پرسش :
به چه دلیل، بسیاری از معلمان اخلاق با عشق مخالفت میکنند؟
پاسخ :
معمولاً گفته می شود که مذهب، دشمن عشق است. باز طبق معمول، این دشمن این طور تفسیر می شود که چون مذهب، عشق را با شهوت جنسی یکی می داند و شهوت را ذاتاً پلید می شمارد، عشق را نیز خبیث می شمارد.
[این در حالی است که] می دانیم این اتهام درباره اسلام صادق نیست، بلکه درباره مسیحیت صادق است. اسلام، شهوت جنسی را پلید و خبیث نمی شمارد، تا چه رسد به عشق که یگانگی و دوگانگی آن با شهوت جنسی مورد بحث و گفت وگو است. اسلام، محبت عمیق و صمیمی زوجین را به یکدیگر محترم شمرده و به آن توصیه کرده است و تدابیری به کار برده که این یگانگی و وحدت، هر چه بیشتر و محکم تر باشد.
علت این که گروهی از معلمان اخلاق، از نظر اخلاقی با عشق به مخالفت برخاسته اند و [دست کم] آن را اخلاقی نشمرده اند، ضدیّت عقل و عشق است. عشق آن چنان سرکش و نیرومند است که هرجا راه پیدا می کند، به حکومت و سلطه عقل خاتمه می دهد. عقل نیرویی است که به قانون فرمان می دهد و عشق به اصطلاح تمایل به آنارشی دارد و به هیچ رسم و قانونی پای بند نیست. عشق، نیرویی انقلابی، انضباط ناپذیر و آزادی طلب است.
[بنابراین،] سیستم هایی که اساس خود را بر پایه عقل گذاشته اند، نمی توانند عشق را تجویز کنند. عشق از جمله اموری است که قابل توصیه و تجویز نیست. آن چه در مورد عشق قابل توصیه است، این است که اگر بر حسب تصادف، به علل غیراختیاری پیش آید، شخص باید چگونه عمل کند تا حداکثر استفاده را ببرد و از آثار مخرّب آن مصون بماند.
منبع: اخلاق جنسی، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 56 ـ 57.
معمولاً گفته می شود که مذهب، دشمن عشق است. باز طبق معمول، این دشمن این طور تفسیر می شود که چون مذهب، عشق را با شهوت جنسی یکی می داند و شهوت را ذاتاً پلید می شمارد، عشق را نیز خبیث می شمارد.
[این در حالی است که] می دانیم این اتهام درباره اسلام صادق نیست، بلکه درباره مسیحیت صادق است. اسلام، شهوت جنسی را پلید و خبیث نمی شمارد، تا چه رسد به عشق که یگانگی و دوگانگی آن با شهوت جنسی مورد بحث و گفت وگو است. اسلام، محبت عمیق و صمیمی زوجین را به یکدیگر محترم شمرده و به آن توصیه کرده است و تدابیری به کار برده که این یگانگی و وحدت، هر چه بیشتر و محکم تر باشد.
علت این که گروهی از معلمان اخلاق، از نظر اخلاقی با عشق به مخالفت برخاسته اند و [دست کم] آن را اخلاقی نشمرده اند، ضدیّت عقل و عشق است. عشق آن چنان سرکش و نیرومند است که هرجا راه پیدا می کند، به حکومت و سلطه عقل خاتمه می دهد. عقل نیرویی است که به قانون فرمان می دهد و عشق به اصطلاح تمایل به آنارشی دارد و به هیچ رسم و قانونی پای بند نیست. عشق، نیرویی انقلابی، انضباط ناپذیر و آزادی طلب است.
[بنابراین،] سیستم هایی که اساس خود را بر پایه عقل گذاشته اند، نمی توانند عشق را تجویز کنند. عشق از جمله اموری است که قابل توصیه و تجویز نیست. آن چه در مورد عشق قابل توصیه است، این است که اگر بر حسب تصادف، به علل غیراختیاری پیش آید، شخص باید چگونه عمل کند تا حداکثر استفاده را ببرد و از آثار مخرّب آن مصون بماند.
منبع: اخلاق جنسی، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 56 ـ 57.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}