امام باقر علیه‌ السلام فرمودند:
لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ قَالَ لَهُ: أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ، ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ: وَعِزَّتِی وَجَلالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحْسَنَ مِنْکَ إِیَّاکَ آمُرُ وَإِیَّاکَ أَنْهَى وَإِیَّاکَ أُثِیبُ وَإِیَّاکَ أُعَاقِبُ؛

هنگامى که خداوند عقل را آفرید به آن فرمود: «بیا، آمد» سپس گفت: «برو، عقل بازگشت» سپس فرمود: «به عزّت و جلالم سوگند مى خورم! که هیچ مخلوقى بهتر از تو نیافریدم (زیرا) مخاطب اوامر و نواهى من تو هستى، و بر اساس عملکرد تو ثواب یا عقاب مى دهم.»
اصول کافى، ج 1، ص 26، کتاب العقل و الجهل، ح 26.
شرح حدیث:
در این روایت پرمعنا، نکات فراوانى نهفته است که به برخى از آن ها اشاره مى شود:

1. حقیقت عقل
ما هرچیزى را با عقل درک مى کنیم، اما در فهم حقیقت عقل حیرانیم. راستى جایگاه عقل کجاست؟ داخل سلول هاى مغز؟ درست است که اگر سلول هاى مغز از کار بیفتد بخشى از ادراکات انسان از دست مى رود، امّا عقل در سلول هاى مغز نیست. دلایل متعدّدى براى این مدعا وجود دارد؛ ازجمله این که «انسان مى تواند چشمش را ببندد سپس خویشتن را در طبیعت وسیع و گسترده اى تصوّر کند که کوه هاى آن سر به فلک کشیده، درختان سبز و تنومند، تمام کوه ها را پوشانده است و نهرهاى بزرگ آبشارمانند از قلّه کوه ها بر دامنه آن ها سرازیر است» راستى نقشه این تصویر بزرگ و وسیع در کجاى سلّول هاى مغز است؟

اگر سلول هاى مغز را در آزمایشگاه هاى مدرن و پیشرفته ومجهز آزمایش کنند، آیا اثرى از آن تصویر خواهند یافت؟ اگر با دوربین هاى فوق مدرن از سلول هاى مغز عکس بردارى کنند، آیا آن تصویر و تصاویر مشابه را خواهند یافت؟

علاوه بر این، تصویر آنچه در خارج است با حجم کوچک مغز انسان قابل مقایسه نیست.
نتیجه این که مغز ابزارى است براى عقل؛ امّا جایگاه عقل نیست و ماوراء مغز همان روح مجرّد است، که صحنه تمام این فعالیت هاى فکرى است، لذا وقتى گفته مى شود: «خداوند عقل را آفرید» منظور آفرینش روح است. البته عقل بخشى ازروح است، بخش دیگر روح، حافظه و بخش دیگر آن، نفس است.

2. عقل مختار است
از این که عقل مطابق اوامر و نواهى پروردگار عمل مى کند، معلوم مى شود که خداوند علاوه بر آفرینش عقل به آن اختیار هم داده است. بنابراین، عقل مجبور نیست بلکه مختار است، مى تواند اطاعت کند، همان گونه که مى تواند اطاعت نکند. ضمنآ منظور از اطاعت در اینجا، اطاعت تکوینى نیست زیرا اطاعت تکوینى اختصاص به عقل ندارد، بلکه منظور اطاعت تشریعى است، لذا فرمود: «مخلوقى بالاتر از تو وجود ندارد، و معیار ثواب و عقاب تویى» لذا انسان عاقل باید قدر این گوهر گران بها و بى بدیل را بداند و از آن به بهترین وجه ممکن استفاده کند.

3. دشمنان عقل
این عقل با این مقام رفیع و عظیم، دشمنان فراوانى دارد که اگر بر آن مسلّط شوند، ارزش خود را از دست خواهد داد. به برخى از دشمنان عقل توجّه کنید:

الف) هوى و هوس
اگر انسان پیرو هوى و هوس شود، هوى و هوس بسان پرده اى ضخیم عمل مى کند و مانع نورافشانى نورافکن عقل مى شود و هرچه پرده هوى و هوس ضخیم تر باشد قدرت نورافشانى کمتر مى شود.

