پرسش :

وهابیون بوسیدن علم امام حسین (علیه السلام) را تحریم کرده اند؛ پاسخ آن چیست؟


پاسخ :
وهابیت فرقه ای است که عقاید آن مورد تایید مسلمانان اعم از شیعه و سنی نمی باشد مبدع و پدید‌ آورندة اصلی عقاید وهابیت احمدبن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه است که در سال (661 ق) در شهر حران یکی از شهرهای سوریه فعلی متولد گردید.[1] اگرچه چند سال قبل از او در قرن چهارم هجری «ابو محمد بربهاری» یکی دیگر از علماء حنبلی زیارت قبور را منع کرده بود که از طرف خلیفه عباسی مورد انکار قرار می‌گیرد و در همین قرن چهارم، عبدالله بن محمد عبکری حنبلی معروف «به ابن لطه» متوفای 378 قمری زیارت و شفاعت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را انکار نموده و سفر برای زیارت قبر آن حضرت را سفر معصیت دانست.[2] و لکن ابن تیمیه اعتقاد به حرمت زیارت و حرمت طلب شفاعت از پیامبر اسلام و سایر اولیاء را با ضمیمه یک سلسله عقاید و تفکرات جدید دیگر به طور حساب شده، در کتاب‌های متعدد به صورت گسترده و بر محور شرک وتوحید ـ (که در حقیقت تمام اعتقادات او از دشمنی با اهل بیت پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله) ـ نشأت گرفته است) ـ تدوین نموده و برای اخلاف خودش به جا گذاشت. و در برابر آراء و نظریات ابداع شده ابن تیمیه، علماء بزرگ اسلامی اعم از شیعه و سنی هم عصر او آرام ننشسته و کتاب‌های زیادی را در ردّ عقاید او نوشته‌اند. ابن بطوطه،‌ عبدالله بن سعد یافعی، تقی الدین سبکی، ابن حجر مکی، قاضی احنافی هر کدام به ترتیب کتاب‌های بنام تحفة النظار، مرآت الجنان، شفاء السقام فی زیارة خیر الانام، جوهر المنظم فی زیارة قبر النبی مکرم و المقالة المرضیه در ردّ عقاید ابن تیمیه نوشته و همچنین ابوحیان اندلسی، کمال الدین زملکانی، ‌ابوبکر الحصینی، ابن حجر عسقلانی، شیخ موسوی عبدالعظیم هندی، حافظ ذهبی، هر کدام به سهم خود عقاید و نظرات ابن تیمیه را مردود شمرده و منافات و تضاد آراء او را با اسلام به اثبات رسانده‌اند.[3] و بالاخره علمأ اهل سنت به خصوص علماء شافعی و مالکی مخالفت‌شان را با ابن تیمیه از حوزه نظر به حوزه عمل برده و چندین بار او را راهی زندان حکام وقت نموده که در سال 728 قمری در زندان می‌میرد.[4]
بعد از مرگ ابن تیمیه شاگرد مخلص او بنام محمد بن ابوبکر معروف به ابن قیم الجوزیه کتاب‌ها و آثار استادش را جمع‌آوری کرده و در ترتیب و تبویت و انتشار آن تلاش‌های پی‌گیر را متحمل شده و خود نیز کتاب‌های متعددی را برای حفظ و دفاع از عقاید استادش نگاشته است.[5]
بعد از ابن قیم کسی به نام‌ حامی عقاید ابن تیمیه معروف نمی‌باشد و این عقاید همین طور در میان کتاب‌های آنان باقی می‌مانند تا اینکه شخصی به نام محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم هجری قمری سر از نجد عربستان درمی‌آورد.
محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان که به قولی در سال (1111 ق) و بنابر قول دیگر در سال (1115 ق) و (1703 یا 1704 م) در شهر عیینه از شهرهای نجد متولد گردید.[6] فرقه وهابیت را مبتنی بر افکار ابن تیمیه با حمایت محمد بن سعود در درعیه عربستان به وجود آورد و شخص محمد بن سعود، امیر درعیه، با محمد بن عبدالوهاب برای دعوت مسلمین به سوی اسلام جدید وهابی و برای قتال و جنگ و کشتن مسلمانان در راه خدا بیعت می‌کند.[7] و این حکومت با موضع‌گیری خاصی در برابر همه مسلمین به نحوی که گویا پیامبری تازه و جدید در آنجا برای نجات مسلمین مبعوث گردیده است به اطراف و شهرهای مجاور دعوت نامه فرستاد و کم‌کم با کشتارهای بی‌رحمانة مسلمانان و با کمک‌ نیروهای خارجی بالخصوص حکومت انگلیس[8] در این سرزمین گسترش پیدا کرده و در نهایت تمام جزیرة العرب در تحت سیطرة حکومت آل سعود در می‌آید. که تا امروز این حکومت در نسل‌ آل سعود همچنان ادامه دارد.
مبنای اصلی این فرقه همان گونه که اشاره شد بر مسئله توحید در عبادت دور میزند. وهابی‌ها با داخل نمودن امور متعددی در معنای عبادت،دایره توحید در عبادت را آن قدر ضیق کرده‌اند که امکان عملی بر طبق آنرا باقی نگذاشته است و در مقام عمل حتی خود آنان هم نمی‌توانند از موحّدین در عبادت به شمار آیند. آنان هر عملی را که حاکی از احترام و تعظیم غیر خدا باشد موجب شرک و کفر می‌دانند و لذا به پیروی از این عقیده، شفاعت، توسل، تبرک زیارت قبور انبیاء و اولیاء و احترام به ارواح آنان، فرستادن صلوات با صدای بلند بر پیامبر اسلام خصوصاً در کنار قبر آن حضرت، جشن و شادی در میلادهای پیامبر و ائمه ـ علیهم السّلام ـ سوگواری در روزهای وفات و شهادت آنان و ساختن قبّه بر قبور مبارک آنان و هر چیز دیگری که از احترام، ‌تعظیم و تقدس آنها چه در عمل و چه در قول حکایت بکند به اعتقاد وهابیت حرام و غیرمشروع بوده و اعتقاد به این امور و عمل به آنها را باعث شرک و کفر می‌دانند. وهابی‌ها دقیقاً بر خلاف آیات قرآنی و روایات نبوی و سیره اصحاب و مسلمین و حکم عقل قدم برداشته و عبادت را بر طبق خواست و میل خودشان طوری تفسیر کرده‌اند که نه تنها راه و طریق بسوی اسلام را مسدود نموده‌اند، بلکه خط بطلان بر دین مبین اسلام کشیده و امکان مسلمان شدن را از هر کسی گرفته‌اند.
وهابیت با همین مبنا بوسیدن علم امام حسین (ع) و هر چیزی که منسوب به امامان و اهل بیت باشند، را تحریم کرده است. و آن را یا به گمان خود شان مصداق عبادت خدا گرفته که این گمان دلیل بر جهل و نادانی آنها نسبت به عبادت می باشد و یا می دانند که این کار عبادت نیست لاکن دشمنی خود با اهل بیت (ع) در تحت این پوشش قرار داده است.
در اینکه عبادت فقط برای خدا است و عبادت غیر خدا با توحید در عبادت منافات دارد هیچ شک و تردیدی نه شرعاً‌ و نه عقلاً وجود ندارد. و لکن هر فعل یا قول انسان حاکی از تعظیم، تکریم غیر خدا و نیز تذلل، خضوع و خشوع در برابر غیر خدا نمی‌تواند عبادت باشد. چون بالاترین درجه خشوع و خضوع که عبارت از سجده باشد در برابرغیر خدا در قرآن نه تنها جایز شمرده شده است بلکه امر و دستور الهی بر آن وجود دارد.[9] اگر اعتقاد به تقدس غیر خدا و خشوع و تذلل در برابر آن شرک و عبادت می‌بود، پس تمام کسانی که طواف کعبه را انجام داده‌اند و یا اعتقاد به وجوب آن در مراسم حج دارند، به دستور خداوند مشرک شده‌اند![10] و نیز استلام و بوسیدن حجرالاسود در مراسم حج تز نظر وهابیت باید حرام و موجب شرک باشد در حالی که در دیممبیناسلام به آن توصیه شده است.
