پرسش :
آیا حدیثی داریم که انقلاب اسلامی ايران از علائم ظهور امام زمان (عج) است؟
پاسخ :
شرح پرسش:
چند وقت قبل حديثي شنيدم در مورد اينكه يكي از علائم ظهور امام زمان(عج) انقلاب اسلامي ايران و پيروزي آن بدست امام خميني(ره) است. لطفا متن دقيق آن حديث(عربي و فارسي) را به همراه منبع آن را بیان کنید.
پاسخ:
در روايتي از وجود مقدس امام صادق(ع) نقل شده است: به زودي، كوفه، از مؤمنان خالي ميگردد و دانش مانند ماري كه در سوراخش پنهان ميشود، از آن شهر رخت برميبندد؛ سپس علم ظاهر ميشود در شهري به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل ميگردد(و از آنجا به ساير شهرها پخش ميشود) به گونهاي كه باقي نميماند در زمين جاهلي نسبت به دين، حتي زنان در خانهها. اين قضيه نزديك ظهور قائم(ع) واقع ميشود ... علم، از قم به ساير شهرها در شرق و غرب پخش ميشود و حجت بر جهانيان تمام ميشود به گونهاي كه در تمام زمين، فردي پيدا نميشود كه دين و علم به او نرسيده باشد. بعد از آن قائم، قيام ميكند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان(ظالم و معاند) ميشود؛ زيرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نميدارد، مگر وقتي كه حجت را انكار كنند(بحار الانوار، ج 57و60، ص213).
خيزش و جنبشي بزرگ براي دعوت مردم به طرف دين، در ايران روي ميدهد. از امام كاظم(ع) نقل شده است: مردي از اهل قم، مردم را به سوي حق دعوت ميكند. گروهي، دور او اجتماع ميكنند كه مانند پارههاي آهناند و بادهاي تند(حوادث) نميتواند آنها را از جاي بركند. از جنگ خسته نميشوند و كنارهگيري نميكنند و بر خدا توكل ميكنند. سر انجام، پيروزي براي متقين و پرهيزكاران است.(بحار، ج60، ص216، ح37).
گويا اين حركت، همان حركتي است كه از امام باقر نقل شده است: گويا ميبينم گروهي از مشرق زمين خروج ميكنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نميشود. مجدداً برخواستهي خود تاكيد ميكنند ولي جواب نميشنوند. پس چون چنين ديدند، شمشيرها را به دوش ميكشند، در مقابل دشمن ميايستند تا حق به آنها داده ميشود، اما اين بار قبول نميكنند بلكه قيام ميكنند و نميدهند آن را (پرچم قيام را) مگر به صاحب شما(اما زمان(ع)).(بحار الانوار، ج52، ص243، ح116).
خروج سيد حسني و خراساني را كه در روايات به آنها اشاره شده، ميتوان در اين باره دانست. بنابراين، موقعيت اجتماعي آن روز ايران حركت به سوي حق طلبي و دعوت به آمادگي براي ظهور است.
در بستر اين جامعه نيز ياران حضرت شكل ميگيرند. در حديثي از امام صادق(ع) نقل شده است: قم را قم ناميدند، چون اهل او، اجتماع ميكنند با قائم آل محمد(ص) و با او قيام ميكنند و او را ياري ميكنند.(بحار الانوار، ج 57و 60، ص216، ح38).
در رواياتي كه به نام ياران و شهرها اشاره دارد، شهرهاي متعددي از ايران ذكر شده است. خلاصه آن كه ايران، مركز صدور دين و معارف اهل بيت است و زمينهسازي براي ظهور ميكند.
در برخي از روايات اهل بيت(ع) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدي(ع) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملتهاي غير عرب است، ولي به احتمال زياد بيشترين مصداق آن در عصر ظهور، ايرانيان خواهند بود به ويژه كه مركز ثقل شيعه در ايران است.
مجموعه روايات وارده در مورد ايرانيان نشان ميدهد كه اين گروه زمينهسازان حكومت حضرت مهدي(ع) در جهان هستند و بيشترين تأثير را در روند استقرار حكومت آن خورشيد عالمتاب دارند و در حقيقت حضرت مهدي(ع) به همراه ياران از جمله ايرانيان با دشمنان به مبارزه برميخيزد.
