امام علی علیه‌ السلام فرمودند:
فَرَضَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ وَ الزَّکَاةَ تَسْبِیباً لِلرِّزْقِ وَ الصِّیَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ وَ الْحَجَّ تَقْوِیَةً لِلدِّینِ وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ وَ إِقَامَةَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ وَ تَرْکَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِیناً لِلْعَقْلِ وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِیجَاباً لِلْعِفَّةِ وَ تَرْکَ الزِّنَى تَحْصِیناً لِلنَّسَبِ وَ تَرْکَ اللِّوَاطِ تَکْثِیراً لِلنَّسْلِ وَ الشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَاراً عَلَى الْمُجَاحَدَاتِ وَ تَرْکَ الْکَذِبِ تَشْرِیفاً لِلصِّدْقِ وَ السَّلَامَ أَمَاناً مِنَ الْمَخَاوِفِ وَ الْإِمَامَةَ نِظَاماً لِلْأُمَّةِ وَ الطَّاعَةَ تَعْظِیماً لِلْإِمَامَةِ.

خداوند تبارک و تعالی ایمان را واجب کرد برای پاکیزه شد از شرک، پروردگار متعال نماز را واجب کرد برای پرهیز از کبر و خودپسندی. پرورگار زکات را واجب فرمود تا وسیله ای برای رسیدن به روزی گردد. خداوند روزه را واجب کرد برای امتحان اخلاص در مردم. خداوند حج را واجب فرمود تا دین تقویت شود. عزت اسلام و مسلمین وابسته به جهاد است. در امر به معروف مصلحت عموم مردم است. خداوند و نهی از منکر را برای بازداشتن نادانان واجب نمود. خداوند صله رحم را جهت رشد و فراوان شدن بستگان قرار داد. خداوند قصاص را برای جلوگیری از خونریزی مقرر فرمود. خداوند بر پایی حدود را برای بزرگداشت محرمات مقرر فرمود. و خداوند ترک شرابخواری را لازم کرد تا عقل استوار بماند. خداوند دوری کردن از دزدی را برای لازم آمدن پاکدامنی قرار داد. خداوند زنا را منع کرد تا نسب محفوظ بماند. خداوند امر به ترک لواط فرمود تا تکثیر نسل گردد. خداوند شهادت دادن ها را برای حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده به دست آید. خداوند دروغ نگفتن را امر کرد تا راستگویی ارزش داشته باشد. خداوند سلام کردن را امر فرمود تا مردم از پیشامدهای ترسناک در امان باشند. خداوند امامت را نظام امت قرار داد.
نهج البلاغه: حکمت 244
شرح حدیث:
1- فَرَضَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ.
خداوند تبارک و تعالی ایمان را واجب کرد برای پاکیزه شد از شرک.

امام علیه السلام در این فراز از حکمت ها به بیست مورد از فلسفه عبادات و احکام و حرمت بعضی اعمال زشت پرداخته که هر کدام را به ترتیب باید توضیح داد.

در آن هنگام هک ایمان در ضمیر انسان جای می گیرد شرکت رخت برمی بندد و باطن از شرکت به خدا تطهیر می گردد در واقع ایمان جزو مطهرات است چنان که فقها با استفاده از آیات و روایات هفتمین چیزی را که جزو مطهرات برمی شمرند اسلام است اگر کافر شهادتین بگوید یعنی به یگانگی خدا و نبوت خاتم الانبیاء شهادت بدهد به هر لغتی که باید مسلمان می شود و چنانچه قبلا محکوم به نجاست بوده بعد از مسلمان شدن بدن و آب دهان و عرق او پاک است.

غیر از طهارت ظاهری قلب و دل او نیز پاک و از ناخالصی ها تطهیر می گردد. عیسی بن مریم علیه السلام می فرمودند:
نَقُّو القَمحَ وَ طَیِّبُوهُ و ادِقُّوا طَحنَهُ تَجِدوا طَعمَهُ وَ یُهنِئکُم اکلُهُ کَذالِکَ فَاخلِصُوا الِایمانَ وَ اکمِلُوهُ تَجِدوا حَلاوَتَهَ وَ یَنفَعکُم غِبُّهُ؛
گندم را پاک و تمیز نمایید و خوب آردش کنید تا طعم آن را بچشید و از خوردنش لذت ببرید به همین سان ایمان را خالص و کامل گردانید تا حلاوت آن را بچشید و سرانجامش شما را سودمند افتد.(1)

2- الصَّلَاهَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ.
پروردگار متعال نماز را واجب کرد برای پرهیز از کبر و خودپسندی.

ارتباط نماز با منزه شدن از کبر ارتباط نزدیکی است نمازگزار رکوع می رود قنوت می گیرد سر به خاک می ساید و سجده می کند و نهایت خضوع را در برابر معبود بی همتا بجا می آورد. این نوع تواضع خالص انسان نیست بلکه:
وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ دَابَّهٍ وَالْمَلَائِکَهُ وَهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ؛
آنچه جنبنده و فرشته و افریده الهی در بین آسمان ها و زمین است همگی بر خداوند سجده می کنند بدون آنکه کبر ورزند.(2)

یکی از ثمرات بزرگی که نماز دارد پرهیز از کبر است کبری که از بدترین رذیله ها محسوب می شود همان صفتی که سبب شد شیطان از مقام رفیعش سقوط کند و برای همیشه از درگاه الهی رانده گردد. وقتی قرآن توصیه به نماز می کند فلسفه آن را نیز بیان می کند.

