پرسش :

قبلاً حالتي داشتم كه خداوند را با همه وجودم كاملاً احساس مي كردم ولي بعد از مدت كوتاهي اين حالت را از دست دادم و نمي دانم مجدداً براي رسيدن به اين حالت چه كار كنم يا چه كار كرده ام كه ديگر اين حالت را ندارم؟


شرح پرسش :
پاسخ :
1)يكي ازراههايي كه مي توان خداوند را احساس كرد و وجود او را كاملاً حس نمود ازآثار اوست. يعني اينكه به طور كلي وسيله شناختن هر موجود در عالم آثارآن است وتنها مي توانيم هر موجودي را از اثرش بشناسيم.

مثلاً باديدن يك كوزه سفالي كه در زير زمين پيدا مي شود كه مربوط به قرنهاي بسيار دوراست مي فهميم كه تمدن وزندگي بشر چگونه بوده است، يعني ازيافتن يك اثر متوجه خيلي ازچيزها مي شويم وپي به وجود آنها مي‌بريم، درحالي كه ما درجهان آفرينش بي نهايت اثر وموجودات داريم كه بطور منظم آفريده شده‌اند آيا اينها براي شناختن وحس كردن خداوند كافي نيست به هر گوشه اي از اين عالم نگاه كنيد نشانه اي از قدرت وعلم او را مي بينيد.

همان طوركه شما با ديدن آن كوزه سفالي به مردمان كه قبل از شما ساليان دور زندگي كرده اند پي مي بريد درحالي كه آنها را نديده ايد ونمي دانيد چه شكلي وچه اندازه‌اي بوده اند ولي ما به وجود آن انسانها و تمدن آنها يقين پيدا مي كنيم پس با ديدن اين همه آثار خداوند كوهها،دشتها ودرياها پي به وجود خالقي مدبر وحكيم مي بريم درحالي كه او را نمي‌بينيم ولي وجودش را كاملاً حس مي كنيم، همين كه بفهميم اين جهان آفرينش، خدايي دارد كافي است كه او را احساس كنيم.

وما درعالم طبيعت آنقدر موجوداتي داريم كه با هيچ حواسي درك نمي شوند وجسم نيستند ولي آنها را حس مي‌‌كنيم،مثل امواج صدا درعالم، با اينكه ما صدا را نمي بينيم وجسم نيست ولي اورا حس مي كنيم ودرك مي كنيم."1"

2) اگر مي خواهيم خدا را با تمام وجود احساس كنيم بايد هميشه خود را نيازمند ومحتاج به خدا بدانيم يعني اگر بدانيم كه ماهميشه محتاج ونيازمند به خدا هستيم وخودمان به تنهايي نمي توانيم كارها را انجام دهيم ويا نياز به غير نداشته باشيم خدا رابيشتر ازآنچه حس مي كنيم احساس مي كنيم، چون خداوند فرموده است "انتم الفقراء الي الله""2"يعني شما نيازمند به خداوند هستيد هيچ چيز ازخود نداريد واگرانسان چنين احساسي داشته باشد همواره خدا را به ياد دارد واو را احساس مي كند.

همان طور كه ما دربرخي موارد شديداً نياز به خدا پيدا مي كنيم مثلاً جاهايي كه هيچ كس نمي تواند ما را كمك كند، به عنوان مثال دربيماريهاي لاعلاج ويا تصادفات ويا غرق شدن در دريا وزلزله و... قلب و دل وتمام وجودمان نيازبه خالق بي همتا پيدا مي كند ودراين صورت او را به تمام وجود حس كرده وصدايش مي زنيم واگر اين نياز وياد خدا هميشه با ما باشد هميشه او را دروجودمان مي يابيم وحس مي كنيم."3"

خداوند ازما غائب نيست وهمواره با ماست.

3 ) به دنبال زيبايي هاي جهان آفرينش باشيم. اهل طبيعت ومأنوس با طبيعت باشيم. يعني اينكه مثلاً ما كه از ديدن يك اثر هنري زيبا لذت مي بريم و به وجود يك نقاش چيره دست وخوش ذوق پي مي بريم، وقتي هم به طبيعت زيباي خداوند وبه يك گل زيبا نگاه مي كنيم به يك خالق زيبا دوست كه زيبايي را دوست دارد پي مي بريم وهرچقدر اهل طبيعت وتفكر در زيبايي هاي او باشيم خداي زيبا را بهتر احساس مي كنيم.

4) عامل مهم ديگر در اين زمينه ياد و ذكر خداوند است . اگر انسان تمرين كند كه در طول زندگي و در طول روز زياد به ياد محبوب و معشوق حقيقي خود يعني خداوند باشد پس از مدتي آنچنان با خداوند انس مي گيرد كه او را همواره همراه خود مي بيند.آيات بسياري از قرآن به مومنين سفارش مي كند "يا ايها الذين آمنوا اذكرو الله ذكرا كثيرا: اي كساني كه ايمان آورده ايد زياد به ياد خداوند باشيد". به ياد اين باشيد كه خداوند همواره و در هر كجا همراه شماست (هو معكم اينما كنتم:هر جا كه باشيد خدا با شماست سوره حديد آيه 4). به ياد خدائي باشيد كه همواره شما را مي بيند(الم يعلم بان الله يري :آيا نمي داند كه خداوند مي بيند).به ياد خدائي باشيد كه از رگ گردن به شما نزديكتر است.( «نحن اقرب اليه من حبل الوريد» ق، آيه 16)

پی نوشتها:
(1) آفريدگارجهان، آيت ا...مكارم شيرازي،ص248
(2) سوره فاطر/15
تفسير نمونه، ج18،ذيل آيه 15 سوره فاطر