پرسش :
چگونه به نزديكان خود نحوه صحيح حجاب داشتن را توصيه كنيم؟
شرح پرسش :
پاسخ :
با تقدير و تشكر از احساس پاك و عواطف دينى شما، به آگاهى مىرساند كه مسأله امر به معروف و نهى ازمنكر، از وظايف مهم دينى هر مسلمان است.
حسن اجراى امر به معروف و نهى از منكر داراى شرايطى است از جمله:
1) آمر به معروف و ناهى از منكر داراى شخصيت علمى و عملى باشد.
2) شناخت ويژگى هاى روحى وروانى طرف مقابل و به تناسب آنها با وى برخورد نمودن.
3) بدست آوردن خصوصيات مثبت طرف مقابل و از راه آنها او را جذب كردن.
4) با زبان منطقى و عاطفى به شخص فهماندن كه آنچه به وى تذكر داده مىشود در رابطه با مصالح خود او و به نفع اوست.
5) تشكيلاتى و هماهنگ عمل كردن در امر به معروف و نهى از منكر.
6) دورى از تندروى ها و سليقهها و تعصبات عاميانه.
7) احياى فرهنگ امر به معروف و نهى از منكر. يكى از ويژگىهاى نظام تربيتى اسلام اصل (نظارت همگانى) است. يعنى بايد اين مسئله در جامعه و به ويژه دانشجويان جا باز كند كه برخلاف تفكر آزادى لجام گسيخته غربى درجامعه اسلامى همه نسبت به يكديگر مسؤولند. زيرا هر جامعه و امتى داراى سرنوشت مشترك است و مانند مسافران يك كشتىاند كه اگر در گوشهاى كسى آن را سوراخ كند همه غرق خواهند شد. همچنين با انحراف يك نفر و گسترش آن سرنوشت كل جامعه اسلامى دگرگون خواهد شد و آن جا كه آزادى فرد مضر به سعادت جامعه باشد بايد آن را محدود ساخت.
اكنون نكاتى را يادآور مىشويم:
1- در حجاب مانند بسيارى از تكاليف ديگر، حد واجب و مستحب وجود دارد. حد واجب آن پوشاندن اعضاى بدن غير از وجه و كفين (دستها تا مچ و گردى صورت) است. علاوه بر اين پوشش بايد به گونهاى باشد كه پستى و بلندىهاى بدن را نمايان نسازد و موجب جلب نظر و تحريك نگردد. به طور كلى فلسفه حجاب نوعى اعلام و هشدار دورباش در برابر نامحرم است، تا بدينوسيله حرمت زن و عفت و سلامت معنوى جامعه تضمين شود. ازاينرو هر چه پوشش زن متينتر و با وقار بيشتر باشد بهتر است
2- براى تغيير در رفتار در ديگران:
اولاً؛ بايستى بسيار با مدارا و نرمى برخورد كنيد.
ثانيا؛ انتظار تغيير سريع نداشته باشيد.
ثالثاً؛ با بيان فلسفه حجاب و نتايج دنيوى و اخروى ايشان را نسبت به اين موضوع متقاعد كنيد.
ضمنا اگر اين تذكرات به صورت غير مستقيم و يا توسط شخص ديگرى باشد احتمال تأثير بيشتر است.
در مورد حجاب همان گونه كه مىدانيد زمانى مىتوان با آرامش و اعتماد به نفس كافى احكام الهى را مراعات نمود كه زيربناى عقيده فرد استوار باشد و با ادله كافى به اين نتيجه رسيده باشد كه تسليم شدن در برابر احكام خداوند صراط مستقيم هدايت و شاهراه رسيدن به كمال است. اين مقوله جز با اتقان بخشيدن به مبانى فكرى آن گاه صفاى دل و باطن ميسور نخواهد شد. اما فلسفه حجاب:
اولا: چون ما درعقايد خويش براى وحى جايگاهى ويژه قائل هستيم آنچه را كه از اين طريق به ما برسد با منت مىپذيريم؛ زيرا مىدانيم كه خداوند جز به مصلحت بندگان خويش فرمان نمىراند.
