پرسش :
پس از گذشت مدت كمي از دوران عقد احساس مي كنم هيچ علاقه اي به همسرم ندارم و از ظاهر ، رفتار و كردار او خوشم نمي آيد و هيچ انگيزه اي براي ادامه اين وصلت ندارم . نمي دانم آيا با عروسي و تشكيل زندگي مشترك اين مشكل من حل مي شود يا بايد از يكديگر جدا شويم ؟
شرح پرسش :
پاسخ :
براي پاسخ به اين سؤال لازم است كه به بيان يكي از مسائل مهم روحي انسان كه تقريباً مورد اتفاق بيشتر روانشناسان، انسانشناسان و دانشمندان علوم رفتاري است، بپردازيم و آن اين كه انسان و شخصيت او و به تبع آن رفتارهاي او در صحنههاي گوناگون همواره در حال تغيير است؛ به عبارت ديگر انسان موجودي تأثيرپذير است و از عوامل گوناگون محيطي و وراثتي تأثير ميپذيرد و مبناي همه صاحبنظران تعليم و تربيت، همين اصل تأثيرپذيري و به تبع آن، تغييرپذيري انسان است. اين تغييرات اگر هماهنگ با فطرت انسان و در قالب معيارهاي ارزشي و هنجارهاي ديني باشد، موجب تكامل و تعالي انسان ميشود و اگر تحت تأثير آفتهاي دروني و بيروني قرار گيرد، باعث يك حركت قهقرايي و انحطاط شخصيت و به دنبال آن، بروز رفتارهاي ناهنجار ميشود. در اين جا متناسب با اين سؤال ، به يكي از آفت هايي كه سير تكاملي انسان را تهديد ميكند، اشاره ميكنيم؛ سپس به پاسخگويي سؤال ميپردازيم. هر انساني داراي يك سلسله نيازهاست و شكوفايي او در ارضاي صحيح و به موقع اين نيازهاست. يكي از اين نيازها، نياز به جنس مخالف است كه در دوران نوجواني و جواني به اوج خود ميرسد و در قالب ازدواج تحقق پيدا ميكند. يكي از آفت هايي كه در اين دوره، انسان را تهديد ميكند، نوسانات روحي و رواني است كه جوانان به آن مبتلا ميشوند و باعث ايجاد ترديد در آنها ميشود و به دنبال اين دگرگوني، گزيشها و انتخابهايي را كه براي تأمين نيازهاي خود انجام دادهاند، دچار آسيب ميكند؛ به عبارت ديگر همواره در اين انديشه است كه آيا من درست انتخاب كردهام؟!
نوع انسانها - به ويژه جوانان - داراي روحيه تنوعطلبي هستند. گرچه تنوعطلبي ميتواند نقش بسيار مؤثري در رشد و شكوفايي انسان داشته باشد، اما مشكلاتي نيز ميتواند ايجاد كند و اين هنگامي رخ ميدهد كه تنوعطلبي براساس معيارهاي صحيح عقلاني و وحياني نباشد؛ بلكه به صورت افسارگسيخته در اختيار هواهاي نفساني و عوامل جذاب محيطي قرار گيرد. اين جا است كه فرد در انتخابهاي قبلي خود دچار تزلزل ميشود و احساس ميكند كه درست انتخاب نكرده است و بايد در انتخاب خودش تجديد نظر كند. انتخاب بعدي او نيز از تيررس اين آفت در امان نيست و اين امر باعث توقف رشد و حتي سير قهقرايي انسان در زندگي خواهد شد. براي مصون ماندن از اين آفت، انسان بايد در هر كاري متناسب با آن كار و بر اساس معيارهاي صحيح انتخاب كند تا در هنگام هجوم اين آفتها، دچار تزلزل نشود. قطعاً شما در انتخاب همسر، بر اساس يك سلسله معيارهايي كه با نظام ارزشي مورد پذيرش شما هماهنگي داشته است، دست به انتخاب زدهايد و اينك در انتخاب خود دچار ترديد شدهايد؛ يعني همان آفتي كه