وَأَقِمِ الصَّلَاهَ إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ؛
نماز را برپا دار زیرا که نماز انسان را از هر کار زشت و منکر باز می دارد.(3)
چه کار زشت و منکری بدتر از تکبر در برابر خداست.

إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ؛
آنهایی که از بندگی من کبر می ورزند به زودی با خواری وارد جهنم خواهند شد.(4)

حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در خطبه فدکیه معروف خود مثل عبارت همسر بزرگوارش امیرالمومنین علی علیه السلام را فرموده است.
فَرَضَ اللهُ الصَّلاهَ تنزیهاً مِنَ الکِبرِ؛
خداوند نماز را واجب کرد برای دور کردن انسان از کبر.(5)

امام رضا علیه السلام درباره علت وجود نماز فرمودند: نماز موجب می شود که انسان از گناه باز ایستد و شب و روز پیوسته به یاد خدای عزوجل باشد تا این که مبادا بنده سرور و مدبر و آفریننده خویش را فراموش کند و بر اثر آن به گردنکشی و طغیان و نافرمانی روی آورد. یاد کردن بنده از خداوندگارش و ایستادنش در آستان او وی را از معاصی باز می دارد و از هرگونه فساد جلوگیری می کند.(6)

3- وَ الزَّکَاهَ تَسْبِیباً لِلرِّزْقِ.
پرورگار زکات را واجب فرمود تا وسیله ای برای رسیدن به روزی گردد.

پرداخت زکات برخلاف بعضی که فکر می کنند اگر زکات اموال خود را دادند از سرمایه آنها کم می شود بلکه باعث رشد و نمو سرمایه می شود. خداوند به کسب و کارشان رونق و برکت بخشیده و در نتیجه توسعه روزی پیدا می کنند.

امام حسن علیه السلام می فرمودند:
ما نَقَصَت زکاهٌ مِن مالٍ قَطُّ؛
زکات هرگز چیزی از ثروت کم نمی کند.(7)

جد بزرگوارش پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز فرمودند:
اذا اَرَدتَ اَن یُثرِیَ اللهُ مالَکَ فَزَکِّهِ؛
هرگاه خواستی که خداوند دارایی تو را زیاد کند زکات آن را بپرداز.(8)

و امام کاظم علیه السلام فرمودند:
اِنَّ اللهَ عَزَّوجَلَّ وضَعَ الزَّکاهَ قُوتاً لِلفُقَراءِ و تَوفِیراً لِاَ موالِکُم؛
خداوند عزوجل زکات را به منظور تامین قوت تهیدستان و افزایش دارایی های شما وضع کرده است(9).(10)

4- وَ الصِّیَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ.
خداوند روزه را واجب کرد برای امتحان اخلاص در مردم.

روزه دار از چیزهایی که روزه را باطل می کند مثل خوردن و آشامیدن و آمیزش جنسی باید اجتناب کند این پرهیز آشکار و پنهان ندارد بنابراین وقتی در خلوت خود نیز از مبطلات روزه امساک می کند اخلاص در او مشخص می گردد.

پس روزه تمرین خوبی است برای نهادینه کردن اخلاص در عمل و روزه دار می آموزد در غیر ماه مبارک رمضان و در هر کجا و هر مکانی که بود خود را در محضر خداوند تبارک و تعالی ببیند و از آنچه را که او نهی کرده اجتناب نماید و به آنچه او امر فرموده عمل کند.

شبیه عبارت فوق را حضرت زهرا علیها السلام در خطبه فدکیه فرمودند:
فَرَضَ اللهُ الصِّیامَ تثبیتاً لِلاِخلاصِ؛
خداوند روزه را برای استواری اخلاص واجب فرمود.(11)

5- وَ الْحَجَّ تَقْرِبَهً لِلدِّینِ.
خداوند حج را واجب فرمود تا دین تقویت شود.

شکوه و عظمتی که در اعمال حج مشاهده می شود بر کسی پوشیده نیست وقتی مردم مسلمان از نقاط مختلف عالم از هر نژاد و زبانی به عنوان انجام فریضه حج و به جا آوردن مناسک جالب و با عظمت آن در سرزمین مکه و عرفات و منی حضور می یابند. کنگره ای برپا می گردد که تمام چشم های صاحبان مذاهب دیگر را بدان خیره می کند و همگی متحیر می مانند این چه اجتماع شگفت آوری است که همه یک لباس ساده بر تن دارند و یک ذکر می گویند و لَبّیک اَللّهُمَ لَبَیک لَبَّیک لا شَریکَ لَکَ لَبّیک، گرد یک خانه می گردند بر یک قبله نماز می خوانند. جان کلام را امام علیه السلام فرمود که حج سبب تقویت دین می شود. بر همین اساس امام علیه السلام در آخرین لحظات زندگی و قبل از شهادت فرمودند:
اَللَّهَ اَللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لاَ تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا؛
خدا را خدا را در حق خانه پروردگارتان تا زنده اید آن را وامگذارید که اگر رها شود دشمنان شما را حرمت نگه نمی دارند.(12)

6- وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ.
عزت اسلام و مسلمین وابسته به جهاد است.

