امام هادی علیه السلام فرمودند:
اَلجاهِلُ اَسِیرُ لِسانِهِ؛

نادان، اسیر زبان خویش است.
اعلام الدین، ص 311.
شرح حدیث:
اسارت انواع گوناگون دارد.
یکی اسیر بند و زنجیر و زندان است.
دیگری اسیر عادتهای ناپسند و گناهان است،
یکی اسیر مال و مقام و ثروت و شهرت است،
یکی هم «اسیر زبان» است و این، ویژگی انسانهای جاهل و کم خرد است که کنترلی بر زبان و گفتار خود ندارند و در همین رهگذر، دچار پشیمانیهای جبران ناپذیر می شوند.
عاقل و فرزانه، آنچه را نمی داند، نمی گوید. تا نپرسند، جواب نمی دهد. سخنانش متین و سنگین است. از لغو و بیهوده گویی پرهیز می کند. سخنان درشت و آزاردهنده به دیگران نمی گوید. در موردی که اطلاع کافی ندارد، اظهارنظر نمی کند. حرفی می زند که برای خود و دیگران سودمند باشد.
اما جاهل، چنین نیست. گرفتار زبان لجام گسیخته و بی مهار است که برای او دردسرساز می شود و گاهی «زبان سرخ، سرِ سبز می دهد بر باد». به قول ایرج میرزا:
کم گوی و مگوی هرچه دانی
لب دوخته دار، تا توانی
بس سر که فتاده ی زبان است
با یک نقطه، زبان، زیان است
نادان به سر‍ِ زبان نهد دل
در قلب بود، زبان عاقل(1)
آنچه انسان را از «اسارت زبان» می رهاند، مهار و کنترل آن است و این وقتی است که قبل از هر گفتار، درباره ی آنچه می خواهیم بگوییم، بیندیشیم و خوبی و بدی و صلاح و فساد و سود و زیان آن را در نظر داشته باشیم، آنگونه که توصیه کرده اند.
-مزن بی تأمل به گفتار، دَم!

پی نوشت:
1. رهنمون، ذوالقدری، ص 454.
منبع: حکمت های نقوی(ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، ‌انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول(1391).