بيان شد، به سراغ شما آمده است. در اين جا بر ميگرديم به سؤال اصلي شما و فرآيندي كه شما در امر ازدواج طي نمودهايد. شما فرموديد كه من با دختري ازدواج كردهام؛ ولي بعد از مراسم عقد، احساس ميكنم علاقهاي به او ندارم و اين امر موجب دلسردي شما و همسرتان شده است و باعث سرد شدن روابط شما بايكديگر شده است. در اين جا اين سؤال مطرح ميشود كه آيا بعد از معرفي آن دختر و آشنايي شما با او و جريان خواستگاري، جلسه گفت و گو با يكديگر داشتيد و او را از نزديك ديديد و در بدو امر او را پسنديد يا نه؟ اگر پاسخ شما منفي باشد، سؤال دوم مطرح ميشود كه اگر او را از نزديك نديديد و با او گفت و گويي نداشتيد، چگونه حاضر شديد به اين ازدواج تن دهيد و اگر پاسخ شما مثبت باشد؛ يعني شما همه مراحل ازدواج را با معيارهاي صحيح طي كردهايد؛ يعني ابتدا با تحقيق خانواده او را شناسايي كردهايد و سپس دختر را ديده، با او صحبت كرده و همديگر راپسنديدهايد و آن گاه اقدام به انجام مراحل بعد - يعني مراسم عقد - نمودهايد و در واقع شما، مسير صحيحي را در مسأله ازدواج خود طي نمودهايد و دليلي ندارد كه دچار ترديد شويد؛ زيرا اين ترديد در واقع همان آفتي است كه به سراغ شما آمده و ميخواهد انتخاب شما را دچار تزلزل كند و اگر شما با اين آفت مقابله نكنيد، هيچ تضميني وجود ندارد كه در انتخابهاي بعدي نيز دوباره به اين آفت ترديد دچار نشويد. بنابراين، شما بايد به صورت جدّي در صدد حل مشكل خود برآييد و طرف مقابل شما، همان طور كه بيان كرديد، دچار اين ترديد نيست. به نظر ميآيد يك تغيير اساسي در نگرش خود نسبت به مسأله ازدواج ايجاد كنيد و اين امر، مستلزم آگاهي از معيارهاي انتخاب همسر و ازدواج موفق ميباشد. معيارهاي صحيح ازدواج به دو دسته تقسيم ميشوند؛ معيارهاي اصلي و معيارهاي فرعي ازدواج.
1. معيارهاي اصلي و بنيادي عبارتند از: كفويّت زوجين از لحاظ داشتن باورهاي مشترك، اصالت خانوادگي، ايمان و اعتقاد و سلامت جسماني و رواني.
2. معيارهاي فرعي عبارتند از: هم سطح بودن از نظر اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، تحصيلي، تناسب سني و قيافه ظاهري و... .
از سؤال شما چنين بر ميآيد كه مشكل شما مربوط به شرايط و معيارهاي فرعي است. خوشبختانه تحقيقات نشان ميدهد و تجربه هم اثبات كرده است كه شخصيت انسان قابل تغيير است و به تبع آن، رفتار او نيز تغيير خواهد كرد. بنابراين اگر شخصيت همسر شما و بعضي از رفتارهاي او براي شما خوشايند نيست، ميتوان براساس اصل تأثيرپذيري انسان، هم شخصيت او و هم رفتارهاي او را تغيير داد. اين حقيقت را بايد پذيرفت كه انسانها با يكديگر متفاوت هستند و هنر انسان در اين است كه بتواند با وجود اين تفاوتهاي شخصيتي، روابط اجتماعي خودش را با ديگران تنظيم كند. خانواده و روابط بين زن و شوهر، يكي از مصاديق روابط اجتماعي است.
انسانهايي در زندگي زناشويي موفق هستند كه با توجه به اين تفاوتها، بتوانند در كنار يكديگر يك زندگي مشترك و مسالمتآميز داشته باشند.