دشمنان اسلام از صدر اسلام تاب عظمت اسلام ومسلمین را نداشتند در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نزدیک به هشتاد و چهار جنگ غزوه را بر اسلام و مسلمین تحمیل کردند که اگر نبود مبارزات و جانفشانی های مسلمانان در همان روزهای نخستین طلوع اسلام آن را از بین می بردند.

ناگفته نماند به جز موارد انگشت شمار اکثر جهادها دفاعی بود و جهاد تعرضی نبوده است بنابراین بناچار برای بقاء دین باید فداکاری کرد تا جان و مال و ناموس و از همه مهمتر مکتب وآیین سلامت بماند.

امام علیه السلام در جای دیگر فرمودند:
إِنَّ الْجِهَادَ أَشْرَفُ الْأَعْمَالِ بَعْدَ الْإِسْلَامِ وَهُوَ قِوَامُ الدِّینِ وَالْأَجْرُ فِیهِ عَظِیمٌ مَعَ الْعِزَّهِ وَالْمَنَعَهُ وَهُوَ الْکَرَّهُ فِیهِ الْحَسَنَاتُ وَالْبُشْرَی بِالْجَنَّهِ بَعْدَ الشَّهَادَهِ؛
جهاد شریف ترین کارها بعد از اسلام است جهاد مایه پایداری دین است و علاوه بر آن که عزت و اقتدار می آورد اجری بزرگ دارد جهاد یورش آوردن است در آن نیکی ها و ثواب ها و نوید بهشت است بعد از رسیدن به شهادت.(13)

7- وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَهً لِلْعَوَامِّ.
در امر به معروف مصلحت عموم مردم است.

دعوت به خوبی ها یعنی بیدار کردن فطرت خواب رفته در نهاد انسان ها چون خداوند تبارک و تعالی همه را با فطرت پاک و بدون عیب ونقص خلق فرمود اما در اثر تربیت نادرست پدر و مادر و یا محیط آلوده رذایل جای فضایل را میگیرد پس باید باشند کسانی که امر به خوبی ها کنند تا مصحلت عموم در نظر گرفته شود وهمه به نیکی ها گرایش یابند.

وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ؛
باید از میان شما گروهی باشند که به خیر و نیکی دعوت کنند و به خوبی فرمان دهند.(14)

امام علیه السلام نیز فرمودند:
اَلاَمرُ بِالمَعروفِ اَفضَلُ اَعمالِ الخَلقِ؛
فرمان دادن به خوبی برترین کارهای آفریدگان است.(15)

پس هیچ کس نباید خود را از این امر مهم استثنا بداند هر کس علاقمند به آن است که در جامعه ای سالم زندگی کند باید هر آنچه برای خود می پسندند و البته کارش مورد پسند دین و خداست آن را نیز برای دیگران بپسندد و آنها را به آن کار پسندیده دعوت کند چنانکه اول دعوت کننده و امر کنند به خوبی ها شخص پروردگار متعال است.

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَی؛
خداوند به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می دهد.(16)

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَی أَهْلِهَا؛
خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش باز گردانید.(17)

8- وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ.
خداوند و نهی از منکر را برای بازداشتن نادانان واجب نمود.

شاید اینجا نامی از سفیهان برده شده از این جهت باشد که اکثر اهل منکر و فحشا از حکم حرمت و خلاف شرع بودن آن منکر و فحشا بی خبرند. بنباراین بر آگاهان احکام است که مردم ناآگاه را از عمل خلافشان مطلع کنند و مشفقانه از آنها بخواهند دست از کار خلافشان بردارند.

خداوند تبارک و تعالی از ما می پرسد و در واقع می خواهد که باید عده ای کارشان ارشاد خلق باشد و جلوی فساد اهل فساد را بگیرند چنانکه در گذشته در این باره کوتاهی شده است.

فَلَوْلَا کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُو بَقِیَّهٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلًا مِمَّنْ أَنْجَیْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِیهِ وَکَانُوا مُجْرِمِینَ وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَی بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ؛
چرا در قرن های گذشته و قبل از شما مردمانی نبودند که جلوی فساد بر زمین را بگیرند جز اندکی که آنها را نجات دادیم؟! ستمکاران مطیع لذت های خویش شدندو از گروه مجرمین گشتند.(18)

9- وَ صِلَهَ الرَّحِمِ مَنْمَاهً لِلْعَدَدِ.
خداوند صله رحم را جهت رشد و فراوان شدن بستگان قرار داد.

