کمرویی علل مختلفی دارد و این علل تا حدودی منحصر به فرد هستند.
 
در قسمت اول این مقاله به تعریف و علائم کمرویی و خجالت کشیدن اشاره کردیم. در این قسمت میخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که آیا کمرویی همیشه مشکل آفرین است یا نه؟ و عمده علت های خجالتی بودن چیست؟ با همراه شوید.
تعدادکلمات 1558 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه 

آیا کمرویی و اضطراب اجتماعی همواره مسأله سازند؟

اغلب اوقات، یگانه پی آمد اضطراب اجتماعی، آشفتگیِ موقتی ست. در بسیاری از موارد، اضطراب برای دیگران محسوس نیست و علایم آن با فعالیت های روزمره تداخل نمی کند. اگر دیگران متوجه اضطرابِ فرد شوند، پاسخ شان، معمولاً، خصمانه نخواهد بود. در واقع، کمرویی و اضطراب اجتماعی، به میزان کم، ممکن است از جمله ویژگی های مثبت تلقی شوند. کمرویی گاه ممکن است نشانه ی تواضع یا واقع بین بودن در نظر گرفته شود؛ صفاتی که اغلب، مطلوب و خوشایند انگاشته می شوند.
در واقع، مضطرب نشدن، آن هم در موقعیتی اجتماعی، ممکن است برای برخی افراد گران تمام شود. مطمئناً افرادی را می شناسید که دلتان می خواهد درباره ی نظری که دیگران درباره شان دارند، نگران تر از این باشند که هستند. اندکی کمرویی و اضطراب اجتماعیْ بد که نیست، هیچ! خیلی هم خوب است. اگر از بابت قضاوتی که دیگران درباره ی شما می کنند، به هیچ عنوان نگران نباشید، احتمال دارد کار دست خودتان بدهید.
در چنین اوضاع و احوالی، ممکن است هر چه به ذهنتان می آید، بر زبان جاری کنید؛ یعنی، به آثاری که در دیگران خواهد گذاشت، توجهی نکنید. همچنین ممکن است دیر سر کار حاضر شوید، بدون آمادگیْ درباره ی مطلبی سخن رانی کنید، و اطلاعات بسیار خصوصی را فاش نمایید. در پی چنین اقداماتی، طولی نخواهد کشید که داد دیگران در خواهد آمد و اوضاع قمر در عقرب خواهد شد. داشتن مقادیری اضطراب اجتماعی، شما را از پی آمدهای نامطلوب مصون نگه می دارد.
 

چه زمان هایی کمرویی و اضطراب اجتماعی مسأله ساز می شوند؟

اضطراب اجتماعی زمانی مسأله ساز می شود که به کرات و با شدت بالا بروز پیدا کند، به گونه ای که فرد پریشان شود، اجرای فعالیت های روزمره اش با مشکل مواجه گردد، و نتواند به هدف های مهمی که در سر دارد، دست یابد. برای مثال، فروشنده ای که هر وقت با مشتریان گفت و گو می کند، مضطرب می شود و کرکره ی مغازه اش را پایین می کشد، احتمالاً متوجه این مسأله می شود که اضطرابش نمی گذارد مثل بچه ی آدم کاسبی کند. به همین ترتیب، فردی را در نظر بگیرید که دلش می خواهد رابطه ی صمیمانه ای برقرار کند اما هرگاه فرصتی پیش می آید، دست رد به سینه ی طرفِ مقابل می زند؛ چون می ترسد نکند حال طرف مقابل را بد کند. چنین فردی به احتمال فراوان در نتیجه ی اضطرابش، مأیوس و درمانده می شود. در این موارد، اضطراب اجتماعی بی برو برگرد مسأله ساز است.
اضطراب اجتماعی وقتی به مسأله ی چشمگیری تبدیل می شود، متخصصان حوزه ی سلامتِ روان از آن تحت عنوان هراس اجتماعی یا اختلال اضطراب اجتماعی یاد می کنند. این اختلال، شکل شدیدِ اضطرابِ اجتماعی ست که پریشانی فزاینده ای را موجب می شود و در اجرای کارهای روزمره خلل ایجاد می کند. هراس اجتماعی ممکن است بر بسیاری از حوزه های زندگی (مانند روابط صمیمانه، درس و مشق، شغل، زندگی اجتماعی، و اوقات فراغت) اثر سوء بگذارد.
در خصوص میزان شیوع هراس اجتماعی، اختلاف نظرهایی وجود دارد؛ با این حال، پژوهشگران کانادایی یکی از بهترین برآوردها را به دست داده اند. پژوهش آنان نشان داده که میزان شیوع هراس اجتماعی در جمعیت عمومی چیزی در حدود 7 درصد است. به عبارت دیگر، تقریباً از هر پانزده نفر، یک نفر به هراس اجتماعی مبتلاست، و بسیاری از افراد واجد علایم خفیف ترِ اضطراب اجتماعی هستند، علایمی که ممکن است هر از چند گاهی اذیت شان کند. اضطراب اجتماعی، به کرات، در مردان و زنان، همچنین، فرهنگ های مختلف بروز پیدا می کند؛ هر چند افرادِ مختلف ممکن است اضطراب خود را به طرق گوناگونی نشان دهند.
 

