اهمیت بازی های کودکان از منظر اجتماعی و مهارت ورزی
تعداد کلمات 1495 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
ارزش اجتماعی
کودک، در بازی یاد میگیرد که چطور با فرد بیگانه و خارج از واحد خانواده، روابط اجتماعی برقرار نماید و چگونه مشکلات و مسائل ناشی از این نوع روابط را حل کند و تطابق اجتماعی را فراگیرد. این ارزشها به ویژه در بازیهای عمومی پایهریزی میشود. بازیهای عمومی علاوه بر همه مزایای بازیهای جسمانی و ذهنی، این مهارتها را برای کودکان به همراه دارد:
الف) رهبری- پیروی
بسیاری از این نوع بازیها، اغلب توسط ذهنهای خلاقی خلق میشوند که دقیقاً ارزش هر دو جنبه این نوع بازیها را میدانند. در این نوع بازیها رهبر بازی، دائماً در حال عوض شدن است. کودکان با این نوع بازیها هم تجربه رهبری و هم تجربه پیروی کردن را پیدا میکنند.
ب) دوستی
اغلب در بازیهایی دوستی به وجود میآید که علائق، روشها، و شادیهای مشابهی بین دو نفر وجود داشته باشد.
ج) روابط اجتماعی
در بازیهای عمومی، همه جنبههای روابط اجتماعی، آشکار و قابل بررسی میشود و موفقترین روش برای اصلاح رفتارهایی است که در تار و پود الگوهای رفتاری کودکان آمیخته شده است. در این نوع بازیها اغلب انواع مختلف داد و ستد وجود دارد که یک آمادگی عالی برای تجارت و دنیای شغلی کودک محسوب میشود.
د) برنده- بازنده
بسیاری از انواع بازیهای کودکانه، از انواع برنده، بازنده است. تکرار بازیهایی از این نوع، به کودک آموزش میدهد که در زمان لازم چطور عکسالعمل نشان دهد.
هـ) تقلید
این بازیها، فرصتهای نامحدودی را برای رشد تقلید در کودک، فراهم میکنند. بازی، نوعی تقلید است. دختر بچهای که از قهوهساز اسباببازی، به جای ماشین قهوهساز استفاده میکند و صدای فشفش قهوهساز را هم تقلید میکند، یا پسربچهای که وقتی با دستگاه کبابپز اسباببازی، بازی میکند، کمی رنگ برمیدارد تا با برس به جای روغن، روی غذا بمالد، سپس، درست به شیوهای که پدرش این کار را میکند، دستش را با پیشبندش پاک میکند، نشان میدهند که در بازی، کارکردن به شیوه بزرگترها را الگوبرداری میکنند.
نقش بازی در ادراک
یکی از اندیشمندان اسلامی عصر کنونی، راجع به بازی در بعد فردی چنین میگوید:
«بازی راه کودکان به سوی جهان ادراک است؛ راهی که در آن زندگی میکنند، راهی که در آن تغییر میکنند. کودکی که بازی میکند نیاز به حب را تأمین میکند. با خصوصیات اشیا آشنا میشود. بازی به کودک کمک میکند که آداب معاشرت را فراگیرد. کودک در بازی آنچه را که دیده و آنچه را که میداند بعداً منعکس میسازد و این احساس او را عمیقتر میسازد.
کودک در بازی هر طور باشد، وقتی بزرگ شد در کارهای زندگی همانطور عمل خواهد کرد. زیرا در هر بازی خوب، قبل از هر چیز، کوشش فکری وجود دارد. در بازی است که انسان بینش فکری پیدا میکند و در آن بینش فکری شخصیت او شکل میگیرد و آن بینش میتواند در آینده به رفتارهای انسان جهت بخشد.»
