دنیای مردانه، دنیایی پر از استرس و اضطراب است، به خلاف آنچه می بینید. 
 
چکیده : دنیای مردان، دنیایی است پر از استرس و اضطراب های از بین برنده سلامت جسم و روان. در کتاب «هفت گام تا مردانگی» نویسنده به تبیین دنیای مردان و ضعف ها و کاستی های این دنیا پرداخته که در دوران های زندگی گذشته انسان اینگونه نبود. 

تعداد کلمات 1055 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه

حضور پدر برای فرزندان 

اجازه دهید با یک سؤال ساده مردانه از شما شروع کنیم. شما خوشبختید یا بدین امید که روزی به قول معروف شوخی شوخی جدی شود و شما هم شاید خوشبختی را در آغوش بگیرید فقط ادای خوشبختی را در می آورید؟ لازم نیست در پاسخ به این سوال عجله کنید.
نهالی را بکارید و به حال خود رهایش کنید بعد از چند ماه و چند سال بدون کمک شما هم به درخت تبدیل می شود. تخم قورباغه در برکه هم به قورباغه بالغ تبدیل میشود. اما بچه انسان بدون کمک و مراقبت های فراوان و طولانی دیگر انسان ها، بزرگسال کارآمدی نمی شود. باید هزاران ساعت با اعضای بزرگ تر و عاقل تر جنس خودتان تعامل داشته باشید تا خصوصیات جنس خودتان را یاد بگیرید. همه ما انسانیم و می توانیم چیزهای زیادی از والدین و پرستاران هر دو جنس بیاموزیم. اما تا زمانی که بزرگسالان جنس خودمان در زندگی ما مشارکت و مداخله جدی نداشته باشند، هرگز انسان کاملی نمی شویم. دختری را تصور کنید که مثلا در یک صومعه و تنها به دست مردان و با پدر بی همسری بزرگ شده و همه معلمها و پرستارانش مذکر بوده اند معلوم است که رشد این دختر از مرحله کودکی به بلوغ و تبدیل شدن به یک زن رشید باید ما را واقعاً نگران سازد. معذلک محرومیت پسران از پدر و بزرگسالان همجنس خودشان اتفاقی است که برای میلیونها تن از آنها امری عادی است.

بیشتر بخوانید : 
اثرات محرومیت از پدر بر روى فرزندان
نقش ‌حساس پدر در ‌تربیت‌ فرزندان


نقش مردان جامعه برای پسران 

دختران جامعه ما هر روز با زنان در تماس هستند، اما تماس طولانی مدت و هر روزه با مردان ندرت برای پسران پیش می آید. زنان در بزرگ کردن پسران و دختران حضوری ملموس و محسوس دارند و اکثر آموزگاران مقطع ابتدایی نیز مؤنث هستند. اما معمولاً مردان در اکثر روزها و اوقات زندگی فرزندانشان غایب هستند. عاقبت فقدان مرد و تماس با جنس مذکر موجب بروز مشکلی می شود که همه ما بر آن واقفیم. در دنیای امروز اغلب پسرهای کوچک بعد از بلوغ و رسیدن به سنین بالاتر چیزی جز پسربچه های بزرگ نیستند. در بدن بزرگسالان زندگی می کنند اما کودکانی احساساتی هستند. تنهایی و سردرگمی نیز آنان را نهایتاً وادار به افراط در وانمودسازی میکند و هر روز منزوی تر از روز گذشته می شوند. زیرا راه و رسم کنار آمدن با احساسات طبیعی مردانه با صمیمی شدن با مردان دیگر را نمی دانند. تنهایی مردان پدیده ای است که زنان ندرتاً قادر به درک آن هستند.
مردان متعددی باید کمک کنند تا از پسری مرد بسازند. این کار از عهده مدرسه ساخته نیست. تلویزیون که کارها را بدتر میکند. مادر هم هر چه به خودش فشار بیاورد تک و تنها قادر به انجام این کار سخت نیست. معاشرت با مردان سالم جزء نیازهای پسران است که تا سنین بزرگسالی ادامه می یابد. مردان جوان به مردان میانسال و مردان میان سال نیز به پیران دنیادیده نیازمندند. جایی که به این نیاز پاسخ درخوری داده می شود، زندگی نیز برای مردمش قابل تحمل، امن، جالب و پر از دوستی می شود. دیگر کسی خود را در مبارزه تنها نمی بیند و انتظار شکست های قریب الوقوع را نمی کشد بلکه در سفر از خامی به پختگی از پشتوانه و دلگرمیهای دیگران در زندگی اش بهره می گیرد.


