امام علی علیه‌ السلام فرمودند:
مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِیفَةٌ لَا یَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا یَدْفَعُ حَتْفَهُ.

فرزند آدم را چه به فخرفروشی در حالی که اولش نطفه و آخر کارش مردار است نه قادر به روزی رساندن به خویش و نه توانمند به دفع مرگ از خود است.
نهج البلاغه: حکمت 445
شرح حدیث:
امام علیه السلام هم زشتی کبر به فخرفروشی را بیان می کند و هم راه علاج آن را چون وقتی کسی فکر کرد که ابتدا و انتهایش چقدر پست و بی ارزش است و تمام وجودش را ضعف و نقصان گرفته به این نتیجه می رسند که عددی نیست تا تکبر ورزد.

یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
بلندی از آن یافت کو پست شد
در نیستی کوفت تا هست شد

مشکل متکبر آن است که به وضع حقیرانه خود نمی اندیشد بنابراین خود را بزرگ و دیگران را حقیر می بیند.

انسان اولش نطفه است یعنی نجس است و اگر از ناحیه زن و مرد سنگ اول ساختمان وجودش شکل بگیرد شخص جنب باید غسل جنابت کند و تمام بدنش را بشوید تا از خروج نطفه ای که از او خارج شده پاکیزه گردد. وقتی همه که می میرد و روح از بدنش خارج می گردد اگر دست انسان بدنش را لمس کند باید اضافه بر آنکه دستش را آب بکشد تمام بدنش را بشوید و غسل مس میت کند پس چه جای تکبر؟ ممکن است بعضی بگویند قدرت و سلطنت لازمه اش فخرفروشی است. اتفاقا چیزی که مستکبران را پایین می کشد همین روحیه استکباری است.

امام علیه السلام در یکی از خطبه هایشان فرمودند:
وَ اِنَّ مِن اَسخَفِ حالاتِ الوُلاهِ عِندَ صالحِ النّاس اَن یُظَنَّ بِهِم حُبُّ الفَخرِ وَ یُوضَعَ اَمرُهُم عَلی اکِبر(1)
از پست ترین حالات زمامداران در نزد مردمان درستکار این است که گمان رود آنان شیفته خودستایی گشته اند و کردارشان به تکبر تعبیر شود و یا اگر گفته شود لازمه علم و عالم شدن فخر فروشی است قرآن می فرماید:
وَمِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلَی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلَا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئًا(2)
و از شما کسی باشد که به پست ترین دوران عمر رسد تا پس از دانستن چیزی نداند.

یعنی همه دانش خود را از یاد ببرد و به آنهایی ثروت را با کبر قرین می دانند باید گفت چه کسی در این عالم با ثروتش جاودانه بوده اگر ده ها سند املاک بنام یک فرد باشد بهترین امکانات مادی و تجملاتی را در اختیار داشته باشد به محض مردن همه را باید بگذارد و برود پس چه جای فخرفروشی به وسیله ثروت و مال دنیا است. انسانی که طبق فرمایش امام علیه السلام قادر به روزی رساندن به خویش نیست این خداوند است که باید اراده کند به او روزی برسد و نیز قادر نیست جلوی مرگ خود را بگیرد همین که اجل حتمی او فرا برسد تمام دنیا هم جمع شوند نمی توانند مانع مرگ او شوند.

پی‌نوشت‌ها:
1- نهج البلاغه، خطبه 216
2- سوره حج، آیه 5

منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.