پرسش :
آیا آیهی تطهیر دربارهی اهل بیت خاص پیامبر و از جمله امام حسین ـ علیه السّلام ـ است و این آیه چه ارتباطی با عصمت آنان دارد؟
پاسخ :
در پاسخ به بخش نخست پرسش مقدمتاً باید گفت: در اینباره ما روایات بسیار داریم که مراد و منظور از «اهل بیت» را مشخص کردهاند. در کتابهای معتبر اهل سنت و شیعه روایات متعددی وجود دارد که دربارهی این موضوع به صراحت بیان داشتهاند که مراد «از اهل بیت» چه کسانی هستند.
در روایات اهل سنت در حدود چهل طریق یافت میشود که بر این نکته صحه گذاردهاند و از کسانی چون ام سلمه، عایشه، ابن سعید حذری، ابن عباس و عبداللّه بن جعفر ـ که از روایات موثق و معتبرند ـ این روایات را نقل کردهاند.
در روایات شیعه هم از طریق ائمة هدی ـ علیهم السّلام ـ به بیش از سی طریق این روایات نقل شده است و در مجموع باید گفت جای هیچ شک و تردیدی باقی نمیماند که مراد و منظور از «اهل بیت»، رسول مکرم اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی بن ابیطالب ـ علیه السّلام ـ ، فاطمة زهرا (س) و امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ و امام حسین ـ علیه السّلام ـ میباشند.
علامه طباطبایی میفرماید: در اینباره آنچه که از اهل سنت نقل شده است بیش از آن است که از شیعه نقل شده است.[1]
دکتر تیجانی در کتاب «فسئلوا اهل الذکر» سی منبع از منابع معتبر اهل سنت را نقل میکند که نزول آیهی تطهیر را دربارهی اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ میدانند و در پایان اضافه میکند که علمایی از اهل سنت که این آیه را مربوط به اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ میدانند، زیادند و ما به همین مقدار اکتفا میکنیم.[2]
تفسیر البرهان، ذیل این آیة شریفه، 64 روایت نقل کرده است که 58 روایت آن مربوط به تعیین شأن نزول و مصداق «اهل بیت» میباشد و جالب این است که روایات نقل شده از طرق مختلف اهل سنت در این رابطه بیش از روایات رسیده از شیعه است و صاحب این تفسیر 30 روایت را به طرق مختلف اهل سنت نقل میکند و 28 روایت را به طرق شیعه. و مطلب دیگر که در اینباره جلب توجه میکند این است که در برخی از این روایات، بعضی از اصحاب کساء خود برای اثبات حقانیت خویش به این آیه استدلال نموده و تمسک جستهاند، از این جمله است روایت شمارة 24 که امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ در قضیة جانشینی عمر و در جلسة شورای تعیین خلیفه برای اثبات حقانیت و فضیلت خویش به این آیه استدلال فرموده و خطاب به آنان میفرماید: آیا این آیه دربارة کسی جز من و همسرم و فرزندانم نازل شده است؟ که آنان در جواب میگویند: خیر.[3]
در تفسیر الکاشف روایتی را در شأن نزول آیة تطهیر از صحیح مسلم (القسم الثانی من الجزء الثانی) ص 116، چاپ 1348 هـ. نقل میکند و پس از نقل حدیث از صحیح مسلم میگوید: همین روایت با همین سند را ترمذی در صحیح خود و احمد بن حنبل در مسندش و دیگران از علمای اهل سنت نقل کردهاند.[4] در کتابهای حدیث و تفسیر به چهار دسته روایت در اینباره برخورد میکنیم:
1. روایاتی که برخی از همسران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل کردهاند و مفاد آن این است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنان را از شمول آیة تطهیر خارج کرده است.[5]
2. روایاتی که مربوط به حدیث کساء است.[6]
3. روایاتی که میگویند: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ تا مدتی (شش ماه یا ببیشتر) پس از نزول آیة تطهیر به در خانةعلی ـ علیه السّلام ـ و فاطمه (س) و فرزندانش میرفت و میفرمود: «الصلوة! یا اهل البیت! إنما یرید اللّة لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یُطهّرکم تطهیرا»[7]
4. روایاتی که از ابو سعید خدری رسیده است که میگوید: این آیه دربارة رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ نازل شده است. «نزلت فی خمسة؛ فی رسول اللّه ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علیٌ و فاطمه و الحسن و الحسین ـ علیهم السّلام ـ »[8]
در این بخش به روایتی از عایشه اشاره میکنیم که ضمن تصریح به این مطلب که مراد از اهل بیت، اهل بیت خاص پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند، زنان پیامبر ـ از جمله عایشه ـ را از شمول آیة تطهیر خارج میداند.
