بازی بهترین وسیله برای آموزش کودکان است.
 
کودک، از طریق بازی با انواع مختلف اسباب‌بازی، موفق به شناخت رنگ‌ها، شکل‌ها، اندازه‌ها، اجناس و اشیا و اهمیت آن‌ها می‌شود. بازی، به کودک کمک می‌کند تا دنیایی را که در آن زندگی می‌کند، بشناسد، بفهمد، لمس کند، احساس نماید و سرانجام، آن‌ها را کنترل کرده، میان واقعیت و خیال، تفاوت قائل شود.

تعداد کلمات 1392 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه 

مقدمه

هر زمان که بخواهیم هنر یا مهارت شخصی را ریشه‌یابی کنیم، به حقیقتی می‌رسیم که اهمیت بازی کردن را نشان می‌دهد.
در حال حاضر بازی به عنوان یکی از عناصر اصلی آموزش و پرورش کودکان تلقی می‌شود و بازی به شکل اهرم نیرومند یادگیری در نزد کودکان درآمده است؛ به حدی که هر جا توانسته‌اند آشنا کردن کودکان با خواندن و حساب یا درست‌نویسی را به صورت بازی درآورند، مشاهده می‌شود که کودکان به این کارها عشق می‌ورزند و آن‌ها را با شوق و ذوق انجام می‌دهند.
بازی به‌طور معمول تاکنون، به عنوان وسیله آموزش، به امر تعلیم و تربیت دوران کودکی ویژگی خاصی بخشیده است. معلمان مهد کودک و کودکستان، با این اعتقاد که کودکان از طریق فعالیت‌هایی به شکل بازی، آموختنی‌های لازم را به بهترین نحو می‌آموزند، جایی برای این نوع فعالیت‌ها در کلاس در نظر می‌گیرند.
در دبستان، یعنی جایی که آموزش مستقیم کلامی بیشتر معمول است، نیز استفاده از بازی شیوه آموزشیِ مهمی تلقی می‌شود و بسیاری از درس‌ها به شکل بازی ارائه می‌شوند.
 

بازی کودک از منظر علم

امروزه با پیشرفت‌های علمی و فن‌آوری و مطالعات بیشتر و دقیق‌تری که دانشمندان درباره مغز و عملکرد آن انجام داده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که دوران کودکی مهم‌ترین و حساس‌ترین دوران زندگی یک انسان است. زیرا آمادگی ذهنی یک کودک برای یادگیری مسائل جدید خیلی بیشتر از بزرگ‌سالان می‌باشد.
علاوه بر این هرچه کودک در این دوران یاد می‌گیرد تا پایان عمر در ذهنش باقی خواهد ماند و آن را به کار خواهد برد.
 

بازی، دریچه ی کشف جهان

بچه‌ها در مورد مسائل و دنیای پیرامون خود بسیار کنجکاوند. آن‌ها دانش‌آموزان مشتاق و علاقه‌مندی هستند که با پرسیدن سؤالات پی‌درپی به دنبال یافتن دلیل هر مسئله‌ای هستند و می‌خواهند برای همه مشکلات راه حلی پیدا کنند. در این دوران با آموزش صحیح قدرت تجزیه و تحلیل مسائل و تفکر منطقی در آن‌ها رشد چشم‌گیری خواهد کرد.
اگر به رفتارهای یک کودک در حین بازی دقت شود، فهمیده خواهد شد که او به طور دائم در حال فکر کردن است تا بتواند مشکلات فردی خود را حل کند، و همچنین خلاقیت و توانمندی خود را در ارائه راه‌حل‌های کارآمد و جدید به موجودات خیالی بازی خود ثابت کند. اگر او در معرض مسائلی قرار گرفته شود که حس کنجکاوی او را تحریک کند و برای او جالب و هیجان‌انگیز باشد، درواقع یادگیری برایش راحت‌تر شده و او در مسیری درست قرار گرفته است. در این حالت فرزند همیشه آموزش را نوعی تفریح و سرگرمی تلقی می‌کند.
نه تنها از نشستن سر کلاس و یادگیری مطالب خسته نمی‌شود بلکه از آن لذت هم خواهد برد. این خود زمینه‌ای برای پیشرفت‌های علمی بیشتر او در آینده است.
 

