پرسش :
چگونه مى توان پى برد که معصومان علیهم السلام از روى اختیار معصوم بوده اند و سپس خداوند ایشان را برگزیده است؟
پاسخ :
در ابتدا گفتنى است؛ عصمت ملکه اى نفسانى است که انسان را از وقوع در خطا و ارتکاب گناه باز مى دارد. بنابراین عصمت از سویى مستند به اختیار آدمى است و در انسان هایى یافت مى شود که با حُسن اختیار خود آن را کسب کنند. از دیگر سو موهبتى الهى است و خداى متعال بر اساس حکمت بالغه خویش این صفت را به کسانى عطا نموده است تا بدون اشتباه و خطا، راهنمایان بشر به سوى سعادت باشند.
درک این مسئله در گرو توجّه به چند نکته است:
یک. پیامبران و امامان علیهم السلام داراى اراده بشرى اند؛ مانند دیگر مردم زندگى مى کنند؛ براى دست یابى هر چه بیشتر مقامات معنوى مى کوشند و اهل صبر، جهاد، زهد و تقوا هستند. قرآن مجید خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرماید:
«قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحى إِلىَّ...»1؛
«بگو من فقط بشرى هستم مانند شما، که به من وحى مى شود...».
بر اساس این آیه در خصوصیات ذاتى، از جمله دارا بودن غرایز انسانى، اراده، اختیار و امثال این امور بین معصومان و دیگران فرقى نیست. فرقى که هست در حوزه کمالات عالیه و ارتباط و پیوستگى آنان با پروردگار و حقایق و منابع فرابشرى است.
دو. خداوند متعال به قابلیت ممتاز پیامبران و امامان علیهم السلام، براى تحصیل مقامات معنوى و شایستگى آنان براى بر عهده گرفتن مسئولیت هدایت بشر علم پیشین دارد. در حقیقت همان قابلیت و شایستگى ناشى از افعال اختیارى ایشان، از قبل نزد خداوند معلوم بوده و همین قابلیت مبتنى بر اختیار، موجب گزینش آنان مى شود. آیات و روایات فراوانى بر این دو واقعیت گواهى مى دهد:
الف. «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ»2؛
«و چون شکیبایى کردند و به آیات ما یقین داشتند، از آنان پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را ]هدایت مى کردند».
ب. «اللَّهُ أَعْلَمُ حیثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ»3؛
«خداوند بهتر مى داند که رسالت خود را در کجا قرار دهد».
ج. امام صادق علیه السلام فرمودند: «انّ اللّه عزّ و جلّ اختار من ولد آدم اناساً طهر میلادهم و طیب ابدانهم و حفظهم فى اصلاب الرّجال و ارحام النّساء؛ اخرج منهم الانبیاء و الرسل، فهم ازکى فروع آدم. فعل ذلک لا لامر استحقوه من اللّه عزّ و جلّ و لکن علم اللّه منهم حین ذرأهم انهم یطیعونه و یعبدونه و لایشرکون به شیئاً. فهم بالطاعة نالوا من اللّه الکرامة و المنزلة الرّفیعة عنده و هولاء الّذین لهم الشّرف و الفضل و الحب»4؛ «خداوند عزّوجلّ از فرزندان آدم کسانى را برگزید، ولادت آنها را پاک گردانید، بدن هاى آنها را خوش بو - بهترین بدن ها - قرار داد و آنها را در پشت هاى مردان و رحم هاى زنان نگاه داشت. از میان این گروه (برگزیده و معصوم) انبیا و پیامبران را خارج کرد. آنها پاکترین فرزندان آدم هستند. این امر نه به واسطه این بود که خدا آنها را - بدون دلیل و گزافى - استحقاق داده بود؛ بلکه خدا از آغاز آفرینش مى دانست آنها فرمانبردار اویند و او را پرستش مى کنند و به خدا شریک نمى ورزند. پس آنها با فرمانبردارى به کرامت الهى رسیده اند و این جایگاه والا را نزد او کسب کرده اند. آنان به حق داراى شرافت و فضیلت و دوستى هستند».