ثعلبی در تفسیرش میگوید: هنگامی که از عایشه دربارة جنگ جمل و دخالتش در آن جنگ ویرانگر سؤال کردند (با تأسف) گفت: این یک تقدیر الهی بود! و هنگامی که دربارهی علی ـ علیه السّلام ـ سؤال کردند چنین گفت: «تسألنی عن أحبّ الناس کان الی رسول اللّه و زوج احبّ الناس کان الی رسول اللّه، لقد رأیت علیاً و فاطمه و حسناً و حسیناً و جمعَ رسول اللّه بثوب علیهم ثم قال: اللّهم هؤلاء اهل بیتی و حامتی فأذهب عنهم الرجس و طهّرکم تطهیر. قالت: فقلتُ یا رسول اللّه أنا من أهلک؟ فقال: تنخیّ فإنکِ إلی خیرٍ»[9] یعنی از من دربارهی کسی سؤال میکنید که محبوبترین مردم نزد پیامبر بود و همسر محبوبترین مردم نزد رسول خدا بود. من با چشم خود دیدم علی و فاطمه و حسن و حسین را که پیامبر آنها را در زیر پارچهای جمع کرده و فرمود: خداوندا! اینان خاندان و اطرافیان من هستند، رجس و پلیدی را از آنها دور کن و از آلودگیها پاکشان فرما!
من گفتم: ای رسول خدا! آیا من نیز از آنها هستم؟
فرمود: تو فاصله بگیر! تو بر خیر و نیکی هستی (اما جزء این جمع نمیباشی)
البته برای تکمیل پاسخ لازم است به دو شبهه پاسخ داده شود:
1. با توجه به اینکه آیة تطهیر در ضمن آیاتی است که دربارهی زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ است چگونه میتوان خصوص این آیه را مخصوص اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دانست و همسران آن حضرت را خارج دانست؟
در پاسخ باید گفت از روایاتی که در شأن نزول این آیه وارد شده است بهدست میآید که این آیه مفرداً و به تنهایی نازل شده است و در ضمن آیات زوجات پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیامده و حتی یک روایت هم وجود ندارد که دلالت کند این آیه در ضمن آیات زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شده است پس آیه بر حسب نزول جزء آیات زنان پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیست و به آنها اتصالی نداشته و فقط در مقام تنظیم و ترتیب آیات و یا به دستور پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ یا بعد از رحلت آن حضرت در میان آن آیات گذاشته شده است. لذا اگر آیهی تطهیر را از میان آیات زنان پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برداریم، هیچگونه نقص معنایی در آیات زنان نخواهد بود؛ لذا مراد از «اهل بیت» زنان پیغمبر نخواهند بود و این احتمال و احتمالات دیگر در اینباره با معنای «تطهیر» سازگاری ندارد، و تطهیر را چه به معنای اجتناب از محرمات و امتثال به واجبات بدانیم و چه معنای آنرا تقوای شدید در ضمن تکلیف شدید بدانیم، دربارهی افراد دیگر غیر از اهل بیت صادق نیست.[10]
ناگفته نماند که علامه طباطبایی (قدس سره) در اینباره نظرات خاصی دارند که در ذیل آیهی 3 سورهی مائده به صورت مستوفی بحث کرده است و در آنجا میفرماید بخشی از این آیه که «الیوم اکملت لکم دینکم... میباشد به عنوان جملهی معترضه در این آیه آمده است و هیچگونه ارتباطی با صدر و ذیل آیه ندارد و میتوان گفت که وقوع آیه در اینجا یا به دستور پیامبر بوده است یا اینکه کسانی که پس از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرآن را جمعآوری کردهاند، این آیه را اینگونه قرار دادهاند. و الاً هیچ اتصالی با مطالب پیش و پس از خود ندارد و نزول این بخشها با همدیگر متفاوت است.[11] در تفسیر المیزان پس از نقل یک روایت که از یزید بن حیان نقل میکند که ما نزد زید بن ارقم بودیم که او گفت: روزی رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ اینگونه فرمود: من دو چیز گرانبها پس از خودم نزد شما باقی میگذارم، کتاب الهی که هرکس از آن پیروی نماید هدایت یافته است و هرکس آنرا رها کند بیشک گمراه میشود و اهل بیتم را که من شما را توصیه میکنم که خدای را دربارهی اهل بیتم بیاد داشته باشید (این جمله را سه مرتبه تکرار فرمود). سپس راوی میگوید: ما از زید بن ارقم سؤال کردیم که زنان پیامبر هم جزء اهل بیت اویند؟ زید بن ارقم گفت: نه اهل بیت به گروهی میگویند که صدقه بر آنان حرام است مانند آل علی و آل عباس و آل جعفر و آل عقیل.
