پرسش :
مادرم با همسرم اختلاف دارند و بسيار از خانمم بدگويي مي كند. نمي دانم طرف كدام را بگيرم؟
شرح پرسش :
پاسخ :
يكى از نكات قابل توجهى كه مرد بايد بدان توجه داشته باشداينست كه مادر و خواهر و برادر و زن برادرش غالبا با همسرش ميانه خوبى ندارند و لو تظاهر به دوستى داشته باشند.
علت قضيه اينست كه پسر قبل از ازدواج جزء خانواده پدر و مادرمحسوب ميشود و از خويش استقلال ندارد.پدر و مادر سالها براى پسرشان رنج و زحمت ميكشند بدان اميد كه در آخر عمر از او منتفع شوند.
در عين حال كه برايش عروسى ميكنند و به صورت ظاهر مستقلش قرارميدهند ليكن از وى انتظار دارند كه از پدر و مادر قطع علاقه نكند و درعين استقلال،تابع آنها باشد و بيش از سابق نسبت به آنان اظهار محبت نمايد و در همه امور هيچكس حتى همسرش را بر آنها ترجيح ندهد و مانندسابق تمام توجهش به سوى آنان معطوف باشد.ليكن پسر وقتى ازدواج ميكند تمام همش اينست كه يك زندگى خوش و آبرومند و كاملا مستقلى براى خويشتن تاسيس كند.چون همسر تازه اش را يك عضو مهم وشريك آن زندگى نوين ميداند به وى اظهار عشق و علاقه ميكند.شبانه روززحمت ميكشد تا اسباب و لوازم زندگى را مرتب نموده اسباب رفاه وآسايش خودش و همسرش را فراهم سازد.هر چه در اين باره بيشتركوشش كند به همين نسبت از زندگى سابقش جدا شده نسبت به خويشانش كمتر اظهار علاقه خواهد نمود.
در اينجا است كه آنها مخصوصا مادر و خواهرش احساس خطرميكنند.متوجه ميشوند كه با ورود يك دختر بيگانه به خانواده شان نزديك است پسرشان را از دست بدهند.هر چه بيشتر براى زندگى اختصاصى خويش و جلب رضايت همسرش كوشش كند آنان بيشتر احساس خطرمي نمايند.از آن مى ترسند كه يك مرتبه رشته خويشاوندى را بريده و به طور كلى آنها را فراموش كند.در اين كم مهرى،عروس تازه را مجرم شناخته تمام گناهان را به گردن او ميگذارند.
براى حفظ موقعيت خويش و نگهدارى پسرشان غالبا بهترين راه را اين ميدانند كه مهر و علاقه او را نسبت به همسرش كم كنند.بدين منظور از عروس تازه وارد عيبجويى ميكنند. برايش عيب و نقص مى تراشند.عيبهاى كوچك و غير قابل اعتنا را بزرگ جلوه ميدهند. پيش شوهرش از او بدگويى ميكنند....(1)
در اين مواقع نبايد به صحتهاي آنها ترتيب اثر داد و زمينه را براي دخالت بيشتر د رزندگي فراهم نمود. بايد به ياد داشت كه اكنون كه زندگي مستقلي تشكيل داده ايد وظيفه اول شما حفاظت و صيانت از اين كانون مقدس است.
در اينجا لازم است خاطر نشان سازيم كه پدر و مادر براى فرزندشان خيلى رنج برده اند.در تحمل آن همه زحمت صدها اميد و آرزوداشته اند.اميدوار بوده اند كه در موقع درماندگى دستشان را بگيرد.شرعا ووجدانا حق دارند.سزاوار نيست انسان وقتى به استقلال رسيد و اندك توانايى در خويشتن ديد حقوق آنها را يكسره فراموش كند و محو زن وفرزند گردد. سپاس گزارى از آنها در هر حال واجب و لازم است.حتى بعداز ازدواج هم بايد نسبت بآنها احسان و احترام كند.و اگر محتاج و درمانده هستند واجب است بر آنان انفاق كند.بايد هميشه در مقابلشان كوچكى وتواضع كند.
