امام علی علیه السلام فرمودند:
لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لَا وَحْدَهَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَا عَقْلَ کَالتَّدْبِیرِ وَ لَا کَرَمَ کَالتَّقْوَی وَ لَا قَرِینَ کَحُسْنِ الْخُلُقِ وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ وَ لَا قَائِدَ کَالتَّوْفِیقِ وَ لَا تِجَارَهَ کَالْعَمَلِ الصَّالِحِ وَ لَا رِبْحَ کَالثَّوَابِ وَ لَا وَرَعَ کَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَهِ وَ لَا زُهْدَ کَالزُّهْدِ فِی الْحَرَامِ وَ لَا عِلْمَ کَالتَّفَکُّرِ وَ لَا عِبَادَهَ کَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ لَا إِیمَانَ کَالْحَیَاءِ وَ الصَّبْرِ وَ لَا حَسَبَ کَالتَّوَاضُعِ وَ لَا شَرَفَ کَالْعِلْمِ وَ لَا عِزَّ کَالْحِلْمِ وَ لَا مُظَاهَرَهَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَهِ.

هیچ ثروتی از عقل ارزشمندتر نیست و هیچ تنهایی وحشتناک تر از عجب و خودپسندی نیست و هیچ عقلی چون اندیشیدن نمی باشد و هیچ بزرگواری چون پرهیزکاری نیست و هیچ همنشینی بهتر از حسن خلق نمی باشد و هیچ ارثی همانند ادب نیست و هیچ پیشوایی مانند توفیق الهی نمی باشد و هیچ تجارتی بهت راز عمل صالح نیست و هیچ سودی همانند ثواب نمی باشد و هیچ ورعی مثل درنگ کردن در برابر شبهات نمی باشد وهیچ زهدی مثل زهد و زیان در مقابل حرام نیست و هیچ عملی مانند تفکر نیست و هیچ عبادتی مثل به جا آوردن واجبات نمی باشد و هیچ ایمانی مثل حیاء و صبر نیست و هیچ شرافت خانواگی مثل تواضع نیست و هیچ بزرگی چون علم نمی باشد و هیچ عزتی مثل بردباری نمی باشد و هیچ پشتیبانی محکم و مطمئن تر از مشورت نیست.
نهج البلاغه، حکمت 109
شرح حدیث:
امام علیه السلام هجده مورد از بهترین ها را بیان فرمود که بهترین درس اخلاق است برای طالبان علم اخلاق و حکمت عملی و آن هایی که دنبال اصلاح نفس و رفتارهای خویش هستند حالا هر هجده مورد را به طور اختصار مرور می کنیم:

1-هیچ ثروتی از عقل ارزشمندتر نیست:

اگر تمام ثروت های دنیا متعلق به کسی باشد که محروم از عقل است نمی تواند از هیچ کدام آنها استفاده کند پس عقل ارزشمندترین ثروت هاست.

امام حسن علیه السلام و امام صادق علیه السلام هر دو بیانی نزدیک به کلام مولایمان علی علیه السلام دارند.

لا غنِی اَکبَرُ مِنَ العَقلِ (1)
هیچ ثروتی بالاتر از عقل نیست.

لا مالَ اَعوَدُ مِنَ العَقل(2)
هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست.

عقل در جایگاهی است که بقیه ثروت های انسان را مدیریت می کند چنانکه امام علیه السلام در جای دیگر فرمود:

بالعَقلِ صَلاحُ کُلِّ اَمرٍ (3)
درستی و سامان یافتن هر کاری با عقل میسر است.

2-هیچ تنهایی وحشتناک تر از عجب و خودپسندی نیست.

چرا می فرماید تنهایی چون آدم خودخواه تنهاست کسی او را دوست ندارد مردم به طور فطری از آدم متکبر و گرفتار عجب متنفرند. بنابراین چنین شخصی باید تنها زندگی کند و همه اطرافیان از دورش پراکنده خواهند شد. همان گرامی فرمود:

ثَمَرَهُ العُجبِ البَغضاءُ (4)
میوه خودپسندی دشمنی و کینه توزی است

3- هیچ عقلی چون اندیشیدن نمی باشد

عقل وقتی به ثمر می نشیند که به کار افتد و کار آن فکر و اندیشه است اندیشیدن در هر کاری سبب رشد و تعالی آن کار می شود اندیشیدن باعث می شود که انسان به کارهای خوب و ارزشی مشغول شود و عمر عزیز خود را به بطالت تمام نکند به تعبیر امام مجتبی علیه السلام فرمود:

اِنَّ التَفَکُّرَ اَبُو کُلِّ خَیرٍ و اُمُّهُ (5)

اندیشیدن پدر و مادر همه خوبی هاست همه عبرت ها وتغییر روش های غلط در پرتو بصیرت و اندیشیدن حاصل می شود از همین جا می فهمیم که چرا برای تفکر این همه ثواب و خیر ثبت شده است.