نكته بعدي كه در سؤال شما مبناي ترديد و به دنبال آن، موجب دلسردي شما نسبت به يكديگر شده، قيافه ظاهري است. گر چه ما معتقديم كه در آغاز امر، يكي از معيارهاي مهم ازدواج، قيافه ظاهري است؛ يعني دو نفري كه ميخواهند با يكديگر ازدواج كنند، بايد همديگر را از نظر ظاهري بپسندند و مطلوب يكديگر باشند، اما استمرار اين جذابيت، بعد از ازدواج، به عوامل ديگري نيز ارتباط پيدا ميكند كه آن عوامل ميتواند اين جذابيت را افزايش يا كاهش دهد .اين گونه نيست كه اگر همسر انسان قيافه جذابي داشت، اين جذابيت تا آخر باقي بماند يا بالعكس؛ بلكه افراد زيادي بودهاند كه مبنا و معيار اصلي را فقط همين قيافه ظاهري قرار دادند و از معيارهاي اصلي ازدواج غفلت كردند و همين امر باعث شد كه بعد از چند هفته يا چند ماه، آن جذابيت كاهش پيدا كند و حتي در بعضي از مواقع، جاي خود را به نفرت و انزجار بدهد و افراد زيادي هم بودهاند كه فقط قيافه ظاهري را ملاك ازدواج قرار ندادهاند؛ بلكه معيارهاي اصلي چون ايمان، عفت و پاكدامني، سلامت جسماني و رواني و اصالت خانوادگي را مد نظر قرار دادهاند و علاقه آنها نسبت به يكديگر، روز به روز بيشتر شده، داراي يك زندگي آرام و لذت بخش هستند. شايد شما همسران زيادي را ديده باشيد كه قيافه ظاهري آنها با هم متناسب نيست، اما از يك زندگي مستحكم و با ثباتي برخوردارند. بنابراين معلوم ميشود كه جذابيت يك امر نسبي است تحت تأثير ديگر عوامل شخصيتي و رفتاري است. بنابراين اگر واقعاً همسر شما دختر عفيف، پاكدامن، داراي سلامت جسماني و رواني و ريشههاي اصيل خانوادگي و مؤمن است و علاوه بر اين موارد، علاقهمند به شما است، در واقع همه چيز براي يك زندگي مشترك و خوب فراهم است و آن كاستيهايي كه شما بيان كرديد، قابل تغيير و جبران است با تغيير نگرش نسبت به همسرتان، ميتوانيد زندگي خوبي با يكديگر داشته باشيد. به كارگيري راهكارهاي زير، شما را در انجام اين دو امر - تغيير رفتارهاي همسر و شخصيت او و تغيير نگرش نسبت به ايشان - كمك ميكند.
1. به جنبههاي مثبت همسرتان بيشتر از نقاط ضعف او توجه كنيد.
2. از منفي بافي نسبت به همسرتان اجتناب كنيد.
3. اين حقيقت را به خود تلقين كنيد كه همه انسانها كاستيها و عيوبي دارند و جز خداوند متعال، هيچ موجود ديگري بيعيب و نقص نيست.
4. گاهي اوقات رفتار خود ياگذشته خود را مرور كنيد؛ دراين صورت بدون ترديد، نقصهايي را خواهيد يافت و اگر ما بپذيريم كه خودمان نيز عيوبي داريم، آن گاه توقع و انتظار بيجا از ديگران نخواهيم داشت.
5. نگاه خود را كنترل كنيد؛ به ويژه از نگاه كردن به نامحرم به شدت پرهيز كنيد.
6. اگر همسر شما رفتارهايي انجام ميدهد كه از نظر منطقي و عرفي قابل قبول نيست، با برنامهريزي صحيح سعي كنيد زمينه تغيير رفتار او را فراهم كنيد؛ مثلاً با ايجاد روابط خانوادگي با كساني كه از نظر فرهنگي وضعيت مناسبتري دارند، شرايط تغيير رفتار او را از طريق مشاهده رفتارهاي مطلوب، فراهم نماييد.
7. با كوچكترين تغييري كه در او مشاهده كرديد، او را مورد تشويق قرار دهيد.
8. از همسرتان بخواهيد با ايجاد تغييراتي در كيفيت لباس پوشيدن و رسيدگي به وضعيت ظاهري خود و... به جذابيت ظاهرياش براي شما بيفزايد.
9. هيچ گاه از زنان ديگر در مقابل همسرتان، تعريف نكنيد.
10. ارتباط خود را با خانواده ايشان بيشتر و از طرح صحبتها و رفتارهاي دلسرد كننده، اجتناب كنيد.