ثانيا: بسيارى از حكمت ها و فلسفههاى حجاب امروزه روشن شده است:
الف) پوشش امرى غريزى و فطرى براى بشر است. كاوشهاى باستان شناسى نشان مىدهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مساله پوشش اهتمام ورزيده است وهمه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار دادهاند.
ب ) مستور بودن زيباييها و جذبههاى جنسى زن و مرد آنها را از معرض ديد و طمع ورزى شهوت پرستان هرزه محافظت مىكند و امنيت و بهداشت روانى جسمى آنان را تامين مىنمايد.
ج ) برهنگى راهبر به سوى بىبند و بارى و لجام گسيختگى جنسى است كه عواقب شوم و زيانبارى دارد؛ از جمله:
1- گسترش فساد و ناهنجارىهاى اجتماعى.
2- شيوع بيمارىهايى چون سفليس، سوزاك، ايدز و... .
3- سست شدن پيمان مقدس خانواده گسترش آمار طلاق و بالا گرفتن عقدههاى روحى در كودكان.
4- زياد شدن فرزندان نامشروع. اينها و ده ها مشكل اجتماعى ديگر عواقب شومى است كه جهان غرب را سخت برآشفته و ستاره تمدنش را به افول مىكشاند تا آن جا كه حتى فرياد متفكرين ماترياليستى چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. ولى مكتب گرانقدر اسلام در پرتو هدايتهاى نورانىاش همچون حجاب از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژى استوار براى صيانت فرد وجامعه از آسيب هاىبيشمار قرار داده است. از همينرو است كه استعمارگران براى تخدير جوانان، در بند كشيدن آنان وگسترش اهداف ظالمانه خويش از بى حجابى و برهنگى به عنوان ابزارى قوى سود مىجويند.
3- يكى از ويژگىهاى انسان كمالطلبى و كمالخواهى اوست و هر چه بيشتر به مظاهر دنيوى مثل مال و ثروت، قدرت و رياست، علم و... دست يابد، خواهان بيشتر آن است و به آن قناعت نمىكند و چه بسا رمز و راز ممنوعيت برخى امور در احكام شرعى همين نكته باشد كه اگر انسان در مسيرى قرار گرفت و لذت چيزى را احساس و درك كرد، مىخواهد به لذت بالاتر و بيشترى دست پيدا كند و در هيچ حدى توقف ندارد مثلاً اگر اسلام قطرهى اندكى از شراب را حرام فرموده حتى اگر به مستى نيانجامد شايد به همين علت است كه انسان زيادهخواه نمىگويد يك قطره ضرر ندارد اندكى بيشتر بخورم و همينطور ميل و اشتياقش بيشتر مىشود، بنابراين از همان ابتدا به طور جد حتى يك قطره آن را حرام كرده است.
نسبت به موضوع حجاب نيز وضعيت به همين شكل است و اگر اندكى بىتوجهى شود، ميل به بىتوجهى و بىبند و بارى گسترش مىكند تا جايى كه شايد اصل موضوع به زير سؤال رود. پس بايد از همان ابتدا اهميت مسأله روشن شود تا خطرات ناشى از بىبند و بارى دامنگير فرد نشود و در لغزشگاههاى حساس زندگى و روابط اجتماعى سقوط نكند.
با توجه به اين 3 نكته بايد به عرضتان برسانيم كه فضاى فرهنگى و اجتماعى جامعه كنونى و كثرت ارتباطهاى افراد و وجود و مسايل ارتباط جمعى و... به گونهاى است كه اگر افراد به خودشان اطمينان و اعتماد دارند نمىتوان از ناحيه خطرات، نگاههاى شهوتآلود ديگران، دامهاى شيطانى افراد شيطانصفت، در امان بود چه بسا با افرادى روبرو مىشويم كه ظاهرى آراسته دارند ولى باطنى خراب و مخرّب. از همه گذشته يكى از قواى نيرومند و سركش انسان به خصوص در دوران جوانى و بلوغ جنسى همين غريزه جنسى انسان است كه هرگز نمىتوان از آن در ايمنى كامل به سر برد و هر لحظه حتى قوىترين افراد ممكن است فريب آن را بخورند.
