پرسش :
ردپای نفوذ و حضور آمریکاییان در ایران و پیدایش چهره استعماری و نفوذشان در دربار پهلوی را بیان کنید؟
پاسخ :
بدون شک حضور آمریکا در ایران از دوره قاجار دیده میشود و ردپای آمریکاییها در ایران به این دوره از تاریخ مربوط است. در خلال سالهایی که قدرتهای بزرگ و استعماری جهان در اثر شرکت در جنگ جهانی اول دچار ضعف شدند، آمریکا با استفاده از این فرصت حضور استعماری خود را با ظاهری دوستانه آغاز نمود. در دوره قاجار که انگلیس و روسیه و فرانسویان و برخی از کشورهای دیگر در ایران جولان میدادند و امتیازات منحصر به فرد و چشمگیری از دولت ایران میگرفتند،[1] صدای این امتیازات در جهان میپیچید و حیرت کشورهای دیگر را بر میانگیخت و به طمع ورزی بر میداشت تا در تکاپو افتان به سهم خویش برسند.[2]
روابط آمریکا با ایران را میتوان به سه دوره تقسیم کرد: 1. دوره حضور نامحسوس؛ 2. دوره حضور محسوس و روابط سلطه گرایانه؛ 3. دوره تیرگی روابط و پایان حضور با انقلاب اسلامی.[3]
دوره اول: آمریکاییان در ایران به خاطر حضور دو قدرت بزرگ روس و انگلیس با احتیاط کامل وارد شدند و در رقابت نامحسوس حرکت نفوذی روز افزونی را ایجاد نموده و به تدریج گسترش دادند. دو دولت مزبور به خاطر نفوذ و دخالت استعماری چهره منفی در بین مردم ایران داشتند و مردم از این دو دولت تنفر داشته و احساس دشمنی مینمودند، آمریکاییان با مطالعه و شناخت این زمینهها حضور خود را در ایران آغاز نمودند.[4]
دولت آمریکا در برقراری روابط با دولتها بر اساس سیاستها و برنامههای دقیق از پیش تعیین شده حرکت میکند، سیاست منفعت طلبانه و سودجویانه که به مکتب جکسونیسم تعریف شده است. این سیاست بر تمام روابط این کشور با کشورهای دیگر حاکم میباشد.[5]
در دوره اول حضور آمریکا در ایران قبل از این که سیاستمداران این کشور به طور علنی به فکر تسلط سیاسی باشند و به طور رسمی با ایران روابط اساسی برقرار کنند فعالیتهای فرهنگی و بهداشتی و مردم دوستانه در شهرهای مختلف با تأسیس مدارس و مراکز بهداشتی آغاز گردید.[6]
دولت مردان آمریکا برای نفوذ در قلب مردم ایران از آن جهت که روس و انگلیس مورد خشم و نفرت قرار گرفته بودند از ملت و دولت ایران تمجید مینمودند.[7]
دولت ایران با دولت آمریکا در سال 1856 م ، 1273 ق یک عهدنامه دوستی و بازرگانی منعقد نمودند و هر دو دولت مجاز شدند در پایتخت همدیگر علاوه بر تأسیس سفارت خانه یک کنسولگری داشته باشند و حمایت از اتباع آمریکا در ایران از سوی کنسولگری آمریکا نیز مطرح شد که بعدها تبدیل به قانون کاپیتالاسیون شد.[8]
در گامهای بعد با پیشروی آمریکاییان در ایران از لحاظ سیاسی و اقتصادی آنان درصدد گرفتن امتیازات و رقابت با دیگران برآمدند لذا در سال 1882 م وینستون نماینده دولت آمریکا در تهران در پی انعقاد عهدنامة خط آهن بود که با دخالت انگلیس لغو شد.[9]
در نیمه دوم قرن 19 م کنگره آمریکا قانون تأسیس سفارت در ایران را رسماً تصویب نمود و قدم مهمی را در راه نفوذ و بسط سلطة آمریکا در ایران برداشت و در سال 1299 ش که کودتای سیاه در ایران واقع شد امریکاییها با جدیت در پی کسب جای مناسب در ایران بودند آنها با دخالت در قرار داد 1919 این سیاست را تعقیب نمودند.[10]
امتیازات نفتی انگلیس نیز آمریکا را برای تسلط بر چاههای نفت ایران تحریک مینمود. لذا درصدد انعقاد قرارداد نفتی با ایران بودند. از اینرو در سال 1303 یک قرارداد با شرکت سینکلر منعقد شد و مجلس ایران این قرارداد را تأیید کرد. ولی با اعتراض شدید روس و انگلیس مواجه شد و با کشته شدن یک تبعه آمریکایی این امتیاز به تعطیلی کشیده شد.[11]
با قدرتگیری قوام در ایران نفوذ و تسلط آمریکا رو به فزونی گذاشت[12] و یک هیئت مالی از سوی آمریکا به ایران گسیل شد.