11. اگر مراحل انتخاب را درست پيموده ايد ، در تغيير نگرش خود بكوشيد . درنهايت اگر با طي مراحل فوق به نتيجه اي نرسيديد براي ادامه مسير به مشاور مراجعه كنيد.
www.morsalat.com
براي پاسخ به اين سؤال لازم است كه به بيان يكي از مسائل مهم روحي انسان كه تقريباً مورد اتفاق بيشتر روانشناسان، انسانشناسان و دانشمندان علوم رفتاري است، بپردازيم و آن اين كه انسان و شخصيت او و به تبع آن رفتارهاي او در صحنههاي گوناگون همواره در حال تغيير است؛ به عبارت ديگر انسان موجودي تأثيرپذير است و از عوامل گوناگون محيطي و وراثتي تأثير ميپذيرد و مبناي همه صاحبنظران تعليم و تربيت، همين اصل تأثيرپذيري و به تبع آن، تغييرپذيري انسان است. اين تغييرات اگر هماهنگ با فطرت انسان و در قالب معيارهاي ارزشي و هنجارهاي ديني باشد، موجب تكامل و تعالي انسان ميشود و اگر تحت تأثير آفتهاي دروني و بيروني قرار گيرد، باعث يك حركت قهقرايي و انحطاط شخصيت و به دنبال آن، بروز رفتارهاي ناهنجار ميشود. در اين جا متناسب با اين سؤال ، به يكي از آفت هايي كه سير تكاملي انسان را تهديد ميكند، اشاره ميكنيم؛ سپس به پاسخگويي سؤال ميپردازيم. هر انساني داراي يك سلسله نيازهاست و شكوفايي او در ارضاي صحيح و به موقع اين نيازهاست. يكي از اين نيازها، نياز به جنس مخالف است كه در دوران نوجواني و جواني به اوج خود ميرسد و در قالب ازدواج تحقق پيدا ميكند. يكي از آفت هايي كه در اين دوره، انسان را تهديد ميكند، نوسانات روحي و رواني است كه جوانان به آن مبتلا ميشوند و باعث ايجاد ترديد در آنها ميشود و به دنبال اين دگرگوني، گزيشها و انتخابهايي را كه براي تأمين نيازهاي خود انجام دادهاند، دچار آسيب ميكند؛ به عبارت ديگر همواره در اين انديشه است كه آيا من درست انتخاب كردهام؟!
نوع انسانها - به ويژه جوانان - داراي روحيه تنوعطلبي هستند. گرچه تنوعطلبي ميتواند نقش بسيار مؤثري در رشد و شكوفايي انسان داشته باشد، اما مشكلاتي نيز ميتواند ايجاد كند و اين هنگامي رخ ميدهد كه تنوعطلبي براساس معيارهاي صحيح عقلاني و وحياني نباشد؛ بلكه به صورت افسارگسيخته در اختيار هواهاي نفساني و عوامل جذاب محيطي قرار گيرد. اين جا است كه فرد در انتخابهاي قبلي خود دچار تزلزل ميشود و احساس ميكند كه درست انتخاب نكرده است و بايد در انتخاب خودش تجديد نظر كند. انتخاب بعدي او نيز از تيررس اين آفت در امان نيست و اين امر باعث توقف رشد و حتي سير قهقرايي انسان در زندگي خواهد شد. براي مصون ماندن از اين آفت، انسان بايد در هر كاري متناسب با آن كار و بر اساس معيارهاي صحيح انتخاب كند تا در هنگام هجوم اين آفتها، دچار تزلزل نشود. قطعاً شما در انتخاب همسر، بر اساس يك سلسله معيارهايي كه با نظام ارزشي مورد پذيرش شما هماهنگي داشته است، دست به انتخاب زدهايد و اينك در انتخاب خود دچار ترديد شدهايد؛ يعني همان آفتي كه بيان شد، به سراغ شما آمده است. در اين جا بر ميگرديم