تمرین: کمرویی به چه طریقی چوب لای چرخ زندگی تان می کند

دفترچه ی یادداشتِ خود را بردارید و بالای یکی از صفحاتش بنویسید «کمرویی به چه طریقی چوب لای چرخ زندگی ام می کند». سپس، در زیرِ آن به مواردی اشاره کنید که کمرویی و اضطراب اجتماعی زندگی تان را با درد سر مواجه می کنند. اگر کمرویی و اضطراب اجتماعی، مسأله ای برایتان ایجاد نمی کردند، زندگی تان چه فرقی می کرد؟ دوستان بیشتری پیدا می کردید؟ دوستان مختلفی پیدا می کردید؟ شغل دیگری می یافتید؟ سرگرمی های متنوعی می داشتید؟ چه گونه روزگار می گذراندید؟ روابطتان با دیگران تغییر می کرد؟
 

علل اضطراب اجتماعی

اگرچه با برخی از عوامل بروز اضطراب اجتماعی آشناییم، هیچ کس دقیقاً نمی داند که علل آن چیست. کمرویی و اضطراب اجتماعی علل مختلفی دارند و این علل تا حدودی منحصر به فرد هستند.
اضطراب اجتماعی، مانند اشکال دیگر اضطراب، احتمالاً منشأ تکاملی دارد؛ یعنی، راهی ست برای حفاظت از ما در برابر خطرهای احتمالی. چنانکه پیشتر مطرح شد، اضطراب اجتماعی به ما کمک می کند تکانه های خود را کنترل کنیم؛ بنابراین، کاری نمی کنیم یا حرفی نمی زنیم که فردای روز از کرده ی خود پشیمان شویم. با وجود این، اضطراب در برخی افراد، شدید، غیر عادی، و اغلب مضر است. به عبارت دیگر، آنان از چیزی به این خوبی، بسیار به ارث برده اند!
سال هاست که پژوهشگران تلاش می کنند بفهمند چه عواملی به بروز اضطرابِ اجتماعیِ شدید دامن می زند. برخی از عواملی که آنان تاکنون یافته اند، عبارت اند از:
ژنتیک. از نظر آماری، فردی که والدین یا خواهر ـ برادرِ مبتلا به هراس اجتماعی دارد احتمال اینکه به همان اختلال دچار شود، ده برابر بیشتر از فردی ست که هیچ یک از اعضای خانواده اش چنین مسأله ای ندارد (استاین و همکاران، 1998). افزون بر این، نتایج حاصل از برخی پژوهش ها نشان می دهد که عوامل ژنتیکی (نه صرفاً عوامل محیطی، مانند یادگیری) ممکن است، تا حدودی، انتقال اضطراب اجتماعی را از یک نسل به نسل دیگر تبیین کند. از سوی دیگر، صفات شخصیتیِ مرتبط با اضطرابِ اجتماعی (مانند درون گرایی) پدیده هایی کاملاً ارثی هستند.
مغز. پژوهش های اخیر نشان داده که افراد وقتی اضطراب اجتماعی را احساس می کنند، بخش هایی از مغزشان بیشتر فعال می شود (تیلفورس و همکاران، 2001؛ تیلفورس و همکاران، 2002). شایان ذکر است که سنگ محکِ این پژوهش ها میزان جریان خون بوده است. به علاوه، بهبود هراس اجتماعی (چه با دارو درمانی و چه با روان درمانی) منجر به تغییر فعالیت در بخش های مذکور می شود (فرمارک و همکاران، 2002). اگرچه یافته های پژوهشی متغیر است، پیک های عصبی (قاصدان شیمیایی که اطلاعات را بین سلول های مغزی [نورون ها] رد و بدل می کنند)، از قبیل سروتونین و دوپامین، نیز ممکن است در بروز اضطراب اجتماعی نقش داشته باشند.
