پرسش :
با توجّه به این که در قرآن بر وحدت مسلمانان تأکید فراوان شده است، آیا زیارت عاشورا که در آن بر اوّلی، دوّمی و سومی لعنت میفرستند، خللی در وحدت مسلمانان ایجاد نمیکند و این بر خلاف قرآن نمیباشد؟
پاسخ :
آری، قرآن به وحدت مسلمانان توجّه خاصی دارد و همه را به آن دعوت نموده است: «واعتصموا به حبل اللَّه جمیعاً و لا تفرّقوا»
سیرۀ پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) و اهل بیت آن حضرت نیز گویای اهتمام به وحدت مسلمانان است. حال سخن دراین است که با وجود لعنهای مندرج در زیارت عاشورا (لعن بر اوّلی، دوّمی و سومی) دعوت به وحدت چگونه توجیه میگردد.
پاسخ به این پرسش را در چند نکته بیان میداریم:
1- زیارت عاشورای معروف توسّط دو راوی از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: یکم علقمة بن محمّد حضرمی که میگوید: به امام باقر(علیه السلام) عرض کردم: به من دعایی تعلیم بدهید که با آن در روز عاشورا امام حسین(علیه السلام) را زیارت کنم. امام به او دعایی تعلیم دادند که همین زیارت عاشورای معروف است، لیکن در آن دعا جملۀ « اللّهم خُصّ أنت أوّل ظالم باللّعن منّی وابْدأ به اوّلاً ثم الثّانی و الثّالث» وجود ندارد.(1)
در نقل دیگری آمده است: صالح بن عقبه از پدرش و او از امام باقر(علیه السلام) همین دعا را نقل کرده است که جملۀ بالا در آن آمده است.(2)
2- دربارۀ زیارت امام حسین(علیه السلام) از امامان معصوم(علیهم السلام) دعاها، اذکار و زیارات بسیاری نقل شده است که در هیچ یک از آنها جملۀ لعن بر اوّلی، دوّمی و سومی وجود ندارد.(3)
3- در مسائل فقهی و احکام با شرایطی میتوان خبرِ واحدِ عادل را حجّت دانست و به مقتضای آن عمل نمود؛ امّا در غیر از مسائل فقهی چنین خبری حجّیّت ندارد، بلکه در این باره ملاحظاتی وجود دارد که به دلیل پرهیز از به درازا کشیده شدن پاسخ از ذکر آنها پرهیز مینماییم.
4- همان گونه که در فهم معنای آیات قرآن توجّه به اسباب نزول ضروری است، در فهم سخنان و رهنمودهای پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام) توجّه به اسباب صدور و بستر زمان و مکان ضرورت دارد. از همین روست که میگویند: در اجتهاد عنصر زمان و مکان تأثیرگذار است.
حال در صورت صحّت صدور و انتساب جملۀ: "اللّهم خُصّ أنت أول ظالمٍ... " به امام باقر(علیه السلام) میبایست در فهم آن به دوره غربت شیعه، واژۀ فلان به صورت مبهم، ارشاد و تعلیم امام به صورت خصوصی به یکی از شاگردان و مظلومیت امام حسین(علیه السلام) در دورۀ استبداد أُموی و... توجّه داشت.
شاید بتوان گفت: اکنون که دورۀ دیگری است و شیعیان تا حدودی از غربت رهایی یافتهاند و اوضاع اجتماعی تفاوتهایی پیدا کرده است، حکم دیگری وجود داشته باشد.
5- با فرض صحّت سند و انتساب سخن مذکور، این سخن نمیتواند مجوّزی باشد که شیعیان به نزاع با اهل سنّت بپردازند و به پیشوایان آنان ناسزا گویند.
امام صادق(علیه السلام) به شیعیانش سفارش میکنند:
"با اهل سنّت به خوبی رفتار کنید. معاشرت شما با آنان به قدری پسندیده باشد که شما را به عنوان پیشنماز و مؤذّن بپذیرند و با دیدن شیعیان و خوبیهایشان به ستایش از امامان(علیهم السلام) بپردازند".(4)
طبیعی است که اگر شیعیان به پیشوایان آنان ناسزا گویند، نه تنها نمیتوانند پیشنماز آنان گردند، بلکه به کلی از سوی آنان مطرود میشوند.
با صرف نظر از صحّت روایت وارد شده در زیارت عاشورا و به دور از توجیهات فوق، پنهان ماندن اسامی افراد در لابلای دعا و آورده شدن به صورت اوّل و دوم، میتواند بیانگر این مسئله باشد که اصولاً نباید در صدد تطبیق اوّل و دوّم درباره کسی بوده و مصداق خاصی برای آن تعیین کنیم و این خود میتواند تأیید کننده اهتمام امام(علیه السلام) به مسئله وحدت باشد، در حالی که در تعلیم به یکی از یاران خاصّ خود میتوانسته آنها را آشکار نماید.
پی نوشتها:
1. مجلسی، بحارالانوار، ج 98، ص 290 - 293.