پس از قدرت گیری و کودتای رضاخان در ایران حضور آمریکا در دوره اول هم چنان قابل تعریف نبود، یعنی حضوری چندان پرقدرت نداشت بلکه به طور نامحسوس و در مجامع بین المللی با اظهار نارضایتی از سلطه روس و انگلیس از مردم ایران دفاع مینمود و در جنگ جهانی خواستار خروج نیروهای روس از ایران شد و برای حضور نیروهای خود به کسب مجوز قانونی موفق گردید (1324).[13]
در سال 1321 که ایران گرفتار پیامدهای ناگوار جنگ جهانی بود که قحطی و بیماریهای هولناک از آثار آن بود مجلس سیزدهم برای نجات از این بحرانها به «میلیسپو» حق قانونگذاری داد. این مأمور آمریکایی در ارتش و شهربانی و ژاندارمری نفوذ قانونی پیدا نموده و سیطره خود را به کشور فراگیر نمود.[14]
دخالتهای «میلیسپو» مورد اعتراض مجلس واقع شد و تقی زاده و مصدق به عنوان نماینده از او دفاع کردند.[15] بدین ترتیب این دوره را میتوان مرحله آغازین دوره دوم حضور آمریکا در ایران تلقی نمود.
در سال 1322 سه دولت روس، انگلیس و آمریکا برای شناخت تمامیت ارضی ایران بیانیهای مشترک در تهران صادر کردند.[16] بدین ترتیب سلطه رسمی آمریکا به عنوان رقیب سوم در ایران شکل جدی و تازه به خود گرفت و با پیدایش خطر کمونیسم از سوی اتحاد شوروی، دو کشور آمریکا و انگلیس که نماینده امپریالیسم بودند به هم نزدیک شدند چرا که هدف مشترک آنها ایجاد خط دفاعی و سدی محکم در برابر کمونیزم بود. دولت انگلیس با درک این موقعیت حساس و قدرت روزافزون جهانی آمریکا نیروها و وابستگان خود در ایران را به آمریکا نزدیک نمود.[17] بنابراین با قدرت گیری محمدرضا که با همدستی انگلیس انجام گرفت چهره استعماری و حضور سلطه گرایانه آمریکا شکل جدیتری به خود گرفت و تا پایان دوره حکومت او استمرار و شدت یافت، در سال 1328 محمد رضا با دعوت ترومن در آمریکا حضور یافت و از این کشور استمداد نظامی در برابر اتحاد شوروی نمود که به نفوذ و سلطه بیشتر آمریکا منجر میشد.[18]
بدترین چهره استعماری آمریکا در ایران دخالت در کودتای 28 مرداد بود که دولت مردمی ایران را از میان برداشت و دیکتاتوری 25 ساله محمد رضا با حضور و حمایت آمریکا در ایران در طول این سالها استمرار یافت.[19] خصوصاً سازمان اطلاعات ایران ساواک بر اساس سیستم سازمان سیا بهترین ابزار نفوذ آمریکاییها در تمام نقاط کشور و تسلط آنها بر تمام نیروهای نظامی و سیاسی و اقتصادی بود که سیطره غرب را بر ایران بیشتر نمود تا جایی که ایران به عنوان مهمترین حلقه کمربند امنیتی غرب در برابر کمونیسم محسوب میشد.[20]
این نفوذ چهره استعماری آمریکا در دربار پهلوی تا سقوط سلطنت دیکتاتوری محمدرضا با تمام مفاسد و فجایع و غارت ثروتهای مادی و تخریب فرهنگ معنوی ایران استمرار داشت، تا این که با پیروزی انقلاب اسلامی که آمریکا نقشه کودتای دیگر را در سرداشت با اشغال لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام پایان پذیرفت و روابط به تیرگی کشید. در نتیجه دوره اول روابط ایران با آمریکا که از عصر قاجار شروع شد تا شهریور 1320 و دور دوم که روابط سلطهگرایانه بود تا انقلاب استمرار داشت.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
کتاب 25 سال حاکمیت آمریکا بر ایران نوشته منصوری و هم چنین به کتاب تاریخی سیاسی معاصر سید جلال الدین مدنی مراجعه کنید.
پاورقی ها:
[1] . ابراهیم تیموری، عصر بیخبری، تهران، چ اقبال، 1332، ص 8 ـ 11، صص 236.
