پرسش :

چرا صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران در طول جنگ تحمیلی فقط خبر پیروزى ‏هاى رزمندگان ایران را پخش مى‏کرد و شکست ‏هاى آنان را منعکس نمى‏کرد؟


پاسخ :
پاسخ این سؤال از دو زاویه قابل بررسى است: جنبه‏ى تبلیغى، جنبه‏ى اعتقادى.
1- جنبه‏ى تبلیغى:
عقلانى نیست که یک کشور در حال جنگ، شکست‏ها و عدم موفقیت‏هاى خودش را جلوه‏گر سازد و تبلیغ نماید؛ زیرا چنین اقدامى از سویى موجب سوء استفاده دشمن خواهد شد، به این معنا که دشمن تصور خواهد کرد که با کشورى ضعیف روبه‏روست و مى‏تواند آینده‏ى جنگ را به نفع خود رقم زند. از سوى دیگر، سبب یأس و ناامیدى مردم داخل کشور مى‏گردد و سؤالات مختلفى در اذهان مردم ایجاد مى‏کند؛ نظیر اینکه نیروهاى بیشمارى از تمامى اقشار جامعه به جبهه‏ها رفتند و به لحاظ مادى و معنوى به جنگ کمک شد، ولى با وجود این همه نیرو و امکانات، عاقبت در مقابل دشمن شکست خوردیم؟
اگر سیستم تبلیغاتى سایر کشورها نیز بررسى گردد، در مى‏یابیم آنان نیز در دوران جنگ که درگیر با دشمن هستند، روى شکست‏هاى خود مانور نمى‏دهند، زیرا آثار منفى روحى و روانى در داخل براى مردمشان بر جاى مى‏گذارد و در خارج نیز سبب جرى شدن دشمن مى‏شود. البته پس از اتمام جنگ، شکست‏ها و ناکامى‏ها را بررسى مى‏کنند و نتایج لازم را به عنوان تجربیات تلخ جنگ استخراج مى‏کنند، اما در اثناى جنگ که کشورى درگیر مبارزه با دشمن است، مطرح کردن شکست‏ها، کارى عاقلانه به شمار نمى‏رود. البته قابل ذکر است که شاید صدا و سیما در اجراى وظایف تبلیغاتى خود مى‏توانست با به کار بستن ظرافت‏هایى، مسئله عدم الفتح‏ها را به گونه‏اى مطرح کند که نه تنها اثر منفى نداشته باشد؛ بلکه از کاهش اعتماد عمومى مردم نیز به آن رسانه جلوگیرى کند؛ یعنى مثل دولت عراق که یک شکست را وارونه جلوه داده و از آن به عنوان یک پیروزى تبلیغ مى‏کرد، نباشد. چرا که این نحوه‏ى تبلیغ صحیح نیست و بالاخره حقایق بر مردم روشن مى‏شود و آنها از طریق کانال‏هاى خبرى دیگر، به اطلاعات صحیح دست مى‏یابند. اما انتشار آشکار شکست نیروهاى خودى که مثلا مقادیرى از زمین از دست رفته یا تعدادى از نیروهاى انسانى از بین رفته و سایر مسائل منفى جنگ، کار عاقلانه‏اى نبود و تبعات منفى بسیارى در داخل و خارج از کشور بر جا مى‏گذاشت.
2- جنبه‏ى اعتقادى:
از نظر اعتقادى نیز باید گفت اعتقاد رزمندگان مسلمان ایرانى نیز در این امر تأثیر داشت؛ زیرا رزمندگان اسلام جنگیدن با دشمن را به گفته‏ى امام »عمل به تکلیف« مى‏دانستند و لذا نتیجه‏ى جنگ برایشان چندان فرقی نداشت. یعنی عقیده‏ى آنان این بود که در وهله‏ى اول باید به تکلیف مسلمانی خودمان عمل کنیم و در مقابل دشمن ایستادگی و مقاومت نماییم و باید تمام تلاش و همت خودمان را در باز پس گیری سرزمین های اشغال شده به کار برده و دشمن را وادار به تسلیم کنیم. حالا اگر این تلاش ها به نتیجه رسید چه بهتر، و اگر مقصود حاصل نشد، ما تکلیفمان را انجام داده ایم. لذا در زمان جنگ وقتی یک بار مسئولان در نزد امام برای عملیات والفجر مقدماتی کلمه شکست را مطرح کردند، حضرت امام سخنی به این مضمون فرمودند که نگویید شکست، بلکه بگویید »عدم الفتح« یعنی پیروزی به دست نیامده و این مطلب دروغ هم نیست. البته عدم الفتح با شکست یک معنا دارد، اما هر کدام از این کلمات مفهومی خاص را می رساند و به لحاظ روانی روی اذهان عمومی جامعه، تأثیر متفاوتی می تواند ایجاد کند. عدم الفتح یعنی یک تلاشی شد و رزمندگان ایرانی دنبال فتح و پیروزی بودند اما به آن دست نیافتند. اما اینکه گفته شود شکست خوردند، در واقع از موضع انفعالی برخورد شده و بار منفی تبلیغی دارد.
البته شایسته بود، ستاد تبلیغات جبهه و جنگ که مسئولیت سازماندهی تبلیغات را به عهده داشت، با تشکیل یک تیم متخصص جنگ روانی و به کار بستن شیوه های تبلیغی مناسب، ظرایفی را به کار برد که ضمن نگفتن همه حقایق به مردم، به آنها خلاف واقع نیز گفته نشود و از سلب اعتماد عمومی مردم ممانعت گردد.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