در بين روايات اسلامي، به رواياتي بر مي خوريم که شرايط و وقايع عصرالظهور را توصيف کرده اند. يکي از اين وقايع، قيام مردي از قم مي باشد که در عصر ظهور، مردم را به حق دعوت مي کند و با حمايت آنان و با استعانت از پروردگار متعال، نهضت عظيمي را برپا مي دارد که هيچ دشمني ياراي نابودي آن را ندارد.(1)
در روايت پيشين امام موسي کاظم (ع) خبر از قيام مردي از قم مي دهند که مردم را به حق دعوت مي نمايد و افرادي که پيرامون اين شخص جمع مي شوند، قلب هايشان بسيار استوار و محکم همچون پاره هاي آهن است؛ به نحوي که در مقابل ناملايمات و سختي ها از قيام خسته نمي شوند و نمي ترسند و بنا بر فرمايش اين روايت، اعتماد اين انسان هاي شريف به خداوند سبب مي شود تا قيام آنان به سرانجام نيک ختم شود و به پيروزي رسند.
به گواهي تاريخ، اين مرد شريف اهل قم، امام خميني (ره) است و هيچ کسي جز ايشان سزاوار اين توصيف نمي باشد؛ چرا که ايشان که سالها در قم به تحصيل و تدريس مي پرداختند، بعد از ملاحظه ي خيانتهاي بزرگ محمدرضا شاه ملعون، مردم را به حق و حقيقت دعوت کردند و آنان را به مقابله با ظلم يزيد زمان فرا خواندند.
سرآغاز اين قيام بزرگ، سال 1342 بود که در طي آن حضرت امام خميني (ره) حملات شديداللحني را عليه محمدرضا شاه ايراد کردند که اين امر به دستگيري امام خميني (ره) در 15 خرداد ماه سال 1342 انجاميد که اين مسئله خود زمينه ساز قيام خونين 15 خرداد 1342 گشت.(3)
مردم مسلمان ايران که از ظلم وستم شاهان رنج ها کشيده بودند، دعوت امام خميني (ره) را به حق لبيک گفتند و اولين قيام اسلامي و مردمي را در تاريخ ايران برپا نمودند.
قيام 15 خرداد سال 1342 اگرچه به خاک وخون کشيده شد و در ظاهر به نتيجه نرسيد، اما اين قيام 15 سال بعد به ثمر نشست و حکومت جمهوري اسلامي ايران را براي جهانيان به ارمغان آورد؛(4) حکومتي که مطابق روايات، يکي از زمينه سازان مهم حضرت مهدي (عج) خواهد بود. (ان شاء الله)
نکته ي مهمي که در روايت مذکور به چشم مي خورد، اين است که ياران اين مرد شريف، قلب هايشان محکم و استوار است و از حوادث سخت زمانه نمي هراسند و خسته نمي شوند؛ اعتماد اين ياران بر خداست و سرانجام پيروز خواهند شد.
اين توضيحات، کاملاً با ويژگي هاي ياران امام خميني (ره) مطابقت دارد. چراکه آنان نيز همانند پاره هاي آهن استوار بودند و حتي از کشته شدن و شهادت نمي ترسيدند به همين دليل با شجاعت تمام 15 سال در مقابل رژيم ستمشاهي ايستادگي کردند.
مطابق روايت ذکر شده، سرانجام قيام ياران مردي از قم، پيروزي در نهضت مي باشد؛ شگفت اينکه ياران امام خميني (ره) نيز تحت رهبري ايشان توانستند نهضت خود را به پيروزي رسانند و حکومت جمهوري اسلامي ايران را پايه گذاري نمايند.
