امام علی علیه‌ السلام فرمودند:
وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ طَرِیقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُکُوهُ وَ بَحْرٌ عَمِیقٌ فَلَا تَلِجُوهُ وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَکَلَّفُوهُ.

از امام علی علیه السلام درباره قضا و قدر الهی سوال کردند؟ حضرت فرمودند: راه تاریکی است آن را طی کنید و دریایی عمیق است در ان وارد نشوید از اسرار الهی است برای دست یافتن به آن خود را در رنج نیندازید.
نهج البلاغه: حکمت 279
شرح حدیث:
یکی از مسایل اعتقادی که ما اجازه ورود در آنها را نداریم قضا و قدر است چون قضا و قدر از صفات فعلی خداست و ما از آنچه خداوند تبارک و تعالی اراده کرده مطلع نیستیم پس نباید وارد تشکیلات خداوندی شویم و اگر وارد شویم چیزی جز سردرگمی نصیب ما نخواهد شد.

فقط باور کنیم که خداوند برای بندگان جز خیر نمی خواهد و اگر شری هم به سراغک سی رود عکس العمل کار خود اوست.

مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ؛
آنچه از نیکی هابه تو رسد از جانب پروردگار است و آنچه از بدی ها به تو رسد از خود توست.(1)

حتی در مواردی که ما احساس میکنیم شر است اشتباه می کنیم خیر ما د ربلایا و مصائب نهفته است.

در روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چنان خندید که دندان های آخرینش هویدا شد بعد فرمودند:
اَلا تَسالونِی مِمَّ ضَحِکتُ؟ قالوا: بلی یا رسولَ الله قال: عَجِبتُ لِلمَرءِ المُسلِمِ اِنَّهُ لَیسَ مِن قَضاءٍ یَقضیهِ اللهُ عَزَوجَلَّ لَه الاّ کانَ خَیراً لَهُ فِی عاقِبَهِ اَمرِهِ؛
آیا از من نمی پرسید که از چه می خندم؟ عرض کردند: چرا ای رسول خدا؟ حضرت فرمودند: از انسان مسلمان در شگفتم که هر چه خدای عزوجل برای او حکم مقدر کند سرانجامش برای او خوب است.(2)

امام باقر علیه السلام می فرمودند:
فِی قَضاءِ اللهِ کُلُّ خَیرٍ لِلمومِنین؛
در قضای خداوند هر گونه خیری برای مومن نهفته است.(3)

یعنی اگر مصیبت باشد خیر است اگر شادی و شادکامی باشد نیز خیر است.

شرح ابن میثم
پرسش از حقیقت قدر و چگونگى انجام کارها بر طبق آن است، و این مسأله از جمله مسائل علم الهى است، و جاى اشتباه بزرگ بین حکما و متکلّمین است، و ما آنچه درست بود پیش از این، در این باره توضیح دادیم، و به خاطر دشوارى مطلب، فرو رفتن در آن، جاى گمراهى و سرگردانى در دریاى بى کران است، و از این رو امام علیه‌ السلام از فرو رفتن در آن به وسیله سه قیاس مضمر منع کرده است:

1- راهى است تاریک، کبراى مقدّر چنین است: و پیمودن راههاى تاریک روا نیست و نتیجه مى گیرد: آن را نپیمایید. کلمه: المظلم را براى چنان راهى از آن جهت استعاره آورده است که در آن شبهات زیادى وجود دارد که باعث گم کردن راه مى شود.

2- دریائى ژرف است. کلمه: البحر را با صفت عمیق براى قدر استعاره آورده است که اندیشه ها در آن غرق شده اند، و کبراى مقدّر آن چنین است: وارد شدن به دریاهاى ژرف روا نیست، و نتیجه مى گیرد: پس وارد آن نشوید.

3- آن راز نهفته خداست. یعنى راز الهى است که خداوند دوست داشته مخفى بدارد و از فرورفتن در آن منع کرده است، کبراى مقدّر آن چنین است: و هر چه این طور باشد، به زحمت فرو رفتن در آن و گشودن آن روا نیست. و از این عبارت استفاده مى شود که هر مشکلى از مشکلات علمى جز براى اولیا و دانشمندان برجسته قابل کشف نیست و از اسرار الهى است.(34)

پی‌نوشت‌ها:
1- سوره نساء، آیه 79
2- امالی صدوق، ص 439
3- التمحیص، ص 58
4- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 658 و 659

منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.