القای اولویت ارزش تلاش بر استعداد به کودکان، موجب افزایش سطح توانایی­ های آن­ها می­ شود.
 
چکیده: آیا فرزندان تان به اندازۀ کافی از ارزش تلاش و لذت کار آگاهند؟ امروزه چه چیزهایی در مورد تلاش دانش‌آموزان می‌دانیم؟ به چه طریقی می‌توان کوشش آنها را مورد تشویق قرار داد؟ دربارۀ تکالیف شان چطور؟ نقش والدین در این زمینه چیست؟ در این مقاله پاسخ ­هایی برای این سؤالات مطرح شده است.

تعداد کلمات 1103 / تخمین  زمان مطالعه 6 دقیقه

مقدمه

بچه‌ها از کجا یاد می‌گیرند که اگر با لحن شکوه‌آمیزی بگویند «نهایت سعی‌ام را می‌کنم»، بهانه‌ای به آنها می‌دهد که خیلی تلاش نکنند؟ آیا من به نظر سخت­گیر هستم؟ شاید این طور باشد؛ اما دیگر خسته شده‌ام که از بچه‌هایی که کارشان را درست انجام نمی‌دهند و در موقع خرید یا نوشتن مقاله بی‌دقتی می‌کنند، بشنوم که «خوب، من تمام سعی‌ام را می‌کنم. دیگر چه چیزی می‌خواهی؟»
پاسخ من این است: «خیلی چیزها». من چیزی فراتر از این اصطلاحات توخالی که بزرگ‌ترها استفاده می‌کنند می‌خواهم. من می‌خواهم آنها نهایت تلاش خود را بکنند و اگر ندانم تا چه حد تلاش می‌کنند، دست کم می‌دانم چه زمانی، چندان کوششی نمی‌کنند.
می‌دانم که این برخورد به ظاهر خیلی قدیمی است. به نظر من دیگر به بچه‌هایمان نگوییم: «سخت نگیر». من به این روش می‌گویم: آلودگی آموزشی.
 

مشکل فراگیر مردم: تلاش نکردن

وقتی برای پنجمین بار به یک شرکت رایانه‌ای، دربارۀ رایانه‌ام که اخیراً تعمیر شده بود، زنگ زدم پرسیدم رایانۀ مرا کجا فرستاده‌اید؟ کارمند شرکت گفت: «اینجا نیست.» و من گفتم: «پس کجاست؟» او گفت: «من نهایت تلاشم را می‌کنم.» من گفتم: «پس تلاش بیشتری کن.»
پس از یک ساعت، آن کارمند به من زنگ زد تا بگوید رایانه‌ام در دفتر خودش بوده است و او درست نگاه نکرده بود. او قبلاً کار خود را به نحو احسن انجام نداده بود؛ اما بعداً این کار را کرده است. او را تحسین کردم. می‌خواستم بداند که، حالا نهایت سعی خود را کرده است.
شاید مشکل مردم، امروز این است که نمی‌دانند با تلاش کردن چه احساسی به دست می‌آورند. در این صورت این مسئله یک مشکل شخصی نیست، بلکه مشکلی عمومی است.
 

تلاش یا استعداد؛ مسئله این است

تحقیقات اخیر، تفاوت بین دانش‌آموزان امریکایی و ژاپنی، و مادرانشان را در ژاپن و امریکا نشان می‌دهد و دلیل موفقیت بچه‌هایشان در ریاضیات را روشن می‌کند. این پرسشها برای این افراد مطرح شد: «چرا فرزندت تا این حد تلاش می‌کند؟» و «چرا فرزندت بهتر از این کار نمی‌کند؟»
مادرها می‌توانستند از بین این گزینه‌ها انتخاب کنند: استعداد، تلاش، شانس، نحوۀ آموزش مدارس. گروه مادران پاسخهای بسیار متفاوتی دادند. مادران امریکایی بیشتر بر استعداد و آموزش در مدارس تأکید داشتند و مادران ژاپنی بیشتر بر تلاش بچه‌ها. دانش‌آموزان کلاس پنجم، نظری همانند مادرانشان داشتند. بچه‌های امریکایی بر این باور بودند که استعداد ذاتی کلید موفقیت است؛ در حالی که بچه‌های ژاپنی می‌گفتند اگر در ریاضی نمرۀ خوبی نگرفته‌اند به این علت بود که زیاد تلاش نکرده‌اند.
نکتۀ جالب دربارۀ پاسخ مادران امریکایی این است که امریکاییها ظاهراً داستان هوراشیو الجر[1] را باور دارند که کار سخت در درازمدت نتیجۀ مطلوب می‌دهد؛ حتی اگر مشکلاتی بر سر راه باشد؛ اما در مقابل بچه‌های امریکایی معتقدند که آنها قبل از هر چیزی باید استعداد داشته باشند.
در نتیجه اگر کاری کنید که بچه‌ها باور کنند ارزش تلاش کردن بیش از توانایی درونی است، می‌توانید به بچه‌هایتان کمک کنید تا سطح توانایی­های خود را بالا ببرند. توانایی ظاهراً چیزی است که در درون ما ریشه دارد. تلاش و کوشش تأثیرپذیر و قابل تغییر است.
 