رواياتي که در اين باره بيان شده اند، محدود به روايت فوق نمي باشند. روايات شگفت انگيزي پيرامون حضرت امام خميني (ره) در بين روايات اسلامي اعم از شيعه و سني به چشم مي خورد که در اين روايات حتي به نام ايشان (روح الله) اشاره شده است. به اولين روايت که از کتاب شيعي بحارالانوار اقتباس شده است توجه فرماييد:(6)
« عن احمد بن سالم، عن محمد بن يحيي بن ضريس، عن محمد بن جعفر، عن نصر بن مزاحم و ابن ابي حماد، عن ابي داود عن عبدالله بن شريک، عن ابي جعفر عليه السلام قال: اقبل ابوبکر و عمر و الزبير و عبدالرحمن بن عوف، جلسوا بفناء رسول الله صلي الله عليه، و آله فخرج اليهم النبي صلي الله عليه و آله: فجلس اليهم، فانقطع شسعه، فرمي بنعله الي علي بن ابي طالب عليه السلام ثم قال: ان عن يمين الله عروجل، او عن يمين العرش، قوماً منا علي منابر من نور، وجوههم من نور، و ثيابهم من نور، تغش وجوههم ابصار الناظرين دونهم، قال ابوبکر: من هم يا رسول الله؟ فسکت، فقال الزبير: من هم يا رسول الله؟ فسکت، فقال عبدالرحمن: من هم يا رسول الله؟ فسکت، فقال علي عليه السلام: من هم يا رسول الله؟ فقال: هم قوم تحابوا بروح الله علي غير انساب و لا اموال، اولئک شيعتک و انت امامهم يا علي. »(7)
ترجمه: «از احمد بن سالم، از محمد بن يحيي بن ضريس، از محمد بن جعفر، از نصر بن مزاحم و ابن ابي حماد، از ابي داود از عبدالله بن شريک از ابي جعفر عليه السلام که فرمود: ابوبکر و عمر و زبير و عبدالرحمن بن عوف به درگاه رسول الله (ص) نزديک شدند و نشستند، پس پيامبر(ص) بر آنها وارد شد، کنارشان نشست، دمپايي اش گسيخته شد و آن را (براي ترميم)به علي بن ابي طالب داد، سپس فرمود: همانا از سمت راست خداوند عزوجل – يا از سمت راست عرش – قومي از ما برخاستند که بر منابري از نورند، صورت هايشان نوراني است و لباسهايشان نوراني است، صورت هايشان بر چشم ناظرين ديگر پرده مي اندازد. ابوبکر گفت: اي پيامبر، خدا آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. زبير گفت : اي پيامبر خدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. عبدالرحمن بن عوف گفت: اي پيامبرخدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. سپس حضرت علي (ع) فرمودند: اي پيامبر خدا، آنها چه کساني هستند؟ پس ايشان فرمودند: آنها قومي هستند که به واسطه ي روح الله به يکديگر محبت مي ورزند (دلهايشان به هم نزديک مي شود)، درحالي که هيچ نسب يا اموال مشترکي ندارند؛ آنها شيعه ي تو هستند و تو امامشان هستي اي علي.»
همان گونه که در حديث فوق ملاحظه فرموديد، پيامبر (ص) به حضرت علي (ع) بشارت دادند که گروهي از شيعيان ايشان به واسطه ي روح الله دلهايشان به هم نزديک مي شود و متحد مي گردند، در حالي که دليل اتحاد آنها اموال و نسب مشترک نمي باشد. افراد اين قوم از چنان منزلتي برخوردارند که چهره ي نوراني آنها چهره هاي ساير مردم و حتي مسلمانان ديگر را نيز تحت الشعاع قرار مي دهد.
اما منظور از روح الله و منظور از اين قوم چيست؟
با توجه در روايت مذکور و نيز وقايع تاريخي، به سهولت مي توان دريافت که منظور از روح الله حضرت امام خميني (ره) و منظور از قوم مذکور، شيعيان ايران و ساير شيفتگان امام خميني (ره) مي باشند، چرا که نام حضرت امام خميني (ره) روح الله بوده است.
شواهد مهمي که در روايت مذکور وجود دارد و نشان مي دهد که احتمالا منظور از روح الله، امام خميني (ره) است، اين است که روايت مذکور بيان مي دارد که قومي از شيعيان و يا مسلمانان به واسطه ي تمسک به روح الله به مقام ممتازي دسته مي يابند، نه مسلمانان (قوماً منا علي منابر من نور). از اين مسئله مي توان نتيجه گرفت که مسئله ي تمسک به روح الله در گروهي از شيعيان اتفاق مي افتد و آنها را حتي در بين پيروان رسول الله (ص) ممتاز مي نمايد.