سه. سپردن هر مسئولیتى باید با دادن امکانات لازم همراه باشد. هدایت و امامت جامعه، دقیقا بر اساس آموزه هاى الهى، بدون اندک کژى و کاستى، نه تنها از این قاعده مستثنا نیست، بلکه بیش از هر امر دیگرى تجلیگاه این اصل است.
در اوایل دعاى ندبه به مجموع این سه واقعیت نورانى اشاره شده است: «بعد ان شرطت علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذکر العلى و الثناء الجلى و اهبطت علیهم ملائکتک و کرمتهم بوحیک و رفدتهم بعلمک»؛ «آنان را برگزیدى... بعد از آن که بر آنها شرط کردى که نسبت به زینت و زیور دنیا زهد بورزند، آنان نیز این شرط را پذیرفتند و دانستى که آنان به آن شرط وفا دارند. پس آن ها را پذیرفتى و به خود نزدیک ساختى و یاد بلند و ستایش ارجمند را براى ایشان پیش فرستادى. فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى. به وحى خود آنان را گرامى داشتى و ایشان را به بخشش علم خود میهمان کردى...».
چهار. علم و عصمتِ موهبتى یک پایه است و معصومان با اراده و تلاش هر چه بیشتر خویش و با عبادت ها و دعاهایى که به درگاه خداوند دارند، مى توانند به مقامات و درجات عالى ترى از علم و عصمت دست یابند. چنان که خدا در قرآن به پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرماید:
«وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِى عِلْماً»5؛
«و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى».
نیز قرآن مى فرماید:
«تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ»6؛
«برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم...».
از آنچه گذشت به خوبى روشن مى شود که عصمت معصومان نه موهبتى گسسته از کنش هاى اختیارى آنان است، و نه فقط وابسته به اختیار ایشان، بدون امدادهاى ویژه الهى؛ بلکه برآیند هر دو ویژگى یعنى موهبت هاى همراه با کنش اختیارى است.
پی نوشت:
1. کهف 18، آیه 110.
2. سجده 32، آیه 24.
3. انعام 6، آیه 124.
4. بحارالانوار، ج 10، ص 170.
5. طه 20، آیه 114.
6. بقره2، آیه 253.
منبع: www.porseman.org
در ابتدا گفتنى است؛ عصمت ملکه اى نفسانى است که انسان را از وقوع در خطا و ارتکاب گناه باز مى دارد. بنابراین عصمت از سویى مستند به اختیار آدمى است و در انسان هایى یافت مى شود که با حُسن اختیار خود آن را کسب کنند. از دیگر سو موهبتى الهى است و خداى متعال بر اساس حکمت بالغه خویش این صفت را به کسانى عطا نموده است تا بدون اشتباه و خطا، راهنمایان بشر به سوى سعادت باشند.
درک این مسئله در گرو توجّه به چند نکته است:
یک. پیامبران و امامان علیهم السلام داراى اراده بشرى اند؛ مانند دیگر مردم زندگى مى کنند؛ براى دست یابى هر چه بیشتر مقامات معنوى مى کوشند و اهل صبر، جهاد، زهد و تقوا هستند. قرآن مجید خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرماید:
«قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحى إِلىَّ...»1؛
«بگو من فقط بشرى هستم مانند شما، که به من وحى مى شود...».
بر اساس این آیه در خصوصیات ذاتى، از جمله دارا بودن غرایز انسانى، اراده، اختیار و امثال این امور بین معصومان و دیگران فرقى نیست. فرقى که هست در حوزه کمالات عالیه و ارتباط و پیوستگى آنان با پروردگار و حقایق و منابع فرابشرى است.
دو. خداوند متعال به قابلیت ممتاز پیامبران و امامان علیهم السلام، براى تحصیل مقامات معنوى و شایستگى آنان براى بر عهده گرفتن مسئولیت هدایت بشر علم پیشین دارد. در حقیقت همان قابلیت و شایستگى ناشى از افعال اختیارى ایشان، از قبل نزد خداوند معلوم بوده و همین قابلیت مبتنى بر اختیار، موجب گزینش آنان مى شود. آیات و روایات فراوانى بر این دو واقعیت گواهى مى دهد:
الف. «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ»2؛
«و چون شکیبایى کردند و به آیات ما یقین داشتند، از آنان پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را ]هدایت مى کردند».
