روش برخورد با دنیا از دیدگاه امام علی علیه السلام
امام علی علیه السلام فرمودند:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَتَاعُ الدُّنْیَا حُطَامٌ مُوبِئٌ فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاة قُلْعَتُهَا أَحْظَى مِنْ طُمَأْنِینَتِهَا وَ بُلْغَتُهَا أَزْکَى مِنْ ثَرْوَتِهَا حُکِمَ عَلَى مُکْثِریها بِالْفَاقَةِ وَ أُعِینَ مَنْ غَنِیَ عَنْهَا بِالرَّاحَةِ وَ مَنْ رَاقَهُ زِبْرِجُهَا أَعْقَبَتْ نَاظِرِیهِ کَمَهاً وَ مَنِ اسْتَشْعَرَ الشَّعَفَ بِهَا مَلَأَتْ ضَمِیرَهُ أَشْجَاناً لَهُنَّ رَقْصٌ عَلَى سُوَیْدَاءِ قَلْبِهِ هَمٌّ یَشْغَلُهُ وَ هَمٌّ یَحْزُنُهُ کَذَلِکَ حَتَّى یُؤْخَذَ بِکَظَمِهِ فَیُلْقَى بِالْفَضَاءِ مُنْقَطِعاً أَبْهَرَاهُ هَیِّناً عَلَى اللَّهِ فَنَاؤُهُ وَ عَلَى الْإِخْوَانِ إِلْقَاؤُهُ وَ إِنَّمَا یَنْظُرُ الْمُؤْمِنُ إِلَى الدُّنْیَا بِعَیْنِ الِاعْتِبَارِ وَ یَقْتَاتُ مِنْهَا بِبَطْنِ الِاضْطِرَارِ وَ یَسْمَعُ فِیهَا بِأُذُنِ الْمَقْتِ وَ الْإِبْغَاضِ إِنْ قِیلَ أَثْرَى قِیلَ أَکْدَى وَ إِنْ فُرِحَ لَهُ بِالْبَقَاءِ حُزِنَ لَهُ بِالْفَنَاءِ هَذَا وَ لَمْ یَأْتِهِمْ یَوْمٌ فِیهِ یُبْلِسُونَ.
ای مردم کالای دنیا حرام چون برگ های خشکیده و باخیز است پس از چراگاه آن دوری کنید که دل کندن از آن لذت بخشتر از اطمینان داشتن به آن است و به قدر ضرورت از دنیا برداشتن بهتر از جمع آوری سرمایه فراوان است آن کسی که از دنیا زیاد برداشت به فقر محکوم است و آن کس که خود را از آن بی نیاز انگاشت در آسایش است و آن کس که زیور دنیا دیدگانش راخیره سازد دچار کوردلی گردد و آن کس که به دنیای حرام عشق ورزید درونش پر از اندوه شد غم و اندوه ها در خانه دلش رقصان گشت که از سویی سرگرمش سازند و از سویی دیگر رهایش نمایند تا آنجا که گلویش را گرفته در گوشه ای بمیرد رگ های حیاط او قطع شده و نابود ساختن او بر خدا آسان و به گور انداختن او به دست دوستان است اما مومن با چشم عبرت به دنیا می نگرد واز دنیا به اندازه ضرورت برمیدارد و سخن دنیا را از روی دشمنی می شنود چرا که تا گویند سرمایه دار شد گویند تهیدست گردید و تا در زندگی شاد می شوند با فرا رسیدن مرگ غمگین می گردد و این اندوه چیزی نیست که روز پریشانی و نومیدی هنوز نیامده است.
نهج البلاغه: حکمت 359
شرح حدیث:
دنیاشناسی در مکتب امیرالمومنین علیه السلام آن قدر عمیق و دقیق است که اگر کسی به متن گفتارهای آن امام بزرگوار در سراسر نهج البلاغه و دیگر کتاب هایی که از آن حضرت روایاتی درباره دنیا از منظر ایشان نقل شده دقت کند هیچ گاه فریب دنیا را نمی خورد و هماره زندگی آرام توام با رشد و تعالی خواهد داشت.