از سوي ديگر مي دانيم که کلمه ي قوم به معناي مردم يک سرزمين مي باشد، وگرنه روايت مذکور از کلمه امت استفاده مي نمود. مطابق توضيحات ذکر شده در مي يابيم که روايت ذکر شده قوم يا مردم سرزميني از سرزمينهاي شيعيان را معرفي مي نمايد که به روح الله تمسک مي جويند و به واسطه ي او دلهايشان به يکديگر نزديک مي گردد و از مرتبه اي بلند نزد خداي متعال بهره مند مي گردند.
با توجه به توضيحات ذکر شده، درمي يابيم که شيعياني که به حضرت امام خميني (ره) تمسک جستند و بدون توجه به روابط خويشاوندي و منافع مادي با يکديگر متحد گشتند حکومت اسلامي را در ايران بر پا داشتند، قومي هستند که پيامبر آنها را تحسين مي نمايند و چهره هاي آنان را نوراني معرفي مي کنند.
اين شيعيان و عاشقان روح الله در بين شيعيان و ساير مسلمانان مقامي ارجمند و بلند مرتبه دارند. به نحوي که پيامبر (ص) آنها را از بقيه ي پيروان خود متمايز مي نمايند (قوما منا علي منابرمن نور) . اي کاش ما شيعيان ايران قدر اين موهبت را بدانيم و به سهولت آن را از دست ندهيم.
لازم به ذکر است که روايات ديگري نيز در بين روايات اهل سنت وجود دارند که درهمه ي آنها به کلمه ي روح الله اشاره شده است. البته جزئيات روايت اهل سنت کمي با روايت شيعيان تفاوت دارد، اما مضمون اصلي يکي است. روايات اهل سنت را که درباره ي روح الله بيان شده اند در زير ملاحظه مي فرماييد:
امام خميني (ره) با قيام الهي خود حکومت جمهوري اسلامي ايران را بنيان نهادند و اين حکومت را زمينه ساز ظهور حضرت مهدي (عج) قرار دادند. گرچه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، حکومت جمهوري اسلامي با فراز و نشيب هايي همراه بوده است و احياناً مشکلات و کاستي هايي در برخي از جزييات آن به وجود آمده است، اما نهال نورس اين انقلاب با گذشت زمان و با درايت امام خميني (ره) و جانشين بر حق ايشان حضرت آيت الله العظمي خامنه اي رهبر معظم انقلاب تبديل به درختي تنومند گشته است.
ان شاء الله به ياري خدا و با تلاش تمامي شيعيان جهان و ساير مسلمانان آزاده، اين انقلاب مي رود تا زمينه هاي ظهور حضرت مهدي (عج) را بيش از پيش فراهم نمايد و گام هاي موثري در اين زمينه بردارد.
منابع و مآخذ
1 – کتاب عصر ظهور، تأليف علي کوراني عاملي، ترجمه ي مهدي حقي، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بين الملل وابسته به انتشارات امير کبير، چاپ چهارم، 1385، صفحه ي 222 و 223.
2 – کتاب عصر ظهور، تأليف علي کوراني عاملي، ترجمه ي مهدي حقي، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بين الملل وابسته به انتشارات امير کبير، چاپ چهارم، 1385، صفحه ي 222.
3 – http://www.irdc.ir/article.asp?id=1025 و http://www.irdc.ir/article.asp?id=1003
4 – http://www.irdc.ir/article.asp?id=466 و http://www.ido.ir/a.aspx?a=1385030702
5 – http://www.aviny.com/imamkhomeini/zendeginameh/z_mobarezeh.aspx
و http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=8212&
6 – بحار الأنوار، ج 65، ص 139؛ و
http://www.al-shia.org/html/ara/books/?mod=hadith&start=70&end=80
و http://www.bintjbeil.org/forum/showthread.php?t=57356&page=2
7 – بحار الأنوار، ج 65، ص 139؛
porseman.org
شرح پرسش:
چند وقت قبل حديثي شنيدم در مورد اينكه يكي از علائم ظهور امام زمان(عج) انقلاب اسلامي ايران و پيروزي آن بدست امام خميني(ره) است. لطفا متن دقيق آن حديث(عربي و فارسي) را به همراه منبع آن را بیان کنید.