برقراری ارتباط با ارحام بال و پر انسان را زیاد می کند حامیان و مدافعان ما رو به ازدیاد می روند الفت و انس بین افراد خانواده های فامیل بیشتر می شود. لازم به ذکر است که صله رحم یکی از مصادیقش دید و بازدید و رفتن به خانه های یکدیگر است که البته ساده ترین و آسان ترینش برقراری ارتباط حتی به اندازه سلام و احوالپرسی است چنانکه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمودند:
صِلُوا اَرحامَکُم وَ لَو بالسَّلامِ؛
صله رحم کنید گرچه با سلامی.(19)

مهم آن است که خیر انسان به ارحام برسد و باری از دوششان برداشته شود و آزاری از ناحیه ما به ارحام نرسد. چنان که امام صادق علیه السلام فرمودند:
صِل رَحَمِکَ و لَو بِشَربَهٍ مِن ماءٍ وَ اَفضَلُ ما تُوصَلُ بِه الرَّحِمُ کَفُّ الاذی عَنها؛
حتی اگر شده با نوشاندن جرعه ای آب به خویشاوند صله رحم به جای آر و بهترین صله رحم آزار نرساندن به خویشاوندان است.(20)

وقتی ارحام از ما محبت ببینند و آزاری از ناحیه ما به آنها نرسد کلام امام علیه السلام مصداق پیدا می کند و صله رحم سبب فراوانی فامیل و اقوام می شود.

10- وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ.
خداوند قصاص را برای جلوگیری از خونریزی مقرر فرمود.

اینکه در قرآن آمده که «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ برایتان ای اهل خرد در حکم قصاص حفظ زندگی است تا شاید پرهیزکار شوید.»(21) از این جهت است که اگر قاتل و مجرم به سزای عملش نرسد جان انسان بی احترام می شود آدم کشی باب شده و خونریزی امری عادی می گردد پس حفظ زندگی و سلامت جامعه در اجرای حکم قصاص است اینجا ترحم معنا ندارد و اگر کسی منکر قصاص شود در واقع تایید آدم کشی بیشتر را می کند و می خواهد که قبح این گناه از بین برود. جالب اینجاست بعضی از کشورهای به اصطلاح متمدن که فریاد دمکراسی و تمدنشان گوش فلک را کر کرده بزرگترین جنایت ها و آدم کشی ها را در سرتاسر عالم به راه می اندازند و کسی نیست آنها را پای میز محاکمه بکشد. حالا همین جماعت و یا پیروانشان با حکم صحیح و منطقی قرآن شریف یعنی قصاص مخالفت می کند و آن را غیرانسانی می دانند.

قاتل غیر از حکم قصاص اگر توبه نکند و یا به سزای عملش در دنیا نرسد وقت قیامتش این است. «وَمَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا؛ هر که مومنی را از روی عمد به قتل برساند مجازاتش جهنم است و برای همیشه در آن می ماند و خداوند بر او غضب و لعن کند و عذابی بسیار بزرگ برایش مهیا سازد.» (22)

11- وَ إِقَامَهَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ.
خداوند بر پایی حدود را برای بزرگداشت محرمات مقرر فرمود.

اعمالی که حد آور است باید ترک شود اما اگر کسی مرتکب لغزشی شد که باید بر او حد جاری شود نباید اغماض کرد زیرا که به نفع و مصلحت جامعه است. همان طور که حکم قصاص برای حفظ جامعه لازم بود و بحث آن گذشت.

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمودند:
اِقامَهُ حَدٍّ مِن حُدودِ اللهِ خَیرٌ مِن مَطَرِ اَربَعینَ لَیلَهً فِی بلادِ الله؛
جاری کردن یک حد از حدود الهی بهتر است از چهل شب بارش باران در سرزمین های خدا.(23)

امام علیه السلام ثمره اقامه حدود را اعظام محارم بیان داشت زیرا که وقتی کسی بداند در حکومتی زندگی می کند که اگر دزدی کرد و ی مرتکب شرابخواری یا زنا شد بر او حد می زنند از ترس اجرای حد هم شده گرد چنین گناهانی نمی گردد وخود را کنترل می کند. غیر از شرع مقدس عقل هم حکم می کند که انسان از اعمال حرام اجتناب کند به خاطر عواقب سویی که برای شخص گنهکار و جامعه دارد.

امام علیه السلام فرمودند:
لَو لمَ یَنهَ اللهُ سُبحانَهُ عَن مَحارِمِهِ لَوَجَبَ اَن یَجتَنِبَها العاقِلُ؛
اگر خدای سبحان هم از نارواها نهی نمی کرد بر خردمند لازم بود که از آنها دوری کند. (24)

12- و تَرْکَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِیناً لِلْعَقْلِ.
و خداوند ترک شرابخواری را لازم کرد تا عقل استوار بماند.

کسی که شرابخواری می کند و مست می شود فرماندهی عقل را درباره کارهایش می گیرد بنابراین در حال مستی دست به هر فساد و جنایتی می زند.