علامه طباطبایی (قدس سره) پس از نقل این روایت، در ردّ آن چنین میفرماید: در این روایت «بیت» به معنای «نسب» تفسیر شده است همانگونه که در عرف عرب اینگونه بوده است و میگفتند: «بیوتات العرب بمعنی الانساب» ولی باید دانست که روایات در اینباره از ام سلمه و غیر او، این معنا را ردّ میکند و از نظر روایات، مصداق «اهل بیت»، علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السّلام ـ است.[12]
طبرسی در مجمع البیان پس از اینکه میگوید: امت به تمامه بر اینکه مراد از اهل بیت، اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند میگوید: ابن سعید خدری، انس بن مالک، واثلة بن اسقع، عایشه و ام سلمه گفتهاند که این آیه مخصوص رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ است.[13] و نیز همو تصریح کرده است که بودن ابتدای آیه دربارهی زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دلیل بر این موضوع نخواهد بود که تمام آیه درباره آنان است چه اینکه فصحای عرب نیز عادتشان بر این بوده است که در یک کلام از مطلبی به مطلب دیگر منتقل میشدند و دوباره به موضوع پیشین بر میگشتند و در قرآن از اینگونه خطابات بسیار به چشم میخورد.[14]
در اینباره میتوان به تفسیرنمونه، ج 17 (چاپ دار الکتب الاسلامیه)، چاپ سیزدهم، 1375، صفحهی 297 به بعد مراجعه کرد.
در اینجا به ذکر چند روایت به منظور تکمیل بحث و نیز تبرک و تیمن میپردازیم:
در تفسیر المیزان به نقل از «الدر المنثور» آورده است که طبرانی از ام سلمه نقل میکند که رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به فاطمه زهرا (س) فرمود: همسر و فرزندانت را خبر کن تا نزد من بیایند، پس از آمدن امیرالمؤمنین و حسنین ـ علیهم السّلام ـ ، رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ پارچهای را بر آنان انداخت و سپس دست خود را بر سر آنان قرار داد و فرمود: «اللّهم إن هؤلاء اهل محمد ـ و فی لفظٍ آل محمد ـ فأجعل صلواتک و برکاتک علی آل محمد کما جعلتها علی آل ابراهیم إنک حمید مجید» خداوندا! اینان خاندان محمد هستند ـ و در یک روایت به جای اهل، آل آمده است ـ بر آنها درود فرست همانگونه که بر خاندان ابراهیم درود فرستادی همانا تو ستوده و بزرگ مرتبهای.
و نیز در کتاب غایة المرام از عبداللّه بن احمد بن حنبل از پدرش به اسناد خود از ام سلمه نقل میکند که این آیه ـ آیه تطهیر ـ در خانهی من نازل شد و در خانه هفت نفر بود؛ جبرئیل، میکائیل و علی و فاطمه و حسن و حسین و من هم که در نزدیک درب خانه بودم، خطاب به رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ گفتم: آیا من هم جزء اهل بیت هستم؟ پیامبر فرمود: تو بر راه درست هدایت شدهای تو از زنان پیامبر هستی.
و نیز علامه طباطبایی نقل میکنند که در غایة المرام، این حدیث از عبداللّه بن احمد بن حنبل به سه طریق از ام سلمه و نیز از تفسیر ثعلبی نقل شده است.[15]
و در تفسیر «الدر المنثور» به نقل از ابن مردویه که از ابی سعید خدری نقل کرده است، میگوید: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چهل صبحگاه به در خانه علی و فاطمه (س) میآمدند و میفرمود: «السلام علیکم اهل البیت و رحمة اللّه و برکاته. الصلاة. رحمکم اللّه إنما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیر أنا حرب لمن حاربتم أنا سلم لمن سالمتم.»[16]
و باز همین مطلب بالا را از طبرانی به نقل از ابی حمرا نقل میکند که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به مدت شش ماه این عمل را انجام داد.[17] در تفسیر مراغی از ابن عباس نقل میکند که پیامبر به مدت نه ماه هر روز پنج مرتبه این عمل را انجام داد.[18]
2. عصمت اهل بیت چگونه از این آیه استفاده میشود؟
واژهی «رجس» که در این آیه آمده در قرآن دو معنا دارد:
الف: به معنای قذارت و آلودگی ظاهری، همانگونه که در آیه 145 سورهی انعام آمده است « ألّا أن یکون میتة او دماً مسفوحاً او لحم خنزیر فَإنّه رجسٌ»
ب: به معنای آلودگی معنوی مانند شرک و کفر و آثار گناه و کردارهای بد مانند آیهی 125 سوره توبه « أما الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجسٌ إلی رجسهم...» و نیز آیهی 125 سورهی انعام.