لذا امام على (علیه السلام) پیروى از هواى نفس و شهوات را نابودگر عقل معرّفى مى فرماید: (ذَهَابُ الْعَقْلِ بَیْنَ الْهَوَى وَالشَّهْوَةِ).{1}

ب) تعصّبات کورکورانه
این نوع تعصّبات نیز عقل را از کار مى اندازد، تعصّباتى که بدون تفکر و تعقّل و کورکورانه است. همان چیزى که دشمن عقل عدّه اى از وهابى ها و طرفداران القاعده شده و آنها را وادار مى کند که با مقدارى موادّ منفجره در میان جمعیتى از مردان و زنان و کودکان بى گناه قرار گیرند و آنها را مظلومانه به قتل برسانند، تا به زعم خودشان با قتل و خون ریزى راهى بهشت گردند!

ج) تکبّر و خودبرتربینى
شیطان هم عقل داشت، اما کبر و غرور و فخرفروشى، عقلش را از کار انداخت و متأسفانه همچنان گرفتار این دشمن عقل است ودر وادى جهل گام بر مى دارد.{2}

د) تقلیدهاى کورکورانه
در هر جامعه اى آدم هاى جاهل و کم اطلاعى هستند که چشم و گوش بسته عمل مى کنند. مثلا چون آبا و اجدادشان براى گاو احترام قائل بوده اند آنان نیز احترام فوق العاده اى به گاو مى گذارند! اگر در وسط خیابان بخوابد او را بلند نمى کنند، حتّى اگر ترافیک عظیمى ایجاد کند و مردم را ساعت ها معطّل سازد.{3}

ه ) خرافات
یکى دیگر از دشمنان عقل خرافات است. خرافات مسایل غیر منطقى و غیر عقلى برخاسته از خیالات و اوهام است که عوامل زیادى دارد ازجمله:
ـ جهل و نادانى: هرچه در یک جامعه جهل و نادانى بیشتر باشد خرافات رواج بیشترى خواهد داشت و هرچه مردم جاهل تر باشند بازار خرافات داغ تر است.
ـ فعّالیّت دشمنان: دشمن قصد دارد (مثلا) عزادارى امام حسین (علیه السلام) را که باعث استحکام اسلام و مذهب تشیّع شده بى ارزش کند، بدین منظور مشتى از خرافات را با عزادارى ها مخلوط مى کند تا ارزش عزادارى نزد عاقلان کاسته شود، لذا نباید اجازه داد کوچک ترین خرافه اى وارد عزادارى ها شود.

ـ سوء استفاده هاى مالى: عدّه اى از سوء استفاده چیان، نان خرافه پرستى مردم را مى خورند. این گونه افراد براى این که همواره جیبشان پر از پول باشد، خرافات را در جامعه ترویج مى دهند.

یکى از خرافه ها مراسم چهارشنبه سورى است که هیچ توجیه معقول و منطقى ندارد و ضایعات و خسارات فراوانى همچون کشته شدن، سقط جنین، قطع دست و پا، از دست دادن بینایى، ایجاد رعب و وحشت، اتلاف اموال و مانند آن به دنبال دارد.

پی‌نوشت‌ها:
1. میزان الحکمه، ج 6، ص 133، باب 2772، ح 16383.
2. امام باقر (علیه السلام) در این زمینه مى فرماید: «ما دَخَلَ قَلْبَ امْرِئٍ شَیءٌ مِنَ الْکِبْرِ اِلّا نَقَصَمِنْ عَقْلِهِ؛ هر مقدار که تکبّر وارد جان انسانى شود همان مقدار از عقلش کاسته مى شود». (میزان الحکمه، ج 6، ص 133، باب 2772، ح 13690).
3. امام على (علیه السلام) مصاحبت با انسان جاهل را باعث نقصان عقل مى شمارد: «مَنْ صَحِبَ جاهِلا نَقَصَ مِنْ عَقْلِه» (میزان الحکمه، ج 6، ص 133، باب 2772، ح 13687).

منبع: نخستین آفریده خدا، آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم، 1394.