آموزش مسئولیت پذیری

انجام کارهای ساده از قبیل پست کردن یک نامه یا خریدن سبزی و میوه برای کودک بسیار جالب است. اگرچه از نظر والدین ممکن است چندان اهمیتی نداشته باشد و والدین فکر کنند بازی چیزی به معلومات او اضافه نمی‌کند. در حالی که او از این طریق خود را به والدین نزدیک‌تر حس می‌کند. او حس می‌کند بزرگ شده و اینک روی او به عنوان یک فرد مفید خانواده حساب باز می‌شود. صحبت کردن در مورد کارهایی که به او محول گردیده و تشویق وی بعد از انجام درست آن کارها، او را برای پذیرش مسئولیت‌های آینده آماده‌تر ساخته و مسائل جدیدی را به او می‌آموزد.
همراه کردن کارهای روزمره با شادی و خنده نه تنها به والدین کمک می‌کند که وظیفه سنگین مراقبت و آموزش از کودک را راحت‌تر انجام دهند، بلکه یادگیری را هم برای او شیرین‌تر و جذاب‌تر می‌کنند. به‌طوری که همیشه آموزش را بهترین تفریح خود خواهد دانست و آن را نوعی بازی تلقی خواهد کرد.
 

بازی و رشد اندیشه

روان‌شناس مشهور فرانسوی در کتاب خود به نام «بازی کودکان»، اهمیت بازی را چنین بیان می‌کند:
«بازی در دوران کودکی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و ارزش بازی‌ها در شکل دادن به رفتار و اندیشه‌های کودک تا آن حد است که می‌توان آن‌ها را تنها نشانه شناخت رفتار کودکان از بزرگ‌سالان دانست.»
در جریان بازی، کودک خود را به جای مادر، پدر، خواهر و برادر گذاشته زندگی را از دریچه چشم آن‌ها می‌بیند. ایفای نقش‌های مختلف در حین بازی، عامل بسیار مؤثری در ایجاد بلوغ رفتاری کودک می‌باشد. کودکان راه‌های جدید برای ایجاد ارتباط بین خود و هم‌سالانشان در جریان بازی کشف می‌کنند.
 

نقش بازیهای آزاد در پرورش کودک

تحقیقات مختلف نشان داده است که بازی‌های آزاد، تخیلی و از پیش مشخص نشده، به مهارت‌های گفتاری کمک کرده و باعث می‌شود که قابلیت توجه و تمرکز را در کودکان پرورش دهد. اما هر روز از تعداد کودکانی که به بازی آزاد می‌پردازند و از مزیت‌های آن بهره‌مند می‌شوند، کاسته می‌گردد.
بچه‌هایی که در خانواده‌های غیرمسئول پرورش می‌یابند، غالباً رغبت به بازی را از دست می‌دهند و قوه محرکه آنی و طبیعی آن‌ها، در نتیجه جو افسرده و مضطرب حاکم بر خانه، افول می‌کند.
 

بازی عاملی برای افزایش نبوغ

بسیاری از کاشفین و بزرگان جهان از طریق «بازی» کار خود را دنبال می‌کردند. قابلیت خلق افکار جدید، لذت بردن از آن و سعی در انجام کارهای دنیایی، مبنای توسعه و تمدن‌ها بوده است.
 خلاقیت در فراگیری بازی‌ها، نتایج کاملاً طبیعیِ نبوغ کودکان است. از طریق بازی، به گونه‌ای خاص، امکانات مختلف جدید به ظهور می‌رسد. کودکان چیزهای تازه می‌بینند، نقش‌های جدید به عهده می‌گیرند و احساس می‌کنند که به مسیرهای جدید راه یافته‌اند که در فرهنگ و جامعه خود مورد استفاده قرار می‌دهند.
 

