همه چیز در پرتو عقل
امام صادق علیه السلام فرمودند:
إِنَّ أَوَّلَ الْأُمُورِ وَمَبْدَأَهَا وَقُوَّتَهَا وَعِمَارَتَهَا الَّتِی لا یُنْتَفَعُ بِشَیْءٍ إِلّا بِهِ الْعَقْلُ؛ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ زِینَةً لِخَلْقِهِ وَنُوراً لَهُمْ فَبِالْعَقْلِ عَرَفَ الْعِبَادُ خَالِقَهُمْ وَأَنَّهُمْ مَخْلُوقُونَ، وَأَنَّهُ الْمُدَبِّرُ لَهُمْ وَأَنَّهُمُ الْمُدَبَّرُونَ وَأَنَّهُ الْبَاقِی وَهُمُ الْفَانُون؛
آغاز و مبدأ، و قدرت و قوت، وآبادى وعمران هر چیزى، که بدون آن هیچ چیز نفع و سودى نمى برد، عقل و خرد است. خردى که خداوند آن را زینت و نور براى خلقش قرار داده است، که درنتیجه، بندگان به وسیله عقل به خالق خود پى بردند و فهمیدند که خود مخلوق اند. همان گونه که متوجّه شدند مدبّرى وجود دارد که آنها (و تمام عالم هستى) را تدبیر مى کند. نیز فهمیدند که او باقى است و آنها رفتنى هستند. {1}
اصول کافى، ج 1، ص 29، کتاب العقل و الجهل، ح 35.
شرح حدیث:
اشعرى ها معتقدند که عقل نقشى در دین اسلام ندارد، امّا امامان ما به ویژه امام صادق و امام کاظم و امام رضا (علیهم السلام) درمقابل این گروه، بر عقل تکیه کردند.
به اشعرى ها مى گوییم: شما قبل از قرآن و حدیث، خداوند را از کجا شناختید؟ چگونه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و معجزاتش پى بردید؟ اگر عقل نباشد چگونه مى توان خدا و پیامبرش را ثابت کرد؟ بشر درمقایسه با حیوانات جزء ضعیف ترین موجودات است، به عنوان مثال، سگ از نظر بویایى، مورچه از نظر حمل ونقل اجسام (که تا ده برابر وزنش را حمل مى کند)، و نوزاد اکثر حیوانات از نظر رشد وحرکت و راه افتادن از انسان قوى ترند. اما خداوند به انسان چیزى به نام عقل داده که زینت او محسوب شده و انسان در پرتو آن تمام حیوانات را مسخّر خود کرده است.
بندگان، خالق و مخلوق را ازطریق عقل مى شناسند. عقل مى گوید: این جهان خالق و مدبّرى دارد و ادامه حیات انسان وجهان بدون خالق و مدبّر امکان پذیر نیست.
عقل مى گوید: خداوند باقى و همه چیز غیر از او فانى و نابودشدنى است، زیرا آنچه تاریخ تولد دارد روزى فوت مى کند اما آنچه ازلى و ابدى است همواره باقى خواهد ماند.
عظمت عقل و خرد
امام صادق (علیه السلام) در ادامه حدیث مى فرماید: «وَاسْتَدَلُّوا بِعُقُولِهِمْ عَلَى مَا رَأَوْا مِنْ خَلْقِهِ، مِنْ سَمَائِهِ وَأَرْضِهِ، وَشَمْسِهِ وَقَمَرِهِ، وَلَیْلِهِ وَنَهَارِهِ، وَبِأَنَّ لَهُ وَلَهُمْ خَالِقاً وَ مُدَبِّراً لَمْ یَزَلْ وَلا یَزُولُ، وَعَرَفُوا بِهِ الْحَسَنَ مِنَ الْقَبِیحِ، وَأَنَّ الظُّلْمَةَ فِی الْجَهْلِ، وَأَنَّ النُّورَ فِی الْعِلْمِ، فَهَذَا مَا دَلَّهُمْ عَلَیْهِ الْعَقْل؛ بندگان خدا با راهنمایى و هدایت عقل هایشان و با تفکّر و اندیشه در مخلوقات پروردگار ازجمله آسمان و زمین و خورشید و ماه وشب و روز، فهمیدند که خودشان و این مخلوقات، خالق و مدبّرى دارند که بوده است و خواهد بود و در پرتو روشنایى عقل، زیبا را از زشت تمیز دادند، و فهمیدند که ظلمت و تاریکى، در جهل ونادانى، و نور و روشنایى، در علم و دانایى است».{2}
عقل، راهنماى ایمان
دو چیز، بسیار مهم است: ایمان و عمل؛ و راهنماى ما در هر دوى این ها عقل است. مهم ترین رکن ایمان، توحید است و توحید را از مطالعه آفریده هاى پروردگار نظیر آسمان و زمین و نظام خورشید وماه و شب و روز درک مى کنیم. عقل مى گوید: براى تمام مخلوقات و آفریده هاى عالم هستى مدبّر و خالقى وجود دارد و آن خداى یکتاست.