در این حکمت نیز امام علیه السلام روش برخورد با دنیا را بسیار زیبا ترسیم فرموده که اگر کسی همین یک گفتار را تابلوی زندگی خویش قرار دهد در مسئله دنیا گرفتار اشتباه و لغزش نخواهد شد. در ابتدا دنیا را به برگ های خشکیده و باخیز تبیین می فرماید تا مردم از خطر نزدیک شدن به آن باخبر شوند و بدانند دوری کردن از آن به نفع آنهاست و اگر می خواهند لذت زندگی را ببرند باید از آن دل بکنند. چرا که دلبستگان دنیا دلبستگی ایشان تمامی ندارد و بالاخره روزی فرا می رسد با حسرت و اندوه از آن جدا می شوند.
امام علیه السلام به بحث کفاف اشاره می فرمایند که اگر انسان ها به قدر ضرورت از دنیا برداشت کنند بهتر از سرمایه دار شدن است. به قول معروف هر که بامش بیش برفش بیشتر. آدم های ثروتمند و آنهایی که بیش از ضرورت زندگی جمع می کنند غم و غصه و نگرانی بیشتر دارند که مبادا کسی آنها را فریب دهد و مالشان را به چپاول ببرد و یا اشخاصی طمع کنند برای به چنگ آوردن اموالشان حتی اجن آنها و خانواده هایشان را به خطر اندازند چنان که نمونه هایش را در تمام ادوار زندگی مشاهده کرده ایم.
امام علیه السلام آسایش را در بی نیازی از دنیا می داند و خیره شدن به زرق و برق دنیا کوردلی می آورد. تجربه ثابت کرده آنهایی که تمام همت خود را به زیور دنیا گماشته اند دل مرده اند و حاضر نیستند حتی یکبار پای موعظه صاحب نفسی بنشینند و زنگار را از دل خود برطرف نمایند.
آن حضرت فرمودند آن کس که به دنیای حرام عشق ورزید درونش پر از اندوه شد و غم و اندوه ها در خانه دلش رقصان گشت که از سویی سرگرمش سازند و از سویی دیگر رهایش نمایند تا آنجا که گلویش را گرفته در گوشه ای بمیرد رگ های حیات او قطع شده و نابود ساختن او بر خدا آسان و به گور انداختن او به دست دوستان است. آغاز و انجام عشق ورزان به حرام دنیا عجیب است و چقدر عبرت انگیز اما کو چشم بینا و گوش شنوا.
از آنچه امام علیه السلام وضعشان را بیان کرد چقدر سراغ داریم که به گور انداختنشان هم شگفت انگیز است. پایان کارشان هم احترام ندارد یعنی یک تشییع هم از جنازه آنان نمی شود مکرر اتفاق افتاده که ماشینی مخصوص به درب خانه چندین میلیاردی این گونه افراد وصل شده و جنازه بیچاره دنیاپرست و آنکه اموالش را از طریق حرام جمع کرده به داخل ماشین م یگذارند حتی یک لااله الا الله هم گفته نمی شود و در نهایت غربت و فلاکت فرزندان او را به گورستان می برند و داخل خاک می گذارند و اگر تشریفاتی هم بعدا انجام گیرد فقط برای زنده هاست.
امام علیه السلام می فرمایند اما مومن با چشم عبرت به دنیا می نگرد و کفاف را از یاد نمی برد و آوازه دنیا را از روی دشمنی می شنود چون به هیچ چیز دنیا اعتباری نیست.
اعتبار فقط به عمل صالح است و فهمیدن این حقیقت که آمدنمان در این دنیا برای چه بود و به کجا می رویم آخر و اینجا وطن ما نیست بلکه پل عبور است و منطقی نیست که مردم برای عبور از یک پل از راه حرام کسب معیشت کنند و فکر کنند در این دنیا جاویدند.
