پرسش :
تاثیر عاشورا و نهضت امام حسین (ع) بر انقلاب و فرهنگ سیاسی ایران معاصر چه بوده است؟
پاسخ :
فرهنگ را می توان یکی از زیربنایی ترین مؤلفه های هر جامعه انسانی دانست که تاثیرات آن در ساختار و جهت دهی مسیر حرکت جوامع بسیار اساسی و حائز اهمیت می باشد . از طرفی فرهنگ ، تجلیات مختلفی دارد که آن را از کلیّت اولیه تبدیل به موضوعات محدودتر و تخصصی تری می نماید که از آنها به عنوان فرهنگ های مضاف یاد می شود همچون فرهنگ سیاسی ، فرهنگ اجتماعی ،فرهنگ اقتصادی ، فرهنگ دینی ، فرهنگ مدیریتی و ... که در میان همه اینها فرهنگ سیاسی جزء اصلی ترین مولفه های فرهنگی می باشد که مورد بحث و دقت نظر قرار می گیرد و علت آن نیز تاثیرات مستقیمی است که بر سرنوشت سیاسی و به تبع آن بر کلیه بخش های یک جامعه دارد .
در این میان تعاریف متعددی نیز از فرهنگ سیاسی صورت گرفته است که پیش از هر گونه بحث و بررسی ای لازم است تعریف مد نظر از این واژه ذکر و مورد تبیین قرار گیرد .
بر این اساس گفته می شود فرهنگ سیاسی به عنوان بخشی از فرهنگ اجتماعی، مجموعه ای از نگرش ها و جهت گیری های یک ملت نسبت به نظام سیاسی، نخبگان سیاسی و قدرت سیاسی است که در تطوّر تاریخی و در ارتباط با رویدادهای مختلفی که در درون جامعه رخ می دهد، شکل می گیرد و نوع و میزان رابطه مردم با سیاست و قدرت را تعیین می نماید.[1]
همانگونه که در تعریف ملاحظه می شود فرهنگ سیاسی ، موضوعی است که در گذر زمان و در ارتباط با عناصر مختلف موجود در جامعه شکل می گیرد و به همین دلیل می توان با واکاوی هر فرهنگ سیاسی ، عناصر مختلف تاثیر گذار بر آن را شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد که یکی از مهمترین این عناصر در کشور ما عبارت است از فرهنگ دینی که با نمادها ، مظاهر و شعائر خود بر فرهنگ سیاسی کشور ما تاثیرات عمیقی داشته است و در میان نمودهای فرهنگ دینی نیز باید از عاشورا و قیام امام حسین (ع) به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فرازهای تاریخ بر کلیّت فرهنگ جامعه ایرانی و به ویژه فرهنگ سیاسی آن در طول تاریخ پس از پذیرش اسلام توسط ایرانیان و به ویژه در دوران معاصر یاد نمود .
عاشورا این واقعه و حماسه شورانگیز در فراز و فرودهای مختلف تاریخ ملت ایران به گونه های مختلف تاثیرات خود را بر جای گذاشته است و جلوه های مهمی از آن در رفتارشناسی ملت ایران نسبت به سیاست و قدرت همواره مشهود بوده است و با سرعت یافتن روند تغییرات و تحولات ، این تاثیرات نیز ظهور و بروز بیشتری داشته است و از آنجایی که دوران معاصر را می توان پر فراز و نشیب ترین دوران سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی دانست شایسته است تاثیر این عنصر فعال در عرصه فرهنگ ایرانیان را مورد بررسی قرار دهیم .
البته در این تحقیق قصد ما واکاوی تاثیر حادثه عاشورا بر کلیّت فرهنگ ایران و ایرانیان نمی باشد . بلکه هدف بررسی این تاثیر در بخشی از فرهنگ جامعه ایرانی به نام فرهنگ سیاسی می باشد . چرا که حادثه عاشورا با توجه به ماهیت و روندی که داشته است این ظرفیت و پتانسیل را دارد که در فرهنگ سیاسی تاثیر گذار باشد .
از سویی دیگر بررسی روند تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران حاکی از این است که کشور ما تاریخ پر فراز و نشیبی را از سر گذرانده و یکی از مهمترین مقاطع تاریخی ملت ایران در حال طی شدن می باشد که در آن فرهنگ های مهاجم به صورت آشکار و پنهان در حال فعالیت و تاثیرگذاری بر فرهنگ ایرانیان و به ویژه فرهنگ سیاسی آنان بوده و هدف نهایی آنان نیز به زانو در آوردن فرهنگ ناب اسلامی ایرانیان و نابود کردن عناصر تاثیر گذار بر این فرهنگ و کارویژه های آن در بخش فرهنگ سیاسی می باشد . همچنین در این مقطع مهم و سرنوشت ساز از تاریخ کشورمان ، شاهد تحولاتی بوده ایم که نه تنها فصل جدیدی در تحولات تاریخی ملت ایران به شمار می آید بلکه پس لرزه های آن به گونه ای بوده است که بر تمام جهان تاثیرات خاص خود را بر جای گذاشته است .
در این میان یکی از عناصر تاثیر گذار بر روند این تحولات را باید تاثیرات حاصل از واقعه عاشورا و قیام امام حسین (ع) بر فرهنگ سیاسی ایرانیان دانست که در اینجا به برخی از این تاثیرات اشاره می کنیم :
1 – نفی حاکمیت طاغوت :
یکی از مهمترین آموزه های دین مبین اسلام به تصریح قرآن کریم اجتناب از طاغوت می باشد که در فرهنگ شیعه یکی از بارزترین جلوه های آن اجتناب از حاکمیت طاغوت بر جامعه می باشد .
از طرفی دیگر نفی طاغوت یکی از مهمترین جلوه های قیام اباعبدالله الحسین (ع) می باشد و اساساً جرقه قیام ایشان نیز مساله اجتناب از بیعت با حاکم باطل و طاغوت زمان یعنی یزید بن معاویه بود که باعث شد تا امام حسین (ع) شبانه با خاندان خویش از مدینه خارج و به سمت مکه حرکت نمایند . آن حضرت پس از امتناع از بیعت با یزید در بیان علت امتناع خویش از بیعت با یزید اعلام فرمودند : «و على الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید»[2] یعنی وقتی والی مسلمانان کسی همچون یزید باشد باید فاتحه اسلام را خواند و آنگاه در ادامه اصل فلسفه عدم بیعت خویش را به نقل از پیامبر اسلام (ص) حرمت خلافت آل ابی سفیان عنوان کرده و فرمودند : «لقد سمعت جدى رسول الله«ص»یقول:الخلافة محرمة على آل ابى سفیان» یعنی به تحقیق از جدم پیامبر خدا (ص) شنیدم که خلافت بر آل ابوسفیان حرام است .
