پرسش :
آيا حضرت على(عليه السلام) با عايشه، همسر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) جنگيد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
بدون ترديد حضرت على(عليه السلام)خليفه مسلمانان بود و بر همه مسلمانان واجب بود تا از او اطاعت نمايند و عليه خليفه و امام خويش خروج نكنند. بنابراين حضرت على(عليه السلام) با عايشه نجنگيد؛ بلكه اين اصحاب جمل بودند كه فتنه را آغاز كردند و به انگيزه ايجاد بلوا و گرفتن خلافت به پايتخت آن روز اسلام حمله ور شدند و باعث جنگ و كشتار عظيمى ميان مسلمانان گرديدند.
علامه ابو منصور تميمى بغدادى، از علماى اهل سنّت، مى گويد: «على با اصحاب جمل و صفين براى آن كه اسلام بياورند، نجنگيد؛ بلكه علت پيكار او با آنان اين بود كه عليه او طغيان كرده بودند و براى همين به اصحابش فرمود: شما شروع به جنگ نكنيد تا آنان نبرد را با شما آغاز كنند.[1] اگر على(عليه السلام) به جنگ عايشه برخاسته بود، نمى بايست به اصحابش چنين دستورى مى داد. از اين جا معلوم مى شود كه امام در صدد دفاع از كيان اسلام و مسلمين بوده و اين حق خليفه مسلمانان است كه در برابر خروج كنندگان ايستادگى و دفاع نمايد. حتى حضرت على(عليه السلام) به اصحاب جمل سه روز مهلت داد تا از شورش عليه حكومت اسلامى دست بردارند. بيهقى در اين باره گويد: «على(عليه السلام)با اهل جمل نجنگيد تا آن كه سه روز آنان را به اطاعت و حق فراخواند. در اين سه رو سپاهيان آن حضرت مجروحين فراوانى داد، ولى به دستور امام(عليه السلام) از جنگ پرهيز مى كردند. بعد از جنگ نيز به دستور امام(عليه السلام) كارى به مجروحان و فراريان نداشتند. بنابراين امام فقط در مقام دفاع بوده است و بس».
در گزارش ديگرى بيهقى مى نويسد: «در جنگ جمل، على(عليه السلام)ميان مردم ندا كرد: هيچ كس را با تير نزنيد و با نيزه زخمى نكنيد و با شمشير مضروب نسازيد و شروع كننده جنگ نباشيد و با آنان با لطيف ترين نحوه ممكن سخن بگوييد».[2]
امام على(عليه السلام) اصلا راضى نبود كه در برابر همسر پيامبر قرار بگيرد. شاهد اين مدعا اين است كه بعد از پايان جنگ عايشه را با عزت و احترام و كليه اسباب و لوازم مورد نياز راهى مدينه كرد.
ابن جوزى در اين باره مى گويد: «على(عليه السلام) عايشه را به بهترين اسباب مورد نياز مجهز كرد و برادر عايشه، عبدالرحمان بن ابى بكر، را به همراه 30 مرد و 20 زن از اشراف و متدينين بصره از قبيله هَمْدان و عبد متين ملازم او ساخت.
وقتى از عايشه درباره مسافرتش در بازگشت از بصره سؤال كردند، گفت: به خير و خوبى گذشت و به خدا سوگند او (حضرت على(عليه السلام)) اموال فراوانى به من داد و بيش تر هم عنايت فرمود، اما به همراهم مردانى را فرستاد كه آنان را نمى شناختم.