با توجه به این دو معنای رجس در قرآن و با توجه به اینکه این واژه به همراه الف و لام ـ که برای جنس و عموم و شمول است ـ آمده است معنای آن به صورتی عام و گسترده خواهد بود که به معنای همهی حالات خبیثة نفس و قذارت و آلودگیهای آن میباشد و تطهیر از این حالت و دوری از این وضعیت روشن است که به معنای دوری از هرگونه آلودگی ظاهری و معنوی خواهد بود.
و مقابل اعتقاد به باطل، اعتقاد به حق و ادراک حقایق در مقام اعتقاد و عمل است و مجهز شدن به سلاح علم و عمل، قهراً منطبق بر عصمت الهی خواهد بود و آن حالتی است که صاحب خود را از اعتقاد به باطل و یا ارتکاب هر رفتار بد نگاه میدارد علاوه بر این، تأکیدی که در آیه در همین راستا وجود دارد ما را در این برداشت از آیه مصممتر میکند، پس از اینکه با اداة تأکید و حصر یعنی «إنّما» و به همراه فعل «یرید» آیه را آغاز مینماید، در ادامه میفرماید، و یطهرکم تطهیراً.
اضافه نمودن این بخش از آیه خود تأکید معنای آیه را به همراه دارد چه رسد به اینکه با مفعول مطلق آورده شود که به نحوی خاص معنا را تأکید و تأیید مینماید.[19]
علامه طبرسی در مجمع البیان دربارهی این موضوع که آیا میتوان عصمت ائمه ـ علیهم السّلام ـ را از این آیه برداشت کرد میفرمایند: «کلمة إنّما که در ابتدای جمله مورد نظر از آیهی 33 سورهی احزاب آمده است، برای نشان دادن این موضوع مهم است که مفاد جملهی بعد از إنّما، محقق است و هیچ شکی در تحقق آن نیست و همچنین نفی میکند مفهوم مخالف با آنرا.
و نکته ی دیگر اینکه اراده خداوند یک ارادهی خاص و ویژهای است نسبت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و الّا اگر یک ارادهی مطلق و همگانی بود، این نیاز به این همه تأکید نداشت! چرا که خداوند از هر مکلفی، ترک گناه و انجام اوامر الهی را خواسته است، پس خداوند یک ارادهی خاص نسبت به اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ داشته است، و اینگونه ارادهای مقتضی مدح و تعظیم است و اگر ما این اراده را یک اراده همگانی و عمومی بدانیم مدحی در بر نخواهد داشت با توجه به این دو نکته میتوان گفت: با اثبات این دو موضوع، مسئله عصمت ثابت میشود و آن اینکه خداوند تأکیداً و با ارادهای خاص، پاکی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ از هرگونه زشتی و گناه را اراده کرده است.[20]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. المیزان، علامه طباطبایی، جلد 16.
2. البرهان، سید هاشم بحرانی، جلد 6.
3. مجمع البیان، طبرسی، جلد 7 و 8.
4. بررسی شخصیت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در قرآن، ولیاللّه نقیپور فرد.
پاورقی ها:
[1] . طباطبایی، مححد حسین، المیزان، چاپ جامعة مدرسین قم، ج 16، ص 311.
[2] . تیجانی، محمد، فسئلو اهل الذکر، ص 71.
[3] . بحرانی، سید هاشم، البرهان، (چاپ مؤسسة اعلمی للمطبوعات بیروت، سال 1999 م)، ج 6، ص 286 ـ 252.
[4] . مغنیه، محمد جواد، التفسیر الکاشف (چاپ دار العلم للملایین، بیروت)، 1990 م، ج 6، ص 217 ـ 216.
[5] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559؛ و حسکانی، شواهد التنزیل، ج 2، ص 56.
[6] . مسلم بن حجاج، صمیع، ج 4، ص 1883.
[7] . شواهد التنزیل، ج 2، از ص 11 تا ص 15 و ص 92 که به طرق مختلف نقل میکند.
[8] . همان، ج 2، از ص 24 تا ص 27.
[9] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559.
[10] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعة مدرسین قم)، ج 16، ص 330 ـ 328 (با تلخیص)
[11] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعه مدرسین قم)، ج 3، ص 168 ـ 167.
[12] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعه مدرسین قم)، ج 16، ص 319.
[13] . طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، ج 5، (چاپ مؤسسة اعلمی للمطبوعات بیروت)، 1995 م، ص 156.
[14] . همان، ص 158.
[15] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 16 (چاپ جامعه مدرسین قم)، ص 318 ـ 316.
[16] . همان، ص 318.
[17] . همان، ص 319 ـ 318.
[18] . مراغی، احمد مصطفی، تفسیر المراغی، (چاپ دار الفکر)، ج 8، ص 7.
[19] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 16 (چاپ جامعه مدرسین قم)، ص 312.