به هر حال اگر هم اطمينان به خود داريم، اطمينان به اطراف و اطرافيان نمىتوان پيدا كرد و بايد به بهترين شكل (كه امكان طمعورزى ديگران نيز سركوب شود) با اين موضوع برخورد كرد.
نكته پايانى اين كه اطرافيان شما ممكن است در سنى قرار دارند كه احساس مىكنند بايد با استدلال و منطق به چرايى مشكلات و مسائل اعتقادى، دينى فرهنگى و علمى پى ببرد شما نيز ضمن احترام گذاشتن به نقطه نظرات جستجوگرانهى آنان و ايجاد ارتباط عاطفى و صميمانه با ايشان و با صبر و حوصلهى كامل و تمام به ارائه پاسخى منطقى و قانعكننده بپردازيد و هرگزآنان را سرزنش نكنيد.
در مورد حجاب ، خود قرآن دستور اكيد به آن داده و از بدحجابى منع كرده است، از جمله در سوره احزاب آيه 59 خداوند مىفرمايد «يا ايها النبى قل لازواجك و بناتك و نساءالمؤمنين يدنين عليهن من جلابيهن...»؛ اى پيامبر! همسران و دخترانت و زنان مؤمنين را بگو كه خويشتن را با ]چادر يا مقنعههاى بلند[ فرو پوشند...
براى آگاهى بيشتر رجوع شود به كتاب هاي زير:
1- فلسفه حجاب، شهيد مرتضىمطهرى
2- فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، غلامعلى حداد عادل
3- مجله پرسمان، دى ماه 1380 (مقالهاى درخصوص چرائى پوشش)
4- كتابهاى تفسير قرآن نظير «تفسير نمونه» در ذيل آيات 31، 32، 59 و 60 سوره نور و 32 و 33 سوره احزاب
مطمئنا مطالعه آنچه معرفى شد به شما كمك خواهد كرد.
www.morsalat.com
با تقدير و تشكر از احساس پاك و عواطف دينى شما، به آگاهى مىرساند كه مسأله امر به معروف و نهى ازمنكر، از وظايف مهم دينى هر مسلمان است.
حسن اجراى امر به معروف و نهى از منكر داراى شرايطى است از جمله:
1) آمر به معروف و ناهى از منكر داراى شخصيت علمى و عملى باشد.
2) شناخت ويژگى هاى روحى وروانى طرف مقابل و به تناسب آنها با وى برخورد نمودن.
3) بدست آوردن خصوصيات مثبت طرف مقابل و از راه آنها او را جذب كردن.
4) با زبان منطقى و عاطفى به شخص فهماندن كه آنچه به وى تذكر داده مىشود در رابطه با مصالح خود او و به نفع اوست.
5) تشكيلاتى و هماهنگ عمل كردن در امر به معروف و نهى از منكر.
6) دورى از تندروى ها و سليقهها و تعصبات عاميانه.
7) احياى فرهنگ امر به معروف و نهى از منكر. يكى از ويژگىهاى نظام تربيتى اسلام اصل (نظارت همگانى) است. يعنى بايد اين مسئله در جامعه و به ويژه دانشجويان جا باز كند كه برخلاف تفكر آزادى لجام گسيخته غربى درجامعه اسلامى همه نسبت به يكديگر مسؤولند. زيرا هر جامعه و امتى داراى سرنوشت مشترك است و مانند مسافران يك كشتىاند كه اگر در گوشهاى كسى آن را سوراخ كند همه غرق خواهند شد. همچنين با انحراف يك نفر و گسترش آن سرنوشت كل جامعه اسلامى دگرگون خواهد شد و آن جا كه آزادى فرد مضر به سعادت جامعه باشد بايد آن را محدود ساخت.