پاسخ:
در روايتي از وجود مقدس امام صادق(ع) نقل شده است: به زودي، كوفه، از مؤمنان خالي ميگردد و دانش مانند ماري كه در سوراخش پنهان ميشود، از آن شهر رخت برميبندد؛ سپس علم ظاهر ميشود در شهري به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل ميگردد(و از آنجا به ساير شهرها پخش ميشود) به گونهاي كه باقي نميماند در زمين جاهلي نسبت به دين، حتي زنان در خانهها. اين قضيه نزديك ظهور قائم(ع) واقع ميشود ... علم، از قم به ساير شهرها در شرق و غرب پخش ميشود و حجت بر جهانيان تمام ميشود به گونهاي كه در تمام زمين، فردي پيدا نميشود كه دين و علم به او نرسيده باشد. بعد از آن قائم، قيام ميكند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان(ظالم و معاند) ميشود؛ زيرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نميدارد، مگر وقتي كه حجت را انكار كنند(بحار الانوار، ج 57و60، ص213).
خيزش و جنبشي بزرگ براي دعوت مردم به طرف دين، در ايران روي ميدهد. از امام كاظم(ع) نقل شده است: مردي از اهل قم، مردم را به سوي حق دعوت ميكند. گروهي، دور او اجتماع ميكنند كه مانند پارههاي آهناند و بادهاي تند(حوادث) نميتواند آنها را از جاي بركند. از جنگ خسته نميشوند و كنارهگيري نميكنند و بر خدا توكل ميكنند. سر انجام، پيروزي براي متقين و پرهيزكاران است.(بحار، ج60، ص216، ح37).
گويا اين حركت، همان حركتي است كه از امام باقر نقل شده است: گويا ميبينم گروهي از مشرق زمين خروج ميكنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نميشود. مجدداً برخواستهي خود تاكيد ميكنند ولي جواب نميشنوند. پس چون چنين ديدند، شمشيرها را به دوش ميكشند، در مقابل دشمن ميايستند تا حق به آنها داده ميشود، اما اين بار قبول نميكنند بلكه قيام ميكنند و نميدهند آن را (پرچم قيام را) مگر به صاحب شما(اما زمان(ع)).(بحار الانوار، ج52، ص243، ح116).
خروج سيد حسني و خراساني را كه در روايات به آنها اشاره شده، ميتوان در اين باره دانست. بنابراين، موقعيت اجتماعي آن روز ايران حركت به سوي حق طلبي و دعوت به آمادگي براي ظهور است.
در بستر اين جامعه نيز ياران حضرت شكل ميگيرند. در حديثي از امام صادق(ع) نقل شده است: قم را قم ناميدند، چون اهل او، اجتماع ميكنند با قائم آل محمد(ص) و با او قيام ميكنند و او را ياري ميكنند.(بحار الانوار، ج 57و 60، ص216، ح38).
در رواياتي كه به نام ياران و شهرها اشاره دارد، شهرهاي متعددي از ايران ذكر شده است. خلاصه آن كه ايران، مركز صدور دين و معارف اهل بيت است و زمينهسازي براي ظهور ميكند.
در برخي از روايات اهل بيت(ع) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدي(ع) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملتهاي غير عرب است، ولي به احتمال زياد بيشترين مصداق آن در عصر ظهور، ايرانيان خواهند بود به ويژه كه مركز ثقل شيعه در ايران است.
مجموعه روايات وارده در مورد ايرانيان نشان ميدهد كه اين گروه زمينهسازان حكومت حضرت مهدي(ع) در جهان هستند و بيشترين تأثير را در روند استقرار حكومت آن خورشيد عالمتاب دارند و در حقيقت حضرت مهدي(ع) به همراه ياران از جمله ايرانيان با دشمنان به مبارزه برميخيزد.