شرح ابن میثم
در این بخش از سخنان امام علیه السلام دو فایده است: یکى آن که امام به وسیله چند چیز از دنیا بر حذر داشته است:
1- کالاى دنیا گیاهى خشک و وباآور، یعنى کشنده است، کلمه: «حطام» را براى کالاى دنیا- به دلیل زودگذر بودن و بى فایده بودنش- استعاره آورده است، همان طورى که خداى متعال فرموده است: إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ«» و وباآور بودنش، مستلزم آن است که اندوختن و توجه به گرد آوردن آن، باعث هلاکت اخروى شود، و از این رو امام دستور به دور شدن از آن یعنى از چریدن و یا محل چراندن (دنیا) فرموده است.
2- رفتن و کوچ کردن از آنجا مفیدتر از ماندن است، به دلیل این که لازمه دل بستن و آرامش در آن، شقاوت و بدبختى در آخرت است.
3- اکتفا کردن بر اندک خوراکى از زندگى دنیا، پاکیزه تر از دارایى است، از آن رو که مالدارى در دنیا باعث بدبختى در آخرت است. پس اکتفا کردن به مقدار ضرورت پاکتر و سالمتر است تا گرفتاریهاى آن.
4- براى آن که در دنیا دارایى زیاد جمع کند، تنگدستى مقرّر شده است- امّا در دنیا چنین است، زیرا هر زیادتى در دنیا نیاز به دیگرى را مى طلبد، از این رو است که بیشترین نیاز را در دنیا سلاطین دارند و بعد از آنها پایین تر از ایشان با اختلاف درجه مالدارى در دنیا، و اما در آخرت، بیچاره است، چون کسى که در دنیا دارایى زیادى داشته به جاى صفات نیک و فضایل، سرگرم به مال و دارایى بوده است.
5- و هر که با زهد و کناره گیرى از دنیا، بى نیازى از آن پیدا کند، از طرف خداوند به آسایشش کمک شده است.
6- براستى کسى را که زینت دنیا به خود جلب کرده و در نتیجه دلباخته دنیا شده، دنیا او را نسبت به عالم بعد یعنى احوال آخرت کور مادرزاد نموده است.
کلمه: کمه (کور مادر زاد) را براى نابینایى عقلى و عدم بصیرت نسبت به عبرت گرفتن از دنیا استعاره آورده است، زیرا این حالت از کورى چشم بدتر است، همان طورى که خداى متعال فرموده است: أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ«»
7- و هر که دوستى دنیا را پیشه کند، قلبش، پر از غم و اندوه و پریشانى گردد، به خاطر آن چیزهایى که نتوانسته به دست آورد، و یا از دستش رفته است.
کلمه رقص (زیر و رو شدن) را براى پشت سرهم آمدن غمها و پریشانیها و نگرانیها تا آنجا که قلبش را فرا گیرد، استعاره آورده است، و این کنایه است از مردن، و در بیابان انداختن کنایه است از دفن کردن او. و کلمات: منقطعا و هیّنا حال مى باشند.
فایده دوّم- آن است که امام علیه السلام ویژگی هاى مؤمن را در ارتباط با دنیا بیان کرده است:
1- مؤمن به چشم عبرت به دنیا مى نگرد تا از آن پند گیرد، و این همان هدفى است که براى آن آفریده شده است.
2- و از دنیا به اندازه قوت لازم و ضرورت بسنده مى کند، کنایه از این که جز به مقدار حاجت و ضرورت از خوردنیهاى دنیا نمى خورد.
3- با گوش خشم و دشمنى مى شنود، کنایه از دشمنى با دنیاست که به مدح دنیا گوش فرا نمى دهد بلکه عیبهاى او را مى شنود.
مقصود از جمله ان قیل اثرى... الفناء آن است که انسان در دنیا ناکام و تیره روز است با این که چیزدار است چون به دنبال آن تنگدستى و بى چیزى است، و اگر به هستى دوستى، دلخوش است، اندوهى به دنبال دارد. و این مطلب در وصف حالت انسان در دنیا مربوط به فایده أوّل و مکمّل است و صفت مؤمن در اینجا معترضه است.
و عبارت: هذا و لم یأتهم یعنى: این گرفتارى [در دنیا] براى آنها است با این که هنوز روز قیامت نیامده روزى که از سختى عذابش آنان از رحمت خدا ناامید مى گردند.(1)
پینوشت:
1- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 713 - 716
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.