به سؤال اصلي شما و فرآيندي كه شما در امر ازدواج طي نمودهايد. شما فرموديد كه من با دختري ازدواج كردهام؛ ولي بعد از مراسم عقد، احساس ميكنم علاقهاي به او ندارم و اين امر موجب دلسردي شما و همسرتان شده است و باعث سرد شدن روابط شما بايكديگر شده است. در اين جا اين سؤال مطرح ميشود كه آيا بعد از معرفي آن دختر و آشنايي شما با او و جريان خواستگاري، جلسه گفت و گو با يكديگر داشتيد و او را از نزديك ديديد و در بدو امر او را پسنديد يا نه؟ اگر پاسخ شما منفي باشد، سؤال دوم مطرح ميشود كه اگر او را از نزديك نديديد و با او گفت و گويي نداشتيد، چگونه حاضر شديد به اين ازدواج تن دهيد و اگر پاسخ شما مثبت باشد؛ يعني شما همه مراحل ازدواج را با معيارهاي صحيح طي كردهايد؛ يعني ابتدا با تحقيق خانواده او را شناسايي كردهايد و سپس دختر را ديده، با او صحبت كرده و همديگر راپسنديدهايد و آن گاه اقدام به انجام مراحل بعد - يعني مراسم عقد - نمودهايد و در واقع شما، مسير صحيحي را در مسأله ازدواج خود طي نمودهايد و دليلي ندارد كه دچار ترديد شويد؛ زيرا اين ترديد در واقع همان آفتي است كه به سراغ شما آمده و ميخواهد انتخاب شما را دچار تزلزل كند و اگر شما با اين آفت مقابله نكنيد، هيچ تضميني وجود ندارد كه در انتخابهاي بعدي نيز دوباره به اين آفت ترديد دچار نشويد. بنابراين، شما بايد به صورت جدّي در صدد حل مشكل خود برآييد و طرف مقابل شما، همان طور كه بيان كرديد، دچار اين ترديد نيست. به نظر ميآيد يك تغيير اساسي در نگرش خود نسبت به مسأله ازدواج ايجاد كنيد و اين امر، مستلزم آگاهي از معيارهاي انتخاب همسر و ازدواج موفق ميباشد. معيارهاي صحيح ازدواج به دو دسته تقسيم ميشوند؛ معيارهاي اصلي و معيارهاي فرعي ازدواج.
1. معيارهاي اصلي و بنيادي عبارتند از: كفويّت زوجين از لحاظ داشتن باورهاي مشترك، اصالت خانوادگي، ايمان و اعتقاد و سلامت جسماني و رواني.
2. معيارهاي فرعي عبارتند از: هم سطح بودن از نظر اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، تحصيلي، تناسب سني و قيافه ظاهري و... .
از سؤال شما چنين بر ميآيد كه مشكل شما مربوط به شرايط و معيارهاي فرعي است. خوشبختانه تحقيقات نشان ميدهد و تجربه هم اثبات كرده است كه شخصيت انسان قابل تغيير است و به تبع آن، رفتار او نيز تغيير خواهد كرد. بنابراين اگر شخصيت همسر شما و بعضي از رفتارهاي او براي شما خوشايند نيست، ميتوان براساس اصل تأثيرپذيري انسان، هم شخصيت او و هم رفتارهاي او را تغيير داد. اين حقيقت را بايد پذيرفت كه انسانها با يكديگر متفاوت هستند و هنر انسان در اين است كه بتواند با وجود اين تفاوتهاي شخصيتي، روابط اجتماعي خودش را با ديگران تنظيم كند. خانواده و روابط بين زن و شوهر، يكي از مصاديق روابط اجتماعي است.
انسانهايي در زندگي زناشويي موفق هستند كه با توجه به اين تفاوتها، بتوانند در كنار يكديگر يك زندگي مشترك و مسالمتآميز داشته باشند.