در بين روايات اسلامي، به رواياتي بر مي خوريم که شرايط و وقايع عصرالظهور را توصيف کرده اند. يکي از اين وقايع، قيام مردي از قم مي باشد که در عصر ظهور، مردم را به حق دعوت مي کند و با حمايت آنان و با استعانت از پروردگار متعال، نهضت عظيمي را برپا مي دارد که هيچ دشمني ياراي نابودي آن را ندارد.(1)
در روايت پيشين امام موسي کاظم (ع) خبر از قيام مردي از قم مي دهند که مردم را به حق دعوت مي نمايد و افرادي که پيرامون اين شخص جمع مي شوند، قلب هايشان بسيار استوار و محکم همچون پاره هاي آهن است؛ به نحوي که در مقابل ناملايمات و سختي ها از قيام خسته نمي شوند و نمي ترسند و بنا بر فرمايش اين روايت، اعتماد اين انسان هاي شريف به خداوند سبب مي شود تا قيام آنان به سرانجام نيک ختم شود و به پيروزي رسند.
به گواهي تاريخ، اين مرد شريف اهل قم، امام خميني (ره) است و هيچ کسي جز ايشان سزاوار اين توصيف نمي باشد؛ چرا که ايشان که سالها در قم به تحصيل و تدريس مي پرداختند، بعد از ملاحظه ي خيانتهاي بزرگ محمدرضا شاه ملعون، مردم را به حق و حقيقت دعوت کردند و آنان را به مقابله با ظلم يزيد زمان فرا خواندند.
سرآغاز اين قيام بزرگ، سال 1342 بود که در طي آن حضرت امام خميني (ره) حملات شديداللحني را عليه محمدرضا شاه ايراد کردند که اين امر به دستگيري امام خميني (ره) در 15 خرداد ماه سال 1342 انجاميد که اين مسئله خود زمينه ساز قيام خونين 15 خرداد 1342 گشت.(3)
مردم مسلمان ايران که از ظلم وستم شاهان رنج ها کشيده بودند، دعوت امام خميني (ره) را به حق لبيک گفتند و اولين قيام اسلامي و مردمي را در تاريخ ايران برپا نمودند.
قيام 15 خرداد سال 1342 اگرچه به خاک وخون کشيده شد و در ظاهر به نتيجه نرسيد، اما اين قيام 15 سال بعد به ثمر نشست و حکومت جمهوري اسلامي ايران را براي جهانيان به ارمغان آورد؛(4) حکومتي که مطابق روايات، يکي از زمينه سازان مهم حضرت مهدي (عج) خواهد بود. (ان شاء الله)
نکته ي مهمي که در روايت مذکور به چشم مي خورد، اين است که ياران اين مرد شريف، قلب هايشان محکم و استوار است و از حوادث سخت زمانه نمي هراسند و خسته نمي شوند؛ اعتماد اين ياران بر خداست و سرانجام پيروز خواهند شد.
اين توضيحات، کاملاً با ويژگي هاي ياران امام خميني (ره) مطابقت دارد. چراکه آنان نيز همانند پاره هاي آهن استوار بودند و حتي از کشته شدن و شهادت نمي ترسيدند به همين دليل با شجاعت تمام 15 سال در مقابل رژيم ستمشاهي ايستادگي کردند.
مطابق روايت ذکر شده، سرانجام قيام ياران مردي از قم، پيروزي در نهضت مي باشد؛ شگفت اينکه ياران امام خميني (ره) نيز تحت رهبري ايشان توانستند نهضت خود را به پيروزي رسانند و حکومت جمهوري اسلامي ايران را پايه گذاري نمايند.