بنابراین، اگر عقل را از حجیّت بیندازیم، توحید نیز از حجیّت مى افتد همان گونه که نبوّت نیز قابل اثبات نخواهد بود. اما اگر عقل را حاکم کردیم نه تنها از مطالعه آسمان و زمین و خورشید و ماه، بلکه از مطالعه عجایب یک قطره اشک به خداى واحد مى رسیم. خداوند متعال دو چشمه جوشان در درون چشمان انسان قرار داده که مرتّب از آن اشک جوشیده و سطح چشم را مرطوب مى کند. اگر این چشمه زلال جوشان نباشد. پلک ها بر روى سطح چشم مى ساید و آن را به تدریج نابینا مى کند. از سوى دیگر، اضافه اشک چشم توسط دو چاه فاضلاب بسیار ریز و ظریف جذب گشته ووارد بینى مى شود. اگر خداى ناکرده این چاه ها نیز مسدود شود، صورت انسان دائمآ مرطوب گشته و در مدت کوتاهى زخم خواهد شد. علاوه بر این، همواره باید دستمالى در دست داشته باشد تا اشک هایش را پاک کند. نکته جالب دیگر این که اشک چشم بسیار مقوّى است. طبیبى مى گفت: «اگر یک استکان اشک چشم جمع شود مقوى ترین سوپ دنیا خواهد بود، زیرا از 22 ماده مختلف بسیار مفید تشکیل شده است!». آرى، با اندیشیدن درمورد یک قطره اشک چشم مى توان به وجود خالق بى همتا پى برد تا چه رسد به ساختمان عجیب و حیرت انگیز خود چشم، به خصوص چشم مرکّب بعضى از حیوانات که از چندهزار چشم تشکیل شده است!
عقل، راهنماى اعمال نیک
همان گونه که عقل راهنماى ایمان و اعتقاد به خداوند است، ما را به سوى اعمال نیک هم راهنمایى مى کند. با نیروى عقل است که قادر به شناخت کارهاى زشت و زیبا هستیم.
عقل است که زشتى تهمت و دروغ و غیبت و خوردن مال دیگران و سخن چینى و مانند آن را درک مى کند و آنها را مصداق ظلم مى شمارد. عقل است که زیبایى کمک به دیگران و صداقت و راستگویى و عدالت و مانند آن را درک کرده و آن را از شاخه هاى حُسن مى داند. پیروان اهل بیت (علیهم السلام) در سایه تعالیم آن حضرات کمک به نیازمندان، تعلیم بى خبران، رسیدگى به ایتام و مانند آن را از مستقلات عقلیه مى دانند. اگر عقل از کار بیفتد خوب و بد معنا نخواهد داشت و کاخ عمل همانند کاخ عقیده فرو خواهد ریخت ونه توحید و خداشناسى و نبوت قابل اثبات خواهد بود، نه حُسن و قبح عقلى و مستقلات عقلیّه.
هنگامى که سخن امام صادق (علیه السلام) به اینجا رسید و اهمیت عقل و جایگاه رفیع آن روشن شد، شخصى گفت:
«اگر چنین است، دیگر نیازى به پیامبران و وحى و نزول کتب آسمانى نیست. در سایه عقل به همه چیز پى مى بریم».
امام (علیه السلام) فرمود: عقل حکم مى کند که خالق باید اطاعت شود و از نافرمانى اش پرهیز گردد، چیزهاى مورد علاقه خالق تحقق یابد وامور مورد تنفرش ترک گردد. اما این که اطاعت او چگونه محقّق مى شود و نافرمانى اش در ضمن چه امورى رخ مى دهد؟ امور مورد علاقه و نفرت او چیست؟ و چگونه باید او را پرستش کرد؟ توسط عقل درک نمى شود. انبیا باید بیایند و کتب آسمانى را بیاورند و این امور را براى مردم روشن کنند. عقل همچون نورافکنى است که شعاع خاصّى را روشن مى کند، اما وحى همچون آفتاب است که همه جا را روشن مى سازد.
طبیعى است که با داشتن نورافکن، از نور خورشید بى نیاز نمى شویم. بنابراین، هم کسانى که عقل را از حجیت انداخته و تنها بر شرع تکیه مى کنند در خطا هستند، و هم کسانى که تنها بر عقل تکیه کرده و خود را از وحى بى نیاز مى دانند. بشر به هر دو نیاز دارد.