تَفَکُّرُ ساعَهٍ خَیرٌ مِن عِبادَهِ سَنَهٍ (6)
یک ساعت اندیشیدن بهتر از سالی عبادت است.

4-هیچ بزرگواری چون پرهیزکاری نیست.

وقتی بزرگوارترین افراد نزد خداوند پرهیزکاران هستند هیچ بزرگواری چون پرهیزکاری نیست.

اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقاکُم (7)

بزرگوارترین شما نزد خدا باتقواترین شمایند. آثاری که بر تقوا مرتبت است آنقدر زیاد و فراوان است که بالاترین مرتبه را از نظر منزلت و رتبه دارد به آیات ذیل توجه کنید:

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ (8)
و اگر ساکنین شهرها ایمان می آوردند وتقوا را پیشه خود می ساختند برکاتی از آسمان و زمین به رویشان می گشودیم.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (9)
ای اهل ایمان اگر تقوا را پیشه خود سازید خداوند نیروی تشخیص حق از باطل را به شما می دهد و لغزش هایتان را می پوشاند و شما را می بخشد که خداوند صاحب فضل و کرم بزرگ است.

وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ (10)
و هر کسی که تقوای الهی را پیشه کند خداوند راه نجاتی برایش قرار می دهد و از جایی که گمان نمی برد به او روزی می رساند.

وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا (11)
و هر کسی از خدا بترسد و تقوا داشته باشد خداوند کار او را آسان می سازد.

5-هیچ همنشینی بهتر از حسن خلق نمی باشد.

آدم خوش اخلاق هیچ وقت تنها و غریب نیست چیزی را همراه دارد که اگر در خلوت و یا در حضور جمع باشد او را از تنهایی در می آورد برخلاف آدم های بداخلاق که با خودشان نیز قهرند و اگر در جمع باشند به خاطر خلق بدشان غریب و تنها هستند خوش اخلاق ها اندوهشان کمتر است همیشه احساس ارامی می کنند و در کارشان موفق اند.

امام صادق علیه السلام فرمود:

البِرُّ وَ حُسنُ الخُلقِ یَعمُران الدِّیارَ و یَزیدانِ فِی الاَعمار (12)
نیکی و خوش اخلاقی با مردم شهرها را آباد و عمرها را زیاد می کند.

6-هیچ ارثی مانند ادب نیست.

پدر و مادرها انواع و اقسام اجناس و اموال از خود برای فرزندانشان به ارث باقی میگذارند اما هیچ کدام ارزش ادب را ندارند ادب ارث گرانقدری است که بچه ها را از کانون خانواده بهره مند می سازد.

امام علیه اسلام به فرزندش امام حسن علیه السلام می فرمود:

اِنَّما قَلبُ الحَدَثِ کَالاَرضِ الخالیَهِ ما اُلقِیَ فیها مِن شَییءٍ قِبلَتُه فَبادَرتُکَ بِالاَدَبِ قَبلَ اَن یَقسُوَ قَلبُکَ وَ یَشتَغِل لُبُّکَ(13)
قلب نوجوان همچون زمین خالی است که هر چه در آن افکنده شود میپذیرد از این رو من پیش از آنکه دلت سخت و ذهنت مشغول شود به تربیت تو پرداختم.

7-هیچ پیشوایی مانند توفیق الهی نمی باشد.

توفیق الهی همه کارها را رهبری می کند و همه نیازمند توفیق حق تعالی هستیم این بیان امام جواد علیه السلام است که:

اَلمومن یحتاجُ الی تَوفیقٍ مِنَ الله(14)

مومن نیازمند به توفیق پروردگار است وقتی خداوند لطف ویژه اش شامل حال افراد شود او را موفق به کارهای خیر و پسندیده می نماید و به اهداف عالیه خویش می رسد. بنابراین آنهایی که این حقیقت را باور ندارند و فقط به فکر و عمل خود متکی هستند راه به جایی نمی برند و اگر بر فرض به اهدافشان برسند یک جای کارشان عیب دارد و از همه مهمتر اجر اخروی ندارند و پاداش آنها همان تبریک و تحسین اهل دنیاست. به این سه آیه دقت کنید.