وقتى اين سخن عايشه به زنان ملازم او كه به فرمان امام على(عليه السلام)در لباس مردان در آمده بودند، رسيد، نزد عايشه آمدند و به او اعلام كردند كه زن هستند. در پى آن عايشه سجده كرد و گفت: و الله اى فرزند ابوطالب، جز كرم و خوبى نيفزودى و دوست داشتم كه از اين مسير خارج نمى شدم. و دچار مصيبت و ناخوشى مى شدم تا توان خروج از من گرفته مى شد.[3]
ابن كلبى مى گويد: «هرگاه عايشه به ياد جنگ جمل مى افتاد، مى گريست؛ به حدى كه مقنعه اش تر مى شد و گلويش را بغض مى گرفت. و هرگاه ام سلمه را ياد مى كرد كه او را از رفتن به بصره نهى كرده بود، مى گريست.[4]
نتيجه اين كه شروع كنندگان جنگ، عايشه و طلحه و زبير بودند و امام على(عليه السلام)در مقام دفاع بود. آن حضرت با لشكريانشان در نهايت كرم و بزرگوارى برخورد كرد، هر چند آنان طاغى و ياغى بودند و خونشان هدر بود. عايشه تحت تأثير رفتار محترمانه و كريمانه امام على(عليه السلام) همواره از رو در رويى با آن حضرت اظهار ندامت مى كرد و گويا از اين كه با آيه صريح قرآن كه خطاب به زنان پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: (وَ قَرْنَ فِى بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِيَّةِ الأُولى);[5]مخالفت كرده بود، سخت افسوس مى خورد.
پی نوشتها:
[1]. احقاق الحق، ج 8، ص 554 ـ 550، (دارالكتاب الاسلامى، بيروت).
[2]. السنن الكبرى، بيهقى، ج 8، ص 181 ـ 180، (نشر دارالفكر، بيروت).
[3]. تذكرة الخواص ابن جوزى، ص 80، ابن جوزى، در پايان اين بخش از كتاب به نقل از هشام گويد: فكانَت عائِشَةَ تَبكى بَعدَ يَومِ الجَمَلِ وَ تَقُولُ يا لَيتنى كُنتُ مَنسياً اى الحيفة الملقاة (مكتبة النينوى، الحديثه تهران).
[4]. همان.
[5]. سوره احزاب، آيه 33، و در خانه هايتان بنشيينيد و آرام گيريد (و بى حاجب و ضرورت از منزل بيرون نرويد) و مانند دوره جاهليت پيشين آرايش و خودآرايى نكنيد.
www.mazaheb.ir
بدون ترديد حضرت على(عليه السلام)خليفه مسلمانان بود و بر همه مسلمانان واجب بود تا از او اطاعت نمايند و عليه خليفه و امام خويش خروج نكنند. بنابراين حضرت على(عليه السلام) با عايشه نجنگيد؛ بلكه اين اصحاب جمل بودند كه فتنه را آغاز كردند و به انگيزه ايجاد بلوا و گرفتن خلافت به پايتخت آن روز اسلام حمله ور شدند و باعث جنگ و كشتار عظيمى ميان مسلمانان گرديدند.
علامه ابو منصور تميمى بغدادى، از علماى اهل سنّت، مى گويد: «على با اصحاب جمل و صفين براى آن كه اسلام بياورند، نجنگيد؛ بلكه علت پيكار او با آنان اين بود كه عليه او طغيان كرده بودند و براى همين به اصحابش فرمود: شما شروع به جنگ نكنيد تا آنان نبرد را با شما آغاز كنند.[1] اگر على(عليه السلام) به جنگ عايشه برخاسته بود، نمى بايست به اصحابش چنين دستورى مى داد. از اين جا معلوم مى شود كه امام در صدد دفاع از كيان اسلام و مسلمين بوده و اين حق خليفه مسلمانان است كه در برابر خروج كنندگان ايستادگى و دفاع نمايد. حتى حضرت على(عليه السلام) به اصحاب جمل سه روز مهلت داد تا از شورش عليه حكومت اسلامى دست بردارند. بيهقى در اين باره گويد: «على(عليه السلام)با اهل جمل نجنگيد تا آن كه سه روز آنان را به اطاعت و حق فراخواند. در اين سه رو سپاهيان آن حضرت مجروحين فراوانى داد، ولى به دستور امام(عليه السلام) از جنگ پرهيز مى كردند. بعد از جنگ نيز به دستور امام(عليه السلام) كارى به مجروحان و فراريان نداشتند. بنابراين امام فقط در مقام دفاع بوده است و بس».