شما سخت کار می‌کنید

آیا می‌توانیم به بچه‌ها این مطلب را منتقل کنیم، به گونه‌ای که به آن توجه کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که می‌توانیم.
در تگزاس، بچه‌های دبستانی که دربارۀ تفریق کردن مشکل داشتند به چهار گروه تقسیم شدند: گروه A,B,C,D. به هر گروه یک بسته از اشیای مختلف داده شد تا با آن کار کنند. یک مربی کار آنها را در گروههای C,B,A هر هشت دقیقه یک بار بررسی می‌کرد. هر بار که آنها وارد مرحلۀ جدیدی می‌شدند مربی نکته‌هایی را به آنها می‌گفت. به گروه A می‌گفت: «شما سخت کار می‌کنید.» به گروه B می‌گفت: «شما باید بیشتر کار کنید.» و به گروه C هیچ نظری نمی‌داد. مربی هیچ کاری با گروه D نداشت و افراد گروه D تنها نکته‌هایی را که او به گروههای دیگر می‌گفت می‌شنیدند
فرزندانی که به ظاهر هیچ وقت به حرفهایمان گوش نمی‌کنند، یک پیام «اشتباه آموزشی» مهم را کاملاً می‌شنوند. این پیام مهم (که ظاهراً ده بار در روز گفته می‌شود) این است: «سخت نگیر، این قدر زیاد کار نکن!» پس از آن اغلب می‌گوییم: «روز خوبی داشته باشی.» احتمالاً این گونه فرض می‌شود که اگر سخت کار نکنید، روز خوبی خواهید داشت.
 
نتایج نشان داد که گفتن اینکه آنها دارند به خوبی کار می‌کنند، بسیار تأثیرگذار بود. بچه‌های گروهی که به آنها گفته شده بود شما سخت کار می‌کنید، در واقع بیشتر از دیگران تلاش کردند. آنها 63 درصد مسائل را حل کردند و در امتحانی که پس از این آموزش برگزار شد، سه برابر، نتایج بهتری گرفتند. آنها گفتند که احساس اعتماد به نفس بیشتری دربارۀ امتحان و استعدادهایشان برای حل مسائل داشتند.
در قسمتهای مختلف دنیا، مثلاً در استرالیا، مربیان با روشهای مختلفی به این الگو رسیدند. مربی­های گروه هر بار که دانش‌آموزان موفقیت یا عدم موفقیت خود را در ریاضی به خاطر شانس یا استعداد خود می‌دانستند، آنها را سرزنش نمی‌کردند، در عوض هر بار که بچه‌ها می‌گفتند موفقیت یا شکستشان به علت تلاش آنها بوده است، به آنها تبریک می‌گفتند.
این مطالعات برای خانواده‌ها و در مورد تلاش بچه‌ها به چه منظور است؟ این بررسیها نشان می‌دهد که ما می‌توانیم با بچه‌ها صحبت کنیم تا بیشتر تلاش کنند. ما می‌توانیم به آنها بگوییم که نباید بترسند. ما می‌توانیم به آنها کمک کنیم تا ببینند که تلاش بیشتر به معنی نتایج بهتر است. بچه‌ها ممکن است خودشان استانداردی برای تلاش داشته باشند و ما نیز به عنوان والدین یک استاندارد تلاش برای آنها در نظر داریم. پس چطور این کار را انجام دهیم؟ این کار باید چیزی بیش از سخنرانی دربارۀ تلاش کردن باشد. می‌توانیم ابتدا به آنها کمک کنیم تا بفهمند تلاش و کوشش چیست و چطور آنها می‌توانند آن را اندازه بگیرند.


منبع: دروتی، ریچ؛ (1393)، کلیدهای پرورش مهارت­های اساسی زندگی در کودکان و نوجوانان، مترجم اکرم قیطاسی، انتشارات صابرین.

بیشتربخوانید:
انگیزه در کودکان؛ چرا و چگونه (بخش اول)
چطور کودکان انگیزه پیدا می‌کنند؟ (بخش اول)
چطور کودکان انگیزه پیدا می‌کنند؟ (بخش دوم)
نکته های آموزشی درباره تقویت انگیزه کودکان
اعتماد به نفس در کودکان؛ پلی به سوی شهامت انجام کار

پی نوشت :
{1}.Horatio Alger، نویسندۀ امریکایی داستان های نوجوانان