نكته بعدي كه در سؤال شما مبناي ترديد و به دنبال آن، موجب دلسردي شما نسبت به يكديگر شده، قيافه ظاهري است. گر چه ما معتقديم كه در آغاز امر، يكي از معيارهاي مهم ازدواج، قيافه ظاهري است؛ يعني دو نفري كه ميخواهند با يكديگر ازدواج كنند، بايد همديگر را از نظر ظاهري بپسندند و مطلوب يكديگر باشند، اما استمرار اين جذابيت، بعد از ازدواج، به عوامل ديگري نيز ارتباط پيدا ميكند كه آن عوامل ميتواند اين جذابيت را افزايش يا كاهش دهد .اين گونه نيست كه اگر همسر انسان قيافه جذابي داشت، اين جذابيت تا آخر باقي بماند يا بالعكس؛ بلكه افراد زيادي بودهاند كه مبنا و معيار اصلي را فقط همين قيافه ظاهري قرار دادند و از معيارهاي اصلي ازدواج غفلت كردند و همين امر باعث شد كه بعد از چند هفته يا چند ماه، آن جذابيت كاهش پيدا كند و حتي در بعضي از مواقع، جاي خود را به نفرت و انزجار بدهد و افراد زيادي هم بودهاند كه فقط قيافه ظاهري را ملاك ازدواج قرار ندادهاند؛ بلكه معيارهاي اصلي چون ايمان، عفت و پاكدامني، سلامت جسماني و رواني و اصالت خانوادگي را مد نظر قرار دادهاند و علاقه آنها نسبت به يكديگر، روز به روز بيشتر شده، داراي يك زندگي آرام و لذت بخش هستند. شايد شما همسران زيادي را ديده باشيد كه قيافه ظاهري آنها با هم متناسب نيست، اما از يك زندگي مستحكم و با ثباتي برخوردارند. بنابراين معلوم ميشود كه جذابيت يك امر نسبي است تحت تأثير ديگر عوامل شخصيتي و رفتاري است. بنابراين اگر واقعاً همسر شما دختر عفيف، پاكدامن، داراي سلامت جسماني و رواني و ريشههاي اصيل خانوادگي و مؤمن است و علاوه بر اين موارد، علاقهمند به شما است، در واقع همه چيز براي يك زندگي مشترك و خوب فراهم است و آن كاستيهايي كه شما بيان كرديد، قابل تغيير و جبران است با تغيير نگرش نسبت به همسرتان، ميتوانيد زندگي خوبي با يكديگر داشته باشيد. به كارگيري راهكارهاي زير، شما را در انجام اين دو امر - تغيير رفتارهاي همسر و شخصيت او و تغيير نگرش نسبت به ايشان - كمك ميكند.
1. به جنبههاي مثبت همسرتان بيشتر از نقاط ضعف او توجه كنيد.
2. از منفي بافي نسبت به همسرتان اجتناب كنيد.
3. اين حقيقت را به خود تلقين كنيد كه همه انسانها كاستيها و عيوبي دارند و جز خداوند متعال، هيچ موجود ديگري بيعيب و نقص نيست.
4. گاهي اوقات رفتار خود ياگذشته خود را مرور كنيد؛ دراين صورت بدون ترديد، نقصهايي را خواهيد يافت و اگر ما بپذيريم كه خودمان نيز عيوبي داريم، آن گاه توقع و انتظار بيجا از ديگران نخواهيم داشت.
5. نگاه خود را كنترل كنيد؛ به ويژه از نگاه كردن به نامحرم به شدت پرهيز كنيد.
6. اگر همسر شما رفتارهايي انجام ميدهد كه از نظر منطقي و عرفي قابل قبول نيست، با برنامهريزي صحيح سعي كنيد زمينه تغيير رفتار او را فراهم كنيد؛ مثلاً با ايجاد روابط خانوادگي با كساني كه از نظر فرهنگي وضعيت مناسبتري دارند، شرايط تغيير رفتار او را از طريق مشاهده رفتارهاي مطلوب، فراهم نماييد.
7. با كوچكترين تغييري كه در او مشاهده كرديد، او را مورد تشويق قرار دهيد.
8. از همسرتان بخواهيد با ايجاد تغييراتي در كيفيت لباس پوشيدن و رسيدگي به وضعيت ظاهري خود و... به جذابيت ظاهرياش براي شما بيفزايد.
9. هيچ گاه از زنان ديگر در مقابل همسرتان، تعريف نكنيد.
10. ارتباط خود را با خانواده ايشان بيشتر و از طرح صحبتها و رفتارهاي دلسرد كننده، اجتناب كنيد.
11. اگر مراحل انتخاب را درست پيموده ايد ، در تغيير نگرش خود بكوشيد . درنهايت اگر با طي مراحل فوق به نتيجه اي نرسيديد براي ادامه مسير به مشاور مراجعه كنيد.
www.morsalat.com
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}