در گزارش ديگرى بيهقى مى نويسد: «در جنگ جمل، على(عليه السلام)ميان مردم ندا كرد: هيچ كس را با تير نزنيد و با نيزه زخمى نكنيد و با شمشير مضروب نسازيد و شروع كننده جنگ نباشيد و با آنان با لطيف ترين نحوه ممكن سخن بگوييد».[2]
امام على(عليه السلام) اصلا راضى نبود كه در برابر همسر پيامبر قرار بگيرد. شاهد اين مدعا اين است كه بعد از پايان جنگ عايشه را با عزت و احترام و كليه اسباب و لوازم مورد نياز راهى مدينه كرد.
ابن جوزى در اين باره مى گويد: «على(عليه السلام) عايشه را به بهترين اسباب مورد نياز مجهز كرد و برادر عايشه، عبدالرحمان بن ابى بكر، را به همراه 30 مرد و 20 زن از اشراف و متدينين بصره از قبيله هَمْدان و عبد متين ملازم او ساخت.
وقتى از عايشه درباره مسافرتش در بازگشت از بصره سؤال كردند، گفت: به خير و خوبى گذشت و به خدا سوگند او (حضرت على(عليه السلام)) اموال فراوانى به من داد و بيش تر هم عنايت فرمود، اما به همراهم مردانى را فرستاد كه آنان را نمى شناختم.
وقتى اين سخن عايشه به زنان ملازم او كه به فرمان امام على(عليه السلام)در لباس مردان در آمده بودند، رسيد، نزد عايشه آمدند و به او اعلام كردند كه زن هستند. در پى آن عايشه سجده كرد و گفت: و الله اى فرزند ابوطالب، جز كرم و خوبى نيفزودى و دوست داشتم كه از اين مسير خارج نمى شدم. و دچار مصيبت و ناخوشى مى شدم تا توان خروج از من گرفته مى شد.[3]
ابن كلبى مى گويد: «هرگاه عايشه به ياد جنگ جمل مى افتاد، مى گريست؛ به حدى كه مقنعه اش تر مى شد و گلويش را بغض مى گرفت. و هرگاه ام سلمه را ياد مى كرد كه او را از رفتن به بصره نهى كرده بود، مى گريست.[4]
نتيجه اين كه شروع كنندگان جنگ، عايشه و طلحه و زبير بودند و امام على(عليه السلام)در مقام دفاع بود. آن حضرت با لشكريانشان در نهايت كرم و بزرگوارى برخورد كرد، هر چند آنان طاغى و ياغى بودند و خونشان هدر بود. عايشه تحت تأثير رفتار محترمانه و كريمانه امام على(عليه السلام) همواره از رو در رويى با آن حضرت اظهار ندامت مى كرد و گويا از اين كه با آيه صريح قرآن كه خطاب به زنان پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: (وَ قَرْنَ فِى بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِيَّةِ الأُولى);[5]مخالفت كرده بود، سخت افسوس مى خورد.
پی نوشتها:
[1]. احقاق الحق، ج 8، ص 554 ـ 550، (دارالكتاب الاسلامى، بيروت).
[2]. السنن الكبرى، بيهقى، ج 8، ص 181 ـ 180، (نشر دارالفكر، بيروت).
[3]. تذكرة الخواص ابن جوزى، ص 80، ابن جوزى، در پايان اين بخش از كتاب به نقل از هشام گويد: فكانَت عائِشَةَ تَبكى بَعدَ يَومِ الجَمَلِ وَ تَقُولُ يا لَيتنى كُنتُ مَنسياً اى الحيفة الملقاة (مكتبة النينوى، الحديثه تهران).
[4]. همان.
[5]. سوره احزاب، آيه 33، و در خانه هايتان بنشيينيد و آرام گيريد (و بى حاجب و ضرورت از منزل بيرون نرويد) و مانند دوره جاهليت پيشين آرايش و خودآرايى نكنيد.
www.mazaheb.ir
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}