در واقع علت حرمت خلافت آل ابوسفیان همان مأذون نبودن خلافت آنان از سوی خداوند متعال بود که آنان را مصداق طاغوتی نموده بود که حکومتشان ممنوع و اطاعت از آنان حرام بود .
این مساله از همان زمان به عنوان یکی از مشخصه های شیعیان درآمد و به عنوان یکی از وجوه مشخصه فرهنگ سیاسی شیعه در طول تاریخ مطرح شد و از آنجایی که تاریخ معاصر و به ویژه مقطع پس از حاکمیت صفویان ، متاثر از فرهنگ شیعه و آموزه های آن بوده است لذا موضوع اجتناب از طاغوت هم به عنوان یکی از مشخصه های فرهنگ سیاسی ایران معاصر درآمد به گونه ای که در طول تاریخ معاصر کشورمان ، مردم کشور ما به تبعیت از علما و مراجع خود هرگز هیچ کدام از حکومت های موجود را به عنوان حکومت حق به رسمیت نشناخته و همواره به آنان به چشم حکومت طاغوت می نگریستند . به گونه ای که حتی علمای مشروطه خواهی همچون میرزای نائینی که از نظام سلطنتی مشروطه دفاع می کردند در فصول اولیه کتاب خویش رسماً به لزوم کسب مشروعیت حکومت از جانب خدا و طاغوتی بودن سایر حکومت ها تصریح کرده[3] و با حکومت سلطنت مشروطه از باب ضرورت و دفع افسد به فاسد کنار می آمدند .
به هر حال اجتناب از طاغوت یکی از وجوه برجسته قیام امام حسین (ع) بود که تاثیر خود را در فرهنگ سیاسی شیعه بر جای گذاشته و پتانسیل قوی ای از تقابل با حکومت های زمانه را در درونشان فراهم کرده بود و آنان را آماده ساخته بود تا با فراهم شدن کوچکترین زمینه ای برای اعلام برائت از طاغوت و طاغوتیان ، این دیدگاه اعتقادی خود را به منصّه ظهور برسانند و به همین دلیل در جریان انقلاب اسلامی مردم ایران نخستین هدفی که ملت به پا خاسته و رهبران مذهبی و سیاسی آنان دنبال می کردند ریشه کن ساختن حکومت طاغوت بود .
2 – تهییج و برانگیختن مردم در راه مبارزه با طاغوت ها :
همانگونه که در بند اول گفته شد مهمترین درس قیام حسینی ، نفی طاغوت به معنای انکار قلبی آن بوده است . اما درس دومی که این ماجرا می آموزد اقدام عملی برای قیام بر علیه طاغوت می باشد . حادثه عاشورا به دو گونه در برانگیختن مردم برای مبارزه با طاغوت ها مؤثر بوده است : نخست از جهت درسی که شیعیان از حرکت اعتراضی امام حسین (ع) در مقابل درخواست بیعت با یزید فرا گرفتند . از این جهت شیعیان از اقدام امام حسین (ع) در بیعت نکردن با یزید درس نفی حاکمیت طاغوت را فراگرفتند که صرفاً بعد نفیی دارد و از خروج او بر علیه حکومت جائرانه یزید ، درس قیام بر علیه طاغوت را . چه اینکه امام حسین (ع) در باره قیام خود فرمود : «أیها الناس إن رسول الله (ص ) قال من رأی سلطانا جائرا مستحلاً لحرام الله ناکثا عهده مخالفا لسُنّة رسول الله یعمل فی عباد الله بالإثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لا قول کان حقا علی الله أن یدخله مدخله »[4] یعنی ای مردم همانا رسول خدا (ص) فرمود:کسی که سلطان ستمکاری را ببیند که حرام خدا را حلال انگاشته و عهد خدا را شکسته ، مخالف سنّت رسول خداست و نسبت به بندگان گناه و عداوت پیشه کرده است اما با این حال نسبت به او سکوت اختیار کرده و با سخن و عمل هیچ واکنشی نسبت به آن نشان نمی دهد بر خداوند است که او را همرتبه آن سلطان جائر [در جهنم] قرار دهد .
آنگاه که از مدینه خارج می شد ماهیت عمل خویش را نه انکار خالی نسبت به طاغوت بلکه قیام و خروج بر علیه سلطان ظالم و مفسد عنوان کرده و فرمودند : «إنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَلاَ بَطِراً وَلاَ مُفْسِداً وَلاَظَالِماً؛ وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصْلاَحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ»[5]یعنی من بی جهت و از سر ایجاد شرارت و یا با هدف ظلم و فساد خروج نکرده ام بلکه به خاطر طلب اصلاح در امت جدم پیامبر (ص) قیام نموده ام .
شیعیان نیز در طول تاریخ و به ویژه در دوران معاصر و علی الخصوص درجریان تحولات انقلاب اسلامی علاوه بر انکار قلبی نسبت به طاغوت که همواره در دل آنها و به عنوان بخشی از فرهنگ سیاسی آنها بود با حرام اعلام شدن تقیّه از سوی امام خمینی (ره) ، از وضعیت انفعالی و سکوت خویش خارج شده و حرکت فعالانه بر علیه طاغوت را به عنوان بخشی از این فرهنگ سیاسی خویش پذیرفته و با رژیم شاه به عنوان مظهر یزید زمان به مبارزه بر خاستند .
تاثیر دومی که قیام حسینی بر تهییج مردم در مبارزه با طاغوت داشت عبارت بود از کلیت حوادث مربوط به قیام امام حسین (ع) اعم از حوادث قبل از کربلا همچون داستان مسلم بن عقیل و یا حوادث کربلا و نیز حتی حوادث پس از کربلا همچون حماسه آفرینی های حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) در شام وکوفه ، که نقش مهمی در تحریک احساسات و عواطف مردم و سوق دادن آنها به سمت وظیفه ای که این قیام بر دوش آنها گذاشته است دارد که عمده این تاثیرات از راه برگزاری مجالس حسینی و ذکر مصایب اهل بیت (ع) در این مجالس و برانگیختن شور و هیجان در درون آنان به منظور عمل به وظیفه دینی خود در قیام بر علیه ظلم و ستم و طاغوت زمانه ، بوده است .
3 - لزوم تشکیل حکومت اسلامی به محض فراهم شدن شرایط :
همانگونه که گفته شد از نظر شیعه هر حکومتی که مأذون از سوی خداوند متعال نباشد مصداق حکومت طاغوت می باشد که باید از آن اجتناب نمود . از طرفی دیگر لزوم وجود حکومت ، یک اصل عقلی و نقلی می باشد . چنانکه امام علی (ع) در پاسخ به خوارج که از نظریه بی حکومتی[6] حمایت می کردند فرمودند : لابد للناس من امیر برّ او فاجر [7] یعنی مردم ناگزیر از داشتن حاکمی هستند چه خوب باشد و چه فاجر .