[2] . علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، چ هفتم، تهران، 1375، ص 286 و 293. «چنانکه پس از انعقاد امتیاز رویتر محافل سیاسی جهان به حیرت افتادند...» ص 293 ـ 294. و جرج کرزن، ایران و قضیه ایرانی، چ چهارم، تهران، علمی فرهنگی، 1373، ج 1، ص 781، «امتیاز رویتر یک امتیاز کلان و منحصر بود...».
[3] . رنجبر، ایران و آمریکا، چ اول، قم، انجمن معارف اسلامی ایران، 1380، ص 11.
[4] . جواد منصوری، 25 سال حاکمیت آمریکا بر ایران، چ اول، 1364، ص 23 ـ 68.
[5] . اسدالله فیلی، روابط ایران و آمریکا، بررسی دیدگاه نخبگان، چ اول، تهران، انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر ایران، 1381، ص 25.
[6] . مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، چ سوم، تهران، علمی، 1371، ج 5، ص 127 و ج 1، ص 256 و حسین مکی، تاریخ بیست ساله، چاپ چهارم، تهران، علمی، 1374، ج 3، ص 102.
[7] . سید جلال الدین مدنی،تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج 1، ص 151 و مکی، پیشین، ج 3، ص 101.
[8] . شمیم، پیشین، ص 275 ـ 277.
[9] . جرج کرزن، پیشین، ج 1، ص 873.
[10] . بهروز طیرانی، روز شمار روابط ایران و آمریکا، چ اول، تهران، وزارت خارجه، 79، ص 3.
[11] . مدنی، پیشین، ص 107 و حسین مکی، پیشین، ص 124؛ و جواد منصوری، پیشین، ص 23 ـ 68.
[12] . مدنی، پیشین، ص 183.
[13] . همان، ص 302، و مکی، پیشین، ص 105.
[14] . مدنی، پیشین، ص 281 و مکی، پیشین، ج 6، ص 330 ـ 544.
[15] . همان، ص 256 و 106 ـ 107.
[16] . همان، ص 104 ـ 106.
[17] . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، چ سوم، تهران، اطلاعات، 1370، ج 1،ص 287 ـ 288.
[18] . همان، ص 162 و منصوری، پیشین، ص 20 ـ 60.
[19] . جواد منصوری، پیشین، ص 28 ـ 60، و فردوست، پیشین، ص 532.
[20] . فردوست، پیشین، ص 530.
بدون شک حضور آمریکا در ایران از دوره قاجار دیده میشود و ردپای آمریکاییها در ایران به این دوره از تاریخ مربوط است. در خلال سالهایی که قدرتهای بزرگ و استعماری جهان در اثر شرکت در جنگ جهانی اول دچار ضعف شدند، آمریکا با استفاده از این فرصت حضور استعماری خود را با ظاهری دوستانه آغاز نمود. در دوره قاجار که انگلیس و روسیه و فرانسویان و برخی از کشورهای دیگر در ایران جولان میدادند و امتیازات منحصر به فرد و چشمگیری از دولت ایران میگرفتند،[1] صدای این امتیازات در جهان میپیچید و حیرت کشورهای دیگر را بر میانگیخت و به طمع ورزی بر میداشت تا در تکاپو افتان به سهم خویش برسند.[2]
روابط آمریکا با ایران را میتوان به سه دوره تقسیم کرد: 1. دوره حضور نامحسوس؛ 2. دوره حضور محسوس و روابط سلطه گرایانه؛ 3. دوره تیرگی روابط و پایان حضور با انقلاب اسلامی.[3]
دوره اول: آمریکاییان در ایران به خاطر حضور دو قدرت بزرگ روس و انگلیس با احتیاط کامل وارد شدند و در رقابت نامحسوس حرکت نفوذی روز افزونی را ایجاد نموده و به تدریج گسترش دادند. دو دولت مزبور به خاطر نفوذ و دخالت استعماری چهره منفی در بین مردم ایران داشتند و مردم از این دو دولت تنفر داشته و احساس دشمنی مینمودند، آمریکاییان با مطالعه و شناخت این زمینهها حضور خود را در ایران آغاز نمودند.[4]