در این حکمت نیز امام علیه السلام روش برخورد با دنیا را بسیار زیبا ترسیم فرموده که اگر کسی همین یک گفتار را تابلوی زندگی خویش قرار دهد در مسئله دنیا گرفتار اشتباه و لغزش نخواهد شد. در ابتدا دنیا را به برگ های خشکیده و باخیز تبیین می فرماید تا مردم از خطر نزدیک شدن به آن باخبر شوند و بدانند دوری کردن از آن به نفع آنهاست و اگر می خواهند لذت زندگی را ببرند باید از آن دل بکنند. چرا که دلبستگان دنیا دلبستگی ایشان تمامی ندارد و بالاخره روزی فرا می رسد با حسرت و اندوه از آن جدا می شوند.
امام علیه السلام به بحث کفاف اشاره می فرمایند که اگر انسان ها به قدر ضرورت از دنیا برداشت کنند بهتر از سرمایه دار شدن است. به قول معروف هر که بامش بیش برفش بیشتر. آدم های ثروتمند و آنهایی که بیش از ضرورت زندگی جمع می کنند غم و غصه و نگرانی بیشتر دارند که مبادا کسی آنها را فریب دهد و مالشان را به چپاول ببرد و یا اشخاصی طمع کنند برای به چنگ آوردن اموالشان حتی اجن آنها و خانواده هایشان را به خطر اندازند چنان که نمونه هایش را در تمام ادوار زندگی مشاهده کرده ایم.
امام علیه السلام آسایش را در بی نیازی از دنیا می داند و خیره شدن به زرق و برق دنیا کوردلی می آورد. تجربه ثابت کرده آنهایی که تمام همت خود را به زیور دنیا گماشته اند دل مرده اند و حاضر نیستند حتی یکبار پای موعظه صاحب نفسی بنشینند و زنگار را از دل خود برطرف نمایند.
آن حضرت فرمودند آن کس که به دنیای حرام عشق ورزید درونش پر از اندوه شد و غم و اندوه ها در خانه دلش رقصان گشت که از سویی سرگرمش سازند و از سویی دیگر رهایش نمایند تا آنجا که گلویش را گرفته در گوشه ای بمیرد رگ های حیات او قطع شده و نابود ساختن او بر خدا آسان و به گور انداختن او به دست دوستان است. آغاز و انجام عشق ورزان به حرام دنیا عجیب است و چقدر عبرت انگیز اما کو چشم بینا و گوش شنوا.
از آنچه امام علیه السلام وضعشان را بیان کرد چقدر سراغ داریم که به گور انداختنشان هم شگفت انگیز است. پایان کارشان هم احترام ندارد یعنی یک تشییع هم از جنازه آنان نمی شود مکرر اتفاق افتاده که ماشینی مخصوص به درب خانه چندین میلیاردی این گونه افراد وصل شده و جنازه بیچاره دنیاپرست و آنکه اموالش را از طریق حرام جمع کرده به داخل ماشین م یگذارند حتی یک لااله الا الله هم گفته نمی شود و در نهایت غربت و فلاکت فرزندان او را به گورستان می برند و داخل خاک می گذارند و اگر تشریفاتی هم بعدا انجام گیرد فقط برای زنده هاست.
امام علیه السلام می فرمایند اما مومن با چشم عبرت به دنیا می نگرد و کفاف را از یاد نمی برد و آوازه دنیا را از روی دشمنی می شنود چون به هیچ چیز دنیا اعتباری نیست.
اعتبار فقط به عمل صالح است و فهمیدن این حقیقت که آمدنمان در این دنیا برای چه بود و به کجا می رویم آخر و اینجا وطن ما نیست بلکه پل عبور است و منطقی نیست که مردم برای عبور از یک پل از راه حرام کسب معیشت کنند و فکر کنند در این دنیا جاویدند.