رواياتي که در اين باره بيان شده اند، محدود به روايت فوق نمي باشند. روايات شگفت انگيزي پيرامون حضرت امام خميني (ره) در بين روايات اسلامي اعم از شيعه و سني به چشم مي خورد که در اين روايات حتي به نام ايشان (روح الله) اشاره شده است. به اولين روايت که از کتاب شيعي بحارالانوار اقتباس شده است توجه فرماييد:(6)
« عن احمد بن سالم، عن محمد بن يحيي بن ضريس، عن محمد بن جعفر، عن نصر بن مزاحم و ابن ابي حماد، عن ابي داود عن عبدالله بن شريک، عن ابي جعفر عليه السلام قال: اقبل ابوبکر و عمر و الزبير و عبدالرحمن بن عوف، جلسوا بفناء رسول الله صلي الله عليه، و آله فخرج اليهم النبي صلي الله عليه و آله: فجلس اليهم، فانقطع شسعه، فرمي بنعله الي علي بن ابي طالب عليه السلام ثم قال: ان عن يمين الله عروجل، او عن يمين العرش، قوماً منا علي منابر من نور، وجوههم من نور، و ثيابهم من نور، تغش وجوههم ابصار الناظرين دونهم، قال ابوبکر: من هم يا رسول الله؟ فسکت، فقال الزبير: من هم يا رسول الله؟ فسکت، فقال عبدالرحمن: من هم يا رسول الله؟ فسکت، فقال علي عليه السلام: من هم يا رسول الله؟ فقال: هم قوم تحابوا بروح الله علي غير انساب و لا اموال، اولئک شيعتک و انت امامهم يا علي. »(7)
ترجمه: «از احمد بن سالم، از محمد بن يحيي بن ضريس، از محمد بن جعفر، از نصر بن مزاحم و ابن ابي حماد، از ابي داود از عبدالله بن شريک از ابي جعفر عليه السلام که فرمود: ابوبکر و عمر و زبير و عبدالرحمن بن عوف به درگاه رسول الله (ص) نزديک شدند و نشستند، پس پيامبر(ص) بر آنها وارد شد، کنارشان نشست، دمپايي اش گسيخته شد و آن را (براي ترميم)به علي بن ابي طالب داد، سپس فرمود: همانا از سمت راست خداوند عزوجل – يا از سمت راست عرش – قومي از ما برخاستند که بر منابري از نورند، صورت هايشان نوراني است و لباسهايشان نوراني است، صورت هايشان بر چشم ناظرين ديگر پرده مي اندازد. ابوبکر گفت: اي پيامبر، خدا آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. زبير گفت : اي پيامبر خدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. عبدالرحمن بن عوف گفت: اي پيامبرخدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. سپس حضرت علي (ع) فرمودند: اي پيامبر خدا، آنها چه کساني هستند؟ پس ايشان فرمودند: آنها قومي هستند که به واسطه ي روح الله به يکديگر محبت مي ورزند (دلهايشان به هم نزديک مي شود)، درحالي که هيچ نسب يا اموال مشترکي ندارند؛ آنها شيعه ي تو هستند و تو امامشان هستي اي علي.»
همان گونه که در حديث فوق ملاحظه فرموديد، پيامبر (ص) به حضرت علي (ع) بشارت دادند که گروهي از شيعيان ايشان به واسطه ي روح الله دلهايشان به هم نزديک مي شود و متحد مي گردند، در حالي که دليل اتحاد آنها اموال و نسب مشترک نمي باشد. افراد اين قوم از چنان منزلتي برخوردارند که چهره ي نوراني آنها چهره هاي ساير مردم و حتي مسلمانان ديگر را نيز تحت الشعاع قرار مي دهد.
اما منظور از روح الله و منظور از اين قوم چيست؟
با توجه در روايت مذکور و نيز وقايع تاريخي، به سهولت مي توان دريافت که منظور از روح الله حضرت امام خميني (ره) و منظور از قوم مذکور، شيعيان ايران و ساير شيفتگان امام خميني (ره) مي باشند، چرا که نام حضرت امام خميني (ره) روح الله بوده است.
شواهد مهمي که در روايت مذکور وجود دارد و نشان مي دهد که احتمالا منظور از روح الله، امام خميني (ره) است، اين است که روايت مذکور بيان مي دارد که قومي از شيعيان و يا مسلمانان به واسطه ي تمسک به روح الله به مقام ممتازي دسته مي يابند، نه مسلمانان (قوماً منا علي منابر من نور). از اين مسئله مي توان نتيجه گرفت که مسئله ي تمسک به روح الله در گروهي از شيعيان اتفاق مي افتد و آنها را حتي در بين پيروان رسول الله (ص) ممتاز مي نمايد.