مانند سابق بلكه بيشتر اظهار محبت و اخلاص نمايد.رابطه اش را با آنهاقطع نكند.براى عرض ادب به منزلشان برود و براى احترام به مهمانى دعوتشان كند.كارى نكند كه آزرده خاطر گردند.به همسر و فرزندانش سفارش كند كه تواضع و احترام را از دست ندهند.به آنان بفهماند كه صلاح ما در اينست كه نسبت به پدر و مادر و ساير خويشان وفادار باشيم.
بدين وسيله ميتواند هم حقوق پدر و مادر و ساير خويشان را ادا كند و آنها را راضى نگهدارد و هم جلو اذيتها و ناسازگاريهاى آنان را بگيرد.اگراحساس خطر نكنند وجهى ندارد مزاحم عروسشان شوند بلكه ازطرفداران و حمايت كنندگان جدى او خواهند بود.
در خاتمه لازم است يادآور شويم كه عروس نبايد از شوهرش انتظار داشته باشد كه پدر و مادر و ساير خويشانش را يكسره فراموش كندو زحمتها و محبتهاى آنان را به طور كلى ناديده بگيرد و با آنها قطع رابطه كند.اين كار نه باين آسانيها امكان دارد نه صلاح است.
عروس اگر زن عاقل و با تدبيرى باشد ميتواند به طورى با مادرشوهر و خواهر شوهرش رفتار كند كه از مادر و خواهر خودش نيزمهربان تر و دلسوزتر باشند.اگر در مقابل آنان حالت تسليم بخود بگيرد ودر كارها با آنها مشورت كند و رفت و آمد را قطع نكند و احترام آنها رامحفوظ بدارد و نسبت بآنان احسان و نيكى كند نه تنها مزاحمش نخواهندشد بلكه همواره مددكار و حامى او خواهند بود. (2)
لذا از همسرتان بخواهيد كه در هر صورت ادب و احترام و تواضع در برابر والدين شما را حفظ كند. ابراز محبت و تواضع ايشان نسبت به آنها مي تواند بسياري از مشكلات را حل كند.
پی نوشت:
1- ابراهيم اميني ،آئين همسرداري
2- همان
www.morsalat.com
يكى از نكات قابل توجهى كه مرد بايد بدان توجه داشته باشداينست كه مادر و خواهر و برادر و زن برادرش غالبا با همسرش ميانه خوبى ندارند و لو تظاهر به دوستى داشته باشند.
علت قضيه اينست كه پسر قبل از ازدواج جزء خانواده پدر و مادرمحسوب ميشود و از خويش استقلال ندارد.پدر و مادر سالها براى پسرشان رنج و زحمت ميكشند بدان اميد كه در آخر عمر از او منتفع شوند.
در عين حال كه برايش عروسى ميكنند و به صورت ظاهر مستقلش قرارميدهند ليكن از وى انتظار دارند كه از پدر و مادر قطع علاقه نكند و درعين استقلال،تابع آنها باشد و بيش از سابق نسبت به آنان اظهار محبت نمايد و در همه امور هيچكس حتى همسرش را بر آنها ترجيح ندهد و مانندسابق تمام توجهش به سوى آنان معطوف باشد.ليكن پسر وقتى ازدواج ميكند تمام همش اينست كه يك زندگى خوش و آبرومند و كاملا مستقلى براى خويشتن تاسيس كند.چون همسر تازه اش را يك عضو مهم وشريك آن زندگى نوين ميداند به وى اظهار عشق و علاقه ميكند.شبانه روززحمت ميكشد تا اسباب و لوازم زندگى را مرتب نموده اسباب رفاه وآسايش خودش و همسرش را فراهم سازد.هر چه در اين باره بيشتركوشش كند به همين نسبت از زندگى سابقش جدا شده نسبت به خويشانش كمتر اظهار علاقه خواهد نمود.