پینوشتها:
1. احادیث باب عقل و جهل، جلد اول اصول کافى، 34 حدیث بیشتر نیست؛ اما در بعضى نسخه هاى کافى دو حدیث دیگر (حدیث 35 و 36) نیز اضافه شده است. در پاورقى کتاب مرآة العقول، ج 1، ص 96 آمده است: «این دو روایت در بسیارى از نسخ کافى نیست، ولى در بعضى از نسخ آمده، و از آنجا که شارح (علامه مجلسى؛) آنها را تفسیر نکرده معلوم مى شود در نسخه کافى که نزد او بوده نیز وجود نداشته است». ولى به هر حال روایات ناب و پرمعنایى است.
2. اصول کافى، ج 1، ص 29.
منبع: نخستین آفریده خدا، آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم، 1394.
به اشعرى ها مى گوییم: شما قبل از قرآن و حدیث، خداوند را از کجا شناختید؟ چگونه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و معجزاتش پى بردید؟ اگر عقل نباشد چگونه مى توان خدا و پیامبرش را ثابت کرد؟ بشر درمقایسه با حیوانات جزء ضعیف ترین موجودات است، به عنوان مثال، سگ از نظر بویایى، مورچه از نظر حمل ونقل اجسام (که تا ده برابر وزنش را حمل مى کند)، و نوزاد اکثر حیوانات از نظر رشد وحرکت و راه افتادن از انسان قوى ترند. اما خداوند به انسان چیزى به نام عقل داده که زینت او محسوب شده و انسان در پرتو آن تمام حیوانات را مسخّر خود کرده است.
بندگان، خالق و مخلوق را ازطریق عقل مى شناسند. عقل مى گوید: این جهان خالق و مدبّرى دارد و ادامه حیات انسان وجهان بدون خالق و مدبّر امکان پذیر نیست.
عقل مى گوید: خداوند باقى و همه چیز غیر از او فانى و نابودشدنى است، زیرا آنچه تاریخ تولد دارد روزى فوت مى کند اما آنچه ازلى و ابدى است همواره باقى خواهد ماند.
عظمت عقل و خرد
امام صادق (علیه السلام) در ادامه حدیث مى فرماید: «وَاسْتَدَلُّوا بِعُقُولِهِمْ عَلَى مَا رَأَوْا مِنْ خَلْقِهِ، مِنْ سَمَائِهِ وَأَرْضِهِ، وَشَمْسِهِ وَقَمَرِهِ، وَلَیْلِهِ وَنَهَارِهِ، وَبِأَنَّ لَهُ وَلَهُمْ خَالِقاً وَ مُدَبِّراً لَمْ یَزَلْ وَلا یَزُولُ، وَعَرَفُوا بِهِ الْحَسَنَ مِنَ الْقَبِیحِ، وَأَنَّ الظُّلْمَةَ فِی الْجَهْلِ، وَأَنَّ النُّورَ فِی الْعِلْمِ، فَهَذَا مَا دَلَّهُمْ عَلَیْهِ الْعَقْل؛ بندگان خدا با راهنمایى و هدایت عقل هایشان و با تفکّر و اندیشه در مخلوقات پروردگار ازجمله آسمان و زمین و خورشید و ماه وشب و روز، فهمیدند که خودشان و این مخلوقات، خالق و مدبّرى دارند که بوده است و خواهد بود و در پرتو روشنایى عقل، زیبا را از زشت تمیز دادند، و فهمیدند که ظلمت و تاریکى، در جهل ونادانى، و نور و روشنایى، در علم و دانایى است».{2}
عقل، راهنماى ایمان
دو چیز، بسیار مهم است: ایمان و عمل؛ و راهنماى ما در هر دوى این ها عقل است. مهم ترین رکن ایمان، توحید است و توحید را از مطالعه آفریده هاى پروردگار نظیر آسمان و زمین و نظام خورشید وماه و شب و روز درک مى کنیم. عقل مى گوید: براى تمام مخلوقات و آفریده هاى عالم هستى مدبّر و خالقى وجود دارد و آن خداى یکتاست.