امام صادق علیه السلام درباره علت تحریم شراب در پاسخ مفضل چنین فرمودند:
خداوند شراب را به علت تاثیر و فسادی که به وجود می آورد حرام کرد. زیرا میگسار دچار رعشه اندام می شود نورانیت دلش از بین می رود مردانگی ومروت را از دست می دهد در ارتکاب کارهای حرام و خونریزی و زنا گستاخ و بی پروا می شود و در حال مستی و بی عقلی هیچ بعید نیست که به محارم خود تجاوز کند و در پایان فرمودند:
و لا یَزیدُ شارِبَا اِلّا کُلَّ شَرٍ؛ّ
شراب بر شرابخوار جز شر و بدی نمی افزاید.(25)

13- وَ مُجَانَبَهَ السَّرِقَهِ إِیجَاباً لِلْعِفَّهِ.
خداوند دوری کردن از دزدی را برای لازم آمدن پاکدامنی قرار داد.

چه ارتباطی بین ترک سرقت با عفاف و پاکدامنی است؟
اصولا مال حرام به ویژه دزدی که همراه با اذیت و آزار بیشتر صاحب مال است وقتی سر سفره غذا آمد خورندگان نخستین چیزهایی که از دست میدهند عفت کلام عفت شکم و عفت جنسی است.

دزدی آثار سوء متعددی دارد اما بی عفتی چشمگیرتر از سایر موارد است چون دزد اگر لازم شود دست به هر عمل منافی با عفت می زند.

امام رضا علیه السلام فرمودمد:
حُرِّمَ السَّرِقَهُ لِمَا فِیهَا مِنْ فَسَادِ الْأَمْوَالِ وَ قَتْلِ الْأَنْفُسِ لَوْ کانت مُبَاحَهً وَ لِمَا یَأْتِی فِی التَّغَاصُبِ مِنَ الْقَتْلِ وَ التَّنَازُعِ وَ التَّحَاسُدِ وَ مَا یَدْعُو إِلَیَّ ترک التِّجَارَاتِ وَ الصِّنَاعَاتِ فِی المکاسب وَ اقْتِنَاءِ الْأَمْوَالِ إِذَا کان الشَّیْ ءِ الْمُقْتَنِی لاَ یکون أَحَدٌ أَحَقَّ بِهِ مِنْ أَحَدٍ؛
خداوند دزدی را حرام فرمود چون اگر مباح بود باعث تباهی اموال و آدم کشی می شد و به خاطر اینکه غصب اموال یکدیگر مایه کشتار و درگیری و حسدورزی نسبت به یکدیگر می شود و نیز چون موجب می شود که تجارت و پیشه وری ترک شود و اموال و ثروت های به ناحق و ناروا به دست آید.(26)

14- وَ تَرْکَ الزِّنَی تَحْصِیناً لِلنَّسَبِ.
خداوند زنا را منع کرد تا نسب محفوظ بماند.

کاملا روشن است وقتی زنی با چند مرد در تماس باشد نطفه ای که منعقد می گردد معلوم نیست که متعلق به کیست و پدر واقعی نامعلوم است چنانکه درباره زیاد بن ابیه نقل شده چون چند مرد با مادرش در ارتباط بودند بعد از صاحب فرزند شدن مادرش به خاطر او اختلاف شد که بالاخره این بچه متعلق به کدامین مرد است بناچار نامش را زیاد پسر پدرش نامیدند تا رفع اختلاف گردد البته از هیمین زنازاده فرزندی چون عبیدالله به وجود آمد که قاتل مسلم بن عقیل وهانی بن عروه و فرمانده و حامی قتل و شهادت حضرت سیدالشهدا علیه السلام و فرزندان و برادران و اصحاب باوفایش شد.

اکر کسی اشکال کند امروزه علم پیشرفت کرده با آزمایش جنین می توان تشخیص داد که این موجود متعلق به کدام فرد تماس گرفته است. پاسخ می دهیم با توابع این کار که همه از آن مطلعیم چه می کنید و ایا اگر مردی غیرتمند باشد و یا زنی عفیفه باشد حاضر است دست به چنین اعمال شنیع و زشتی بزند.

15- وَ تَرْکَ اللِّوَاطِ تَکْثِیراً لِلنَّسْلِ.
خداوند امر به ترک لواط فرمود تا تکثیر نسل گردد.

اگر این گناه بزرگ رایج شود نسل بشر منقرض می گردد و توالد و تناسل تعطیل می گردد یکبار شخص منحرفی از امام صادق علیه السلام علت حرمت لواط را سوال کرد. حضرت پاسخ فرمودند:
مِن اَجلِ اَنَّهُ لَو کانَ اِتیانُ الغُلامُ حَلالاً لا ستَغنَی الرِّجالُ عَن النّساءِ و کانَ فیهِ قَطعُ النَّسلِ و تَعطیلُ الفُروجِ و کانَ فِی اِجازَهِ ذلِکَ فَسادٌ کثیرٌ؛
به خاطر اینکه اگر به مردان روی آوردن حلال بود در آن صورت مردها از زن ها بی نیاز می شدند و این موجب از بین رفتن نسل و بی شوهر ماندن زن ها می شد و در تجویز لواط مفاسد بسیاری بود.(27)

بگذریم که در زندگی غربی این عمل کثیف مشروع و قانونی شده و رسما دولت هایشان مروج و عضو کانون های فساد هستند ومصداق کلام امام صادق علیه السلام که فرمودند:
اِنَّ اللهَ تعالی جَعلَ شَهوَهَ المُومِنِ فِی صُلبِهِ وَ جَعَلَ شَهوَهَ الکافِرِ فِی دُبُرِهِ؛
خدای متعال شهوت مومن را در کمر او قرار داده است و شهوت کافر را در مقعد او.(28)

16- وَ الشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَاراً عَلَی الْمُجَاحَدَاتِ.
خداوند شهادت دادن ها را برای حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده به دست آید.

