پرسش :

فرق قضایای فطری با دیگر قضایای بدیهی در چیست؟


شرح پرسش :
پاسخ :
شرح پرسش:
همان‌طور که می‌دانید در بحث مواد قضایا، در مورد فطریات گفته‌اند قضایا قیاساتها معها، در حالی‌که ما می‌بینیم در مجربات و متواترات و حدسیات هم قیاس وجود دارد؟ پس چرا فطریات را از آنها جدا کرده‌اند؟

پاسخ:
فطریات قضایایی است که قیاس و استدلال خودش را به همراه دارد؛ یعنی صرف تصور طرفین کافی نیست که عقل به آن تصدیق نماید، بلکه نیاز به استدلال دارد. اما این استدلال و حد وسط، همراه قضایای فطری است، و ذهن برای تحصیل آن استدلال، نیاز به تأمل و فکر ندارد، بلکه هر گاه مطلوب تصور شود، آن استدلال و حد وسط نیز در ذهن حاضر خواهد شد؛ مثلاً وقتی می‌گوییم دو، یک پنجم ده است، این حکم بدیهی است؛ زیرا دو عددی است که می‌توان عدد ده را پنج بار تقسیم کرد و هر عددی که پنج مرتبه بر عدد دیگری تقسیم می‌شود، یک پنجم او خواهد بود.
بنابراین، فطریات از یک سو مانند اولیات نیست؛ زیرا اولیات نیاز به استدلال ندارند، بلکه تصور موضوع و محمول و تصور نسبت برای تصدیق به آن کافی است؛ در حالی‌که فطریات نیاز به استدلال دارند. از سوی دیگر، فطریات مانند بقیه یقینیات یعنی (مشاهدات، تجربیات، متواترات و حدسیات) نیست؛ زیرا در فطریات استدلال و حد وسط برای ذهن بدون تأمل و فکر حاضر و حاصل است، اما در آنها (بقیه یقینیات) حد وسط و استدلال با تأمل و تفکر به دست می‌آید.[1]

پی‌نوشت:
[1]. ر. ک: حیدری، سید رائد، المقرّر فی توضیح منطق المظفّر، ص 15 - 33، منشورات ذوی القربی، قم، چاپ اول، 1422ق.
منبع: islamquest.net