امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
مَنْ کانَ منَ الفُقَهاءِ صائناً لِنَفْسِهِ، حافِظاً لِدینِهِ، مُخالفاً علی هَواهُ، مُطیعاً لاَمْرِ مَولاهُ فَلِلعَوامِ انْ یُقلّدوُهُ؛
هرکس از فقها که خویشتندار باشد، دینش را نگهبان باشد، با هوای نفس خود مخالف باشد، فرمانبردار مولایش باشد، بر عموم مردم است که از او تقلید کنند.
الحیاة، ج2، ص 282
شرح حدیث:
در عصر غیبت کبری و دست نداشتن به امام معصوم، وظیفه ی مردم رجوع به فقهاست.
شناخت دین و درک احکام خدا و نظر اسلام در امور شرعی، کاری علمی و دشوار است و تنها از عهده ی کسانی برمی آید که سالها در حوزه های علمیه به فراگیری علوم دینی مشغولند و در آیات و روایات و کتابهای فقهی بررسیهای عمیق می کنند و به مرتبه ای از علم می رسند که به آنان «فقیه» و «مجتهد» گفته می شود.
مثل همه ی اموری که مردم به کارشناسان آن رجوع می کنند، کارشناس مسائل فقهی و دینی هم مجتهدان و فقهایند. رجوع مردم به آنان را «تقلید» گویند.
اما یک نکته ظریف و مهم وجود دارد و آن این که تنها تخصّص فقهی و داشتن علم و قوّه ی اجتهاد کافی نیست، بلکه باید از نظر اخلاق و تقوا و پارسایی هم شایستگی مرجعیّت را داشته باشند.
از کسی می توان تقلید کرد که علاوه بر مجتهد بودن، متقّی و خالی از هوا و هوس، نگهبان دین و خویشتندار و خودساخته باشد. اینها معیارهای صلاحیت مرجعیت در علمای دین است.
این شرط، تضمینی بر سلامت فکر و روح آن عالم دینی است. اگر عالم دینی اهل تقوا و خداترسی و پارسایی نباشد، چه بسا نتواند حقیقت دین را بگوید، یا از احکام الهی پاسداری کند.
امام امّت رحمه الله درباره نقش علمای دین می فرماید:
«اگر فقهای اسلام، از صدر اسلام تا حالا نبودند، الآن ما از اسلام هیچ نمی دانستیم. این فقها بودند که اسلام را به ما شناساندند و فقه اسلام را تدریس کردند و نوشتند و زحمت کشیدند و به ما تحویل دادند و ما باید همین جهت را حفظ کنیم.» (1)
پی نوشت:
1. صحیفه ی نور، ج15، ص 150.
منبع: حکمت های عسکری (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسن عسکری علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391)
شناخت دین و درک احکام خدا و نظر اسلام در امور شرعی، کاری علمی و دشوار است و تنها از عهده ی کسانی برمی آید که سالها در حوزه های علمیه به فراگیری علوم دینی مشغولند و در آیات و روایات و کتابهای فقهی بررسیهای عمیق می کنند و به مرتبه ای از علم می رسند که به آنان «فقیه» و «مجتهد» گفته می شود.
مثل همه ی اموری که مردم به کارشناسان آن رجوع می کنند، کارشناس مسائل فقهی و دینی هم مجتهدان و فقهایند. رجوع مردم به آنان را «تقلید» گویند.
اما یک نکته ظریف و مهم وجود دارد و آن این که تنها تخصّص فقهی و داشتن علم و قوّه ی اجتهاد کافی نیست، بلکه باید از نظر اخلاق و تقوا و پارسایی هم شایستگی مرجعیّت را داشته باشند.
از کسی می توان تقلید کرد که علاوه بر مجتهد بودن، متقّی و خالی از هوا و هوس، نگهبان دین و خویشتندار و خودساخته باشد. اینها معیارهای صلاحیت مرجعیت در علمای دین است.
این شرط، تضمینی بر سلامت فکر و روح آن عالم دینی است. اگر عالم دینی اهل تقوا و خداترسی و پارسایی نباشد، چه بسا نتواند حقیقت دین را بگوید، یا از احکام الهی پاسداری کند.
امام امّت رحمه الله درباره نقش علمای دین می فرماید:
«اگر فقهای اسلام، از صدر اسلام تا حالا نبودند، الآن ما از اسلام هیچ نمی دانستیم. این فقها بودند که اسلام را به ما شناساندند و فقه اسلام را تدریس کردند و نوشتند و زحمت کشیدند و به ما تحویل دادند و ما باید همین جهت را حفظ کنیم.» (1)
پی نوشت:
1. صحیفه ی نور، ج15، ص 150.
منبع: حکمت های عسکری (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسن عسکری علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391)
تازه های احادیث
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}