کسانی هستند که حق مسلم آنها با شهادت دو نفر عادل ثابت می شودو اگر کسی کتمان حق کند و به نفع مظلوم شهادت ندهد بی شک مسئول است و در قیامت مواخذه خواهد شد.
وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَهَ وَمَن یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ؛
شهادت را کتمان نکنید و هر که شهادت را کتمان کند دلش گنهکار است و خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است.(29)

خداوند از خودداری کردن در شهادت دادن نهی فرموده. « وَلاَ یَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ؛ و شاهدان چون به شهادت دادن فرا خوانده شوند نباید خودداری کنند.»(30)

امام کاظم علیه السلام در تفسیر همین بیان پروردگار فرمودند:
اذا دَعاکَ الرَّجُلُ تَشهَدُ عَلی دِینٍ اَو حَقٍّ لا یَنبَغِی لاَحَدٍ اَن یَتَقاعَسَ عَنها؛
هرگاه مردی از تو دعوت کرد که به دینی یا حقی شهادت دهی برای هیچ کس سزاوار نیست که از آن خودداری ورزد.(31)

وضع کسانی که کتمان حق می کنند و از شهادت دادن پرهیز می کنند در صحنه قیامت بسیار شکننده ووحشتناک است.

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: هرکه شهادتی را کتمان کند یا شهادتی دهد که خون شخص مسلمانی را پایمال کند یا مال مسلمانی را از بین ببرد روز قیامت در حالی آورده شود که چهره اش تاریک است و ظلمت آن تا جایی که چشم کار م یکند کشیده شده است و در صورتش خراش هایی است و مردمان او را با نام و نسب می شناسند.(32)

17- وَ تَرْکَ الْکَذِبِ تَشْرِیفاً لِلصِّدْقِ.
خداوند دروغ نگفتن را امر کرد تا راستگویی ارزش داشته باشد.

همه چیز ارزش و اهمیتش با ضدش شناخته می شود از جمله صداقت و راستگویی.

ذکر حق پاکست و چون پاکی رسد
رخت بر بندد برون آید پلید
می گریزد ضدها از ضدها
شب گریزد چون برافروزد ضیاء

وقتی قبح و زشتی دروغ معلوم شود و این گناه بزرگ ترک گردید تازه راستگویی ارزش پیدا می کند و معلوم می شود چقدر گرانبها وکارساز است.

18- وَ السَّلَامَ أَمَاناً مِنَ الْمَخَاوِفِ.
خداوند سلام کردن را امر فرمود تا مردم از پیشامدهای ترسناک در امان باشند.

جاذبه سلام و پیش افتادن در سلام کردن بقدری است که طرف مقابل هر چه مخوف و بداخلاق باشد آرام می شود و سلام کننده از خطر مواجه با او در امان می ماند. سلام کردن بسیاری از قهرها را تبدیل به آشتی و پیوند دوستی دوباره می کند. سلام هر چه گرمتر و فاش و صمیمی تر باشد تاثیرگذاریش بیشتر است.

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمودند:
اِنَّ السَّلامَ اِسمٌ مِن اَسماءِ اللهِ تَعالی فَافشُوهُ بَینَکُم؛
سلام یکی از نام های خدای متعال است پس آن را در میان خود فاش گویید.(33)

همان گرامی سفارش می فرمودند:
اذا دَخَلَ اَحَدُکُم بیتَهُ فَلیُسَلِّم فَاِنَّهُ یَنزِلَهُ البَرَکَهُ وَ تُونِسُهُ المَلائِکَهُ؛
هرگاه یکی از شما وارد خانه خود شد سلام کند زیرا سلام بر آن برکت فرود می آورد و فرشتگان با او انس می گیرند.(34)

19- وَالْأَمَانَهَ نِظَاماً لِلْأُمَّهِ.
خداوند امامت را نظام امت قرار داد.

امام نقش نظم دهنده امت و جامعه را دارد اگر کسی بگوید زندگی بدون امام طالب هرج و مرج و از هم پاشیدن آحاد مردم است.

امام علیه السلام لزوم وجود امام در یک جامعه را تا حدی ضروری می داند که اگر دسترسی به امام عادل ممکن نبود حتی وجود غیر عادل از نبودن آن بهتر است.

