امام علی علیه السلام فرمودند:
نَفَسُ المَرءِ خُطَاهُ إِلَی أَجَلِهِ.

نفس‌های انسان گام‌های او به سوی مرگ است.
نهج البلاغه، حکمت 74.
شرح حدیث:
شرح حدیث توسط حضرت آیت ‌الله العظمی مکارم شیرازی مدظله‌العالی:

درباره پایان زندگی و مرگ انسان، شاید تعبیری جامع‌تر و گویاتر از این تعبیر دیده نشود که نفس‌های انسان گام‌های او به سوی اجل و سرآمد عمر اوست. در عالم هستی، نامحدود، فقط خداست. و غیر او همه چیز محدود است. در عالم ماده این مسئله واضح است که هر موجودی عمری محدود دارد. موجودات بی جان هم همین طورند؛ مثلاً میلیاردها سال از عمر خورشید می‌گذرد و این توانایی را دارد که سالیان درازی نیز باقی بماند؛ ولی بالاخره روزی می‌رسد که (إذَا الشَّمسُ کُوِّرَت) خورشید خاموش می‌شود. در عالم انسانیت نیز همه عمر محدودی دارند؛ به طوری که اگر انسان هیچ بیماری‌ای هم نداشته باشد، قلب او خود به خود از کار می‌افتد؛ مثل ماشین که وقتی آخرین قطره بنزینش تمام شد، می‌ایستد. بدن انسان هم همین طور است؛ روزی فرا می‌رسد که آخرین نفس‌هایش را می‌زند و مرگش فرا می‌رسد. هر نفسی که انسان می‌زند، یک گام به آن سرآمد و اجل نزدیک می‌شود و این همان معنای (إِنَّ الإِنسَانَ لَفِی خُسرٍ) (1) است.

اگر انسان بخواهد از این خسران نجات پیدا کند، باید عوض این نفس که می‌زند چیزی باقی بگذارد. اگر سرمایه‌ای داشته باشیم و کسی هر روز مقداری از آن را بردارد و بدون عوض باشد، آن سرمایه تمام می‌شود؛ امّا اگر با عوض باشد، پابرجا می‌ماند و آن خسران، جبران می‌شود. درباره عمر انسان هم این نکته مصداق دارد؛ یعنی (إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ) (2) اگر انسان ایمان و عمل صالح داشته باشد، دیگر خسران نکرده، بلکه گذر عمر او جبران شده است.

کتاب‌هایی که درباره منازل الآخره نوشته شده است، گویای آن هستند که اوّلین منزل، همان مرگ است که قرآن اسم آن را «یقین» گذاشته است: (وَاعبُد رَبَّکَ حَتَّی یإتِیکَ الیقِینُ). (3) در خصوص آمدن مرگ تردیدی نیست و همه مردم طعم آن را خواهند چشید: (قُل إِنَّ المَوتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُم). (4)

در روایات فراوانی به مباحث مرگ پرداخته شده که برخی را بیان می‌کنیم:
1. درباره خود مرگ، امام علی (علیه السلام) فرمود: «اَلمَوتُ بابُ الآخِرَة؛ مرگ دروازه آخرت است». (5)
و نیز فرمود: «مَن ماتَ عَلی شَیءٍ بَعَثَهُ اللهُ عَلَیهِ؛ هر کس با چیزی [از اعمال و صفات] بمیرد، خداوند او را با همان [اعمال و ویژگی‌ها] برمی‌انگیزد»؛ یعنی انسان با محبوب خود محشور می‌شود.

2. امام علی (علیه السلام) در یکی از سفارش‌هایش به امام حسن (علیه السلام) در خصوص یقین به مرگ می‌فرماید: بدان‌‌ای فرزندم! که تو در حقیقت برای آخرت آفریده شده‌ای، نه بر‌ای دنیا، دنیا برای رفتن است، نه برای ماندن؛ برای مردن است، نه برای زیستن. تو در منزلگاهی کوچ کردنی و در سرایی ناپایدار و عاریتی و در راه آخرت و فراری و تعقیب شونده از سوی مرگ هستی؛ مرگی که نه فراری‌اش را از چنگ آن رهایی‌ای است و نه مطلوبش از دست او به در می‌رود، بلکه مرگ بالاخره به او می‌رسد. پس، بترس از این که مرگ تو هنگامی به تو رسد که در حال گناهی باشی که خودت را به توبه از آن وعده داده‌ای و مرگ نگذارد که توبه کنی. آن گاه است که خود را به هلاک درافکنده‌ای.
امام، در جای دیگر فرمود: شما فراریان از مرگ هستید. اگر برابرش بایستید، شما را می‌گیرد و اگر از آن بگریزید، به شما می‌رسد. او از سایه‌ی شما به شما پیوسته‌تر، بلکه مرگ به پیشانی‌های شما گره خورده است: «اَلمَوتُ مَعقُودُ بِنَواصِیکُم».