فَإِذَا قَضَیْتُمْ مَنَاسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آبَاءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا وَمَا لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلَاقٍ وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا أُولَئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ (15)
هنگامی که مناسب حج خویش را به جا آوردید یاد خدا کنید همان گونه که پدران خود را یاد می کنیدیا بیشتر بعضی از مردم می گویند خداوند از مال دنیا به ما عطا کن و اینها در آخرت بهره ای ندارند.

و بعضی می گویند: پروردگارا در دنیا و آخرت به ما نیکی عطا کن و ما را از آتش دوزخ حفظ فرما آنان از آنچه انجام داده اند نصیبی دارند و خداوند به سرعت به حساب ها می رسد.

8-هیچ تجارتی بهتر از عمل صالح نیست.

همه تجارت ها سود دنیوی دارند ولی عمل صالح هم دنیا را آباد می کند و هم درجات را در جهان آخرت بالا می برد.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَی تِجَارَهٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (16)
ای اهل ایمان آیا به تجارتی که از عذاب دردناک شما را نجات می دهد راهنمایی کنم؟ که عبارت است از اینکه به خدا و رسول او ایمان بیاورید و با ثروت و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید. البته این برای شما بهتر است اگر بدانید. در نتیجه گناهانتان را می بخشد و شما را در بهشتی وارد می کند که نهرها از زیر درختانش جاری است و مسکن های پاکیزه در بهشتی که برای همیشه در آن می مانید. این است رستگاری بزرگ.

9-هیچ سودی همانند ثواب نمی باشد.

در بازار دنیا همه دنبال بردن سودند اما چه سودی؟ سودی که دامنه اش محدود به عمر انسان است و پس از مرگ نتیجه ای به حال سود برده ندارد مگر آنکه از خود صدقه جاریه ای باقی گذاشته باشد که باز همان مسئله ثواب مطرح می شود که بهترین سود است. بسیاری از مردم تلاش می کنند در کسب و تجارت هایشان و پولی که در اختیار دارند سود بیشتری ببرند اما غافل از اینکه کارهایی نیز هست که سودش پایدار و جاوید است و آن ثواب اعمال انسان است و پاداشی که خداوند برای اهل ایمان در جهان آخرت منظور داشته است. مومنین وقتی نتیجه اعمال خوب خود را در جهان آخرت می بینند و مشاهده می کنند که ثواب هایی پروردگار مهربان برایشان معین فرموده از خوشحالی و شعف می گویند:

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُوا أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّهُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ(17)
حمد مخصوص خداوندی است که ما را به این مکان هدایت فرمود و اگر هدایت او نبود ما هدایت نمی یافتیم پیامبران الهی ما را به راه حق رهبری کردند آنگاه بهشتیان ندا کنند این است بهشتی که به خاطر اعمال خوب خود ارث برده اید.

10-هیچ ورعی مثل درنگ کردن در برابر شبهات نمی باشد

تفاوت تقوا و ورع این است تقوا یعنی پرهیز از حرام و ورع یعنی پرهیز از چیزهایی که شبیه حرمت دارد بنابراین بهترین نوع ورع آن است که شخص متورع از مال و غذا و مکان و سایر مسائل شبهه ناک پرهیز کند تا جرات پیدا نکند به حرام بیفتد.

در معنای ورع مولایمان علی علیه السلام در جای دیگر فرمود:

الوَرعُ الوُقوُفُ عِندَ الشُّبهَهِ (18)
ورع درنگ کردن در هنگام روبه رو شدن با شبهه است.

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود:

اَلحَلالُ بَیِّنٌ و الحَرامُ بَیِّنٌ و بینَهُما اُمورٌ مُتشَبِهاتِ استَبَرا لِعِرضِهِ و دینِهِ وَ مَن وَقَعَ فی الشُّبُهاتِ وَقَعَ فِی الحَرامِ (19)
حلال روشن است وحرام نیز روشن است و میان آن دو اموری است شبه ناک که بسیاری از مردم حکم آنها را نمی دانند پس هر که از شبهات بپرهیزد آبرو و دین خود را حفظ کرده باشد و هر که در شبهات وارد شود به حرام در افتد.