غفلت ما از ملزومات زندگی مردانۀ پسران مان 

میدانید چرا کشف این اشکالات این همه طول کشیده است؟ چون چیزی را که ندانیم از توجه به آن هم غافلیم. اگر نیازهای دوران رشدتان را در سنین کودکی و نوجوانی برآورده نکرده بودند، شما هم متوجه آنها نمی شدید. حتی کودکانی که در آشفته ترین خانواده ها بزرگ می شوند شرایط زندگی شان را عادی و طبیعی تلقی می کنند. وقتی زندگی شما دچار خللی می شود فقط احساس می کنید یک جای کار می لنگد یا چیزی در این میانه کم است. این همان بلایی است که بر سر مردان روزگار ما آمده است. مشکلات سلامتی، زناشویی، ایفای نقش پدری، دوست یابی و شکست های شغلی تنها چند نمونه از اتفاقاتی هستند که وقوع آنها مردان را به وجود خللی عمیق و جدی در وجودشان آگاه می سازد. جوان که هستیم از خود راضی و سربه هوا عمل می کنیم، اما با افزایش فشارهای زندگی بیش از پیش به نارسایی های خودمان پی می بریم. عملکرد افتضاح رهبران مرد در همه سطوح جامعه ما نشانه این مشکل است. مردی که رهبری و هدایت یک جمع را بر عهده دارد باید از تجربیات پدرانه خاصی برخوردار شده باشد زیرا او در حکم پدر گروه، سازمان یا حتی یک کشور است. وی باید در تمام وضعیت ها و موقعیت هایی که زندگی در برابرش می گذارد اندوخته ای غنی از هوش عاطفی و خردمندی را در چنته داشته و از آن بهره بگیرد.
طبیعت برای رشد خود روند از پیش تعیین شده ای را طی می کند. اما روند رشد مردان به فراموشی سپرده شده و عمدتا به دست بخت و اقبال واگذار شده است. با نگاه به فرهنگ های کهن می بینیم که برنامه های پیگیر، متمرکز و هدفمندی را برای تربیت پسرها تدارک دیده اند مانند آئینها، تعلیمات و روندهایی که در فرهنگ ما غربی ها نمونه و نظیری ندارند.
رابرت بلای و عدهای دیگر توانسته اند حلقه های مفقودة مراحل رشد مردان را کشف نمایند که نظر کوتاهی به آنها خواهیم انداخت. شاید همین حلقه ها کلید حل معمای زندگی مردان باشند. هدف این نیست که صرفاً به تعادل دست یابیم بلکه می خواهیم موجودی ارزشمندتر باشیم ؛ یعنی برخوردار از یک زندگی باشکوه و جامع الاطراف. قصد نشان دادن تصویری آرمانی از گذشته را ندارم، اما هنوز هم می توانیم ببینیم که شکارچی قبیله سرخپوستی سو، چوپان ماسائی ریش سفید بومی استرالیا و صنعتگر قرون وسطایی از چه زندگی چندبعدی و باشکوهی لذت می بردند. ابعادی مثل خلاقیت، لطافت و سلامت احساس، نشاط و عطف به مراقبت و پشتیبانی از مردم و طبیعت. چرا مرد امروز باید تا بدین حد از نیاکانش عقب تر باشد؟

منبع: کتاب «راهی به دنیای مردان»،

نوشته: استیوبیدالف،
ترجمه: علی فتحعلی آشتیانی