بنابراین مرحله بعد از اجتناب طاغوت عبارت است از گردن نهادن به حکومت غیر طاغوت که همان حکومت الهی و تشکیل حکومت مبتنی بر اصول اسلامی می باشد .
از سویی دیگر با مروری به قیام امام حسین (ع) در می یابیم که امام حسین (ع) نیز با دریافت این واقعیت مهم پس از آنکه از طاغوت برائت جسته و به سمت مکه عزیمت نمودند ، با دریافت خیل عظیمی از نامه های کوفیان که برای حضور امام در میانشان و برعهده گرفتن امر امامت و حکومت اعلام آمادگی کرده بودند و در واقع با بیعت اعلامی خود و بعدها پس از ارسال حضرت مسلم ، با بیعت رسمی خویش ، زمینه را برای ایجاد حکومت اسلامی ، فراهم کردند دعوت آنان را لبیک گفته و به سمت کوفه حرکت نمود که اگر نبود بی وفایی و بیعت شکنی کوفیان ، امام با رسیدن به کوفه قطعا حکومت دینی خویش را بنیان می نهادند .
این موضوع در فرهنگ سیاسی ایران معاصر تاثیر خود را بر جای گذاشته و همانگونه که گفته شد پس از نفی طاغوت و تلاش برای برانداختن آن ، زمینه را برای تشکیل حکومت جایگزین که عبارت بود از حکومت حقه اسلامی فراهم کرد که نشانه های آن را می توان از برخی شعارهای مردم انقلابی در دوران مبارزه که خواستار حکومت اسلامی بودند به خوبی دریافت . همچون شعار «استقلال ، آزادی ، حکومت اسلامی» که بعدها تبدیل به «جمهوری اسلامی» شد .[8]
به دلیل این پیشینه تاریخی در اذهان فرهنگ سیاسی ایرانیان بود که این شعارها به سرعت جنبه عمل و واقعیت به خود گرفته و خود را در قالب حمایت از تشکیل نظام جمهوری اسلامی درجریان رفراندوم سال 58 نشان داد .
درواقع با مقایسه ای میان بند اول و دوم از تاثیرات نهضت حسینی بر فرهنگ سیاسی ایران معاصر می توان دریافت که نفی حاکمیت طاغوت بعد سلبی عاشورا بود که در برابر آن لزوم تشکیل حکومت اسلامی به عنوان جنبه اثباتی و سازنده ماجرا قرار می گرفت .
4 – برجسته شدن و ارتقای جایگاه امر به معروف و نهی از منکر :
یکی از مهمترین عناصری که در بحث علل قیام حسینی مطرح می شود احیای امر به معروف و نهی از منکر و عمل به آن می باشد . البته امر به معروف و نهی از منکر از جمله واجباتی است که ریشه در آموزه های قرآنی داشته و جزء ضروریات دین می باشد که انکار آن توسط هر مسلمانی باعث خروج او از دایره مسلمانی می گردد . امّا متاسفانه این واجب بزرگ پس از پیامبر اسلام(ص) و در اثر دسیسه های دشمنان به ظاهر مسلمان اسلام همچون بنی امیه ، با تحریف معنایی و کارکردی مواجه شد و از شأن و جایگاه رفیع خود تنزل نمود به گونه ای که معروف و منکری که مورد توجه بوده و به آن امر و یا از آن نهی می شد در حد برخی احکام فردی و جزئی محدود شده بود و از بسیاری از معروفات و منکرات عملا چشم پوشی شده بود .
الگو و سرمشقی که امام حسین (ع) در رابطه با عنصر امر به معروف و نهی از منکر دادند عبارت بود از ارتقای جایگاه امر به معروف و نهی از منکر از یک واجب صرفاً فردی به یک واجب اجتماعی به گونه ای که این واجب بزرگ هم انگیزه ای برای قیام ابی عبدالله الحسین (ع) شد و هم اینکه با قیام امام حسین (ع) ارزش آن ارتقا یافت .
به قول شهید مطهری : «همان طور که عامل امر به معروف و نهی از منکر ارزش نهضت حسینی را بالا و بالاتر برد متعاکساً نهضت حسینی ارزش امر به معروف ونهی ازمنکر را بالا برد . همان طور که تاثیر عامل امر به معروف و نهی از منکر این نهضت را در عالیترین سطح ها قرار داد این نهضت مقدس نیز این اصل اسلامی را در عالی ترین سطح ها قرار داد»[9]
این واجب بزرگ علیرغم اینکه یکی از فروعات مهم اسلام به شمار آمده و حتی از نظر معتزله جزء اصول دین می باشد کمتر مورد توجه مسلمانان قرار گرفته بود به گونه ای که حتی در میان شیعیان نیز در طی سده های اخیر کمتر بحثی در این زمینه صورت گرفته و مباحث موجود نیز ابعاد آن را بسیار محدود در نظر گرفته و جنبه های اجتماعی و سیاسی آن را هرگز مورد توجه قرار نمی دهند .
با بروز تحولات ساختاری در نظام سیاسی کشور از دوران مشروطه به این سو که به نوبه خود تغییراتی در فرهنگ سیاسی ملت ایران به همراه داشت ، استفاده از مضامین مطرح در حادثه عاشورا مورد توجه قرار گرفت که ازجمله آنها امر به معروف و نهی از منکر بود . در این راستا ، علما با الگو قرار دادن حرکت امام حسین(ع) و همچنین مشابهت سازی میان دوران خود با دوران قیام امام حسین (ع) و نیز تمثیل شاهان و حکام مستبد با یزید که در فرهنگ شیعه مظهر رواج منکرات در جامعه به حساب می آمد ، قیام بر علیه رواج منکرات حکومتی را به عنوان یک واجب و تکلیف و درسی که از حادثه عاشورا گرفته اند عنوان نموده و بر انجام آن تاکید داشتند . چنانکه علمای مشروطه خواه در قیام خویش بر علیه استبداد قاجار ، علمایی همچون مرحوم بافقی در تقابل با استبداد رضاخانی و علمایی همچون امام خمینی (ره) در مقابله با محمد رضا پهلوی و کلیت رژیم شاهنشاهی ، عمل خود و پیروانشان را در راستای قیام به منظور اجرای امر به معروف و نهی ازمنکر به شیوه ای که ابی عبدالله الحسین (ع) انجام داد و در راه آن به شهادت رسید می دانستند و همین دیدگاه به تدریج به دیدگاه رایج در فرهنگ سیاسی مردم ایران تبدیل شد و سرانجام به نابودی یزید زمان منجر گردید .
همین فرهنگ امروزه نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان در رگ و ریشه ملت ایران ادامه دارد و خود را در قالب مبارزه با بزرگترین مظهر گسترش دهنده منکرات دوران مدرن یعنی استکبار جهانی به سردمداری آمریکا نشان می دهد .