آشنایی با نظم در حین بازی
کودک به عنوان یک موجود زنده باید راه خود را به سوی بلوغ پیدا کند. در بازی این امکان فراهم میآید تا با ارائه فرصتهای ذهنی برنامهریزی شده کودک چگونگی زندگی در یک نظم اجتماعی و دنیای فرهنگی را بیاموزد. از طریق تدارک بازی مناسب به او این امکان را میدهیم تا بالغ شود و با شجاعت و اعتماد به نفس با زندگی روبهرو گردد و احساس کفایت را در خود رشد دهد. بالاتر از همه از طریق بازی به او کمک میکنیم تا از خود تصویری هماهنگ با انتظارات و مسئولیتها نظم اجتماعی بسازد، نظمی که در آن هر عضو باید یاد بگیرد تا به عنوان یک شخصیت مستقل در دنیای هدفمند با ارزشهای مشترک زندگی کند.
بازی با بچههای مؤدب
همنشینی با بچههایی که رفتار و حرکات و صحبتهای آنها دور از نزاکت و ادب است در فرزندان تأثیر مستقیم میگذارد. بهتر است که همبازی کودکتان، بچههای با تربیت و خوب باشند تا فرزندتان از لحاظ اخلاقی دچار مشکل نگردد. زیرا کودکان به دوست شدن با بچههای دیگر علاقهمندند. اما همیشه با آنها کنار نمیآیند که این موضوع میتواند موجب بروز ناسازگاری بین آنها و نهایتاً منجر به دعوا شود. اما این امر در طولانی مدت برای هر دو خوب است. اگر شما ناظر بازی آنها باشید هر دو میتوانند احساس پیروزی کنند و با رفتاری واقع گرایانهتر در مورد حقوق و استقلالشان با هم کنار بیایند. در ضمن سعی نکنید با عجله جلوی دعوای آنها را بگیرید. رشد اجتماعی بچهها بیشتر از طریق بازی است. آنها یاد میگیرند چگونه در بازی شریک شوند، همکاری و صحبت کنند و حتی با افراد جدیدی ملاقات کنند. به عنوان کسی که از کودک مراقبت میکنید، بهتر است گاهی در نقش دوستان خیالی با آنها بازی کنید. این امر در رشد اجتماعی بچهها تأثیر به سزایی دارد.
پرورش مهارتهای عقلی
بازی علاوه بر اینکه ورزش جسمی است، نوعی ورزش ذهنی نیز محسوب میشود.
ورزش ذهنی نیز باعث پرورش مهارتهایی مانند: تفکر تدبیرگرایانه، تحلیلگرایانه و خلاقانه، تمرکز، حافظه، استقلال، همبستگی و اعتمادبهنفس میشود.
نویسندهای بیان میدارد:
«بازی راه کودکان به سوی جهان ادراک است. راهی که در آن زندگی میکنند و راهی که در آن عوض میشوند. کودکی که بازی میکند، نیاز به جست و خیزش را تأمین میکند. خود با خصوصیات اشیا آشنا میشود. بازی به کودک کمک میکند که آداب معاشرت را فراگیرد. کودک در بازی آنچه را دیده است و آنچه را میداند، منعکس میکند و این احساس، او را عمیقتر میسازد و تصورات او را دقیقتر میکند. کودکان خانه میسازند، کارخانه درست میکنند، قطب شمال میروند، به فضا میروند، از مرزها دفاع میکنند، کمباین و قطار میرانند.»
مربی برجستهای میگوید:
«کودک در بازی هر طور باشد، وقتی بزرگ شد در کار هم همان گونه خواهد شد. زیرا در هر بازی خوب، قبل از هر چیز، کوشش کار و کوش فکر وجود دارد. بازی خوب شبیه کار خوب است. در بازی آشکارا احساسات و آرزوهای کودک ظاهر میشوند. به کودکانی که بازی میکنند بنگرید، ببینید چگونه در آن نقشی که برای خود انتخاب کردهاند واقعی هستند. احساسات کودک در بازی، احساسات واقعی و اصیل است و بزرگترها نباید هیچ وقت به آنها بیاعتنا باشند.»
