پرسش :

اگر دین تجویزی است پس چرا شما می گویید که همه چیز را نپرسید ؟ اگر خدا به من حس داده است ، پس من می توانم دین خودم را هم درک کنم . راهنمایی بفرمایید.


پاسخ :
من منظورم این نیست که اصلا نپرسیم و چون و چرا نکنیم . ما حتی می توانیم بپرسیم که چرا نماز صبح دو رکعت است منتها حواسمان باشد که سوال هر کس را متناسب با معلومات فرد می توان پاسخ داد . وقتی دو تا دکتر متخصص در مورد یک بیماری با هم صحبت می کنند ما چیزی متوجه نمی شویم . چرا آنها با اصلاحات صحبت می کنند وعادی صحبت نمی کنند ؟ زیرا وقتی شما در یک عرصه ی تخصصی وارد می شوید باید مطالب زیادی را بفهمید . ما به اندازه ای می توانیم چون و چرا بکنیم و اِلا باید متخصص بشویم . من باید بفهمم که وقتی من جمع و تفریق بلد نیستم ، نمی توانم انتگرال را بفهمم . انتگرال را کسی می فهمد که مقداری مسائل ریاضی را بفهمد . پس ظرفیت ها متفاوت است و می شود چون و چرا کرد ولی چون و چرا استفهامی که مطالب بفهمیم نه چون و چرا اعتراضی . نگوییم که من از نماز خوشم نمی آید ، چرا باید آنرا بخوانیم ؟ اگر شما متخصص قلب را قبول می کنید و به شما می گوید که این را بخور . شما نباید چرای اعتراضی بکنید . روانشناسی تحقیق بکند ولی حریم خودش را بداند . ما به روانشناس می گوییم که تجویز خلاف دین نکن . نگوییم که شما افسردگی دارید پس نماز نخوانید . ما دین را بعنوان چارچوبی در زندگی ببینیم و در این محور مطالعه و پژوهش بکنیم و محک ما عقل و دین باشد . آزمون و خطا را عقل تشخیص می دهد و عقل تشخیص می دهد که خدا هست . پس عقل می گوید که تشخیص الهی بهتر از تشخیص عقل است . خود عقل می گوید که آزمون ویرانگر را نباید آزمون کرد . اگر دین گفته که روابط باید محدود باشد ، این حریم است . یک روانشناس باید دراین حریم راه کار بدهد . ما خیلی از مواقع وهم خود را بجای عقل مان می گذاریم . عقل جایی است که در اثر بررسی به قطعیت می رسد . فرضیه ی فروید عقلی نبود .اینکه چهار نفر بخاطر محدودیت جنسی دچار ناهنجاری اجتماعی شدند عقلا نتیجه این نمی شود که برداشتن محدودیت ناهنجاری را کم می کند . چون ممکن است که هزار عامل دیگر در ناهنجاری موثر بوده باشد .