شرح ابن میثم
در این بخش از سخنان امام علیه السلام دو فایده است: یکى آن که امام به وسیله چند چیز از دنیا بر حذر داشته است:
1- کالاى دنیا گیاهى خشک و وباآور، یعنى کشنده است، کلمه: «حطام» را براى کالاى دنیا- به دلیل زودگذر بودن و بى فایده بودنش- استعاره آورده است، همان طورى که خداى متعال فرموده است: إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ«» و وباآور بودنش، مستلزم آن است که اندوختن و توجه به گرد آوردن آن، باعث هلاکت اخروى شود، و از این رو امام دستور به دور شدن از آن یعنى از چریدن و یا محل چراندن (دنیا) فرموده است.
2- رفتن و کوچ کردن از آنجا مفیدتر از ماندن است، به دلیل این که لازمه دل بستن و آرامش در آن، شقاوت و بدبختى در آخرت است.
3- اکتفا کردن بر اندک خوراکى از زندگى دنیا، پاکیزه تر از دارایى است، از آن رو که مالدارى در دنیا باعث بدبختى در آخرت است. پس اکتفا کردن به مقدار ضرورت پاکتر و سالمتر است تا گرفتاریهاى آن.
4- براى آن که در دنیا دارایى زیاد جمع کند، تنگدستى مقرّر شده است- امّا در دنیا چنین است، زیرا هر زیادتى در دنیا نیاز به دیگرى را مى طلبد، از این رو است که بیشترین نیاز را در دنیا سلاطین دارند و بعد از آنها پایین تر از ایشان با اختلاف درجه مالدارى در دنیا، و اما در آخرت، بیچاره است، چون کسى که در دنیا دارایى زیادى داشته به جاى صفات نیک و فضایل، سرگرم به مال و دارایى بوده است.
5- و هر که با زهد و کناره گیرى از دنیا، بى نیازى از آن پیدا کند، از طرف خداوند به آسایشش کمک شده است.
6- براستى کسى را که زینت دنیا به خود جلب کرده و در نتیجه دلباخته دنیا شده، دنیا او را نسبت به عالم بعد یعنى احوال آخرت کور مادرزاد نموده است.
کلمه: کمه (کور مادر زاد) را براى نابینایى عقلى و عدم بصیرت نسبت به عبرت گرفتن از دنیا استعاره آورده است، زیرا این حالت از کورى چشم بدتر است، همان طورى که خداى متعال فرموده است: أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ«»
7- و هر که دوستى دنیا را پیشه کند، قلبش، پر از غم و اندوه و پریشانى گردد، به خاطر آن چیزهایى که نتوانسته به دست آورد، و یا از دستش رفته است.
کلمه رقص (زیر و رو شدن) را براى پشت سرهم آمدن غمها و پریشانیها و نگرانیها تا آنجا که قلبش را فرا گیرد، استعاره آورده است، و این کنایه است از مردن، و در بیابان انداختن کنایه است از دفن کردن او. و کلمات: منقطعا و هیّنا حال مى باشند.
فایده دوّم- آن است که امام علیه السلام ویژگی هاى مؤمن را در ارتباط با دنیا بیان کرده است:
1- مؤمن به چشم عبرت به دنیا مى نگرد تا از آن پند گیرد، و این همان هدفى است که براى آن آفریده شده است.
2- و از دنیا به اندازه قوت لازم و ضرورت بسنده مى کند، کنایه از این که جز به مقدار حاجت و ضرورت از خوردنیهاى دنیا نمى خورد.
3- با گوش خشم و دشمنى مى شنود، کنایه از دشمنى با دنیاست که به مدح دنیا گوش فرا نمى دهد بلکه عیبهاى او را مى شنود.
مقصود از جمله ان قیل اثرى... الفناء آن است که انسان در دنیا ناکام و تیره روز است با این که چیزدار است چون به دنبال آن تنگدستى و بى چیزى است، و اگر به هستى دوستى، دلخوش است، اندوهى به دنبال دارد. و این مطلب در وصف حالت انسان در دنیا مربوط به فایده أوّل و مکمّل است و صفت مؤمن در اینجا معترضه است.
و عبارت: هذا و لم یأتهم یعنى: این گرفتارى [در دنیا] براى آنها است با این که هنوز روز قیامت نیامده روزى که از سختى عذابش آنان از رحمت خدا ناامید مى گردند.(1)
پینوشت:
1- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 713 - 716
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.
احادیث مرتبط
تازه های احادیث
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}