اكنون نكاتى را يادآور مىشويم:
1- در حجاب مانند بسيارى از تكاليف ديگر، حد واجب و مستحب وجود دارد. حد واجب آن پوشاندن اعضاى بدن غير از وجه و كفين (دستها تا مچ و گردى صورت) است. علاوه بر اين پوشش بايد به گونهاى باشد كه پستى و بلندىهاى بدن را نمايان نسازد و موجب جلب نظر و تحريك نگردد. به طور كلى فلسفه حجاب نوعى اعلام و هشدار دورباش در برابر نامحرم است، تا بدينوسيله حرمت زن و عفت و سلامت معنوى جامعه تضمين شود. ازاينرو هر چه پوشش زن متينتر و با وقار بيشتر باشد بهتر است
2- براى تغيير در رفتار در ديگران:
اولاً؛ بايستى بسيار با مدارا و نرمى برخورد كنيد.
ثانيا؛ انتظار تغيير سريع نداشته باشيد.
ثالثاً؛ با بيان فلسفه حجاب و نتايج دنيوى و اخروى ايشان را نسبت به اين موضوع متقاعد كنيد.
ضمنا اگر اين تذكرات به صورت غير مستقيم و يا توسط شخص ديگرى باشد احتمال تأثير بيشتر است.
در مورد حجاب همان گونه كه مىدانيد زمانى مىتوان با آرامش و اعتماد به نفس كافى احكام الهى را مراعات نمود كه زيربناى عقيده فرد استوار باشد و با ادله كافى به اين نتيجه رسيده باشد كه تسليم شدن در برابر احكام خداوند صراط مستقيم هدايت و شاهراه رسيدن به كمال است. اين مقوله جز با اتقان بخشيدن به مبانى فكرى آن گاه صفاى دل و باطن ميسور نخواهد شد. اما فلسفه حجاب:
اولا: چون ما درعقايد خويش براى وحى جايگاهى ويژه قائل هستيم آنچه را كه از اين طريق به ما برسد با منت مىپذيريم؛ زيرا مىدانيم كه خداوند جز به مصلحت بندگان خويش فرمان نمىراند.
ثانيا: بسيارى از حكمت ها و فلسفههاى حجاب امروزه روشن شده است:
الف) پوشش امرى غريزى و فطرى براى بشر است. كاوشهاى باستان شناسى نشان مىدهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مساله پوشش اهتمام ورزيده است وهمه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار دادهاند.
ب ) مستور بودن زيباييها و جذبههاى جنسى زن و مرد آنها را از معرض ديد و طمع ورزى شهوت پرستان هرزه محافظت مىكند و امنيت و بهداشت روانى جسمى آنان را تامين مىنمايد.
ج ) برهنگى راهبر به سوى بىبند و بارى و لجام گسيختگى جنسى است كه عواقب شوم و زيانبارى دارد؛ از جمله:
1- گسترش فساد و ناهنجارىهاى اجتماعى.
2- شيوع بيمارىهايى چون سفليس، سوزاك، ايدز و... .
3- سست شدن پيمان مقدس خانواده گسترش آمار طلاق و بالا گرفتن عقدههاى روحى در كودكان.
4- زياد شدن فرزندان نامشروع. اينها و ده ها مشكل اجتماعى ديگر عواقب شومى است كه جهان غرب را سخت برآشفته و ستاره تمدنش را به افول مىكشاند تا آن جا كه حتى فرياد متفكرين ماترياليستى چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. ولى مكتب گرانقدر اسلام در پرتو هدايتهاى نورانىاش همچون حجاب از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژى استوار براى صيانت فرد وجامعه از آسيب هاىبيشمار قرار داده است. از همينرو است كه استعمارگران براى تخدير جوانان، در بند كشيدن آنان وگسترش اهداف ظالمانه خويش از بى حجابى و برهنگى به عنوان ابزارى قوى سود مىجويند.