5 – درس بصیرت ، استقامت و پایداری در پیروی از امام و رهبری قیام :
حوادث مرتبط با قیام حسینی حاوی صحنه های عجیب و عبرت آموزی از بی وفایی و جفاهای مسلمانان نسبت به امام و ولی الهی دارد که جزء صحنه های تاریک این حادثه به شمار می آید همچون بیعت مردم کوفه با امام حسین(ع) وسفیرش حضرت مسلم و بیعت شکنی و تنها گذاشتن امام حسین (ع) در صحرای کربلا . همچنین دراین حادثه بزرگ شاهد درس بزرگ وفاداری و جانبازی نیز بودیم که قهرمانان آن یاران امام حسین (ع) در کربلا بودند که بارها با صدای بلند اعلام کردند که اگر در روز عاشورا بارها کشته شده و بار دیگر زنده شوند باز هم از یاری ولی خدا دست برنخواهند داشت .
در جریان این حادثه بزرگ کسانی بودند که در روز واقعه ، به یاری امام خویش بر نخاستند و او را تنها رها کردند تا به شهادت رسید . امّا پس از آنکه کار از کار گذشته بود از کرده خود پشیمان شده و عَلَم قیام بر افراشتند و جان خود را از دست دادند بدون اینکه این اقدام آنان فایده چندانی در مسیر تاریخ داشته باشد .همچون توابین که مقام معظم رهبری در مورد آنان می فرماید : « کسانى در کوفه دلهاشان پر از ایمان به امام حسین(ع) بود، به اهلبیت محبت هم داشتند، امّا چند ماه دیرتر وارد میدان شدند؛ همهشان هم به شهادت رسیدند، پیش خدا هم مأجورند؛ امّا کارى که باید بکنند، آن کارى نبود که آنها کردند؛ لحظه را نشناختند؛ عاشورا را نشناختند»[10]
داستان بی وفایی کوفیان همواره در فرهنگ سیاسی شیعه به عنوان یک درس عبرت بوده است که در آن شیعیان با دوری جستن از تکرار این ماجرا در سایر ادوار تاریخی ، میزان صداقت خود را محک می زنند .
این موضوع در فرهنگ سیاسی ایران معاصر نیز تاثیرات خاص خود را داشت لذا از آغاز نهضت امام خمینی (ره) ، مردم نه تنها امام خویش را رها نکردند بلکه با همت و حضور خویش این انقلاب را به پیروزی رسانده و پس از انقلاب اسلامی نیز همچنان از رهبر خویش حمایت می کنند و شعار «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» آنان گواهی بر بصیرت و عبرت آموزی از آن دوران می باشد .
6 - درس مقاومت در راه رسیدن به اهداف :
همانگونه که می دانیم حوادث کربلا پر بود از انواع سختی ، فشار ، تشنگی ، گرسنگی ، داغ عزیزان و ... . امّا صحنه مهم تر این حوادث این بود که همه این حوادث در راه انجام هدف مقدسی که ابی عبدالله الحسین (ع) تعقیب می کرد توسط امام و همراهانش اعم از اهل بیت و یاران باوفایش تحمل شد و حتی کار به جایی رسید که زینب کبرا (س) در پاسخ به یزید با صدای رسا همه این مصیبت ها را که هر کدام از آنها می تواند کمر انسانی را خم کند به جای بی تابی و زاری و ناله فرمود : «ما رایتُ الا جمیلاً » یعنی جز زیبایی چیز دیگری ندیدم . تعبیر زیبایی از مصیبت ها نه به خاطر ذات زیبای مصیبت است که اساسا ذات مصیبت ، جز سیاهی و زشتی چیز دیگری نمی تواند باشد امّا زمانی که همه این مصیبت ها به خاطر هدف مقدس صورت گرفته و تحمل شده باشد قطعاً جز زیبایی تعبیر دیگری نمی توان برای آن به کار برد .
در دوران معاصر و به ویژه از زمان آغاز نهضت امام خمینی (ره) که دشمنان انواع فشارها و سختی ها را با هدف به زانو در آوردن آنان نسبت به مبارزان راه اسلام روا داشتند ، این مبارزان با درس گرفتن از تحمل امام حسین (ع) ، اهل بیت و یاران باوفایش در برابر انواع فشارهای یزیدیان و صبر و استقامت زینب کبرا و سایر بازماندگان عاشورایی در برابر حوادث کوفه و شام ، عزمشان جزم گردید و با توجه به ایمانی که به هدف مقدسشان داشتند در این راه هر گونه فشار و شکنجه و زندان و تبعیدی را تحمل کردند و سرانجام باعث پیروزی انقلاب اسلامی ایران شدند . این موضوع پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان به عنوان یک عنصر فعال در میان ملت ایران در آمده است به گونه ای که روحیه مقاومت و پایداری را به عنوان یکی از عناصر فرهنگ سیاسی مردم ایران مطرح نموده است .
همین موضوع باعث شده است تا در شرایطی که از آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی کشور ما با انواع فشارها اعم از اقتصادی ، سیاسی ، نظامی و ... مواجه بوده است مردم کشور ما نه تنها سر سوزنی از مواضع خویش عدول نکنند بلکه روز به روز بر حمایت خویش از نظام اسلامی و راه عزت طلبانه ای که در پرتو این نظام مقدس تعقیب می شود بیافزایند .
7 – حاکمیت فرهنگ ایثار ، مقاومت و شهادت و گسترش مفاهیمی همچون شهید ، ایثار ، جهاد ، ازخود گذشتگی و ... متاثر از فرهنگ عاشورایی که به نوبه خود باعث تقویت روحیه مضاعف در جدال با جبهه باطل شده و نوع خاصی از فرهنگ سیاسی را عرضه می دارد که در واقع ریشه در آموزه های عاشورایی دارد . این فرهنگ در ایران منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در اوج قدرت شاهنشاهی شد و در شرایط جنگ تحمیلی ، باعث شکست ارتش تا بن دندان مسلح صدام گردید و امروزه نیز با استعانت از آن ، مسیر پیشرفت و ترقّی ملت ایران توسط فرزندان عاشورایی اش به سرعت در حال طی شدن می باشد .
پاورقی ها:
[1] محمد رحیم عیوضی، جامعه شناسی سیاسی اپوزیسیون در ایران، نشر قومس، ص31 و 32
[2] لهوف ، ص 11
[3] میرزای نائینی ، تنبیه الاُمّة و تنزیه الملّة (حکومت از نظر اسلام)،ص46
[4] تاریخ طبری ، ج 4 ، ص 304
[5] محدث قمی ، «نفس المهموم» ص 45
[6] آنارشیسم
[7] نهج البلاغه فیض، خطبه 40، صفحه 125.
[8] برای مطالعه در این زمینه رک : فرهنگ شعارهای انقلاب اسلامی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1379وهمگام با شعارها در انقلاب اسلامی، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول.