حضرت در رد فکار خوارج و تندروی های آنها فرمودند:
لاَ بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ اءَمِیرٍ بَرٍّ اءَوْ فَاجِرٍا؛
مردم به ناچار نیازمند امیری هستند خواه امیری عادل و شایسته و خواه فاجر و عادل.(35)

و نیز در جای دیگر فرمودند:
اِنَّهُ لَو لَم یَجعَلِ اللهُ لَهُم اِماماً قَیِّماً اَمیناً حافِظاً مُستَودِعاً لَدَرَسَتَ المِلَّهُ وَ ذَهَبَ الدِّینُ و غُیِّرتِ السُّنَّهُ؛
اگر خداوند تبارک و تعالی برای امت ومردم امانتی قرار نمی داد که قیم و امین و حافظ و نگهبان باشند ملت از بین می رفتند و دین از دست می رفت و سنت تغییر می کرد.(36)

20- وَ الطَّاعَهَ تَعْظِیماً لِلْإِمَامَهِ.
خدا اطاعت از امام را احترام به مقام امامت مقرر نمود.

بعد از آنکه ضرورت وجودامام ثابت شد حال ضرورت اطاعت از او مورد توجه قرار میگیرد امامان معصوم علیهم السلام مفترض الطاعه هستند یعنی اطاعت از دستورات و فرامین آنها واجب است و این فرمان خداست که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ؛ شما که ایمان دارید خدا را فرمان برید و پیغمبر و کارداران خویش را فرمان برید. خدا ورسول برای همگان مشخص است آیا اولی الامر کیانند؟»(37)

مرحوم طبرسی می گوید:
و اَمّا اَصحابُنا فَاِنَّهُم رَوُوا عَنِ الباقِرِ و الصّادِق علیها السلام اِنَّ اولِی الاَمرِ هُمُ الاَئِمَّهُ مِن آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وسلم؛
اما اصحاب ما همگی از امام باقر و امام صادق علیهم السلام روایت کرده اند که منظور از اولی الامر ائمه از آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم هستند.(38)

حسین بن ابی العلاء می گوید در محضر امام صادق علیه السلام عرض کردم:
قَولُنا فِی الاُوصِیاءِ اِنَّ طاعَتُهُم مُفتَرَضَهٌ قالَ: فَقال نِعَم هُمُ الَّذینَ قالَ اللهُ تعالی: اَطِیعُوا اللهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الاَمر مِنکُم؛
اعتقاد ما درباره پیشوایان دین آن است که اطاعتشان واجب است؟ حضرت صادق علیه السلام فرمودند: اری امامان همان کسانی هستند که خداوند درباره ایشان فرموده «اَطِیعُوا اللهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الاَمر مِنکُم»(39)

شرح ابن میثم
امام (علیه السلام) به واجبات الهى اشاره کرده، و بر علّت هاى نهانى هر یک توجّه داده است، تا بهتر در دلها جا بیفتد، و نوزده مورد از امور واجب را بیان داشته است:

1- از آن جهت از ایمان شروع کرده است که اصل همه واجبات و سنّت ها ایمان است و از جمله هدف هاى ایمان پاک ساختن از شرک را قرار داده است، و چون پاکى از شرک هدف مورد نظر شارع و همچنین کمال نفس وسیله شناخت خداى تعالى است از این رو پاک سازى از شرک هدف نهایى از ایمان است.

2- نماز، چون تعیین نماز از طرف شارع به خاطر رام ساختن نفس امّاره - که ریشه خودخواهى است - در برابر نفس مطمئنه، و نیز تمرین دادن و مغلوب ساختن آن است، ناگزیر از جمله نتایج نماز پاک سازى انسان از کبر و خودخواهى است.

3- زکات، از جمله هدف هاى وجوب آن را سبب روزى بودن ذکر کرده است، زیرا روزى مستمندان، تهیدستان و کسانى که شریعت، حقّى براى آنان معیّن کرده است، از راه زکات است.

4- روزه، چون از جمله سختی هاى دشوار براى بدن هاى آدمیان است، امام (علیه السلام) در خصوص روزه فرموده است که هدف آن است که خداوند اخلاص بندگان خود را بیازماید. هر چند که این هدف در تمامى عبادت ها وجود دارد.

5- حجّ، به این دلیل هدف از آن را تقویت دین قرار داده است که لازمه این عبادت اجتماع اکثر پیروان اسلام در یکجا در نهایت ذلّت و خشوع و اطاعت در برابر خدا و دیدن تمامى مردم حاضر در این اجتماع بزرگ از پادشاهان و دیگر مردم است، که باعث تقویت دین با همه عظمتش در دل انسان حج گزار مى گردد، امّا در سایر عبادات چنین نیست.

6- جهاد، که هدف از آن شوکت و قوّت اسلام است، نیاز به توضیح ندارد.

7- امر به معروف، هدف از آن اصلاح حال توده مردم در امر دنیا و آخرتشان است. امام (علیه السلام) از آن رو توده مردم را نام برده که اکثریت را تشکیل مى دهند، و دیگر آن که جز آنان، یعنى دانشمندان و فرمانروایان که خود امر به معروف مى کنند، معروف را انجام مى دهند.

8- نهى از منکر، و این که هدف از آن، جلوگیرى از بى خردان است، مطلب واضحى است. زیرا اگر جلو بى خرد از طرف حاکم دینى گرفته نشود، فساد او گسترش پیدا خواهد کرد و این مخالف مصلحت توده مردم دنیا است.

9- صله رحم، از جمله نتایج آن فزونى جمعیت، یعنى شمار خویشاوندان است، زیرا فزونى شمار خویشان بستگى به روبراه بودن امر زندگى آنان دارد، و صله رحم باعث روبراه شدن آن است.