یادگیری. پژوهش ها نشان داده است که یادگیری و تجارب زندگی، در شکل گیری ترس نقش دارند. در برخی موارد، تجارب منفیِ زندگی (از قبیل مسخره یا سرزنش شدن در دوران کودکی) ممکن است به اضطراب اجتماعی، آن هم از نوع نسبتاً شدیدش، دامن بزند. بزرگ شدن در جوار افرادی که کمرو هستند یا اضطرابِ اجتماعی دارند نیز ممکن است در شکل گیری کمرویی و اضطراب اجتماعی نقش داشته باشد. علت مسأله ی اخیر آن است که اغلبْ با نظاره ی رفتارِ دیگران، از جمله والدین است که طریقه ی رفتار در موقعیت های مختلف را فرا می گیریم. در نهایت، اگر دائماً درِ گوش فرد بخوانند که اثر خوب گذاشتن در دیگران چه قدر مهم است، این فرد ممکن است نسبت به ارتکاب اشتباه و قضاوت منفیِ دیگران، بیش از اندازه نگران شود.
باورهای اضطراب زا. چنانکه پیشتر ذکر شد، باورهای فرد نیز در ابتلا به اضطرابِ اجتماعی نقش دارد. اگر فرد موقعیت های اجتماعی را، به اشتباه، خطرناک تلقی کند، هنگام مواجهه با آنها، به احتمال فراوان، مضطرب می شود و حس بسیار بدی پیدا می کند. مبتلایان به اضطراب اجتماعی اغلب معتقدند که اثرگذاری مثبت در دیگران بسیار مهم است، به احتمال فراوان اثر بدی در دیگران می گذارند، و نتیجه ی این اثرگذاری، فاجعه بار خواهد بود. با این اوصاف، جای تعجب ندارد که گفته شود اضطراب اجتماعی ممکن است در برخی افراد به مسأله ای جدی تبدیل گردد.
رفتارهای اضطراب زا. چنانکه پیشتر اشاره شد، رفتارهای اضطراب زا، از قبیل اجتناب، ممکن است به تداوم کمرویی و اضطراب منجر شود. هر چه قدر که سعی کنید مضطرب نشوید یا در دیگران اثر بدی نگذارید، احتمال بیشتری دارد که اضطراب را احساس نمایید. در صورتی می توانید خود را از بندهای کمرویی برهانید که با موقعیت های اضطراب زا رویارو شوید.
 

تمرین: عوامل دخیل در ابتلای شما به اضطرابِ اجتماعی چیست؟

آیا می دانید چه عواملی در ابتلای شما به اضطرابِ اجتماعی نقش دارد؟ اگر می دانید، آنها را در دفترچه ی یادداشتِ خود بنویسید. اگر هم نمی دانید، سؤالاتی که در ادامه می آید به شما یاری می رسانند تا دریابید چه عواملی سبب شده به اضطراب اجتماعی مبتلا شوید: آیا در موقعیت های اجتماعی همواره دست و پایتان شل می شود و مضطرب می شوید؟ آیا تاکنون تجربه ی بدی که با موقعیت های اجتماعی مرتبط باشد، داشته اید؟ آیا والدین یا دیگر اعضای خانواده تانْ افرادی سخت کمرو هستند؟ آیا ممکن است برخی از این رفتارها ـ یعنی، از خجالت آب شدن یا مضطرب شدن ـ را از آنان آموخته باشید؟

ادامه دارد ...

 

برگرفته از کتاب رهایی از کمرویی؛ مارتین ام آنتونی

 

بیشتر بخوانید :
خجالت، کمرویی و اضطراب اجتماعی در نوجوانان و بالغین
علل کمرویی و راه‌های مقابله با آن
ریشه‌ی کم رویی در ژن‌ها است
نحوه برخورد با کمرویی، خجالت و گوشه گیری