پرسش :

خداوند مگر خواسته هاي ما را نمي داند پس چرا بايد دعا كرد؟


شرح پرسش :
پاسخ :
براي مشخص شدن محل بحث ابتدا پيرامون مقوله دعا در معارف اسلامي اشاره اي مي كنيم:

الف) دعا توجه انسان به سرچشمه وجود و پروردگار هستى است. در ميان همه عبادت‏ها عبادتى نيست كه چون دعا اين رابطه فرخنده را به شايستگى تحقق بخشد و آن را مداوم و جاودانه گرداند. دعا يك فرصت برتر و بدل‏ناپذير است كه خداى تعالى به بندگانش عطا كرده تا آنان باسود جستن از آن به حضور يگانه هستى بخش خود بار يابند و از حضرتش براى پيمودن طريق كمال و دست سودن بر ستيغ سربلندىِ روح مدد خواهند. دعا چاره‏ساز دردها و گرفتارى‏هاى روانى و جسمانى است.

ب) شناخت انسان از نيازهاى بى‏حد و مرز خود و بى‏نيازى مطلق پروردگارش و اين كه او مبدأ هر خوبى و كمالى است، با روى آوردنِ وى به دعا رابطه مستقيم دارد. در اين ميان هر چه نيازهاى او بزرگ‏تر و دردهايش جانكاه‏تر باشد، نيايش و تضرع كردنش به درگاه خداوند شدت و گرماى بيش‏تر خواهد يافت. سرّ تأكيد و توجه ويژه‏اى كه در سنت و سيره پيامبران و پيشوايان الاهى بر دعا و پرداختن به آن شده است و نيز راز اشتياق بسيار آن بزرگان به دعا در اين واقعيّت نهفته است.به موارد زير توجه كنيد:

1. پيامبر گرامى اسلام(ص) هم خود اهل دعا و راز و نياز بود و هم ديگران را به حاجت خواستن از پروردگار يكتا سفارش مى‏فرمود و ترك آن را جايز نمى‏دانست.

2.امام صادق(ع) درباره امام على(ع) فرموده است: امير مؤمنان(ع) «دَعّاه» (بسيار دعا كننده) بود.

3 ديگر پيشوايان ما نيز به دعا عنايت ويژه داشتند از خود دعاهاى گران ارج و پرمحتوايى به يادگرا گذارده‏اند. اين بخش از ميراث آن پاكان در مجموعه‏هايى با عنوان «صحيفه» گردآورى و تدوين شده است؛ براى نمونه مى‏توان به «صحيفه سجاديه» «صحيفه صادقيه»، «صحيفه كاظميه» و «صحيفه رضويه» اشاره كرد.

ج) با دقت در اين صحيفه‏ها و ديگر متون معتبر دعا درمى‏يابيم كه بالاترين مرتبه نيازخواهى نزد امامان معصوم(ع)، ابراز عشق پرشور و بى‏منتها به معبود يگانه و ستايش پروردگار و يادكرد شكوه و بزرگى او است؛ يعنى انسان به چنان رشد معنوى و بالندگى روحى دست پيدا كند و تا آن جا به آفريدگار بى‏كرانه نزديك شود كه عشق تابناك و حيات‏بخش الاهى بر همه وجودش پرتو افكن گردد و هر انديشه و خاطرى جز انديشه معشوق ازل و ابد را از دلش بزدايد؛ و چنان شود كه انسان راه يافته به حريم دوست جز دوست نخواهد و جز او را طلب نكند.

گر از دوست چشمت به احسان اوست
تو در بند خويشى نه در بند دوست‏
خلاف طريقت بود كاوليا
تمنّا كنند از خدا جز خدا

پس دعا كردن هميشه بدين معنا نيست كه از خدا چيزى بخواهيم. گاه دعا يعنى از خدا خودِ او را خواستن؛ و اين والاترين و با شكوه‏ترين مرتبه دعا است كه بيش از هر جا و در عالى‏ترين شكل خود، در نيايش‏هاى رسيده از معصومان(ع) يافت مى‏شود. از اين رو است كه پيامبر(ص) به هنگام دعا خواستار عشق شورمند الاهى است و اين كه اين عشق برترين، لذت‏بخش‏ترينِ عشق‏ها گردد: «اللهم انى اسألك حبك و حب من يحبك، و العمل الذى يبلغنى حبك. اللهم اجعل حبك احب الى من نفسى و اهلى و من الماء البارد؛5 خدايا، من از تو عشق تو را خواهانم و عشق به دوستدارانت را و اين كه در پى كار مى‏روم كه مرا به عشق تو پيوند دهد. خدايا، آن كن كه دوستى تو پيش من از خودم و خانواده‏ام و آب خوش‏گوار محبوب‏تر باشد.»