[9] حماسه حسینی ، شهید مرتضی مطهری ، جلد 1 ، ص 262
[10] بیانات در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى ، 29/10/88
فرهنگ را می توان یکی از زیربنایی ترین مؤلفه های هر جامعه انسانی دانست که تاثیرات آن در ساختار و جهت دهی مسیر حرکت جوامع بسیار اساسی و حائز اهمیت می باشد . از طرفی فرهنگ ، تجلیات مختلفی دارد که آن را از کلیّت اولیه تبدیل به موضوعات محدودتر و تخصصی تری می نماید که از آنها به عنوان فرهنگ های مضاف یاد می شود همچون فرهنگ سیاسی ، فرهنگ اجتماعی ،فرهنگ اقتصادی ، فرهنگ دینی ، فرهنگ مدیریتی و ... که در میان همه اینها فرهنگ سیاسی جزء اصلی ترین مولفه های فرهنگی می باشد که مورد بحث و دقت نظر قرار می گیرد و علت آن نیز تاثیرات مستقیمی است که بر سرنوشت سیاسی و به تبع آن بر کلیه بخش های یک جامعه دارد .
در این میان تعاریف متعددی نیز از فرهنگ سیاسی صورت گرفته است که پیش از هر گونه بحث و بررسی ای لازم است تعریف مد نظر از این واژه ذکر و مورد تبیین قرار گیرد .
بر این اساس گفته می شود فرهنگ سیاسی به عنوان بخشی از فرهنگ اجتماعی، مجموعه ای از نگرش ها و جهت گیری های یک ملت نسبت به نظام سیاسی، نخبگان سیاسی و قدرت سیاسی است که در تطوّر تاریخی و در ارتباط با رویدادهای مختلفی که در درون جامعه رخ می دهد، شکل می گیرد و نوع و میزان رابطه مردم با سیاست و قدرت را تعیین می نماید.[1]
همانگونه که در تعریف ملاحظه می شود فرهنگ سیاسی ، موضوعی است که در گذر زمان و در ارتباط با عناصر مختلف موجود در جامعه شکل می گیرد و به همین دلیل می توان با واکاوی هر فرهنگ سیاسی ، عناصر مختلف تاثیر گذار بر آن را شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد که یکی از مهمترین این عناصر در کشور ما عبارت است از فرهنگ دینی که با نمادها ، مظاهر و شعائر خود بر فرهنگ سیاسی کشور ما تاثیرات عمیقی داشته است و در میان نمودهای فرهنگ دینی نیز باید از عاشورا و قیام امام حسین (ع) به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فرازهای تاریخ بر کلیّت فرهنگ جامعه ایرانی و به ویژه فرهنگ سیاسی آن در طول تاریخ پس از پذیرش اسلام توسط ایرانیان و به ویژه در دوران معاصر یاد نمود .
عاشورا این واقعه و حماسه شورانگیز در فراز و فرودهای مختلف تاریخ ملت ایران به گونه های مختلف تاثیرات خود را بر جای گذاشته است و جلوه های مهمی از آن در رفتارشناسی ملت ایران نسبت به سیاست و قدرت همواره مشهود بوده است و با سرعت یافتن روند تغییرات و تحولات ، این تاثیرات نیز ظهور و بروز بیشتری داشته است و از آنجایی که دوران معاصر را می توان پر فراز و نشیب ترین دوران سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی دانست شایسته است تاثیر این عنصر فعال در عرصه فرهنگ ایرانیان را مورد بررسی قرار دهیم .
البته در این تحقیق قصد ما واکاوی تاثیر حادثه عاشورا بر کلیّت فرهنگ ایران و ایرانیان نمی باشد . بلکه هدف بررسی این تاثیر در بخشی از فرهنگ جامعه ایرانی به نام فرهنگ سیاسی می باشد . چرا که حادثه عاشورا با توجه به ماهیت و روندی که داشته است این ظرفیت و پتانسیل را دارد که در فرهنگ سیاسی تاثیر گذار باشد .
از سویی دیگر بررسی روند تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران حاکی از این است که کشور ما تاریخ پر فراز و نشیبی را از سر گذرانده و یکی از مهمترین مقاطع تاریخی ملت ایران در حال طی شدن می باشد که در آن فرهنگ های مهاجم به صورت آشکار و پنهان در حال فعالیت و تاثیرگذاری بر فرهنگ ایرانیان و به ویژه فرهنگ سیاسی آنان بوده و هدف نهایی آنان نیز به زانو در آوردن فرهنگ ناب اسلامی ایرانیان و نابود کردن عناصر تاثیر گذار بر این فرهنگ و کارویژه های آن در بخش فرهنگ سیاسی می باشد . همچنین در این مقطع مهم و سرنوشت ساز از تاریخ کشورمان ، شاهد تحولاتی بوده ایم که نه تنها فصل جدیدی در تحولات تاریخی ملت ایران به شمار می آید بلکه پس لرزه های آن به گونه ای بوده است که بر تمام جهان تاثیرات خاص خود را بر جای گذاشته است .
در این میان یکی از عناصر تاثیر گذار بر روند این تحولات را باید تاثیرات حاصل از واقعه عاشورا و قیام امام حسین (ع) بر فرهنگ سیاسی ایرانیان دانست که در اینجا به برخی از این تاثیرات اشاره می کنیم :
1 – نفی حاکمیت طاغوت :
یکی از مهمترین آموزه های دین مبین اسلام به تصریح قرآن کریم اجتناب از طاغوت می باشد که در فرهنگ شیعه یکی از بارزترین جلوه های آن اجتناب از حاکمیت طاغوت بر جامعه می باشد .
از طرفی دیگر نفی طاغوت یکی از مهمترین جلوه های قیام اباعبدالله الحسین (ع) می باشد و اساساً جرقه قیام ایشان نیز مساله اجتناب از بیعت با حاکم باطل و طاغوت زمان یعنی یزید بن معاویه بود که باعث شد تا امام حسین (ع) شبانه با خاندان خویش از مدینه خارج و به سمت مکه حرکت نمایند . آن حضرت پس از امتناع از بیعت با یزید در بیان علت امتناع خویش از بیعت با یزید اعلام فرمودند : «و على الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید»[2] یعنی وقتی والی مسلمانان کسی همچون یزید باشد باید فاتحه اسلام را خواند و آنگاه در ادامه اصل فلسفه عدم بیعت خویش را به نقل از پیامبر اسلام (ص) حرمت خلافت آل ابی سفیان عنوان کرده و فرمودند : «لقد سمعت جدى رسول الله«ص»یقول:الخلافة محرمة على آل ابى سفیان» یعنی به تحقیق از جدم پیامبر خدا (ص) شنیدم که خلافت بر آل ابوسفیان حرام است .
در واقع علت حرمت خلافت آل ابوسفیان همان مأذون نبودن خلافت آنان از سوی خداوند متعال بود که آنان را مصداق طاغوتی نموده بود که حکومتشان ممنوع و اطاعت از آنان حرام بود .