پس عمل به این امور نه تنها شرک و کفر را به دنبال ندارد بلکه در موارد خودش امر پسندیده و تأمین کنندة رضایت خداوند می‌باشد. حتی مجرد تذلل و خشوع در برابر چیزی که اصلاً صلاحیت برای این امر را ندارد و نیز طلب شفاعت و توسل از کسی که هیچ بهره‌ای از تقدس و تقرب الهی نداشته باشد. نمی‌تواند موجب شرک در عبادت بشود. چون شرک چیزی نیست که با هر اعتقاد و عملی تحقق پیدا بکند بلکه معیار اساسی در شرک و توحید چه در عبادت و چه در غیر آن، اعتقاد و عدم اعتقاد به الوهیت، ربوبیت و معبودیت غیر خدا می‌باشد. بنابراین، این اعمال در برابر غیر خدا با اعتقاد به اینکه او خدا، ‌معبود و پروردگار است، تبدیل به عبادت شده و شرک در عبادت را به دنبال خود می‌آورد. پس عمل خاضعاته و خاشعانه انسان وقتی می‌تواند عبادت باشد که در برابر چیزی به عنوان اینکه آن چیز خدا و پروردگار است، انجام بگیرد. آیت الله سبحانی در تعریف عبادت می‌گوید: عبادت دارای دو رکن است یکی اینکه عمل و فعل از خشوع و خضوع و تذلل برخوردار باشد و دوم اینکه این عمل در برابر کسی انجام بگیرد که اعتقاد به الوهیت و ربوبیت او وجود داشته.[11]
از آن چه که بیان شد بوسیدن علم امام حسین (ع) نمی تواند عبادت باشد چنانچه بوسیدن هیچ چیزی دیگری هم عبادت نیست. بنا بر این برای تحریم بوسیدن علم امام حسین(ع) کوچکترین دلیل عقلی و شرعی وجود ندارد و از نظر عقلاء و عرف هم عبادت شمرده نمی شود. بلکه این گونه بوسیدن ها یا به عنوان تبرک و یا به عنوان اظهار محبت و عشق نسبت به اهل بیت (ع) انجام می گیرد. چه این که محبت اهل بیت در قرآن کریم بر همه مسلمانان واجب است.
کسانی که با تاریخ زندگانی پیامبر آشنایی داشته باشند می دانند که یاران حضرت پیوسته در تبرک با آب وضوی پیامبر, از یکدیگر پیشی می جستند.[12] بنا بر این تبرک جستن با این گونه امور حرام نمی باشد و نه تنها دلیل بر حرمت آن وجود ندارد بلکه دلیل بر جواز و رضایت خداوند در آن وجود دارد.
آیه ای که می فرماید:« بگو به ازای آن(رسالت) پاداشی از شما خواستار نیستم مگر دوستی دربارة خویشاوندانم.»[13] که به آیة مودت یا قربی معروف است به عقیده همه مفسرین در شأن اهل بیت پیامبر که عبارت انداز علی و فاطمه و فرزندان آنها نازل شده و محبت و دوستی آنان توسط خداوند بر امت اسلامی واجب گردیده است. از ابن عباس نقل شده که از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرسیدند اقارب شما کیاهستند که در قرآن مودّت و دوستی آنان بر ما واجب شده است ؟ فرمود: علی و فاطمه و دو پسر اوست.[14] زمحشری در ذیل این آیة شریفه روایات متعددی را از پیامبر اسلام دربارة محبت دوستی اهل البیت برشمرده است که همگی حکایت از وجوب مودّت اهل بیت می کنند.[15]
ولذا شافعی امام مکتب شافعیه در این باره می گوید:
یا اهل بـیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن انزله
کفاکم من عظیم الشأن انکم من لم یصلّ علیکم لا صلاة له[16]
افزون بر اینها نه تنها بوسیدن علم و زیارات و آثار دیگر امامان و پیامبران حرام نیست که بوسیدن آثار انسانهای معمولی مثل فرزندان و پدران و معشوقان و... با هیچ دلیلی حرام شمرده نشده اند.