[20] . طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، (چاپ دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1406)، ج 7 و 8، ص 463.
منبع: اندیشه قم
در پاسخ به بخش نخست پرسش مقدمتاً باید گفت: در اینباره ما روایات بسیار داریم که مراد و منظور از «اهل بیت» را مشخص کردهاند. در کتابهای معتبر اهل سنت و شیعه روایات متعددی وجود دارد که دربارهی این موضوع به صراحت بیان داشتهاند که مراد «از اهل بیت» چه کسانی هستند.
در روایات اهل سنت در حدود چهل طریق یافت میشود که بر این نکته صحه گذاردهاند و از کسانی چون ام سلمه، عایشه، ابن سعید حذری، ابن عباس و عبداللّه بن جعفر ـ که از روایات موثق و معتبرند ـ این روایات را نقل کردهاند.
در روایات شیعه هم از طریق ائمة هدی ـ علیهم السّلام ـ به بیش از سی طریق این روایات نقل شده است و در مجموع باید گفت جای هیچ شک و تردیدی باقی نمیماند که مراد و منظور از «اهل بیت»، رسول مکرم اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی بن ابیطالب ـ علیه السّلام ـ ، فاطمة زهرا (س) و امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ و امام حسین ـ علیه السّلام ـ میباشند.
علامه طباطبایی میفرماید: در اینباره آنچه که از اهل سنت نقل شده است بیش از آن است که از شیعه نقل شده است.[1]
دکتر تیجانی در کتاب «فسئلوا اهل الذکر» سی منبع از منابع معتبر اهل سنت را نقل میکند که نزول آیهی تطهیر را دربارهی اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ میدانند و در پایان اضافه میکند که علمایی از اهل سنت که این آیه را مربوط به اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ میدانند، زیادند و ما به همین مقدار اکتفا میکنیم.[2]
تفسیر البرهان، ذیل این آیة شریفه، 64 روایت نقل کرده است که 58 روایت آن مربوط به تعیین شأن نزول و مصداق «اهل بیت» میباشد و جالب این است که روایات نقل شده از طرق مختلف اهل سنت در این رابطه بیش از روایات رسیده از شیعه است و صاحب این تفسیر 30 روایت را به طرق مختلف اهل سنت نقل میکند و 28 روایت را به طرق شیعه. و مطلب دیگر که در اینباره جلب توجه میکند این است که در برخی از این روایات، بعضی از اصحاب کساء خود برای اثبات حقانیت خویش به این آیه استدلال نموده و تمسک جستهاند، از این جمله است روایت شمارة 24 که امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ در قضیة جانشینی عمر و در جلسة شورای تعیین خلیفه برای اثبات حقانیت و فضیلت خویش به این آیه استدلال فرموده و خطاب به آنان میفرماید: آیا این آیه دربارة کسی جز من و همسرم و فرزندانم نازل شده است؟ که آنان در جواب میگویند: خیر.[3]
در تفسیر الکاشف روایتی را در شأن نزول آیة تطهیر از صحیح مسلم (القسم الثانی من الجزء الثانی) ص 116، چاپ 1348 هـ. نقل میکند و پس از نقل حدیث از صحیح مسلم میگوید: همین روایت با همین سند را ترمذی در صحیح خود و احمد بن حنبل در مسندش و دیگران از علمای اهل سنت نقل کردهاند.[4] در کتابهای حدیث و تفسیر به چهار دسته روایت در اینباره برخورد میکنیم:
1. روایاتی که برخی از همسران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل کردهاند و مفاد آن این است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنان را از شمول آیة تطهیر خارج کرده است.[5]
2. روایاتی که مربوط به حدیث کساء است.[6]
3. روایاتی که میگویند: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ تا مدتی (شش ماه یا ببیشتر) پس از نزول آیة تطهیر به در خانةعلی ـ علیه السّلام ـ و فاطمه (س) و فرزندانش میرفت و میفرمود: «الصلوة! یا اهل البیت! إنما یرید اللّة لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یُطهّرکم تطهیرا»[7]
4. روایاتی که از ابو سعید خدری رسیده است که میگوید: این آیه دربارة رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ نازل شده است. «نزلت فی خمسة؛ فی رسول اللّه ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علیٌ و فاطمه و الحسن و الحسین ـ علیهم السّلام ـ »[8]
در این بخش به روایتی از عایشه اشاره میکنیم که ضمن تصریح به این مطلب که مراد از اهل بیت، اهل بیت خاص پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند، زنان پیامبر ـ از جمله عایشه ـ را از شمول آیة تطهیر خارج میداند.