از سوي ديگر مي دانيم که کلمه ي قوم به معناي مردم يک سرزمين مي باشد، وگرنه روايت مذکور از کلمه امت استفاده مي نمود. مطابق توضيحات ذکر شده در مي يابيم که روايت ذکر شده قوم يا مردم سرزميني از سرزمينهاي شيعيان را معرفي مي نمايد که به روح الله تمسک مي جويند و به واسطه ي او دلهايشان به يکديگر نزديک مي گردد و از مرتبه اي بلند نزد خداي متعال بهره مند مي گردند.
با توجه به توضيحات ذکر شده، درمي يابيم که شيعياني که به حضرت امام خميني (ره) تمسک جستند و بدون توجه به روابط خويشاوندي و منافع مادي با يکديگر متحد گشتند حکومت اسلامي را در ايران بر پا داشتند، قومي هستند که پيامبر آنها را تحسين مي نمايند و چهره هاي آنان را نوراني معرفي مي کنند.
اين شيعيان و عاشقان روح الله در بين شيعيان و ساير مسلمانان مقامي ارجمند و بلند مرتبه دارند. به نحوي که پيامبر (ص) آنها را از بقيه ي پيروان خود متمايز مي نمايند (قوما منا علي منابرمن نور) . اي کاش ما شيعيان ايران قدر اين موهبت را بدانيم و به سهولت آن را از دست ندهيم.
لازم به ذکر است که روايات ديگري نيز در بين روايات اهل سنت وجود دارند که درهمه ي آنها به کلمه ي روح الله اشاره شده است. البته جزئيات روايت اهل سنت کمي با روايت شيعيان تفاوت دارد، اما مضمون اصلي يکي است. روايات اهل سنت را که درباره ي روح الله بيان شده اند در زير ملاحظه مي فرماييد:
امام خميني (ره) با قيام الهي خود حکومت جمهوري اسلامي ايران را بنيان نهادند و اين حکومت را زمينه ساز ظهور حضرت مهدي (عج) قرار دادند. گرچه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، حکومت جمهوري اسلامي با فراز و نشيب هايي همراه بوده است و احياناً مشکلات و کاستي هايي در برخي از جزييات آن به وجود آمده است، اما نهال نورس اين انقلاب با گذشت زمان و با درايت امام خميني (ره) و جانشين بر حق ايشان حضرت آيت الله العظمي خامنه اي رهبر معظم انقلاب تبديل به درختي تنومند گشته است.
ان شاء الله به ياري خدا و با تلاش تمامي شيعيان جهان و ساير مسلمانان آزاده، اين انقلاب مي رود تا زمينه هاي ظهور حضرت مهدي (عج) را بيش از پيش فراهم نمايد و گام هاي موثري در اين زمينه بردارد.
منابع و مآخذ
1 – کتاب عصر ظهور، تأليف علي کوراني عاملي، ترجمه ي مهدي حقي، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بين الملل وابسته به انتشارات امير کبير، چاپ چهارم، 1385، صفحه ي 222 و 223.
2 – کتاب عصر ظهور، تأليف علي کوراني عاملي، ترجمه ي مهدي حقي، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بين الملل وابسته به انتشارات امير کبير، چاپ چهارم، 1385، صفحه ي 222.
3 – http://www.irdc.ir/article.asp?id=1025 و http://www.irdc.ir/article.asp?id=1003
4 – http://www.irdc.ir/article.asp?id=466 و http://www.ido.ir/a.aspx?a=1385030702
5 – http://www.aviny.com/imamkhomeini/zendeginameh/z_mobarezeh.aspx
و http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=8212&
6 – بحار الأنوار، ج 65، ص 139؛ و
http://www.al-shia.org/html/ara/books/?mod=hadith&start=70&end=80
و http://www.bintjbeil.org/forum/showthread.php?t=57356&page=2
7 – بحار الأنوار، ج 65، ص 139؛
porseman.org
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}