بنابراین، اگر عقل را از حجیّت بیندازیم، توحید نیز از حجیّت مى افتد همان گونه که نبوّت نیز قابل اثبات نخواهد بود. اما اگر عقل را حاکم کردیم نه تنها از مطالعه آسمان و زمین و خورشید و ماه، بلکه از مطالعه عجایب یک قطره اشک به خداى واحد مى رسیم. خداوند متعال دو چشمه جوشان در درون چشمان انسان قرار داده که مرتّب از آن اشک جوشیده و سطح چشم را مرطوب مى کند. اگر این چشمه زلال جوشان نباشد. پلک ها بر روى سطح چشم مى ساید و آن را به تدریج نابینا مى کند. از سوى دیگر، اضافه اشک چشم توسط دو چاه فاضلاب بسیار ریز و ظریف جذب گشته ووارد بینى مى شود. اگر خداى ناکرده این چاه ها نیز مسدود شود، صورت انسان دائمآ مرطوب گشته و در مدت کوتاهى زخم خواهد شد. علاوه بر این، همواره باید دستمالى در دست داشته باشد تا اشک هایش را پاک کند. نکته جالب دیگر این که اشک چشم بسیار مقوّى است. طبیبى مى گفت: «اگر یک استکان اشک چشم جمع شود مقوى ترین سوپ دنیا خواهد بود، زیرا از 22 ماده مختلف بسیار مفید تشکیل شده است!». آرى، با اندیشیدن درمورد یک قطره اشک چشم مى توان به وجود خالق بى همتا پى برد تا چه رسد به ساختمان عجیب و حیرت انگیز خود چشم، به خصوص چشم مرکّب بعضى از حیوانات که از چندهزار چشم تشکیل شده است!
عقل، راهنماى اعمال نیک
همان گونه که عقل راهنماى ایمان و اعتقاد به خداوند است، ما را به سوى اعمال نیک هم راهنمایى مى کند. با نیروى عقل است که قادر به شناخت کارهاى زشت و زیبا هستیم.
عقل است که زشتى تهمت و دروغ و غیبت و خوردن مال دیگران و سخن چینى و مانند آن را درک مى کند و آنها را مصداق ظلم مى شمارد. عقل است که زیبایى کمک به دیگران و صداقت و راستگویى و عدالت و مانند آن را درک کرده و آن را از شاخه هاى حُسن مى داند. پیروان اهل بیت (علیهم السلام) در سایه تعالیم آن حضرات کمک به نیازمندان، تعلیم بى خبران، رسیدگى به ایتام و مانند آن را از مستقلات عقلیه مى دانند. اگر عقل از کار بیفتد خوب و بد معنا نخواهد داشت و کاخ عمل همانند کاخ عقیده فرو خواهد ریخت ونه توحید و خداشناسى و نبوت قابل اثبات خواهد بود، نه حُسن و قبح عقلى و مستقلات عقلیّه.
هنگامى که سخن امام صادق (علیه السلام) به اینجا رسید و اهمیت عقل و جایگاه رفیع آن روشن شد، شخصى گفت:
«اگر چنین است، دیگر نیازى به پیامبران و وحى و نزول کتب آسمانى نیست. در سایه عقل به همه چیز پى مى بریم».
امام (علیه السلام) فرمود: عقل حکم مى کند که خالق باید اطاعت شود و از نافرمانى اش پرهیز گردد، چیزهاى مورد علاقه خالق تحقق یابد وامور مورد تنفرش ترک گردد. اما این که اطاعت او چگونه محقّق مى شود و نافرمانى اش در ضمن چه امورى رخ مى دهد؟ امور مورد علاقه و نفرت او چیست؟ و چگونه باید او را پرستش کرد؟ توسط عقل درک نمى شود. انبیا باید بیایند و کتب آسمانى را بیاورند و این امور را براى مردم روشن کنند. عقل همچون نورافکنى است که شعاع خاصّى را روشن مى کند، اما وحى همچون آفتاب است که همه جا را روشن مى سازد.
طبیعى است که با داشتن نورافکن، از نور خورشید بى نیاز نمى شویم. بنابراین، هم کسانى که عقل را از حجیت انداخته و تنها بر شرع تکیه مى کنند در خطا هستند، و هم کسانى که تنها بر عقل تکیه کرده و خود را از وحى بى نیاز مى دانند. بشر به هر دو نیاز دارد.
پینوشتها:
1. احادیث باب عقل و جهل، جلد اول اصول کافى، 34 حدیث بیشتر نیست؛ اما در بعضى نسخه هاى کافى دو حدیث دیگر (حدیث 35 و 36) نیز اضافه شده است. در پاورقى کتاب مرآة العقول، ج 1، ص 96 آمده است: «این دو روایت در بسیارى از نسخ کافى نیست، ولى در بعضى از نسخ آمده، و از آنجا که شارح (علامه مجلسى؛) آنها را تفسیر نکرده معلوم مى شود در نسخه کافى که نزد او بوده نیز وجود نداشته است». ولى به هر حال روایات ناب و پرمعنایى است.
2. اصول کافى، ج 1، ص 29.
منبع: نخستین آفریده خدا، آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم، 1394.
احادیث مرتبط
تازه های احادیث
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}