پرسش :

قانون انقلاب سفید یا همان انقلاب شاه و مردم که طبق آن زمینه های کشاورزی به کشاورزان داده شد چه بود؟ می گویند کشاورزان از این قانون خیلی راضی و خوشحال بودند پس دلایل مخالفت امام و علما با آن چه بود؟


پاسخ :
حکومت مستبد و دیکتاتوری محمدرضا شاه باید برای عوام فریبی ، جلوگیری از مخالفت ها و کاهش نارضایتی ها و همچنین جلوگیری از نفوذ تبلیغات کمونیسم ، باید یک سری اصلاحاتی را طبق الگوهای غربی در دستور کار تبلیغاتی خود قرار می داد. لذا برای رسیدن به این مقصود طرحی را با مواد و اصول شش گانه با عنوان «انقلاب سفید شاه و ملت» مطرح و به رفراندوم نمایشی گذاشت.
البته برخی از این مواد مثل اصلاحات ارضی قبلاً مطرح گردیده بود و با مخالفت علمایی چون مرحوم آیت الله بروجردی مواجه گردیده بود و امام خمینی در آن زمان اظهار مخالفتی در این باره نداشتند. بعدها با اجرای نیم بند آن در واقع کشاورزی و تولید داخلی غلات را با ورشکستگی همراه کرد و ایران را کاملاً وابسته به واردات غلات از کشورهای بیگانه نمود علاوه بر این که اجرای این طرح اجحاف در حق برخی مالکیت های مشروع و محترم نیز محسوب می شد ، همچنین این کار باعث شد مالکیت بر اراضی دچار تشتّت و هرج و مرج و یا به عبارتی بی تکلیفی شود . البته اصلاحات ارضی در برنامه های بعدی آن قدر دچار استثنائات گردید که بیشتر جنبه تبلیغاتی پیدا کرد و کشاورزان بی زمین تنها در اندازه محدودی صاحب زمین شدند، این در حالی بود که اگر رژیم شاه می خواست مردم دارای زمین کشاورزی شوند، اراضی دربار و سلطنتی که از زمان رضاشاه به اجبار تصاحب کرده بودند را در اختیار مردم محروم قرار می داد ؛ اراضی مرغوب و فراوانی که ملک اختصاصی شاه و دربار به شمار می آمد و اداره آن هزینه های دیگری را به بیت المال تحمیل می کرد.
غیر واقعی بودن این اصلاحات حتی در خصوص ماده الغای ارباب و رعیتی روشن است. چرا که رژیم حکومتی شاه شخص شاه را ارباب مردم و دیگران را نوکر و رعیّت خود می دانست و اساسا در فرهنگ شاهنشاهی و سلطنتی، ساختار اجتماعی بر این اساس قرار می گیرد که به این ترتیب دیگر جایی برای واقعی بودن این ادعاها باقی نمی گذارد. البته دیگران هم ادعای الغای ارباب و رعیتی را داشته و عوام فریبانه در این باره تبلیغات کرده اند مثل خود رضاشاه و سید ضیاء نخست وزیر کودتای سیاه که با همین ادعاها می خواستند مردم را بفریبند.
در هر صورت ما در این جا به اصول شش گانه انقلاب سفید که بعدها بر مواد آن افزوده شد اشاره می کنیم و به اشکالات آن و به بحث علت مخالفت ها خواهیم پرداخت.
اصول و موارد شش گانه انقلاب سفید شاه که در معرض رفراندوم نمایشی قرار گرفت از این قرار بود:
1. الغای رژیم ارباب، رعیتی یا تصویب اصلاحات ارضی ایران بر اساس لایحه اصلاحی قانون اصلاحات ارضی مصوب 19 دی ماه 1340 و ملحقات آن؛
2. تصویب لایحه قانون ملی کردن جنگل ها در سراسر کشور؛
3. تصویب لایحه قانونی فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی؛
4. تصویب لایحه قانونی سهیم کردن کارگران در منافع کارگاه های تولیدی و صنعتی؛
5. لایحه اصلاحی قانون انتخابات؛
6. لایحه ایجاد سپاه دانش به منظور اجرای تعلیمات عمومی و اجبار.
