پرسش :

قیاس اقترانی و قیاس استثنائی در منطق چیست؟


شرح پرسش :
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
نتیجه قیاس، گاهى به صورت پراکنده در مقدمتین موجود است؛ یعنى هر جزء (موضوع و یا محمول در حملیه، و مقدّم یا تالى در شرطیه) در یک مقدمه قرار گرفته است، و گاهى یک جا در مقدمتین قرار گرفته است. اگر به صورت پراکنده در مقدمتین قرار گیرد، «قیاس اقترانى» نامیده مى‏‌شود ولى، اگر قیاس به نحوى باشد که «نتیجه» یک جا در مقدمتین قرار گیرد - با این تفاوت که با کلمه‌‏اى از قبیل: «اگر»، «هر زمان» و یا «لکن» یا «امّا» توأم است- چنین قیاسى را «قیاس استثنائى» گویند.

پاسخ تفصیلی:
قیاس مجموعه‌‏اى فراهم آمده از چند قضیه است که به صورت یک واحد در آمده و به نحوى است که لازمه قبول آنها قبول یک قضیه دیگر است.[1]
مثال: هر انسان حیوان است(قضیه اول)؛ هر حیوان جسم است (قضیه دوم)؛ پس هر انسان جسم است.(نتیجه)
‏قیاس در یک تقسیم اساسى، به دو قسم: اقترانى و استثنائى، منقسم مى‏‌گردد.
هر قیاسى مشتمل بر حداقل دو قضیه است؛ یعنى از یک قضیه قیاس تشکیل نمى‏‌شود. به عبارت دیگر، یک قضیه هیچ گاه مولّد نیست؛ دو قضیه آن گاه قیاس تشکیل مى‏دهند و مولّد مى‏‌گردند که با نتیجه مورد نظر بی گانه نباشند.[2]
اقترانى منسوب به اقتران است. مى‏‌گویند قیاس اقترانى، و مقصود از آن، قیاسى است که «نتیجه یا نقیض نتیجه در آن، بالفعل موجود نباشد، بلکه به نحو بالقوه موجود باشد.[3]
به عبارت واضح تر: نتیجه، گاهى به صورت پراکنده در مقدمتین موجود است؛ یعنى هر جزء (موضوع و یا محمول در حملیه، و مقدّم یا تالى در شرطیه) در یک مقدمه قرار گرفته است، و گاهى یک جا در مقدمتین قرار گرفته است. اگر به صورت پراکنده در مقدمتین قرار گیرد «قیاس اقترانى» نامیده مى‌‏شود:
آهن فلز است (صغرى)؛ هر فلزى در حرارت منبسط مى‏‌شود (کبرى)؛ پس آهن در حرارت منبسط مى‏‌شود (نتیجه).[4]
ولى اگر قیاس به نحوى باشد که «نتیجه» یک جا در مقدمتین قرار گیرد - با این تفاوت که با کلمه‌‏اى از قبیل: «اگر»، «هر زمان» و یا «لکن» یا «امّا» توأم است- چنین قیاسى را «قیاس استثنائى» گویند. مثلًا ممکن است چنین بگوییم: اگر آهن فلز باشد در حرارت منبسط مى‏‌شود؛ آهن فلز است؛ پس در حرارت منبسط مى‏‌گردد.

پی‌نوشت‌ها:
[1] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 5، ص 85، صدرا، تهران.
[2] مجموعه آثار ، ج 5، ص 89.
[3] صلیبا، جمیل؛ صانعی دره بیدی، منوچهر، فرهنگ نامه فلسفی، انتشارات حکمت.
[4] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 5، ص 89.
منبع: islamquest.net