این مساله از همان زمان به عنوان یکی از مشخصه های شیعیان درآمد و به عنوان یکی از وجوه مشخصه فرهنگ سیاسی شیعه در طول تاریخ مطرح شد و از آنجایی که تاریخ معاصر و به ویژه مقطع پس از حاکمیت صفویان ، متاثر از فرهنگ شیعه و آموزه های آن بوده است لذا موضوع اجتناب از طاغوت هم به عنوان یکی از مشخصه های فرهنگ سیاسی ایران معاصر درآمد به گونه ای که در طول تاریخ معاصر کشورمان ، مردم کشور ما به تبعیت از علما و مراجع خود هرگز هیچ کدام از حکومت های موجود را به عنوان حکومت حق به رسمیت نشناخته و همواره به آنان به چشم حکومت طاغوت می نگریستند . به گونه ای که حتی علمای مشروطه خواهی همچون میرزای نائینی که از نظام سلطنتی مشروطه دفاع می کردند در فصول اولیه کتاب خویش رسماً به لزوم کسب مشروعیت حکومت از جانب خدا و طاغوتی بودن سایر حکومت ها تصریح کرده[3] و با حکومت سلطنت مشروطه از باب ضرورت و دفع افسد به فاسد کنار می آمدند .
به هر حال اجتناب از طاغوت یکی از وجوه برجسته قیام امام حسین (ع) بود که تاثیر خود را در فرهنگ سیاسی شیعه بر جای گذاشته و پتانسیل قوی ای از تقابل با حکومت های زمانه را در درونشان فراهم کرده بود و آنان را آماده ساخته بود تا با فراهم شدن کوچکترین زمینه ای برای اعلام برائت از طاغوت و طاغوتیان ، این دیدگاه اعتقادی خود را به منصّه ظهور برسانند و به همین دلیل در جریان انقلاب اسلامی مردم ایران نخستین هدفی که ملت به پا خاسته و رهبران مذهبی و سیاسی آنان دنبال می کردند ریشه کن ساختن حکومت طاغوت بود .
2 – تهییج و برانگیختن مردم در راه مبارزه با طاغوت ها :
همانگونه که در بند اول گفته شد مهمترین درس قیام حسینی ، نفی طاغوت به معنای انکار قلبی آن بوده است . اما درس دومی که این ماجرا می آموزد اقدام عملی برای قیام بر علیه طاغوت می باشد . حادثه عاشورا به دو گونه در برانگیختن مردم برای مبارزه با طاغوت ها مؤثر بوده است : نخست از جهت درسی که شیعیان از حرکت اعتراضی امام حسین (ع) در مقابل درخواست بیعت با یزید فرا گرفتند . از این جهت شیعیان از اقدام امام حسین (ع) در بیعت نکردن با یزید درس نفی حاکمیت طاغوت را فراگرفتند که صرفاً بعد نفیی دارد و از خروج او بر علیه حکومت جائرانه یزید ، درس قیام بر علیه طاغوت را . چه اینکه امام حسین (ع) در باره قیام خود فرمود : «أیها الناس إن رسول الله (ص ) قال من رأی سلطانا جائرا مستحلاً لحرام الله ناکثا عهده مخالفا لسُنّة رسول الله یعمل فی عباد الله بالإثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لا قول کان حقا علی الله أن یدخله مدخله »[4] یعنی ای مردم همانا رسول خدا (ص) فرمود:کسی که سلطان ستمکاری را ببیند که حرام خدا را حلال انگاشته و عهد خدا را شکسته ، مخالف سنّت رسول خداست و نسبت به بندگان گناه و عداوت پیشه کرده است اما با این حال نسبت به او سکوت اختیار کرده و با سخن و عمل هیچ واکنشی نسبت به آن نشان نمی دهد بر خداوند است که او را همرتبه آن سلطان جائر [در جهنم] قرار دهد .
آنگاه که از مدینه خارج می شد ماهیت عمل خویش را نه انکار خالی نسبت به طاغوت بلکه قیام و خروج بر علیه سلطان ظالم و مفسد عنوان کرده و فرمودند : «إنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَلاَ بَطِراً وَلاَ مُفْسِداً وَلاَظَالِماً؛ وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصْلاَحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ»[5]یعنی من بی جهت و از سر ایجاد شرارت و یا با هدف ظلم و فساد خروج نکرده ام بلکه به خاطر طلب اصلاح در امت جدم پیامبر (ص) قیام نموده ام .
شیعیان نیز در طول تاریخ و به ویژه در دوران معاصر و علی الخصوص درجریان تحولات انقلاب اسلامی علاوه بر انکار قلبی نسبت به طاغوت که همواره در دل آنها و به عنوان بخشی از فرهنگ سیاسی آنها بود با حرام اعلام شدن تقیّه از سوی امام خمینی (ره) ، از وضعیت انفعالی و سکوت خویش خارج شده و حرکت فعالانه بر علیه طاغوت را به عنوان بخشی از این فرهنگ سیاسی خویش پذیرفته و با رژیم شاه به عنوان مظهر یزید زمان به مبارزه بر خاستند .
تاثیر دومی که قیام حسینی بر تهییج مردم در مبارزه با طاغوت داشت عبارت بود از کلیت حوادث مربوط به قیام امام حسین (ع) اعم از حوادث قبل از کربلا همچون داستان مسلم بن عقیل و یا حوادث کربلا و نیز حتی حوادث پس از کربلا همچون حماسه آفرینی های حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) در شام وکوفه ، که نقش مهمی در تحریک احساسات و عواطف مردم و سوق دادن آنها به سمت وظیفه ای که این قیام بر دوش آنها گذاشته است دارد که عمده این تاثیرات از راه برگزاری مجالس حسینی و ذکر مصایب اهل بیت (ع) در این مجالس و برانگیختن شور و هیجان در درون آنان به منظور عمل به وظیفه دینی خود در قیام بر علیه ظلم و ستم و طاغوت زمانه ، بوده است .
3 - لزوم تشکیل حکومت اسلامی به محض فراهم شدن شرایط :
همانگونه که گفته شد از نظر شیعه هر حکومتی که مأذون از سوی خداوند متعال نباشد مصداق حکومت طاغوت می باشد که باید از آن اجتناب نمود . از طرفی دیگر لزوم وجود حکومت ، یک اصل عقلی و نقلی می باشد . چنانکه امام علی (ع) در پاسخ به خوارج که از نظریه بی حکومتی[6] حمایت می کردند فرمودند : لابد للناس من امیر برّ او فاجر [7] یعنی مردم ناگزیر از داشتن حاکمی هستند چه خوب باشد و چه فاجر .
بنابراین مرحله بعد از اجتناب طاغوت عبارت است از گردن نهادن به حکومت غیر طاغوت که همان حکومت الهی و تشکیل حکومت مبتنی بر اصول اسلامی می باشد .