عوامل محرومیت کودکان از بازی

در کتاب «نیروی بازی کردن» چنین آمده است:
«یکی از خصوصیت‌های بارز کودکان مضطرب، بی‌میلی آن‌ها نسبت به بازی است. معمولاً این نوع کودکان هیچ‌گاه نمی‌توانند بازی کنند، بسیاری از آن‌ها در حالی پرورش می‌یابند که با خود و درونشان کاملاً بیگانه هستند و جالب آن‌که طی دوران درمان، گاهی لازم می‌شود که بازی کودکان را در بزرگ‌سالی به آن‌ها آموخت!»
از سوی دیگر، کودکان خانواده‌های محروم نیز تجربه بازی کردن را از دست می‌دهند، زیرا دسترسی آن‌ها به اسباب‌بازی‌های مختلف آموزشی محدود است. چنین محرومیت‌هایی می‌تواند انعطاف فکری را در آینده از بین ببرد.
به گفته این کتاب:
 «تحقیقات نشان داده است که قابلیت برقراری ارتباط و الگوبرداری در کودکان محروم، بسیار محدود است. آن‌ها از 8 ماهگی تا 3 سالگی که سال‌های حساس فراگیری در کودکان می‌باشد تجارب بسیار محدودی در به کارگیری اسباب‌بازی و ایجاد رابطه با افراد کسب می‌کنند. آن‌ها هرگز با اسباب‌بازی‌های آموزشی از قبیل لِگو(Lego)  که یکی در دیگری قرار می‌گیرد سر و کار نداشته و شوق موفق بودن را در این زمینه احساس نکرده‌اند.»
کودکان خانواده‌های بسیار مرفه نیز دچار مشکل دیگری در این ارتباط هستند. این دسته از کودکان بیش از حد لزوم در اطراف خود اسباب‌بازی می‌بینند و وقت کافی برای بازی آزادانه با آن‌ها را ندارند. اکثر اوقات این کودکان، با کلاس‌های مختلف آموزشی و یا بازی‌های رقابتی پر می‌شود. این طریق را معمولاً والدین علاقه‌مند به پرورش صحیح کودک ولی مشغول و موفق پیش می‌گیرند.
 

بازی کودکان در دنیای امروز

امروزه بازی‌های فی‌البداهه و طبیعی، سیر نزولی یافته و رفته رفته جای خود را به انواع هدایت شده آن می‌دهند. چنان‌که در زندگی کودکان این روزگار فرصت و مجال بازی آزادانه تقلیل یافته و آن‌ها هر روز کمتر از پیش می‌توانند به هنگام فراغت، از نیروی خلاق طبیعی و ذاتی خود استفاده کنند. زندگی فکری و احساسی و اجتماعی کودکان لطمه، دیده و این امر زنگ خطری برای سرنوشت جامعه انسانی به شمار می‌آید.
روان‌شناسی می‌گوید:
«اکثر اوقاتِ کودکان خانواده‌های مرفه، با برنامه‌های از پیش تعیین شده سپری می‌گردد، مثلاً کلاس زبان، شرکت در اجتماعات مختلف، ورزش‌های گوناگون و غیره. درحالی‌که نیاز واقعی کودکان به فضای وسیع و فعالیت آزاد می‌باشد. فعالیت‌های آزادانه دوران کودکی به زندگی مشاهیر شکل داده و آن‌ها را از نیروی خلاقیت خاص خود بهره‌مند ساخته است.»
بازی عاملی است برای رشد نیروهای خام و آماده‌سازی آن‌ها برای استفاده در زندگی، بازی فرآیند یادگیری را برای کودک، لذت‌بخش می‌کند و نیز منجر به ارضای بسیاری از نیازهای اساسی و زیربنایی او می‌شود. اهمیت بازی در مباحث روان‌شناسی رشد تا حدی است که صاحب نظران آن را تفکر کودک نامیده‌اند.

منبع : برگرفته از نرم افزار تربیت کودک؛ کاری از حوزه علمیه اصفهان
 

بیشتر بخوانید :
بازی کودک و آموزش
اهمیت بازی برای کودکان
اهمیت بازی در رشد و تکامل کودک