2. همان، ج 98، ص 293 - 296؛ ج 30، ص 399.
3. همان، ج 98، ص 296 به بعد.
4. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 383.
eporsesh.com
آری، قرآن به وحدت مسلمانان توجّه خاصی دارد و همه را به آن دعوت نموده است: «واعتصموا به حبل اللَّه جمیعاً و لا تفرّقوا»
سیرۀ پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) و اهل بیت آن حضرت نیز گویای اهتمام به وحدت مسلمانان است. حال سخن دراین است که با وجود لعنهای مندرج در زیارت عاشورا (لعن بر اوّلی، دوّمی و سومی) دعوت به وحدت چگونه توجیه میگردد.
پاسخ به این پرسش را در چند نکته بیان میداریم:
1- زیارت عاشورای معروف توسّط دو راوی از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: یکم علقمة بن محمّد حضرمی که میگوید: به امام باقر(علیه السلام) عرض کردم: به من دعایی تعلیم بدهید که با آن در روز عاشورا امام حسین(علیه السلام) را زیارت کنم. امام به او دعایی تعلیم دادند که همین زیارت عاشورای معروف است، لیکن در آن دعا جملۀ « اللّهم خُصّ أنت أوّل ظالم باللّعن منّی وابْدأ به اوّلاً ثم الثّانی و الثّالث» وجود ندارد.(1)
در نقل دیگری آمده است: صالح بن عقبه از پدرش و او از امام باقر(علیه السلام) همین دعا را نقل کرده است که جملۀ بالا در آن آمده است.(2)
2- دربارۀ زیارت امام حسین(علیه السلام) از امامان معصوم(علیهم السلام) دعاها، اذکار و زیارات بسیاری نقل شده است که در هیچ یک از آنها جملۀ لعن بر اوّلی، دوّمی و سومی وجود ندارد.(3)
3- در مسائل فقهی و احکام با شرایطی میتوان خبرِ واحدِ عادل را حجّت دانست و به مقتضای آن عمل نمود؛ امّا در غیر از مسائل فقهی چنین خبری حجّیّت ندارد، بلکه در این باره ملاحظاتی وجود دارد که به دلیل پرهیز از به درازا کشیده شدن پاسخ از ذکر آنها پرهیز مینماییم.
4- همان گونه که در فهم معنای آیات قرآن توجّه به اسباب نزول ضروری است، در فهم سخنان و رهنمودهای پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام) توجّه به اسباب صدور و بستر زمان و مکان ضرورت دارد. از همین روست که میگویند: در اجتهاد عنصر زمان و مکان تأثیرگذار است.
حال در صورت صحّت صدور و انتساب جملۀ: "اللّهم خُصّ أنت أول ظالمٍ... " به امام باقر(علیه السلام) میبایست در فهم آن به دوره غربت شیعه، واژۀ فلان به صورت مبهم، ارشاد و تعلیم امام به صورت خصوصی به یکی از شاگردان و مظلومیت امام حسین(علیه السلام) در دورۀ استبداد أُموی و... توجّه داشت.
شاید بتوان گفت: اکنون که دورۀ دیگری است و شیعیان تا حدودی از غربت رهایی یافتهاند و اوضاع اجتماعی تفاوتهایی پیدا کرده است، حکم دیگری وجود داشته باشد.
5- با فرض صحّت سند و انتساب سخن مذکور، این سخن نمیتواند مجوّزی باشد که شیعیان به نزاع با اهل سنّت بپردازند و به پیشوایان آنان ناسزا گویند.
امام صادق(علیه السلام) به شیعیانش سفارش میکنند:
"با اهل سنّت به خوبی رفتار کنید. معاشرت شما با آنان به قدری پسندیده باشد که شما را به عنوان پیشنماز و مؤذّن بپذیرند و با دیدن شیعیان و خوبیهایشان به ستایش از امامان(علیهم السلام) بپردازند".(4)
طبیعی است که اگر شیعیان به پیشوایان آنان ناسزا گویند، نه تنها نمیتوانند پیشنماز آنان گردند، بلکه به کلی از سوی آنان مطرود میشوند.
با صرف نظر از صحّت روایت وارد شده در زیارت عاشورا و به دور از توجیهات فوق، پنهان ماندن اسامی افراد در لابلای دعا و آورده شدن به صورت اوّل و دوم، میتواند بیانگر این مسئله باشد که اصولاً نباید در صدد تطبیق اوّل و دوّم درباره کسی بوده و مصداق خاصی برای آن تعیین کنیم و این خود میتواند تأیید کننده اهتمام امام(علیه السلام) به مسئله وحدت باشد، در حالی که در تعلیم به یکی از یاران خاصّ خود میتوانسته آنها را آشکار نماید.
پی نوشتها:
1. مجلسی، بحارالانوار، ج 98، ص 290 - 293.
2. همان، ج 98، ص 293 - 296؛ ج 30، ص 399.
3. همان، ج 98، ص 296 به بعد.
4. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 383.
eporsesh.com
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}