ب. «اللَّهُ أَعْلَمُ حیثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ»3؛
«خداوند بهتر مى داند که رسالت خود را در کجا قرار دهد».
ج. امام صادق علیه السلام فرمودند: «انّ اللّه عزّ و جلّ اختار من ولد آدم اناساً طهر میلادهم و طیب ابدانهم و حفظهم فى اصلاب الرّجال و ارحام النّساء؛ اخرج منهم الانبیاء و الرسل، فهم ازکى فروع آدم. فعل ذلک لا لامر استحقوه من اللّه عزّ و جلّ و لکن علم اللّه منهم حین ذرأهم انهم یطیعونه و یعبدونه و لایشرکون به شیئاً. فهم بالطاعة نالوا من اللّه الکرامة و المنزلة الرّفیعة عنده و هولاء الّذین لهم الشّرف و الفضل و الحب»4؛ «خداوند عزّوجلّ از فرزندان آدم کسانى را برگزید، ولادت آنها را پاک گردانید، بدن هاى آنها را خوش بو - بهترین بدن ها - قرار داد و آنها را در پشت هاى مردان و رحم هاى زنان نگاه داشت. از میان این گروه (برگزیده و معصوم) انبیا و پیامبران را خارج کرد. آنها پاکترین فرزندان آدم هستند. این امر نه به واسطه این بود که خدا آنها را - بدون دلیل و گزافى - استحقاق داده بود؛ بلکه خدا از آغاز آفرینش مى دانست آنها فرمانبردار اویند و او را پرستش مى کنند و به خدا شریک نمى ورزند. پس آنها با فرمانبردارى به کرامت الهى رسیده اند و این جایگاه والا را نزد او کسب کرده اند. آنان به حق داراى شرافت و فضیلت و دوستى هستند».
سه. سپردن هر مسئولیتى باید با دادن امکانات لازم همراه باشد. هدایت و امامت جامعه، دقیقا بر اساس آموزه هاى الهى، بدون اندک کژى و کاستى، نه تنها از این قاعده مستثنا نیست، بلکه بیش از هر امر دیگرى تجلیگاه این اصل است.
در اوایل دعاى ندبه به مجموع این سه واقعیت نورانى اشاره شده است: «بعد ان شرطت علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذکر العلى و الثناء الجلى و اهبطت علیهم ملائکتک و کرمتهم بوحیک و رفدتهم بعلمک»؛ «آنان را برگزیدى... بعد از آن که بر آنها شرط کردى که نسبت به زینت و زیور دنیا زهد بورزند، آنان نیز این شرط را پذیرفتند و دانستى که آنان به آن شرط وفا دارند. پس آن ها را پذیرفتى و به خود نزدیک ساختى و یاد بلند و ستایش ارجمند را براى ایشان پیش فرستادى. فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى. به وحى خود آنان را گرامى داشتى و ایشان را به بخشش علم خود میهمان کردى...».
چهار. علم و عصمتِ موهبتى یک پایه است و معصومان با اراده و تلاش هر چه بیشتر خویش و با عبادت ها و دعاهایى که به درگاه خداوند دارند، مى توانند به مقامات و درجات عالى ترى از علم و عصمت دست یابند. چنان که خدا در قرآن به پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرماید:
«وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِى عِلْماً»5؛
«و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى».
نیز قرآن مى فرماید:
«تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ»6؛
«برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم...».
از آنچه گذشت به خوبى روشن مى شود که عصمت معصومان نه موهبتى گسسته از کنش هاى اختیارى آنان است، و نه فقط وابسته به اختیار ایشان، بدون امدادهاى ویژه الهى؛ بلکه برآیند هر دو ویژگى یعنى موهبت هاى همراه با کنش اختیارى است.
پی نوشت:
1. کهف 18، آیه 110.
2. سجده 32، آیه 24.
3. انعام 6، آیه 124.
4. بحارالانوار، ج 10، ص 170.
5. طه 20، آیه 114.
6. بقره2، آیه 253.
منبع: www.porseman.org
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}