10- قصاص، و هدف از آن، حفظ خونهاى مردم، و جلوگیرى از خونریزى - از ترس مجازات - است، مثل این آیه مبارکه: وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ... و مانند این سخن: «القتل أنفى للقتل» کشتن قاتل، باعث ریشه کن شدن قتل است.

11- اجراى حدود الهى، هدف از آن اهمیت دادن به حریم محرّمات الهى است تا پرده درى نشود و مردم از راه راست بدان سو کشیده نشوند و در نتیجه هدف شارع از به وجود آوردن، دین، از بین نرود.

12- منع از باده گسارى، و هدف از آن نگهبانى عقل است از این که گرفتار در چنگ شراب شده و از هدف اصلى یعنى در پى کمال بودن براى رسیدن به کمال حکمت، باز ماند.

13- دورى از سرقت، که هدف از آن به کار داشتن پاکدامنى و عفت است، چون دزدى، از پیروى کامل از هواى نفس سرچشمه گرفته و به حدّ افراط و تبهکارى مى رسد، بنا بر این از جمله هدفهاى اجتناب از دزدى، ماندن، کسى که در نهادش چنین حالتى است بر حدّ پاکدامنى و عفّت است.

14- ترک زنا، از جمله هدف هاى آن حفظ نسبت ها و پیامدهاى آن در مورد مواریث است، زیرا زنا باعث درهم شدن نسب ها و از بین رفتن اموالى است که زندگى دنیایى مردم بر اساس آن استوار است، و توضیح راز این مطلب، در جاى خود گذشت.

15- ترک لواط، چه هدف زیادى نسل است و این که مادّه افزایش نسل در جاى خود مصرف شود، تا فزونى نوع و بقاى آن تأمین گردد.

16- گواهى دادن ها، هدف از آن پشتیبانى کسى است که در برابر انکار دشمن گواهى مى طلبد، تا مبادا در اثر نبودن گواه در ما بین حق او را ضایع کنند.

17- دروغ نگفتن، از جمله هدف ها، بزرگداشت راستگویى از طریق حرام شمردن ضد آن - یعنى دروغگویى - است از آن رو که مصلحت جهان و نظام امور مردم بر آن استوار است.

18- اسلام، از جمله نتایج آن ایمنى از بیم هاى دنیوى است، به خاطر صولت اسلام در برابر سایر ادیان، و همچنین از ترس هاى اخروى که خود واضح است.

بعضى به جاى اسلام، سلام، نقل کرده اند، از آن رو که سلام باعث دوستى میان مردم و در نتیجه باعث ایمنى از بیم آنهاست.

19- امامت، علت ضرورت امامت آن است که امامت نظامى است براى اداره امّت. زیرا اگر مردم، امامى با قدرت و شوکت بسیار داشته باشند، او ستم ستمکار را از آنان باز مى دارد و حق ستمدیده را باز مى ستاند و بدین وسیله حال مردم بهبود مى یابد و امور دنیا و آخرتشان سامان مى گیرد، در صورتى که اگر چنین رئیسى نداشته باشند این طور نخواهند بود.

20- پیروى از امام، هدف از وجوب اطاعت، بزرگداشت امامت امام، به منظور فرمان بردن امر او و پیروى از اوست.(40)

پی‌نوشت‌ها:
1- بحارالانوار، ج 78، ص 307
2- سوره نحل، آیه 49
3- سوره عنکوبت، آیه 45
4- سوره غافر، آیه 60
5- بحارالانوار، ج 82، ص 209
6- علل الشرایع، ص 317
7- بحارالانوار، ج 96، ص 23 و 78
8- بحارالانوار، ج 96، ص 23 و 78
9- بحارالانوار، ج 96، ص 23 و 78
10- کافی ج 3، ص 498
11- بحارالانوار، ج 96، ص 368
12- نهج البلاغه، نامه 47
13- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 3، ص 182
14- سوره آل عمران، آیه 104
15- غرر الحکم، ح 1977
16- سوره نحل، آیه 90
17- سوره نساء، آیه 58
18- سوره هود، آیه 116 و 117
19- سوره تحف العقول ص57
20- کافی ج 2، ص 151
21- سوره بقره، آیه 179
22- سوره نساء، آیه 93
23- کافی ج 7، ص 174
24- غرر الحکم، ح 7595
25- علل الشرایع، ص 476
26- نورالثقلین ج 1، ص 627
27- بحارالانوار، ج 10، ص 181
28- مکارم الاخلاق، ج 1، ص 508
29- سوره بقره، آیه 283 و 282
30- سوره بقره، آیه 283 و 282
31- تفسیر عیاشی، ج 1، ص 156
32- بحارالانوار، ج 104، ص 311
33- کنز العمال، ح 25237
34- بحارالانوار، ج 76، ص 7
35- نهج البلاغه، خطبه 40
36- التصنیف نهج البلاغه ص323
37- سوره بقره، آیه نساء 59
38- مجمع البیان، ج 3، ص 64
39- اصول کافی، ج 1، ص 187
40- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، صص 625 - 621

منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.