3- يكى از ويژگىهاى انسان كمالطلبى و كمالخواهى اوست و هر چه بيشتر به مظاهر دنيوى مثل مال و ثروت، قدرت و رياست، علم و... دست يابد، خواهان بيشتر آن است و به آن قناعت نمىكند و چه بسا رمز و راز ممنوعيت برخى امور در احكام شرعى همين نكته باشد كه اگر انسان در مسيرى قرار گرفت و لذت چيزى را احساس و درك كرد، مىخواهد به لذت بالاتر و بيشترى دست پيدا كند و در هيچ حدى توقف ندارد مثلاً اگر اسلام قطرهى اندكى از شراب را حرام فرموده حتى اگر به مستى نيانجامد شايد به همين علت است كه انسان زيادهخواه نمىگويد يك قطره ضرر ندارد اندكى بيشتر بخورم و همينطور ميل و اشتياقش بيشتر مىشود، بنابراين از همان ابتدا به طور جد حتى يك قطره آن را حرام كرده است.
نسبت به موضوع حجاب نيز وضعيت به همين شكل است و اگر اندكى بىتوجهى شود، ميل به بىتوجهى و بىبند و بارى گسترش مىكند تا جايى كه شايد اصل موضوع به زير سؤال رود. پس بايد از همان ابتدا اهميت مسأله روشن شود تا خطرات ناشى از بىبند و بارى دامنگير فرد نشود و در لغزشگاههاى حساس زندگى و روابط اجتماعى سقوط نكند.
با توجه به اين 3 نكته بايد به عرضتان برسانيم كه فضاى فرهنگى و اجتماعى جامعه كنونى و كثرت ارتباطهاى افراد و وجود و مسايل ارتباط جمعى و... به گونهاى است كه اگر افراد به خودشان اطمينان و اعتماد دارند نمىتوان از ناحيه خطرات، نگاههاى شهوتآلود ديگران، دامهاى شيطانى افراد شيطانصفت، در امان بود چه بسا با افرادى روبرو مىشويم كه ظاهرى آراسته دارند ولى باطنى خراب و مخرّب. از همه گذشته يكى از قواى نيرومند و سركش انسان به خصوص در دوران جوانى و بلوغ جنسى همين غريزه جنسى انسان است كه هرگز نمىتوان از آن در ايمنى كامل به سر برد و هر لحظه حتى قوىترين افراد ممكن است فريب آن را بخورند.
به هر حال اگر هم اطمينان به خود داريم، اطمينان به اطراف و اطرافيان نمىتوان پيدا كرد و بايد به بهترين شكل (كه امكان طمعورزى ديگران نيز سركوب شود) با اين موضوع برخورد كرد.
نكته پايانى اين كه اطرافيان شما ممكن است در سنى قرار دارند كه احساس مىكنند بايد با استدلال و منطق به چرايى مشكلات و مسائل اعتقادى، دينى فرهنگى و علمى پى ببرد شما نيز ضمن احترام گذاشتن به نقطه نظرات جستجوگرانهى آنان و ايجاد ارتباط عاطفى و صميمانه با ايشان و با صبر و حوصلهى كامل و تمام به ارائه پاسخى منطقى و قانعكننده بپردازيد و هرگزآنان را سرزنش نكنيد.
در مورد حجاب ، خود قرآن دستور اكيد به آن داده و از بدحجابى منع كرده است، از جمله در سوره احزاب آيه 59 خداوند مىفرمايد «يا ايها النبى قل لازواجك و بناتك و نساءالمؤمنين يدنين عليهن من جلابيهن...»؛ اى پيامبر! همسران و دخترانت و زنان مؤمنين را بگو كه خويشتن را با ]چادر يا مقنعههاى بلند[ فرو پوشند...
براى آگاهى بيشتر رجوع شود به كتاب هاي زير:
1- فلسفه حجاب، شهيد مرتضىمطهرى
2- فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، غلامعلى حداد عادل
3- مجله پرسمان، دى ماه 1380 (مقالهاى درخصوص چرائى پوشش)
4- كتابهاى تفسير قرآن نظير «تفسير نمونه» در ذيل آيات 31، 32، 59 و 60 سوره نور و 32 و 33 سوره احزاب
مطمئنا مطالعه آنچه معرفى شد به شما كمك خواهد كرد.
www.morsalat.com
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}