از سویی دیگر با مروری به قیام امام حسین (ع) در می یابیم که امام حسین (ع) نیز با دریافت این واقعیت مهم پس از آنکه از طاغوت برائت جسته و به سمت مکه عزیمت نمودند ، با دریافت خیل عظیمی از نامه های کوفیان که برای حضور امام در میانشان و برعهده گرفتن امر امامت و حکومت اعلام آمادگی کرده بودند و در واقع با بیعت اعلامی خود و بعدها پس از ارسال حضرت مسلم ، با بیعت رسمی خویش ، زمینه را برای ایجاد حکومت اسلامی ، فراهم کردند دعوت آنان را لبیک گفته و به سمت کوفه حرکت نمود که اگر نبود بی وفایی و بیعت شکنی کوفیان ، امام با رسیدن به کوفه قطعا حکومت دینی خویش را بنیان می نهادند .
این موضوع در فرهنگ سیاسی ایران معاصر تاثیر خود را بر جای گذاشته و همانگونه که گفته شد پس از نفی طاغوت و تلاش برای برانداختن آن ، زمینه را برای تشکیل حکومت جایگزین که عبارت بود از حکومت حقه اسلامی فراهم کرد که نشانه های آن را می توان از برخی شعارهای مردم انقلابی در دوران مبارزه که خواستار حکومت اسلامی بودند به خوبی دریافت . همچون شعار «استقلال ، آزادی ، حکومت اسلامی» که بعدها تبدیل به «جمهوری اسلامی» شد .[8]
به دلیل این پیشینه تاریخی در اذهان فرهنگ سیاسی ایرانیان بود که این شعارها به سرعت جنبه عمل و واقعیت به خود گرفته و خود را در قالب حمایت از تشکیل نظام جمهوری اسلامی درجریان رفراندوم سال 58 نشان داد .
درواقع با مقایسه ای میان بند اول و دوم از تاثیرات نهضت حسینی بر فرهنگ سیاسی ایران معاصر می توان دریافت که نفی حاکمیت طاغوت بعد سلبی عاشورا بود که در برابر آن لزوم تشکیل حکومت اسلامی به عنوان جنبه اثباتی و سازنده ماجرا قرار می گرفت .
4 – برجسته شدن و ارتقای جایگاه امر به معروف و نهی از منکر :
یکی از مهمترین عناصری که در بحث علل قیام حسینی مطرح می شود احیای امر به معروف و نهی از منکر و عمل به آن می باشد . البته امر به معروف و نهی از منکر از جمله واجباتی است که ریشه در آموزه های قرآنی داشته و جزء ضروریات دین می باشد که انکار آن توسط هر مسلمانی باعث خروج او از دایره مسلمانی می گردد . امّا متاسفانه این واجب بزرگ پس از پیامبر اسلام(ص) و در اثر دسیسه های دشمنان به ظاهر مسلمان اسلام همچون بنی امیه ، با تحریف معنایی و کارکردی مواجه شد و از شأن و جایگاه رفیع خود تنزل نمود به گونه ای که معروف و منکری که مورد توجه بوده و به آن امر و یا از آن نهی می شد در حد برخی احکام فردی و جزئی محدود شده بود و از بسیاری از معروفات و منکرات عملا چشم پوشی شده بود .
الگو و سرمشقی که امام حسین (ع) در رابطه با عنصر امر به معروف و نهی از منکر دادند عبارت بود از ارتقای جایگاه امر به معروف و نهی از منکر از یک واجب صرفاً فردی به یک واجب اجتماعی به گونه ای که این واجب بزرگ هم انگیزه ای برای قیام ابی عبدالله الحسین (ع) شد و هم اینکه با قیام امام حسین (ع) ارزش آن ارتقا یافت .
به قول شهید مطهری : «همان طور که عامل امر به معروف و نهی از منکر ارزش نهضت حسینی را بالا و بالاتر برد متعاکساً نهضت حسینی ارزش امر به معروف ونهی ازمنکر را بالا برد . همان طور که تاثیر عامل امر به معروف و نهی از منکر این نهضت را در عالیترین سطح ها قرار داد این نهضت مقدس نیز این اصل اسلامی را در عالی ترین سطح ها قرار داد»[9]
این واجب بزرگ علیرغم اینکه یکی از فروعات مهم اسلام به شمار آمده و حتی از نظر معتزله جزء اصول دین می باشد کمتر مورد توجه مسلمانان قرار گرفته بود به گونه ای که حتی در میان شیعیان نیز در طی سده های اخیر کمتر بحثی در این زمینه صورت گرفته و مباحث موجود نیز ابعاد آن را بسیار محدود در نظر گرفته و جنبه های اجتماعی و سیاسی آن را هرگز مورد توجه قرار نمی دهند .
با بروز تحولات ساختاری در نظام سیاسی کشور از دوران مشروطه به این سو که به نوبه خود تغییراتی در فرهنگ سیاسی ملت ایران به همراه داشت ، استفاده از مضامین مطرح در حادثه عاشورا مورد توجه قرار گرفت که ازجمله آنها امر به معروف و نهی از منکر بود . در این راستا ، علما با الگو قرار دادن حرکت امام حسین(ع) و همچنین مشابهت سازی میان دوران خود با دوران قیام امام حسین (ع) و نیز تمثیل شاهان و حکام مستبد با یزید که در فرهنگ شیعه مظهر رواج منکرات در جامعه به حساب می آمد ، قیام بر علیه رواج منکرات حکومتی را به عنوان یک واجب و تکلیف و درسی که از حادثه عاشورا گرفته اند عنوان نموده و بر انجام آن تاکید داشتند . چنانکه علمای مشروطه خواه در قیام خویش بر علیه استبداد قاجار ، علمایی همچون مرحوم بافقی در تقابل با استبداد رضاخانی و علمایی همچون امام خمینی (ره) در مقابله با محمد رضا پهلوی و کلیت رژیم شاهنشاهی ، عمل خود و پیروانشان را در راستای قیام به منظور اجرای امر به معروف و نهی ازمنکر به شیوه ای که ابی عبدالله الحسین (ع) انجام داد و در راه آن به شهادت رسید می دانستند و همین دیدگاه به تدریج به دیدگاه رایج در فرهنگ سیاسی مردم ایران تبدیل شد و سرانجام به نابودی یزید زمان منجر گردید .
همین فرهنگ امروزه نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان در رگ و ریشه ملت ایران ادامه دارد و خود را در قالب مبارزه با بزرگترین مظهر گسترش دهنده منکرات دوران مدرن یعنی استکبار جهانی به سردمداری آمریکا نشان می دهد .