البته این اصول بعدها به حتی بیش از بیست و یک اصل هم رسید و جالب ترین آن اصل سپاه دین بود که بر طبق آن سازمان اوقاف باید به تشکیل تشکیلات وسیعی برای کنترل امور دینی و مبلغان دینی و تربیت آخوندهای درباری می پرداخت.[1]
همان طوری که قبلاً اشاره کردیم طرح این اصول با عنوان انقلاب سفید در حقیقت همان رفرم هایی بود که آمریکا به کشورهایی چون ایران دیکته کرده بود تا با تبلیغات جلوی گروه های مخالف و فعالیت های آن را بگیرد و به عبارتی آن ها را خلع سلاح نماید و از سوی دیگر جلوی نفوذ تبلیغات کمونیسم را بگیرد به خصوص مواد سوم و چهارم که تا حدودی می توان از آن تلقی سوسیالیستی داشت . به ویژه اینکه کمونیسم ها و گروه های وابسته به آن در میان کارگران و کارخانجات می توانستند با شعارهای سوسیالیستی برای خود پایگاه هایی فراهم نمایند و این مواد اگر عملی می شد می توانست جلوی نفوذ و تبلیغات آن ها را بگیرد با این حال حتی با اجرای این اصول نیز مردم به خصوص کارگران از حقوق اولیه خود محروم بودند و هرگز نوبت به فروش سهام کارخانجات به مردم و سهیم کردن کارگران در منافع کارخانجات نمی رسید و در واقع طرح این مسائل طبل تو خالی بیش نبود و برای مردم به خصوص کارگران این دروغ ها و عوام فریبی ها در واقع رنگی نداشت.
اصل و ماده پنجم این اصلاحات درباره اصلاح قانون انتخابات بود که مردم باید به همین عنوان مبهم رأی می دادند و حکومت برای مردم روشن نکرده بود که این قانون انتخابات چیست و چه چیزی اصلاحی می شود و اصلاح آن چه می باشد و در واقع این اصل توهین به شعور و فهم مردم بود و این نکته از جمله دلایل مخالفت امام (ره) با این اصول شش گانه بود . از دیگر دلایل مخالفت امام(ره) با این اصول شش گانه نبودن رفراندوم در قانون اساسی و غیر قانونی بودن آن بود . همچنین امام خمینی ره محیط را برای رأی گیری مردم محیطی آزاد نمی دانست و اساساً حکومت دیکتاتوری و فاسد شاه را دارای صلاحیت برای برگزاری رفراندوم و رأی گیری از مردم نمی دانست. در واقع شاه همان طوری که یادآور شدیم بیشتر جنبه تبلیغاتی و بهره برداری تبلیغاتی آن را در نظر گرفته بود و در باطن اعتقادی به این اصول نداشت و به عبارتی تحت فشار و توصیه های سران غرب به خصوص آمریکا این اصلاحات را مطرح کرده بود. شاهد این امر نیز این بود که وی در جواب مخالفت علماء پیغام داده بود که «اگر آسمان به زمین بیاید و زمین به آسمان برود می باید این برنامه را اجرا کنم، زیرا اگر نکنم از بین می روم».[2]
یعنی از او خواسته بودند که این برنامه ها را دنبال نماید و رژیم پهلوی با برگزاری رفراندوم نمایشی فکر می کرد به مقصود رسیده است و رئیس جمهور آمریکا با تبریک اعلام داشت: مسلم است که این پشتیبانی ملی اعتماد آن اعلیحضرت را به درستی راهی که برگزیده اند تقویت کردهاست» لکن واقعیت آن بود که ریچارد کاتم کارشناس پیشین وزارت خارجه آمریکا نوشته بود که «رفراندوم شاه نه آزاد بود و نه یک پیروزی»[3] ، در مجموع انقلاب سفید طرحی برای غربی سازی و توسعه غربی و وابسته در ایران بود که توسط غربی ها و سردمداران آن به حکومت پهلوی دیکته شده بود و علت اصلی مخالفت امام و علماء نیز همین بود و گر نه خود حضرت امام ره از سردمداران احقاق حقوق مردم و به ویژه مستضعفین و پابرهنگان جامعه و علی الخصوص محرومینی بودند که تحت فشار اربابان و خوانین ظالم قرار داشتند و انقلاب اسلامی به رهبری ایشان طلیعه دست یابی این محرومان به حقوق از دست رفته شان بود .
پاورقی ها:
[1]. سید جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، دفتر انتشارات اسلامی، ج2، ص10 و 11.
[2]. محمد حسن رجبی، زندگی سیاسی امام خمینی، مؤسسه فرهنگی قبله، ص181.
[3]. سید حمید روحانی، بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی، ج1، ص225 ـ 227.