ابو عمرو شیبانی گوید: امام صادق علیه السّلام را دیدم که در دستشان بیلی بود و ازاری ضخیم بر تن داشتند و در بوستان خود کار می کردند و عرق از پشت ایشان سرازیر بود. عرض کردم: فدایت شوم! اجازه بدهید من به جای شما کار کنم. حضرت فرمودند:
إنّی احبّ أن یتأذّی الرجل بحرّ الشمس فی طلب المعیشة؛

من دوست دارم که مرد برای تأمین معیشت خود در گرمای آفتاب اذیّت شود.
الکافی: 13/76/5