11-هیچ زهدی مثل زهد ورزیدن در مقابل حرام نیست.

ممکن افرادی تظاهر به زهد کنند وحتی زندگانی زاهدانه داشته باشند در مواقع امتحان معلوم می شود افراد چقدر زاهدند اگر کسی با کار حرامی روبرو شد و از آن چشم پوشی کرد زاهد واقعی است و در غیر اینصورت خود فریبی است در تفسیر و معنای زهد امام علیه السلام فرمود:

اَیُّهَا النّاسُ الزِّهادَهُ قَصرُ الاَمَلِ وَ الشُّکرُ عِندَ النِّعَمِ و الوَرعُ عِندَ المَحارِمِ فَاِن عَزَبَ ذلِکَ عَنکُم فَلا یَغلِبِ الحَرامُ صَبرَکُم (20)
ای مردم زهد کم کردن آرزوها و سپاسگزاری از نعمت ها و پرهیز و دوری از حرام هاست پس اگر به این سه چیز دست نیافتید مواظب باشید حرام بر شکیبایی شما غلبه پیدا نکند.

12-هیچ عملی مانند تفکر نیست.

در بخش سوم این بیان امام علیه لاسلام توضیح مختصری درباره ارزش اندیشیدن داده شد در اینجا نیز عرض می کنم کاربرد تفکر از خود عمل بیشتر است و بلکه همان طور که از کلام امام علیه السلام استفاده می شود تفکر از نوع بهترین علم هاست گرچه مربوط به اعضاء و جوارح انسان نمی شود. هم اینک اهمیت اندیشیدن آنقدر زیاد شده و مورد توجه قرار گرفته که دولت ها و سیاستمداران اتاق فکر تشکیل می دهند. البته خواهید گفت بسیاری از اتاق های فکر تشکیلات شیطانی و به ضرر توده هاست. منظور ما از تایید این نوع حرکت ها جنبه مثبت و خوب آن است که چه بسا تفکر و اندیشیدن سبب آبادانی دنیا و آخرت ما می شود و ما را از خطرات جدی و حتمی حفظ می کند.

مومن غرق در اندیشه خویش است و کاری را بدون مطالعه قبلی و فکر انجام نمی دهد.

امام علیه اسلام فرمود:

الفِکرُ رُشدٌ الغَفلَهُ فَقدٌ (21)
فکر کردن مایه راهیابی و غفلت موجب ره گم کردن است.

13-هیچ عبادتی مثل به جا آوردن واجبات نمی باشد

همیشه باید اولویت را به عبادت واجب داد اگر عمل مستحبی مانع از انجام واجب شود هر چند طولانی و پرزحمت باشد هرگز جایگزین واجبات نمی شود.

امام علی علیه السلام فرمود:

لا قُربَهَ بِالَّنوافِل اِذا اَضَرَّت بِالفَرائِضِ (22)
هیچ گاه کسی به خدا به وسیله مستحبات و نوافل نزدیک نمی شود هنگامی که به واجبات آسیب برسند.

چه بسیار افرادی که مثلا به عزاداری سید الشهدا علیه السلام تا پایان شب می پردازند و نماز صبح آنان قضا می شود و یا درست موقعی که وقت فضیلت نماز است به عزاداری و یا مولودی خوانی در جشن ها می پردازند. این قشر از جامعه مشمول همان کلام امیرالمومنین علیه السلام می شوند که کسی با عمل مستحب به خدا نزدیک نمی شود در صورتی که به واجبش ضرر وارد شود.

14-هیچ ایمانی مثل حیا و صبر نیست:

چرا امام علیه السلام حیا و صبر را کنار هم قرار داده؟ شاید از این جهت است که حیا و حفظ عفاف بدون صبر و خود نگه داشتن مقدور نیست انسان های عفیف صبور هم هستند.

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود:

اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الحَیَّ المُتَعَفِّف (23)
خداوند شخص باحیای با مناعت طبع را دوست دارد. مولایمان علی علیه السلام در جای دیگر ارتباط بین صبرو عفت را این گونه بیان می فرماید.