ثعلبی در تفسیرش میگوید: هنگامی که از عایشه دربارة جنگ جمل و دخالتش در آن جنگ ویرانگر سؤال کردند (با تأسف) گفت: این یک تقدیر الهی بود! و هنگامی که دربارهی علی ـ علیه السّلام ـ سؤال کردند چنین گفت: «تسألنی عن أحبّ الناس کان الی رسول اللّه و زوج احبّ الناس کان الی رسول اللّه، لقد رأیت علیاً و فاطمه و حسناً و حسیناً و جمعَ رسول اللّه بثوب علیهم ثم قال: اللّهم هؤلاء اهل بیتی و حامتی فأذهب عنهم الرجس و طهّرکم تطهیر. قالت: فقلتُ یا رسول اللّه أنا من أهلک؟ فقال: تنخیّ فإنکِ إلی خیرٍ»[9] یعنی از من دربارهی کسی سؤال میکنید که محبوبترین مردم نزد پیامبر بود و همسر محبوبترین مردم نزد رسول خدا بود. من با چشم خود دیدم علی و فاطمه و حسن و حسین را که پیامبر آنها را در زیر پارچهای جمع کرده و فرمود: خداوندا! اینان خاندان و اطرافیان من هستند، رجس و پلیدی را از آنها دور کن و از آلودگیها پاکشان فرما!
من گفتم: ای رسول خدا! آیا من نیز از آنها هستم؟
فرمود: تو فاصله بگیر! تو بر خیر و نیکی هستی (اما جزء این جمع نمیباشی)
البته برای تکمیل پاسخ لازم است به دو شبهه پاسخ داده شود:
1. با توجه به اینکه آیة تطهیر در ضمن آیاتی است که دربارهی زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ است چگونه میتوان خصوص این آیه را مخصوص اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دانست و همسران آن حضرت را خارج دانست؟
در پاسخ باید گفت از روایاتی که در شأن نزول این آیه وارد شده است بهدست میآید که این آیه مفرداً و به تنهایی نازل شده است و در ضمن آیات زوجات پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیامده و حتی یک روایت هم وجود ندارد که دلالت کند این آیه در ضمن آیات زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شده است پس آیه بر حسب نزول جزء آیات زنان پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیست و به آنها اتصالی نداشته و فقط در مقام تنظیم و ترتیب آیات و یا به دستور پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ یا بعد از رحلت آن حضرت در میان آن آیات گذاشته شده است. لذا اگر آیهی تطهیر را از میان آیات زنان پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برداریم، هیچگونه نقص معنایی در آیات زنان نخواهد بود؛ لذا مراد از «اهل بیت» زنان پیغمبر نخواهند بود و این احتمال و احتمالات دیگر در اینباره با معنای «تطهیر» سازگاری ندارد، و تطهیر را چه به معنای اجتناب از محرمات و امتثال به واجبات بدانیم و چه معنای آنرا تقوای شدید در ضمن تکلیف شدید بدانیم، دربارهی افراد دیگر غیر از اهل بیت صادق نیست.[10]
ناگفته نماند که علامه طباطبایی (قدس سره) در اینباره نظرات خاصی دارند که در ذیل آیهی 3 سورهی مائده به صورت مستوفی بحث کرده است و در آنجا میفرماید بخشی از این آیه که «الیوم اکملت لکم دینکم... میباشد به عنوان جملهی معترضه در این آیه آمده است و هیچگونه ارتباطی با صدر و ذیل آیه ندارد و میتوان گفت که وقوع آیه در اینجا یا به دستور پیامبر بوده است یا اینکه کسانی که پس از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرآن را جمعآوری کردهاند، این آیه را اینگونه قرار دادهاند. و الاً هیچ اتصالی با مطالب پیش و پس از خود ندارد و نزول این بخشها با همدیگر متفاوت است.[11] در تفسیر المیزان پس از نقل یک روایت که از یزید بن حیان نقل میکند که ما نزد زید بن ارقم بودیم که او گفت: روزی رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ اینگونه فرمود: من دو چیز گرانبها پس از خودم نزد شما باقی میگذارم، کتاب الهی که هرکس از آن پیروی نماید هدایت یافته است و هرکس آنرا رها کند بیشک گمراه میشود و اهل بیتم را که من شما را توصیه میکنم که خدای را دربارهی اهل بیتم بیاد داشته باشید (این جمله را سه مرتبه تکرار فرمود). سپس راوی میگوید: ما از زید بن ارقم سؤال کردیم که زنان پیامبر هم جزء اهل بیت اویند؟ زید بن ارقم گفت: نه اهل بیت به گروهی میگویند که صدقه بر آنان حرام است مانند آل علی و آل عباس و آل جعفر و آل عقیل.
