گاهی تبعات برخی گزینه ها  در تصمیم گیری آنقدر کم است که ارزش وقت تلف کردن ندارد.
 
استفاده از برخی تکنیک ها موجب می شود شما با سهولت بیشتر تصمیم بگیرید. برخی از این تکنیک ها با کاستن از تعداد گزینه های انتخاب و برخی با تصمیمات از پیش گرفته شده و برخی دیگر با شیوه های دیگر موجب ساده کردن تصمیم گیری می شود. بسته به اهمیت و ماهیت تصمیم برخی از تکنیک ها ارجح خواهند بود.

تعداد کلمات 647 / تخمین زمان مطالعه 3 دقیقه 
 


استفاده از راه حل های گذشته برای مسائل تکراری

استفاده از خط مشی های استاندارد شده برای حوادث تکرار شونده کمک می کند تا زندگی کاراتر و آسان تر جریان پیدا کند؛ برای مثال دستورالعمل هایی که سازنده ها ارائه می دهند، راه حل هایی هستند که در گذشته برای حل مشکلات خاصی به کار رفته اند، راهنما به ما می گوید چگونه در مقابل مسائل مشابه عکس العمل نشان دهیم، بنابراین به آنها می توان عنوان کتاب های تصمیمات برنامه ریزی شده اطلاق کرد. شما نیز برای مسائل حل شده خود از همان راه حل های قبلی استفاده کنید و آنها را به اموری همیشگی تبدیل کنید.
 

کاهش دادن گزینه ها

این تکنیک به این نحو است که در برخی مواقع شما با گزینه های زیادی مواجه هستید که در این موارد سعی کنید گزینه ها را به 3 یا 4 یا 5 گزینه کاهش بدهید. این تکنیک زمانی که شما با محدودیت زمانی مواجهید و برخی گزینه ها به نحوی مشابه هم هستند بیشتر استفاده می شود؛ برای مثال، شما می خواهید لوازم خانگی بخرید. به جای اینکه در میان تمام مارک ها بگردید، انتخاب خود را به سه یا چهار مارک محدود و از میان آنها انتخاب کنید.
 

رضایت بخشی [1]

در این شیوه به جای اینکه به دنبال بهترین گزینه باشید، اولین گزینه رضایت بخش را انتخاب می کنید. این تکنیک در جاهایی که گزینه ها در کارایی تفاوت زیادی با هم ندارند، می تواند موجب صرفه جویی در وقت و آسان سازی تصمیم گیری شود؛ برای مثال، وقتی می خواهید نکته ای را یادداشت کنید، به دنبال بهترین کاغذ نمی گردید، بلکه اولین کاغذی را که بتواند کار شما را راه بیندازد بر می دارید. یا برای تصمیمات کوچکی مانند اینکه کجا پارک کنم یا از چه مدادی استفاده کنم، نیازی نیست بیش از حد وقت صرف کنید.
[1] Satisficing.

 
نماینده گرفتن

شاید تصمیم گیری درباره ی یک مسئله برای فردی مشکل باشد، ولی برای فرد دیگر به خاطر تخصص در آن امر یا به علل دیگر کار چندان مشکلی نباشد. با این شیوه حتی می توانید بخشی از مراحل را به دیگران واگذار کنید؛ برای مثال، به دیگران وکالت می دهید تا جست و جو کنند و گزینه هایی را معرفی کنند تا شما بتوانید از میان آنها یکی را برگزینید. ما این کار را در زندگی روزمره خود انجام می دهیم. زمانی که به فروشگاه لوازم خانگی می رویم، صاحب فروشگاه قبلاً گزینه هایی را انتخاب کرده و ما از میان آن گزینه های محدود انتخاب می کنیم. انتظار این است که این افراد گروهی از گزینه ها را به ما معرفی کنند؛ گزینه هایی که دارای کیفیت، کاربردی و ارزشمند باشند، هر چند ممکن است در برخی موارد فریب بخوریم. امکان دارد کارمند زیردست یک مدیر فقط به معرفی گزینه های خاصی که نفع خودشان در آن است بپردازند.
 

انتخاب تصادفی

این نوع انتخاب در جایی که گزینه ها تفاوت اساسی با هم ندارند و پیامدهای خیلی بزرگی هم در انتظار نیست، می تواند استفاده شود تجزیه و تحلیل نیازمند تلاش ذهنی است و ممکن است انسان در برخی مواقع انرژی کافی برای این کار نداشته باشد. هنگامی که می خواهید دفتری را از لوازم التحریر بخرید، در رستوران غذایی را انتخاب کنید. با این کار فضای ذهنی شما برای تصمیمات مهمتر بازتر خواهد شد. در برخی موارد انتخاب تصادفی نوعی تفریح نیز به حساب می آید.

برگرفته از کتاب بیا تصمیم بگیریم؛ ابوالفضل ابراهیمی

بیشتر بخوانید : 
مهارت حل مسأله و تصمیم گیری
مهارت های تصمیم گیری را تقویت کنیم