الصَّبرُ عَنِ الشَّهوَهِ عِفَّهٌ وَ عَنِ الغَضَبِ نَجدَهٌ (24)
شکیبایی در برابر شهوت عفت و خویشتنداری از خشم شجاعت است.

15-هیچ شرافت خانوادگی مثل تواضع نیست.

چه ارتباطی بین خانواده و تواضع هست؟ معمولا اشخاص به خاطر اصالت و ریشه دار بودن خانواده خویش صاحب عزت و آبرو می شوند. شاید منظور امام علیه السلام این است که فرد متواضع گرچه از خانواده ای غیرمشهور و ریشه دار باشد بهترین شرافت را در جامعه به دست می آورد. مردم او را عزیز و محترم می شمرند و به او عشق می ورزند و از رفتارش لذت می برند.

همان بزرگوار فرمود:

ثَمَرَهُ التَّواضُعِ المَحَبَّهُ (25)
میوه تواضع دوستی است.

التَّواضُعَ یَکسِبُکَ السَّلامَه (26)
تواضع به تو سلامت می بخشد.

بَخَفضِ الجَناحِ تنتَظِمُ الاُمُور (27)
با تواضع کارها سامان می یابد.

16-هیچ بزرگی چون علم نمی باشد

جایگاه علم بس رفیع و بلند است خداوند به عالم ترفیع مقام داده و فرموده است:

یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ (28)
خداوند به مومنین شما و آن هایی که دانش یافته اند ترفیع درجه می دهد

همان گرامی فرمود:

یتفاضَلُ النّاسُ بالعُلومِ و العُقولِ لا بالاَموالِ و الاُصولِ (29)
برتری مردم به یکدیگر به دانش ها و عقل هاست نه به ثروت ها و اقوام و فامیل.

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود:

العِلُم راسُ الخَیرِ کُلِّهِ (30)
دانش سر همه خوبی هاست.
چون هر کار شایسته وقتی همراه با دانش مربوط به آن انجام می گیرد بدون نقص و عیب است و پس از به نتیجه رسیدن کار نشان داده می شود که کاربرد علم چقدر ارزشمند بوده و اگر آگاهی نبود چه ضررها و خسارت ها به بار می آمد

17-هیچ عزتی مثل بردباری نمی باشد

انسان بردبار در برابر ناهنجاری ها واکنش متین و باوقار دارد بر همین اساس محترم و عزیز است خداوند وقتی عبادالرحمان را توصیف می کند دو ویژگی از آنها نقل می کند.

1-اذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا (31)
زمانی که نادانان چیزی به آنها می گویند در جواب سلام می گویند.

وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا (32)
هرگاه با کار زشتی روبرو شوند از خود بزرگواری نشان می دهند.

18-هیچ پشتیبانی محکم تر و مطمئن تر از مشورت نیست.

شک نیست عقل دسته جمعی از عقل منفرد کاربرد بیشتری دارد بنابراین اگر انسان برای پیشرفت آموزش از عقل های دیگران بهره ببرد وکارهایش را با مشورت با اندیشمندان مومن انجام دهد پیروز و موفق خواهد بود.

وَ اَمرُهُم شوری بینَهُم (33)
کارهایشان را با مشورت یکدیگر انجام می دهند.

پی نوشت:
1- کشف الغمه ج 2 ص 198
2- اختصاص ص 246
3- غرر الحکم 4320 و 4606
4- غرر الحکم 4320 و 4606
5- تنبیه الخواطر ج 1 ص 52
6- بحار ج 71 ص 327
7- حجرات 13
8- اعراف 96
9- انفال 29
10- طلاق 2 و 3 و 4
11- طلاق 2 و 3 و 4
12- وسایل الشیعه ج 2 ص 475
13- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 16 ص 66
14- تحف العقول ص 456
15- بقره 200 تا 202
16- صف 10 تا 12
17- اعراف 43
18- غرر الحکم 2161
19- کنز العمال 7291
20- نهج البلاغه خطبه 80
21- غرر الحکم 85
22- الحیاه ج 1 ص 206
23- امالی الطوسی ص 39
24- غرر الحکم 1927
25- غرر الحکم 4613
26- بحار ج 75 ص 120
27- غرر الحکم 4302
28- مجادله 11
29- غرر الحکم 11009
30- بحار ج 77 ص 175
31- فرقان 63
32- فرقان 72
33- شوری 38

منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.