علامه طباطبایی (قدس سره) پس از نقل این روایت، در ردّ آن چنین میفرماید: در این روایت «بیت» به معنای «نسب» تفسیر شده است همانگونه که در عرف عرب اینگونه بوده است و میگفتند: «بیوتات العرب بمعنی الانساب» ولی باید دانست که روایات در اینباره از ام سلمه و غیر او، این معنا را ردّ میکند و از نظر روایات، مصداق «اهل بیت»، علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السّلام ـ است.[12]
طبرسی در مجمع البیان پس از اینکه میگوید: امت به تمامه بر اینکه مراد از اهل بیت، اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند میگوید: ابن سعید خدری، انس بن مالک، واثلة بن اسقع، عایشه و ام سلمه گفتهاند که این آیه مخصوص رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ است.[13] و نیز همو تصریح کرده است که بودن ابتدای آیه دربارهی زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دلیل بر این موضوع نخواهد بود که تمام آیه درباره آنان است چه اینکه فصحای عرب نیز عادتشان بر این بوده است که در یک کلام از مطلبی به مطلب دیگر منتقل میشدند و دوباره به موضوع پیشین بر میگشتند و در قرآن از اینگونه خطابات بسیار به چشم میخورد.[14]
در اینباره میتوان به تفسیرنمونه، ج 17 (چاپ دار الکتب الاسلامیه)، چاپ سیزدهم، 1375، صفحهی 297 به بعد مراجعه کرد.
در اینجا به ذکر چند روایت به منظور تکمیل بحث و نیز تبرک و تیمن میپردازیم:
در تفسیر المیزان به نقل از «الدر المنثور» آورده است که طبرانی از ام سلمه نقل میکند که رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به فاطمه زهرا (س) فرمود: همسر و فرزندانت را خبر کن تا نزد من بیایند، پس از آمدن امیرالمؤمنین و حسنین ـ علیهم السّلام ـ ، رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ پارچهای را بر آنان انداخت و سپس دست خود را بر سر آنان قرار داد و فرمود: «اللّهم إن هؤلاء اهل محمد ـ و فی لفظٍ آل محمد ـ فأجعل صلواتک و برکاتک علی آل محمد کما جعلتها علی آل ابراهیم إنک حمید مجید» خداوندا! اینان خاندان محمد هستند ـ و در یک روایت به جای اهل، آل آمده است ـ بر آنها درود فرست همانگونه که بر خاندان ابراهیم درود فرستادی همانا تو ستوده و بزرگ مرتبهای.
و نیز در کتاب غایة المرام از عبداللّه بن احمد بن حنبل از پدرش به اسناد خود از ام سلمه نقل میکند که این آیه ـ آیه تطهیر ـ در خانهی من نازل شد و در خانه هفت نفر بود؛ جبرئیل، میکائیل و علی و فاطمه و حسن و حسین و من هم که در نزدیک درب خانه بودم، خطاب به رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ گفتم: آیا من هم جزء اهل بیت هستم؟ پیامبر فرمود: تو بر راه درست هدایت شدهای تو از زنان پیامبر هستی.
و نیز علامه طباطبایی نقل میکنند که در غایة المرام، این حدیث از عبداللّه بن احمد بن حنبل به سه طریق از ام سلمه و نیز از تفسیر ثعلبی نقل شده است.[15]
و در تفسیر «الدر المنثور» به نقل از ابن مردویه که از ابی سعید خدری نقل کرده است، میگوید: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چهل صبحگاه به در خانه علی و فاطمه (س) میآمدند و میفرمود: «السلام علیکم اهل البیت و رحمة اللّه و برکاته. الصلاة. رحمکم اللّه إنما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیر أنا حرب لمن حاربتم أنا سلم لمن سالمتم.»[16]
و باز همین مطلب بالا را از طبرانی به نقل از ابی حمرا نقل میکند که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به مدت شش ماه این عمل را انجام داد.[17] در تفسیر مراغی از ابن عباس نقل میکند که پیامبر به مدت نه ماه هر روز پنج مرتبه این عمل را انجام داد.[18]
2. عصمت اهل بیت چگونه از این آیه استفاده میشود؟
واژهی «رجس» که در این آیه آمده در قرآن دو معنا دارد:
الف: به معنای قذارت و آلودگی ظاهری، همانگونه که در آیه 145 سورهی انعام آمده است « ألّا أن یکون میتة او دماً مسفوحاً او لحم خنزیر فَإنّه رجسٌ»
ب: به معنای آلودگی معنوی مانند شرک و کفر و آثار گناه و کردارهای بد مانند آیهی 125 سوره توبه « أما الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجسٌ إلی رجسهم...» و نیز آیهی 125 سورهی انعام.