در پایان از مطالب فوق چنین نتیجه می گیریم که هرگاه به مردم آموزش کافی داده شود که از هر گونه افراط و تفریط بپرهیزند و در کنار این قبور مطهر به یاد خدا باشند و از گناهان خود توبه کرده و از افکار و برنامه های اولیاء الله الهام بگیرند, به یقین مرقد های مطهر آنان کانونی برای تعلیم و تربیت و توبه و انابه به سوی خدا و تهذیب نفوس خواهد بود.
منابع بیشتر برای مطالعه:
1. شیعه پاسخ می گوید, تالیف ناصر مکارم شیرازی.
2. پاسخ های برگزیده, تالیف سید محمد اکبریان.
3. معالم المدرستین, تألیف علامه سید مرتضی عسگری.
4. مسایل کلی امامت, تألیف ابراهیم امینی.
پاورقی ها:
[1] . الکثیری، سید محمد، السلفیه بین السنة و الامامیة، بیروت، انتشارات غدیر، اول، 1418 ق، ص 211.
[2] . فقیهی، علی اصغر، وهابیان، انتشارات اسماعیلیان، دوم، 1364 ش، ص 19 و 20.
[3] . همان، ص 34، و الکثیری، سید محمد،‌السلفیه بین اهل السنة و الامامیه، بیروت، انتشارات الغدیر، اول، 1418 ق، ص 235 ـ 239.
[4] . فقیهی، علی‌اصغر، وهابیان، مؤسسه اسماعیلیان، دوم، 1364 ش، ص 46.
[5] . الکثیری، سید محمد، السلفیه بین اهل السنة و الامامیه، بیروت، انتشارات الغدیر، ‌اول، 1418 ق، ص 303.
[6] . همان، ص 305 و سبحانی ‌جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ‌مؤسسه نشر اسلامی، سوم، 1414 ق، ج 4، ص334.
[7] . همان.
[8] . فتح آبادی، رضا، نقش استعمار در پیدایش وهابیت، انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی، اول، 1375، ص56.
[9] . بقره/34.
[10] . حج/29.
[11] . سبحانی، جعفر، فی ظلال التوحید، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ 1412 ق، ص 22.
[12]. پاسخ های برگزیده, سید محمد اکبریان, ص 95, همان.
[13] . شوری، 23.
[14] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، 6/ 37، بیروت، دارالفکر، و حاکم نیشابوری، محمد بن محمد مستدرک، 3/ 172، بیروت، دارالمعرفة، 1406 ق، و هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد 7/ 103، 9/ 168، بیروت دارالکتب العلمیه، 1408 ق، قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، 16/ 22 و سیوطی جلال الدین، الدر المنثور، 6/ 7، و ابی جعفر الخاص، معانی القرآن، 6/ 31، المملکة العربیة السعودیه، جامعة ام القری، اول، 1409 ق، و ابن الجوزی، زاد المسیر، 7/ 79، بیروت، دارالفکر، اول، 1407 ق.
[15] . زمحشری، جار الله محمود بن عمر، کشاف، 4/220، بیروت، دارالکتاب العربی، بی تا،
[16] . الصواعق، ص 148، به نقل از المذاهب الاسلامیه، ص 146.
منبع: اندیشه قم