در اينجا است كه آنها مخصوصا مادر و خواهرش احساس خطرميكنند.متوجه ميشوند كه با ورود يك دختر بيگانه به خانواده شان نزديك است پسرشان را از دست بدهند.هر چه بيشتر براى زندگى اختصاصى خويش و جلب رضايت همسرش كوشش كند آنان بيشتر احساس خطرمي نمايند.از آن مى ترسند كه يك مرتبه رشته خويشاوندى را بريده و به طور كلى آنها را فراموش كند.در اين كم مهرى،عروس تازه را مجرم شناخته تمام گناهان را به گردن او ميگذارند.
براى حفظ موقعيت خويش و نگهدارى پسرشان غالبا بهترين راه را اين ميدانند كه مهر و علاقه او را نسبت به همسرش كم كنند.بدين منظور از عروس تازه وارد عيبجويى ميكنند. برايش عيب و نقص مى تراشند.عيبهاى كوچك و غير قابل اعتنا را بزرگ جلوه ميدهند. پيش شوهرش از او بدگويى ميكنند....(1)
در اين مواقع نبايد به صحتهاي آنها ترتيب اثر داد و زمينه را براي دخالت بيشتر د رزندگي فراهم نمود. بايد به ياد داشت كه اكنون كه زندگي مستقلي تشكيل داده ايد وظيفه اول شما حفاظت و صيانت از اين كانون مقدس است.
در اينجا لازم است خاطر نشان سازيم كه پدر و مادر براى فرزندشان خيلى رنج برده اند.در تحمل آن همه زحمت صدها اميد و آرزوداشته اند.اميدوار بوده اند كه در موقع درماندگى دستشان را بگيرد.شرعا ووجدانا حق دارند.سزاوار نيست انسان وقتى به استقلال رسيد و اندك توانايى در خويشتن ديد حقوق آنها را يكسره فراموش كند و محو زن وفرزند گردد. سپاس گزارى از آنها در هر حال واجب و لازم است.حتى بعداز ازدواج هم بايد نسبت بآنها احسان و احترام كند.و اگر محتاج و درمانده هستند واجب است بر آنان انفاق كند.بايد هميشه در مقابلشان كوچكى وتواضع كند.
مانند سابق بلكه بيشتر اظهار محبت و اخلاص نمايد.رابطه اش را با آنهاقطع نكند.براى عرض ادب به منزلشان برود و براى احترام به مهمانى دعوتشان كند.كارى نكند كه آزرده خاطر گردند.به همسر و فرزندانش سفارش كند كه تواضع و احترام را از دست ندهند.به آنان بفهماند كه صلاح ما در اينست كه نسبت به پدر و مادر و ساير خويشان وفادار باشيم.
بدين وسيله ميتواند هم حقوق پدر و مادر و ساير خويشان را ادا كند و آنها را راضى نگهدارد و هم جلو اذيتها و ناسازگاريهاى آنان را بگيرد.اگراحساس خطر نكنند وجهى ندارد مزاحم عروسشان شوند بلكه ازطرفداران و حمايت كنندگان جدى او خواهند بود.
در خاتمه لازم است يادآور شويم كه عروس نبايد از شوهرش انتظار داشته باشد كه پدر و مادر و ساير خويشانش را يكسره فراموش كندو زحمتها و محبتهاى آنان را به طور كلى ناديده بگيرد و با آنها قطع رابطه كند.اين كار نه باين آسانيها امكان دارد نه صلاح است.
عروس اگر زن عاقل و با تدبيرى باشد ميتواند به طورى با مادرشوهر و خواهر شوهرش رفتار كند كه از مادر و خواهر خودش نيزمهربان تر و دلسوزتر باشند.اگر در مقابل آنان حالت تسليم بخود بگيرد ودر كارها با آنها مشورت كند و رفت و آمد را قطع نكند و احترام آنها رامحفوظ بدارد و نسبت بآنان احسان و نيكى كند نه تنها مزاحمش نخواهندشد بلكه همواره مددكار و حامى او خواهند بود. (2)
لذا از همسرتان بخواهيد كه در هر صورت ادب و احترام و تواضع در برابر والدين شما را حفظ كند. ابراز محبت و تواضع ايشان نسبت به آنها مي تواند بسياري از مشكلات را حل كند.
پی نوشت:
1- ابراهيم اميني ،آئين همسرداري
2- همان
www.morsalat.com
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}