دولت آمریکا در برقراری روابط با دولتها بر اساس سیاستها و برنامههای دقیق از پیش تعیین شده حرکت میکند، سیاست منفعت طلبانه و سودجویانه که به مکتب جکسونیسم تعریف شده است. این سیاست بر تمام روابط این کشور با کشورهای دیگر حاکم میباشد.[5]
در دوره اول حضور آمریکا در ایران قبل از این که سیاستمداران این کشور به طور علنی به فکر تسلط سیاسی باشند و به طور رسمی با ایران روابط اساسی برقرار کنند فعالیتهای فرهنگی و بهداشتی و مردم دوستانه در شهرهای مختلف با تأسیس مدارس و مراکز بهداشتی آغاز گردید.[6]
دولت مردان آمریکا برای نفوذ در قلب مردم ایران از آن جهت که روس و انگلیس مورد خشم و نفرت قرار گرفته بودند از ملت و دولت ایران تمجید مینمودند.[7]
دولت ایران با دولت آمریکا در سال 1856 م ، 1273 ق یک عهدنامه دوستی و بازرگانی منعقد نمودند و هر دو دولت مجاز شدند در پایتخت همدیگر علاوه بر تأسیس سفارت خانه یک کنسولگری داشته باشند و حمایت از اتباع آمریکا در ایران از سوی کنسولگری آمریکا نیز مطرح شد که بعدها تبدیل به قانون کاپیتالاسیون شد.[8]
در گامهای بعد با پیشروی آمریکاییان در ایران از لحاظ سیاسی و اقتصادی آنان درصدد گرفتن امتیازات و رقابت با دیگران برآمدند لذا در سال 1882 م وینستون نماینده دولت آمریکا در تهران در پی انعقاد عهدنامة خط آهن بود که با دخالت انگلیس لغو شد.[9]
در نیمه دوم قرن 19 م کنگره آمریکا قانون تأسیس سفارت در ایران را رسماً تصویب نمود و قدم مهمی را در راه نفوذ و بسط سلطة آمریکا در ایران برداشت و در سال 1299 ش که کودتای سیاه در ایران واقع شد امریکاییها با جدیت در پی کسب جای مناسب در ایران بودند آنها با دخالت در قرار داد 1919 این سیاست را تعقیب نمودند.[10]
امتیازات نفتی انگلیس نیز آمریکا را برای تسلط بر چاههای نفت ایران تحریک مینمود. لذا درصدد انعقاد قرارداد نفتی با ایران بودند. از اینرو در سال 1303 یک قرارداد با شرکت سینکلر منعقد شد و مجلس ایران این قرارداد را تأیید کرد. ولی با اعتراض شدید روس و انگلیس مواجه شد و با کشته شدن یک تبعه آمریکایی این امتیاز به تعطیلی کشیده شد.[11]
با قدرتگیری قوام در ایران نفوذ و تسلط آمریکا رو به فزونی گذاشت[12] و یک هیئت مالی از سوی آمریکا به ایران گسیل شد.
پس از قدرت گیری و کودتای رضاخان در ایران حضور آمریکا در دوره اول هم چنان قابل تعریف نبود، یعنی حضوری چندان پرقدرت نداشت بلکه به طور نامحسوس و در مجامع بین المللی با اظهار نارضایتی از سلطه روس و انگلیس از مردم ایران دفاع مینمود و در جنگ جهانی خواستار خروج نیروهای روس از ایران شد و برای حضور نیروهای خود به کسب مجوز قانونی موفق گردید (1324).[13]
در سال 1321 که ایران گرفتار پیامدهای ناگوار جنگ جهانی بود که قحطی و بیماریهای هولناک از آثار آن بود مجلس سیزدهم برای نجات از این بحرانها به «میلیسپو» حق قانونگذاری داد. این مأمور آمریکایی در ارتش و شهربانی و ژاندارمری نفوذ قانونی پیدا نموده و سیطره خود را به کشور فراگیر نمود.[14]
دخالتهای «میلیسپو» مورد اعتراض مجلس واقع شد و تقی زاده و مصدق به عنوان نماینده از او دفاع کردند.[15] بدین ترتیب این دوره را میتوان مرحله آغازین دوره دوم حضور آمریکا در ایران تلقی نمود.