بنابراین، گرچه کودک در بازی کردن، ظاهراً کار متعارف و جدّی انجام نمیدهد، اما در عین حال، بازی با کار تفاوت چندانی هم ندارد. در ضمن همین بازیها است که علاقه ذاتی کودک و اخلاق و رفتار اجتماعی و انفرادی او شکل میگیرد و آیندهاش را روشن میسازد. او در حین بازی، در قالب نقشهای مختلف اجتماعی رفته و همکاری در خانواده و اجتماع را به خوبی درک میکند.
اهمیت بازی در مباحث روانشناسی رشد تا حدی است که صاحب نظران آن را تفکر کودک نامیدهاند.
استراحت و تنهایی
غزالی، در آثار خود برای تجدید قوای کودک در بازگشت از درس به پدران توصیه میکند:
«لازم است که کودک پس از مراجعه از مکتبخانه اجازه بازی یابد، بازیای زیبا تا از رنج مکتب فارغ شود، آن هم به گونهای که بازی موجبات تعب و رنج او را فراهم نیاورد، پس اگر کودک از بازی، بازداشته شود و دائماً به یادگیری الزام گردد، قلبش را پرانده، موجب بطلان هوش او میشود و زندگی بر وی تیره میگردد، آنگونه که در اندیشه حیله و مکر برای خلاصی از آن (درسخواندن) میافتد.»
خواجه نصیر نیز برای رفع خستگی از تحصیل مشروط بر این که خودبازی درد و رنج نداشته باشد، و برای تجدید قوا، بازی کودکان را لازم میداند.
به هر روی، همانگونه که از عبارات غزالی و خواجه و بسیاری از متفکران گذشته معلوم است، آنان بازی را نوعی رفع خستگی میدانند.
اغلب وقتی کودکی در حال بازی است، ناگهان در خود فرو میرود و آرام در کنار استخر یا جوی آبی مینشیند، جایی که هیچکس نتواند او را پیدا کند، در میان شاخههای درخت لَم میدهد یا با دوستانش در سکوت مینشینند و استراحت میکنند، چرت میزنند یا به حرکت ابرها در آسمان نگاه میکنند.
برای درک اهمیت زمانهای استراحت و تنهایی، بزرگترهای کودک میتوانند در مورد خود مشاهده کنند که وقتی اندیشههای خلاقانه، تخیلات جالب، راهحلهایی برای مشکلات و به یاد آوردن ناگهانی نام چیزی، برایشان پیش میآید، از نظر جسمانی در چه وضعیتی هستند!؟ بیشترین پاسخها از این قرار است:
در حمام
در دستشویی
در حال قدم زدن در طبیعت
در حال دویدن
در حال اسکی یا شنا
در حال رانندگی
در پروازهای طولانیمدت
در رختخواب قبل از خواب
هنگام بیدار شدن از خواب
در حال نگاه کردن به آب
وجه مشترک همه این جوابها چیست؟ حقیقت این است که در چنین شرایطی مغز معمولاً در آرامش به سر میبرد. عمدتاً در این شرایط است که فکرهای بزرگ و خلاقیتها به وجود میآید. همانطور که میلیونها شاعر و کاشفان علمی بزرگ مثل ارشمیدس، نیوتن و انیشتین، گواه این مطلباند و در شرایطی نزدیک به این موقعیتها میاندیشیدهاند.
به همین دلیل است که این زمانهای استراحت، که بخشی از بازی کودکان هستند، قسمت مهمی از رشد وقار و متانت، پرورش تصورات و تفکرهای خلاقانه و کاهش تنشهای او محسوب میشوند.
منبع : برگرفته از نرم افزار تربیت کودک ؛ کاری از حوزه علمیه اصفهان
بیشتر بخوانید :
نقش ساختار بازی بر رشد کودکان
اهمیت بازی برای کودکان
نقش بازی در دوران کودکی
کودکان و بازی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}