د) دعا در انديشه اسلامى، افزون بر اين كه تجلى فقه و وسيله ابراز عشق به خدا است، روشى مهم و تأثير گذار براى تعليم و تربيت و تعالى بخشيدن به روح آدمى در ساحت‏هاى فردى و اجتماعى است.

مجموعه تعاليم دينى و آموزه‏هاى تربيتى و دانش‏هاى الاهى كه در متون دعايى مطرح گرديده، در جهت پرداختن به دو اصل مهم «تربيت» و «تعليم» و آموختن بينش براساس باورهاى اسلامى است.

بى‏ترديد، دعا كردن و دست نياز به سوى خداوند بى‏نياز برآوردن تنها ويژه تعاليم اسلامى نيست و در همه اديان و مذاهب دعاها و كلماتى براى مناجات با پروردگار وجود دارد. با اين همه آن چه دعاهاى اسلامى را از دعاهاى ديگر متمايز مى‏سازد، مايه‏ور بودن محتوا و اثر بخشىِ بسيار دعا در همه ابعاد زندگى انسان است؛ به ديگر سخن، «دعا در اسلام - جز دعاهاى قرآنى كه عين وحى است - بيان ديگرى از آموزه‏هاى فرد ساز و جامعه پرداز وحى است؛ يعنى همان درس‏هاى قرآنى است كه خداوند مهربان براى تربيت انسان، به وسيله آيات آسمانى فرستاده است. ادعيه خود به گونه‏اى تفسير قرآن كريم‏اند و شرح معارف آسمانى‏اند و يادآور تربيت‏هاى قرآنى و تكرار و تأكيد و تشريح آموزه‏هاى وحيانى».6 راستى چه فرقى مى‏توان نهاد ميان قرآن كريم و متن دعايىِ صحيفه سجاديه، كه هر دو از جهت محتوا و تنوع مضمون و نيز هدف تعليمى و تربيتى همداستانند و به يك نقطه چشم دوخته‏اند، جز اين كه يكى «قرآن نازل» و معجزه ماندگار پروردگار است و ديگرى نمونه كامل «قرآن صاعد» و املاى امام زين‏العابدين(ع)؟
ه') حال، با توجه به جايگاه بلند دعا در انديشه اسلامى و نقش بزرگ آن در سازندگى فردى و اجتماعى و پيوند ناگسستنى‏اش با وحى الاهى، جاى اين گله‏گزارى و سخن دردمندانه هست كه بگوييم برخورد جامعه اسلامى (عامه مردم و و روشنفكران) با اين ميراث گرانسنگ تزكيه و تعليم برخوردى اصولى و مبتنى بر شناخت تمام عيار حقيقت دعا نبوده است و در ميان متون مقدس دينى، بيش از همه اين چهره فروغ گستر متون دعايى است كه زير خروارها غبار غربت و بى‏اعتنايى پوشيده مانده است.

سبب چه مى‏تواند باشد جز ناآگاهى مردمان و نادانىِ مدعيان فضل و آگاهى در طول تاريخ نسبت به نقش سازنده دعا كه خود باعث گرديده بسيارى از ما يا با دعا احساس بيگانگى كرده، آن را از صحنه زندگى خود حذف كنيم و يا بى‏توجه به فلسفه عميق نيايش با آن برخوردى از سرِ كسب و سودجويى داشته باشيم؛ خودرا با خواندن دعا سرگرم مى‏كنيم بى‏آن كه معناى آن را بفهيم و پيام‏هاى ژرف و گوناگونش را دريابيم؛ تنها براى خواستن نيازهاى حقير و كم ارج يا براى بردن ثواب و گاه جهت رفع بيكارى و توجيه كاستى‏ها و سستى ورزيدن‏ها؛ و اين بدترين و سطحى‏ترين گونه برخورد با ادعيه است كه بى‏شك در آن‏ها هدفى بس والاتر و حياتى‏تر مورد توجه بوده است؛ يعنى جهت دادن به حيات دنيايى انسان در همه عرصه‏ها و تربيت او بر اساس فضيلت‏ها و راه نمودن وى به بهشت خشنودى خدا.

و) پايان بخش سخن، بخشى از دعاى امام سجاد در پنجاه و دومين نيايش در «صحيفه سجاديه» است كه هم راز و نياز وى با پروردگار هستى‏ها است و هم به ما مى‏آموزد كه راه و شيوه دعا گزارى كدام است و به هنگام نيايش، از خدا چه چيزها بايد خواست:

«معبود من، از تو مى‏خواهم كه به حقِ خود كه بر همه آفريدگانت لازم گردانده‏اى و به نام بزرگ خود كه به پيامبرت فرموده‏اى با آن به تسبيح تو پردازد و به بزرگى ذات بزرگوارت كه نه كهنگى مى‏پذيرد و نه دگرگون مى‏شود و نه تغيير حالت مى‏دهد و نه از ميان مى‏رود، بر محمد و خاندانش درود فرستى و مرا با عبادت خود از هر چيز بى‏نياز كنى و با ترس از خود، محبت دنيا را از دلم بزدايى، و به رحمت خود مرا با دستى پر از كرامت بازگردانى؛ زيرا من تنها به سوى تو مى‏گريزم و تنها از تو مى‏ترسم و تنها از تو فريادرس مى‏خواهم و تنها به تو اميدوارم و تنها تو را مى‏خوانم و تنها به درگاه تو پناه مى‏آورم، و اعتمادم تنها به تو است و تنها از تو يارى مى‏جويم و تنها به تو ايمان دارم و تنها بر تو توكل مى‏كنم و اتكاى من تنها به جود و بخشش تو است.»مطلب پاياني كه خداوند بعضي از عطاهاي خودرا متوقف بر دعا نموده است ودعا نمودن در بهره برداري انسان از آن نعمتها نقش دارد.7

بعنوان مثال مادروفرزندي را در نظر بگيريد . فرزند از مادرش چيزي مي خواهد ومادر هم نياز فرزند را مي داند ولي خود خواستن وبا مادر سخن گفتن هم براي مادر وهم براي كودك مهم است اساساً فرض كنيم نيازي به مادر هم نداريم ولي خود سخن گفتن با مادر لذت بخش است حال بلاتشبيه در مورد خداوند كه از پدر ومادر نسبت به ا نسان د لسوز تر است وحتي از خود انسان نسبت به انسان دلسوزتر مي باشد واز رگ گردن به ما نزديكتر است اين رابطه وعلاقه مضاعف مي باشد.در اينجا بهتر است به بيان فوايد دعا پرداخت:

آيت الله ميرزا جواد ملكى تبريزى كه خود جزو عابدان حقيقى و زاهدان بلند مرتبه است و در عرفان الهى داراى مقامات عاليه‏اى است ‏يكى از فوايد دعا را گشوده شدن درهاى مكاشفه و مشاهده و تحصيل معارف و حقايق عاليه در نزد عارفين و عابدان حقيقى مى‏داند آنجا كه مى‏گويد «در بيشتر مردم قدر نعمت مناجات را نمى‏دانند مناجات شامل معارف بالائى است كه به جز اهلش كه همان اولياى خدا هستند و از طريق كشف و شهود به آن رسيده‏اند كسى از آن آگاهى ندارد. و رسيدن به اين معارف از راه مكاشفه از بهترين نعمت‏هاى آخرت است كه قابل مقايسه با هيچكدام از نعمت‏هاى دنيا نيست.» ياد خداوند و مناجات با او يكى از بهترين وسايل انسان سازى است. عبادات و اطاعات خداوند و ديگر كارهاى نيك افراد همچون آب و غذا و گرما براى گياه است كه موجب شكوفا شدن و نشاط و در آخر ثمر دادن آن گياه مى‏شود. همچنين گل‏هاى زيباى معنويت در فصل بهار دل انگيز و روح پرور ذكر خداوند شكوفا مى‏شوند. از سوي ديگر دعا از مصاديق روشن «ذكر الله» است و ياد خدا باعث آرامش روح و روان مى باشد. «الابذكر الله تطمئن القلوب».و اين آرامش با تكامل روح قرين است و آرامش كاذب و موقت نيست. اين آرامش با خيالات شاعرانه و تصورات موهوم تامين نمى گردد. زندگى دريايى است پر از طوفان, دلهره و اضطراب. تنها اميد و اتكاء دعا و نيايش با حق تعالى است كه آرام بخش روح و روان است.

چه غم ديوار امت را كه داردچون تو پشتيبان
چه باك ازموج بحر آن را كه باشدنوح,كشتيبان
(سعدى)

انسانى كه با دعا سر و كار دارد هرگز ياءس و نااميدى بر او غالب نمى شود و با دعا و نيايش مشكلات مادى و معنوى خود را از او مى خواهد و اجابت را باور دارد. خداوند متعال به انسان موقعيت, نعمت, حكومت بر دل ها, آبرو و حيثيت, سلامت, ثروت و قدرت و معنويت مى بخشد. بايد پيوسته دعا كند كه از وى نعمت و ثروت و حال عبادت سلب نشود.

پى‏نوشت:

1. اصول كافى، شيخ كلينى، ج‏2، ص‏468.

2. رسول خدا(ص) فرمود: «ترك دعا، گناه است». (تنبيه الخواطر، ج‏2، ص‏154).

3. اصول كافى، ج‏2، ص‏468.

4. گلستان سعدى.

5. كنزالعمال، ح‏3648.

6. جامعه‏سازى قرآنى، ص‏193.

7. صحيفه سجاديه.

www.morsalat.com