5 – درس بصیرت ، استقامت و پایداری در پیروی از امام و رهبری قیام :
حوادث مرتبط با قیام حسینی حاوی صحنه های عجیب و عبرت آموزی از بی وفایی و جفاهای مسلمانان نسبت به امام و ولی الهی دارد که جزء صحنه های تاریک این حادثه به شمار می آید همچون بیعت مردم کوفه با امام حسین(ع) وسفیرش حضرت مسلم و بیعت شکنی و تنها گذاشتن امام حسین (ع) در صحرای کربلا . همچنین دراین حادثه بزرگ شاهد درس بزرگ وفاداری و جانبازی نیز بودیم که قهرمانان آن یاران امام حسین (ع) در کربلا بودند که بارها با صدای بلند اعلام کردند که اگر در روز عاشورا بارها کشته شده و بار دیگر زنده شوند باز هم از یاری ولی خدا دست برنخواهند داشت .
در جریان این حادثه بزرگ کسانی بودند که در روز واقعه ، به یاری امام خویش بر نخاستند و او را تنها رها کردند تا به شهادت رسید . امّا پس از آنکه کار از کار گذشته بود از کرده خود پشیمان شده و عَلَم قیام بر افراشتند و جان خود را از دست دادند بدون اینکه این اقدام آنان فایده چندانی در مسیر تاریخ داشته باشد .همچون توابین که مقام معظم رهبری در مورد آنان می فرماید : « کسانى در کوفه دلهاشان پر از ایمان به امام حسین(ع) بود، به اهلبیت محبت هم داشتند، امّا چند ماه دیرتر وارد میدان شدند؛ همهشان هم به شهادت رسیدند، پیش خدا هم مأجورند؛ امّا کارى که باید بکنند، آن کارى نبود که آنها کردند؛ لحظه را نشناختند؛ عاشورا را نشناختند»[10]
داستان بی وفایی کوفیان همواره در فرهنگ سیاسی شیعه به عنوان یک درس عبرت بوده است که در آن شیعیان با دوری جستن از تکرار این ماجرا در سایر ادوار تاریخی ، میزان صداقت خود را محک می زنند .
این موضوع در فرهنگ سیاسی ایران معاصر نیز تاثیرات خاص خود را داشت لذا از آغاز نهضت امام خمینی (ره) ، مردم نه تنها امام خویش را رها نکردند بلکه با همت و حضور خویش این انقلاب را به پیروزی رسانده و پس از انقلاب اسلامی نیز همچنان از رهبر خویش حمایت می کنند و شعار «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» آنان گواهی بر بصیرت و عبرت آموزی از آن دوران می باشد .
6 - درس مقاومت در راه رسیدن به اهداف :
همانگونه که می دانیم حوادث کربلا پر بود از انواع سختی ، فشار ، تشنگی ، گرسنگی ، داغ عزیزان و ... . امّا صحنه مهم تر این حوادث این بود که همه این حوادث در راه انجام هدف مقدسی که ابی عبدالله الحسین (ع) تعقیب می کرد توسط امام و همراهانش اعم از اهل بیت و یاران باوفایش تحمل شد و حتی کار به جایی رسید که زینب کبرا (س) در پاسخ به یزید با صدای رسا همه این مصیبت ها را که هر کدام از آنها می تواند کمر انسانی را خم کند به جای بی تابی و زاری و ناله فرمود : «ما رایتُ الا جمیلاً » یعنی جز زیبایی چیز دیگری ندیدم . تعبیر زیبایی از مصیبت ها نه به خاطر ذات زیبای مصیبت است که اساسا ذات مصیبت ، جز سیاهی و زشتی چیز دیگری نمی تواند باشد امّا زمانی که همه این مصیبت ها به خاطر هدف مقدس صورت گرفته و تحمل شده باشد قطعاً جز زیبایی تعبیر دیگری نمی توان برای آن به کار برد .
در دوران معاصر و به ویژه از زمان آغاز نهضت امام خمینی (ره) که دشمنان انواع فشارها و سختی ها را با هدف به زانو در آوردن آنان نسبت به مبارزان راه اسلام روا داشتند ، این مبارزان با درس گرفتن از تحمل امام حسین (ع) ، اهل بیت و یاران باوفایش در برابر انواع فشارهای یزیدیان و صبر و استقامت زینب کبرا و سایر بازماندگان عاشورایی در برابر حوادث کوفه و شام ، عزمشان جزم گردید و با توجه به ایمانی که به هدف مقدسشان داشتند در این راه هر گونه فشار و شکنجه و زندان و تبعیدی را تحمل کردند و سرانجام باعث پیروزی انقلاب اسلامی ایران شدند . این موضوع پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان به عنوان یک عنصر فعال در میان ملت ایران در آمده است به گونه ای که روحیه مقاومت و پایداری را به عنوان یکی از عناصر فرهنگ سیاسی مردم ایران مطرح نموده است .
همین موضوع باعث شده است تا در شرایطی که از آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی کشور ما با انواع فشارها اعم از اقتصادی ، سیاسی ، نظامی و ... مواجه بوده است مردم کشور ما نه تنها سر سوزنی از مواضع خویش عدول نکنند بلکه روز به روز بر حمایت خویش از نظام اسلامی و راه عزت طلبانه ای که در پرتو این نظام مقدس تعقیب می شود بیافزایند .
7 – حاکمیت فرهنگ ایثار ، مقاومت و شهادت و گسترش مفاهیمی همچون شهید ، ایثار ، جهاد ، ازخود گذشتگی و ... متاثر از فرهنگ عاشورایی که به نوبه خود باعث تقویت روحیه مضاعف در جدال با جبهه باطل شده و نوع خاصی از فرهنگ سیاسی را عرضه می دارد که در واقع ریشه در آموزه های عاشورایی دارد . این فرهنگ در ایران منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در اوج قدرت شاهنشاهی شد و در شرایط جنگ تحمیلی ، باعث شکست ارتش تا بن دندان مسلح صدام گردید و امروزه نیز با استعانت از آن ، مسیر پیشرفت و ترقّی ملت ایران توسط فرزندان عاشورایی اش به سرعت در حال طی شدن می باشد .
پاورقی ها:
[1] محمد رحیم عیوضی، جامعه شناسی سیاسی اپوزیسیون در ایران، نشر قومس، ص31 و 32
[2] لهوف ، ص 11
[3] میرزای نائینی ، تنبیه الاُمّة و تنزیه الملّة (حکومت از نظر اسلام)،ص46
[4] تاریخ طبری ، ج 4 ، ص 304
[5] محدث قمی ، «نفس المهموم» ص 45
[6] آنارشیسم
[7] نهج البلاغه فیض، خطبه 40، صفحه 125.
[8] برای مطالعه در این زمینه رک : فرهنگ شعارهای انقلاب اسلامی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1379وهمگام با شعارها در انقلاب اسلامی، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول.
[9] حماسه حسینی ، شهید مرتضی مطهری ، جلد 1 ، ص 262
[10] بیانات در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى ، 29/10/88
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}