در سال 1322 سه دولت روس، انگلیس و آمریکا برای شناخت تمامیت ارضی ایران بیانیهای مشترک در تهران صادر کردند.[16] بدین ترتیب سلطه رسمی آمریکا به عنوان رقیب سوم در ایران شکل جدی و تازه به خود گرفت و با پیدایش خطر کمونیسم از سوی اتحاد شوروی، دو کشور آمریکا و انگلیس که نماینده امپریالیسم بودند به هم نزدیک شدند چرا که هدف مشترک آنها ایجاد خط دفاعی و سدی محکم در برابر کمونیزم بود. دولت انگلیس با درک این موقعیت حساس و قدرت روزافزون جهانی آمریکا نیروها و وابستگان خود در ایران را به آمریکا نزدیک نمود.[17] بنابراین با قدرت گیری محمدرضا که با همدستی انگلیس انجام گرفت چهره استعماری و حضور سلطه گرایانه آمریکا شکل جدیتری به خود گرفت و تا پایان دوره حکومت او استمرار و شدت یافت، در سال 1328 محمد رضا با دعوت ترومن در آمریکا حضور یافت و از این کشور استمداد نظامی در برابر اتحاد شوروی نمود که به نفوذ و سلطه بیشتر آمریکا منجر میشد.[18]
بدترین چهره استعماری آمریکا در ایران دخالت در کودتای 28 مرداد بود که دولت مردمی ایران را از میان برداشت و دیکتاتوری 25 ساله محمد رضا با حضور و حمایت آمریکا در ایران در طول این سالها استمرار یافت.[19] خصوصاً سازمان اطلاعات ایران ساواک بر اساس سیستم سازمان سیا بهترین ابزار نفوذ آمریکاییها در تمام نقاط کشور و تسلط آنها بر تمام نیروهای نظامی و سیاسی و اقتصادی بود که سیطره غرب را بر ایران بیشتر نمود تا جایی که ایران به عنوان مهمترین حلقه کمربند امنیتی غرب در برابر کمونیسم محسوب میشد.[20]
این نفوذ چهره استعماری آمریکا در دربار پهلوی تا سقوط سلطنت دیکتاتوری محمدرضا با تمام مفاسد و فجایع و غارت ثروتهای مادی و تخریب فرهنگ معنوی ایران استمرار داشت، تا این که با پیروزی انقلاب اسلامی که آمریکا نقشه کودتای دیگر را در سرداشت با اشغال لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام پایان پذیرفت و روابط به تیرگی کشید. در نتیجه دوره اول روابط ایران با آمریکا که از عصر قاجار شروع شد تا شهریور 1320 و دور دوم که روابط سلطهگرایانه بود تا انقلاب استمرار داشت.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
کتاب 25 سال حاکمیت آمریکا بر ایران نوشته منصوری و هم چنین به کتاب تاریخی سیاسی معاصر سید جلال الدین مدنی مراجعه کنید.
پاورقی ها:
[1] . ابراهیم تیموری، عصر بیخبری، تهران، چ اقبال، 1332، ص 8 ـ 11، صص 236.
[2] . علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، چ هفتم، تهران، 1375، ص 286 و 293. «چنانکه پس از انعقاد امتیاز رویتر محافل سیاسی جهان به حیرت افتادند...» ص 293 ـ 294. و جرج کرزن، ایران و قضیه ایرانی، چ چهارم، تهران، علمی فرهنگی، 1373، ج 1، ص 781، «امتیاز رویتر یک امتیاز کلان و منحصر بود...».
[3] . رنجبر، ایران و آمریکا، چ اول، قم، انجمن معارف اسلامی ایران، 1380، ص 11.
[4] . جواد منصوری، 25 سال حاکمیت آمریکا بر ایران، چ اول، 1364، ص 23 ـ 68.
[5] . اسدالله فیلی، روابط ایران و آمریکا، بررسی دیدگاه نخبگان، چ اول، تهران، انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر ایران، 1381، ص 25.
[6] . مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، چ سوم، تهران، علمی، 1371، ج 5، ص 127 و ج 1، ص 256 و حسین مکی، تاریخ بیست ساله، چاپ چهارم، تهران، علمی، 1374، ج 3، ص 102.
[7] . سید جلال الدین مدنی،تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج 1، ص 151 و مکی، پیشین، ج 3، ص 101.
[8] . شمیم، پیشین، ص 275 ـ 277.
[9] . جرج کرزن، پیشین، ج 1، ص 873.
[10] . بهروز طیرانی، روز شمار روابط ایران و آمریکا، چ اول، تهران، وزارت خارجه، 79، ص 3.
[11] . مدنی، پیشین، ص 107 و حسین مکی، پیشین، ص 124؛ و جواد منصوری، پیشین، ص 23 ـ 68.
[12] . مدنی، پیشین، ص 183.
[13] . همان، ص 302، و مکی، پیشین، ص 105.
[14] . مدنی، پیشین، ص 281 و مکی، پیشین، ج 6، ص 330 ـ 544.
[15] . همان، ص 256 و 106 ـ 107.
[16] . همان، ص 104 ـ 106.
[17] . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، چ سوم، تهران، اطلاعات، 1370، ج 1،ص 287 ـ 288.
[18] . همان، ص 162 و منصوری، پیشین، ص 20 ـ 60.
[19] . جواد منصوری، پیشین، ص 28 ـ 60، و فردوست، پیشین، ص 532.
[20] . فردوست، پیشین، ص 530.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}