پرسش :

روان شناسی تا چه حد بخت و اقبال را قبول دارد ؟


پاسخ :
الان بحث شانس و اقبال تا حدودی زیر سوال رفته است . در تحقیقی، کتابهایی را به گروهی دادند و گفتند که این کتاب را بخوانید و فرم نظر سنجی را پر کنید. در این کتابها آگهی گذاشته شده بود و در آن نوشته شده بود که شما برنده ی فلان مبلغ هستید ولی برای برنده شدن باید فعالیتی انجام بدهید. گروهی دنبال این آگهی را مورد توجه قرار دادند و پی آنرا گرفتند . بعد دیدند افرادی که آگهی را دنبال کردند افرادی هستند که به آنها خوش شانس می گویند. در اینجا بحث شانس نبود بلکه بحث دقت و امیدواری بود. افرادی که بدنبال این آگهی نرفته بودند، عده ای اصلا دقت نکرده بودند و عده ای دیگر، امیدی برای برنده شدن نداشتند . ویژگی های شخصی ماست که به انتخابهای بهتر ما کمک می کند و وقتی انسانها انتخابهای بهتری می کنند بقیه فکر می کنند که این انتخابهت تصادفی بوده است و نسبت شانس و اقبال را می دهند.
روی عده ای از انسانهایی که بطور تصادفی مبلغ هنگفتی پول را بدست آورده بودند، تحقیقاتی انجام شد. (مثل پولدار شدن از طریق مثل بلیط بخت آزمایی) و بیشتر آنها هم از افراد فقیر جامعه بودند . وقتی ارزیابی در مورد میزان احساس خوشبختی را در گروه افراد فقیر انجام دادند، دیدند که درصد خوشبختی آنها کمتر نبود و در بعضی مواقع بیشترهم بود .
یکی از نکاتی که می تواند در زندگی ما احساس خوشبختی ایجاد بکند، هدف داشتن در زندگی است یعنی ما در زندگی هدف های معنادار داشته باشیم. گاهی شما درگیر فعالیتی هستید و تمام وقت تان را صرف می کنید و گذشت زمان را متوجه نمی شوید ولی بعد احساس خوبی دارید زیرا درگیر فعالیتی بودیم که برای آن تلاش می کردیم و این به ما حس خوبی می دهد . گاهی شما سر تکلیفی وقت زیادی می گذارید و در پایان یک احساس رضایتی دارید که خاص این فعالیت است که به آن فِلو می گویند یعنی غرق در فعالیت و سیال شدن در آن فعالیت . فعالیتی که منجر به هدفی می شود که آن هدف در زندگی برای من معنا دارد . این منجر می شود که من احساس خوشبختی بکنم .