با توجه به این دو معنای رجس در قرآن و با توجه به اینکه این واژه به همراه الف و لام ـ که برای جنس و عموم و شمول است ـ آمده است معنای آن به صورتی عام و گسترده خواهد بود که به معنای همهی حالات خبیثة نفس و قذارت و آلودگیهای آن میباشد و تطهیر از این حالت و دوری از این وضعیت روشن است که به معنای دوری از هرگونه آلودگی ظاهری و معنوی خواهد بود.
و مقابل اعتقاد به باطل، اعتقاد به حق و ادراک حقایق در مقام اعتقاد و عمل است و مجهز شدن به سلاح علم و عمل، قهراً منطبق بر عصمت الهی خواهد بود و آن حالتی است که صاحب خود را از اعتقاد به باطل و یا ارتکاب هر رفتار بد نگاه میدارد علاوه بر این، تأکیدی که در آیه در همین راستا وجود دارد ما را در این برداشت از آیه مصممتر میکند، پس از اینکه با اداة تأکید و حصر یعنی «إنّما» و به همراه فعل «یرید» آیه را آغاز مینماید، در ادامه میفرماید، و یطهرکم تطهیراً.
اضافه نمودن این بخش از آیه خود تأکید معنای آیه را به همراه دارد چه رسد به اینکه با مفعول مطلق آورده شود که به نحوی خاص معنا را تأکید و تأیید مینماید.[19]
علامه طبرسی در مجمع البیان دربارهی این موضوع که آیا میتوان عصمت ائمه ـ علیهم السّلام ـ را از این آیه برداشت کرد میفرمایند: «کلمة إنّما که در ابتدای جمله مورد نظر از آیهی 33 سورهی احزاب آمده است، برای نشان دادن این موضوع مهم است که مفاد جملهی بعد از إنّما، محقق است و هیچ شکی در تحقق آن نیست و همچنین نفی میکند مفهوم مخالف با آنرا.
و نکته ی دیگر اینکه اراده خداوند یک ارادهی خاص و ویژهای است نسبت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و الّا اگر یک ارادهی مطلق و همگانی بود، این نیاز به این همه تأکید نداشت! چرا که خداوند از هر مکلفی، ترک گناه و انجام اوامر الهی را خواسته است، پس خداوند یک ارادهی خاص نسبت به اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ داشته است، و اینگونه ارادهای مقتضی مدح و تعظیم است و اگر ما این اراده را یک اراده همگانی و عمومی بدانیم مدحی در بر نخواهد داشت با توجه به این دو نکته میتوان گفت: با اثبات این دو موضوع، مسئله عصمت ثابت میشود و آن اینکه خداوند تأکیداً و با ارادهای خاص، پاکی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ از هرگونه زشتی و گناه را اراده کرده است.[20]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. المیزان، علامه طباطبایی، جلد 16.
2. البرهان، سید هاشم بحرانی، جلد 6.
3. مجمع البیان، طبرسی، جلد 7 و 8.
4. بررسی شخصیت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در قرآن، ولیاللّه نقیپور فرد.
پاورقی ها:
[1] . طباطبایی، مححد حسین، المیزان، چاپ جامعة مدرسین قم، ج 16، ص 311.
[2] . تیجانی، محمد، فسئلو اهل الذکر، ص 71.
[3] . بحرانی، سید هاشم، البرهان، (چاپ مؤسسة اعلمی للمطبوعات بیروت، سال 1999 م)، ج 6، ص 286 ـ 252.
[4] . مغنیه، محمد جواد، التفسیر الکاشف (چاپ دار العلم للملایین، بیروت)، 1990 م، ج 6، ص 217 ـ 216.
[5] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559؛ و حسکانی، شواهد التنزیل، ج 2، ص 56.
[6] . مسلم بن حجاج، صمیع، ج 4، ص 1883.
[7] . شواهد التنزیل، ج 2، از ص 11 تا ص 15 و ص 92 که به طرق مختلف نقل میکند.
[8] . همان، ج 2، از ص 24 تا ص 27.
[9] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559.
[10] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعة مدرسین قم)، ج 16، ص 330 ـ 328 (با تلخیص)
[11] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعه مدرسین قم)، ج 3، ص 168 ـ 167.
[12] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعه مدرسین قم)، ج 16، ص 319.
[13] . طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، ج 5، (چاپ مؤسسة اعلمی للمطبوعات بیروت)، 1995 م، ص 156.
[14] . همان، ص 158.
[15] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 16 (چاپ جامعه مدرسین قم)، ص 318 ـ 316.
[16] . همان، ص 318.
[17] . همان، ص 319 ـ 318.
[18] . مراغی، احمد مصطفی، تفسیر المراغی، (چاپ دار الفکر)، ج 8، ص 7.
[19] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 16 (چاپ جامعه مدرسین قم)، ص 312.
[20] . طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، (چاپ دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1406)، ج 7 و 8، ص 463.
منبع: اندیشه قم
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}