امام صادق علیه‌ السلام به نقل از امام على علیه السلام فرمودند:
إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ دَلِیلٌ عَلَى ضَعْفِ عَقْلِه؛

خودپسندى، نشانه کم عقلى انسان است.
اصول کافى، ج 1، ص 27، کتاب العقل و الجهل، ح 31.
شرح حدیث:
حبّ ذات
یکى از غرایز انسان حبّ ذات است. انسان به حکم غریزه و به صورت فطرى به خود علاقه دارد و این غریزه همچون سایر غرایز در سرنوشت انسان مؤثّر است. اگر حبّ ذات نباشد انسان به دنبال تحصیل علم نمى رود و به عبادت و پرستش خداوند نمى پردازد و در یک جمله، به ترقّى هاى مادّى و معنوى دست نمى یابد. ولى این غریزه همانند سایر غرایز، اگر از حدّ اعتدال خارج شود آثار و پیامدهاى منفى به دنبال خواهد داشت.

بنابراین، نه افراط در غرایز صحیح است و نه تفریط، بلکه راه صحیح، اعتدال است، لذا حضرت على (علیه السلام) افراط و تفریط را علامت انسان جاهل شمرده است (لاَ تَرَى آلْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً).{1}

خودپسندى
یکى از آثار منفى افراط در حبّ ذات، «خودپسندى» است. «خودبرتربینى»، «خودبزرگ بینى» و «خودخواهى» نیز از دیگر آثار منفى افراط در حبّ ذات است.

این چهار صفت زشت هرچند شبیه یکدیگرند، امّا تفاوت هایى دارند.

«خودبرتربینى» خود را بالاتر دیدن از دیگران است، در حالى که پایین تر از آنهاست. چنین انسانى «کمِ» خود را زیاد و «زیادِ» دیگران را کم مى بیند.

«خودبزرگ بینى» یعنى بدون توجّه به دیگران خود را بزرگ تر از آنچه هست مى بیند.
دیگران را تحقیر نمى کند و زیاد آنها را کم نمى بیند، امّا کم خود را زیاد مى پندارد. چنین انسانى با مطالعه چند کتاب خود را علّامه دهر تصوّر مى کند و با خواندن چند نماز شب، خویشتن را عابدترین مردم روزگار مى پندارد.

اما «خودخواهى» به معناى انحصارطلبى است، همه چیز را براى خود مى خواهد، و بالاخره «خودپسندى» آن است که از خودش خوشش مى آید، چنین انسانى عیوب خود را نمى بیند، کم را زیاد مى بیند و تکاملش متوقّف مى شود؛ بلکه گاه عقب گرد مى کند.

ارتباط خودپسندى و ضعف عقل
سؤال: طبق روایت موردبحث، حضرت على (علیه السلام) خودپسندى را نشانه ضعف عقل شمرده است؛ چه رابطه اى بین این دووجود دارد؟

جواب: عالمى که براثر علم زیاد مبتلا به خودپسندى شده، درحقیقت از امانتى که خداوند به وى داده و ممکن است با کوچک ترین حادثه اى از بین برود غافل شده است.

او فکر نمى کند که با یک تصادف کوچک یا زمین خوردن ساده، ممکن است ضربه مغزى شود و تمام حافظه اش را از دست بدهد وحتّى نام خود را از یاد ببرد! آیا انسان عاقل به چنین علم و دانشى که در معرض چنین خطرات مهمّى است، مغرور مى شود؟ آیا این غرور و خودپسندى نشانه ضعف عقل نیست؟

ثروتمندى که مست باده ثروت خویش است و توجّهى به حقوق شرعیه و نیازهاى نیازمندان ندارد، از حوادث روزگار و دگرگونى هاى ناگهانى آن درس عبرت نگرفته است.

قارون، مست مال و ثروت
هنگامى که به قارون گفتند: «و در آنچه به تو داده سراى آخرت را بطلب؛ و بهره ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان گونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن.»{2} قارون مغرور خودپسند گفت: «این ثروت را به وسیله دانشى که نزد من است به دست آورده ام!»{3} و در حقیقت منکر عنایات خداوند شد.

قارون آن قدر ثروت داشت که کلید گاوصندوق ها و گنج هایش را یک گروه زورمند نمى توانستند حمل ونقل کنند{4}، اما تمام ثروت و دارایى قارون با خودش در یک لحظه به فرمان خداوند در زمین فرو رفت{5} و هیچ اثرى از آن باقى نماند.

آیا انسان عاقل به چنین مال و ثروتى که هیچ تضمینى براى بقا و دوام آن وجود ندارد دل خوش کرده، درمقابل خداوند صف آرایى مى کند؟

بى وفایى دنیا
دنیا و تمام نعمت هاى دنیوى نه تنها به دنیاپرستان، بلکه به اولیاى خدا و خوبان نیز وفا نمى کند. حضرت سلیمان (علیه السلام) که جنّ وانس و حتّى باد به فرمان او بودند{6} و زبان حیوانات را نیز مى دانست{7} و حکومتى به او داده شده بود که همانند آن نبوده و نخواهد آمد{8}، مرگش توسّط تعدادى موریانه برملا شد! آن حضرت در بالاى کاخ بر عصایش تکیه زده، نظاره گر عملکرد مأموران حکومتى بود، که عمرش به پایان رسید. خداوند حتّى به وى اجازه نشستن نداد و در حال ایستاده جانش را ستاند.

موریانه ها مشغول خوردن عصاى او شدند تا بالاخره عصایش شکست و سلیمان (علیه السلام) بر زمین افتاد{9} و اطرافیان متوجه مرگ آن حضرت شدند.

علم و قدرت و ثروتى که این قدر بى اعتبار است چگونه مایه غرور و خودپسندى مى شود؟ آیا کسانى که به دلیل بهره مندى از این نعمت هاى خدادادى زوال پذیر که هر لحظه در خطر نابودى وفناست، به خود مغرور مى شوند ضعیف العقل نیستند؟ خودپسندى ـ هر عاملى که داشته باشد ـ نشانه کم عقلى است.{10}

پی‌نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه، ج 3، ص 244، حکمت 70.
2. قصص، آیه 77.
3. قصص، آیه 78.
4. قصص، آیه 76.
5. قصص، آیه 81.
6. سبأ، آیه 12.
7. نمل، آیه 16.
8. ص، آیه 35.
9. سبأ، آیه 14.
10. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر کس خودپسند باشد هلاک مى شود و خودرأى نابود مى گردد». سپس فرمود: عیسى بن مریم گفت: «من بیماران را مداوا کردم و به اذن خداوند شفایشان دادم. کور مادرزاد و بیمار مبتلا به پیسى را به اجازه خدا بهبود بخشیدم. مردگان را به اذن پروردگار زنده کردم و درصدد معالجه احمق برآمدم، امّا نتوانستم او را اصلاح کنم!» عرض شد: اى روح الله! احمق کیست؟ فرمود: «خودرأىِ خودپسند؛ کسى که همه فضایل را براى خودش قائل است و عیبى در خود نمى بیند و هر چه حق و حقوق استبراى خودش مى داند و براى دیگران در برابر خود، حقّى قائل نیست. این همان احمق است که براى درمان او راه چاره اى وجود ندارد.» (میزان الحکمة، ج 5، ص 356، باب2475، ح 11943).

منبع: نخستین آفریده خدا، آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم، 1394.