3. زمان کوچک کردن نزدیک است. امام علی (علیه السلام) فرمود: «اَلرَّحِیلُ وَشِیکٌ».

همچنین فرمود: هیچ غایبی نزدیک‌تر از مرگ نیست: «لاَغائِبَ اَقرَبَ مِنَ المَوتِ».

4. درباره تفسیر مرگ، از امام سجاد (علیه السلام) سؤال شد. آن حضرت فرمود: «مرگ برای مؤمن، چون کندن جامه‌هایی چرکینِ دارای شپش از تن است و همچون از هم گسستن کند و زنجیرهای گرانبار و جایگزین کردن فاخرترین و خوشبوترین جامه‌ها و به دست آوردن راهوارترین مرکب‌ها و امن‌ترین منزل‌هاست؛ امّا مرگ برای کافر، به منزله کندن جامه‌هایی فاخر از تن و جایگزین کردن آن‌ها به کثیف‌ترین و خشن‌ترین جامه‌ها و منتقل شدن از منزل‌هایی امن، به وحشتناک‌ترین منزل‌ها و بزرگ‌ترین عذاب است».

5. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) درباره مرگ مؤمن فرمود: «مرگ دسته گل خوشبوی مؤمن است؛ «اَلمَوتُ رِیحَانَةُ المُؤمِن».
آن حضرت در جای دیگر فرمود: «تُحفَةُ المؤمِنِ الموتُ؛ مرگ، ارمغان مؤمن است».

6. رسول مکرم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) درباره یاد مرگ فرمود: «مرگ را فراوان یاد کنید؛ زیرا هیچ بنده‌ای آن را بسیار یاد نکرد، مگر این که خداوند دلش را زنده کرد و مردن را بر او آسان ساخت».

امام ‌هادی (علیه السلام) فرمود: «به یادآور هنگامی را که پیش روی خانواده‌ات در بستر مرگ افتاده‌ای و نه طبیب می‌تواند از مردنت جلوگیری کند و نه دوست به کارت می‌آید».

7. همچنین رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) درباره‌ی آنچه پس از مردن همراه انسان می‌رود، فرمود: «یتبَعُ المَیتَ ثَلاثَةُ: اَهلُهُ وَ مالُهُ وَ عَمَلُهُ، فَیرجِعُ اثنانِ و یبقی واحدٌ، یرجِعُ اَهلُهُ وَ مالُهُ وَ یبقی عَمَلُهُ؛ سه چیز همراه مرده می‌رود: خانواده‌اش، مالش و کردارش؛ امّا دو مورد از آن‌ها برمی‌گردند و یکی می‌ماند: خانواده و مالش برمی‌گردند و عملش می‌ماند».


امام صادق (علیه السلام) فرمود: «شش چیز است که ثواب آن‌ها بعد از وفات مؤمن، به او می‌رسد: فرزندی که برایش از خداوند طلب آمرزش کند؛ کتاب و نوشته‌ای که از خود بر جای بگذارد؛ نهالی که بکارد؛ صدقه‌ی آبی [مثل نهر و قنات] که جاری سازد؛ چاهی که حفر کند و سنّت [و کردار نیکی] که [او پایه‌گذاری کند و] بعد از او به کار بسته شود.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره عصر، آیه 2.
2. سوره‌ی عصر، آیه 3.
3. سوره‌ی حجر، آیه‌ی 99.
4. سوره‌ی جمعه، آیه‌ی 8.
5. تمام این روایات از میزان الحکمه، ج 9، ص 225 به بعد گرفته شده است.

منبع: گفتار معصومین (علیهم السلام)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله ‌زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابی‌طالب (علیه السلام)، چاپ سوم (1394).