مجتهدي (8)، شيخ رجب علي خياط(9)، و غير هم.
و حتي شايد هيچ يك از اين اولياي خدا، به علوم غريبه آشنا نيز نبوده باشند تا چه رسد به عمل كردن به آن و يا آموزش آن به ديگران. از اين رو، اين تصور كه راه وصول به قرب خداوند (جل و علا) از طريق آموزه هاي علوم غريبه است بي ترديد تصوري است نادرست. گذشته از اين كه چند نكته را نيز در اين باب بايد متذكر گرديم:
اولا: استادي را كه مسلط به اين امور باشند به سادگي نمي توان يافت.
ثانيا: چنانچه استادي را نيز بيابيد به دلايلي شايد اعتراف به تسلط در اين امر نكند.
ثالثا: معلوم نيست كه آن استاد در چه حد و در كدام يك از شاخه هاي گوناگون اين علوم تسلط داشته باشد.
رابعا:آموختن چنين علومي نيازمند شرايطي است كه حصول تمامي آن شرايط براي هر كسي ميسر نيست از جمله اين شرايط و از اهم آنها گذشته از تقوا، صرف وقت فراوان و تحمل رياضتها و مرارتهاي گوناگون طولاني مدت است و چله نشيني و انزوا است.
خامسا: تسلط در تمامي شاخه هاي اين علم بي كران و شريف، از حوزه امكان عادي هر كس خارج است مگر در برخي از شاخه ها. زيرا علوم غريبه به شاخه هايي چون علم جفر، علم حروف و اعداد، علم رمل، علم اوفاق، علم كيميا و ... تقسيم مي گردد. كه برخي از اين شاخه ها همانند علم جفر خود نيازمند صرف عمري وقت است تا به تدريج به تمامي زوايا و مراحل آن واقف گشت.
اما با اين حال علاقمندم بطور جزئي تر به سوال شما بپردازم، با توجه به اينكه گفته ايد مربي را از نزديك مي شناسم پس شما قبل از هر كاري بهتر است مستقيما و بدون اطلاع فرزندتان با آن مربي صحبت نماييد و هدف او را از اين كارها سوال نماييد ببينيد آن مربي اطرافيان خود را به سوي خدا هدايت مي كند يا به سوي خودش! اگر او انسان باتقوايي باشد و «دين» امر مهمي براي او محسوب مي شود پس بايد شاگردان خود را به سمت نماز و اعتقادات بكشاند نه ترويج علوم غريبه. اگر از اين تحقيق به نتيجه مثبتي رسيديد كه فرزند شما به اين كار ادامه خواهد داد ولي اگر نتيجه گيري شما منفي بود، آن وقت لازم است فرزند خود را منصرف نماييد و براي اين كار راه كارهاي زير براي شما مفيد خواهد بود.
1. اگر «صداقت» و «درستي» را دوست دارد شما مي توانيد او را به مربيان با صداقت تر و درستكارتر هدايت كنيد. نيز مي توانيد «صداقت» و «درستي» اهل بيت عليهم السلام را براي او تشريح نماييد.
2. در زمينه «علوم غريبه» خودتان به فرزندتان اطلاعات و آگاهي بدهيد و او را از اصل و ريشه اين علوم خبردار نماييد. شما مي توانيد خطراتي را كه در اين راه وجود دارد به او گوشزد كنيد وهمان گونه كه اشاره كردم اين گونه نيست كه تمامي رهروان چنين علومي مي بايست داراي مراتب عالي تقوا و ورع باشند تا به چنين امري دست يابند.
3. طبق اعتقادات اسلامي و شيعي ما، امامان معصوم(ع) از بالاترين درجات علمي برخوردار بوده اند و اگر انسان هاي عادي حرفي از علم را مي دانند، آنها حروف را به ديگران مي آموزند، طبق تفسير آيات قرآن «علم الكتاب» نزد حضرت علي عليه السلام است در حالي كه ديگر «علم من الكتاب»(بخشي از علم) را مي دانند. اگر فرزند شما از معارف اهل بيت اطلاع كسب نمايد مجذوب آنها خواهد شد. براي اين كار شما مي توانيد از طريق ارائه كتبي كه درباره زندگي نامه عرفاي راستين اسلامي كه طريقي جز راه اهل بيت(ع) را انتخاب نكرده اند، عل حقيقي امامان معصوم(ع) را معرفي نمايند.
www.porseman.org
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}