آرامش بخش های زندگی
اضطراب, آرامش, عوامل اضطراب زا, عوامل اضطراب آفرین, پیامدهای آرامش, پیامدهای اضطراب, ذکر, آرامش الهی, یاد خدا, ذکر خدا, عبادت
یاد خدا، آرام بخش دل هاست.
چکیده: انسان در سرگردانی جهان متلاطم امروز که توام با اضطراب و تشویش است به دنبال گم گشته ای است و«آرامش» همان گمشده آدمی است. حال مهم ترین سئوال این است که این آرامش چگونه به دست می آید. در این نوشتار به عوامل و زمینه های آرامش آفرینی اشاره خواهد شد.
تعداد کلمات 1673 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
تعداد کلمات 1673 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
زمینه ها و عوامل آرامش
خداشناسی و ایمان
در تعالیم اسلامی روش های گوناگونی برای کسب آرامش و سعادت، و مقابله با اضطراب ذکر شده است. یکی از عوامل و زمینه های مهم و زیر بنائی در ایجاد و دستیابی به آرامش، و عامل موثر در رفع یا کاهش اضطراب، ایمان به خداوند است که اصلی ترین عامل برای رسیدن به آرامش و حفظ آن، و مفیدترین گام در امر غلبه بر اضطراب به شمار می آید.[1]
احساس حضور و توجه به مقام ربوبی
یکی دیگر از عوامل تاثیر گذار در امر ایجاد و تثبیت آرامش روانی، و مانع نگرانی های زیانبار، «توجه به مقام و جایگاه پروردگار» است، که قرآن از آن تعبیر به «ذکر» میکند. یعنی انسان به گونه ای التفات به مقام پروردگار خویش داشته باشد که احساس حضور در پیشگاه حضرتش را از درون جانش لمس نماید، تا زمینه تغییر و جهتگیری رفتارها و اندیشه های وی، در جهت همسو با این آگاهی فراهم گردد. به منظور اثبات تاثیر خداباوری در تامین آرامش روانی انسان، می توان به آیات و روایات متوسل شد، که به برخی از آنها در ذیل اشاره می کنم:
«الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئنِ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئنُّ الْقُلُوبُ(28) الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبىَ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَابٍ»(الرعد/29) «آنها کسانى هستند که ایمان آوردهاند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مى یابد! آنها که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پاکیزه ترین (زندگى) نصیبشان است؛ و بهترین سرانجام ها»!
«الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئنِ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئنُّ الْقُلُوبُ(28) الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبىَ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَابٍ»(الرعد/29) «آنها کسانى هستند که ایمان آوردهاند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مى یابد! آنها که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پاکیزه ترین (زندگى) نصیبشان است؛ و بهترین سرانجام ها»!
تعریف ذکر
ذکر به معنای یادآوری و در مقابل غفلت و نسیان است، خـواه این یادآوری با زبان باشد مانند: «اذْکُرْنی عِنْدَ رَبِّک»[2]، یا ذکر قلبی باشد همچون: «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَة[3] »[4] علامه مجلسی درباره مفهوم ذکر میگوید: «ذکر حضور معنا در نفس انسان است و گاهی نیز به علم، ذکر میگویند و نیز به سخنی که در آن معنای حاضر در نفس است کلمه ذکر اطلاق می گردد[5]. برای صدق مفهوم ذکر، ضرورتا لازم نیست که غفلت و فراموشی بر آن مقدم گردد، بلکه مطلق هشیاری، استحضار و توجه و تداوم حالت حضور و آگاهی را نیز ذکر می گویند.[6]
ذکر در لغت دارای مشتقات و معانی متعددی میباشد، که همه به یک معنی جامع باز میگردد و آن عبارت است از یاد کردن، به معنای حفظ کردن چیزی در ذهن و یا حاضر کردن چیزی در ذهن و یا در زبان.[7] علمای علم اخلاق مصداق واقعی ذکر را، ذکر قلبی دانسته اند. امام خمینی ره در این رابطه می گوید: «حقیقت ذکر، ذکر قلبی است و ذکر زبانی بدون آن بیمغز و از درجهی اعتبار به کلی ساقط است»[8] بنابراین حقیقت ذکر همان ذکر قلبی است و ذکر زبانی گرچه نوعی از ذکر به حساب میآید اما بدون هماهنگی و توجه قلبی ارزش ندارد.[9] حقیت ذکر در درون انسان است و ذکر لفط، تنها نمود خارجی همان حقیقت درونی است. اطلاق ذکر بر ذکر لفظی در واقع از آن روست که لفظ کاشف از معنا و حکایتگر چیزی است که در دل می گذرد ...؛[10]
در هرحال، از دیدگاه اسـلام هـیچچیز به اندازه ذکر و یاد خـدا از ارزش و اعتبار برخوردار نیست، بلکه تمام دستورهای دیگر نیز زمینهساز توجه انسان به سوی پروردگـار اسـت. همچنین اسلام مصدر و منشأ قدرت و کـمال روحـی و روانی بـرای انـسان را، صـرفا توجه قلبی و درونی او به سوی خالق خویش می داند (آلیاسین، 1372، ص34). برایناساس خداوند انسان را موظف کرده که در همه احوال از یاد خدای خویش غفلت ننماید «فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِکُمْ»[11] در جای دیگر خداوند میفرماید: «یَأَ ایهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اذْکُرُواْ اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا»[12]
همچنین هدف اصلی از نزول قرآن، ذکر و یاد خدا است. خداوند میفرماید: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِین»(ص/87). یعنی قرآن ذکری است جهانی و برای همه جهانیان و برای جماعتهای مختلف، و نژادها و امتهای گوناگون، و خلاصه ذکری است که اختصاص به قومی خاص ندارد، بلکه این ذکر برای همه عالم است[13]
ذکر در لغت دارای مشتقات و معانی متعددی میباشد، که همه به یک معنی جامع باز میگردد و آن عبارت است از یاد کردن، به معنای حفظ کردن چیزی در ذهن و یا حاضر کردن چیزی در ذهن و یا در زبان.[7] علمای علم اخلاق مصداق واقعی ذکر را، ذکر قلبی دانسته اند. امام خمینی ره در این رابطه می گوید: «حقیقت ذکر، ذکر قلبی است و ذکر زبانی بدون آن بیمغز و از درجهی اعتبار به کلی ساقط است»[8] بنابراین حقیقت ذکر همان ذکر قلبی است و ذکر زبانی گرچه نوعی از ذکر به حساب میآید اما بدون هماهنگی و توجه قلبی ارزش ندارد.[9] حقیت ذکر در درون انسان است و ذکر لفط، تنها نمود خارجی همان حقیقت درونی است. اطلاق ذکر بر ذکر لفظی در واقع از آن روست که لفظ کاشف از معنا و حکایتگر چیزی است که در دل می گذرد ...؛[10]
در هرحال، از دیدگاه اسـلام هـیچچیز به اندازه ذکر و یاد خـدا از ارزش و اعتبار برخوردار نیست، بلکه تمام دستورهای دیگر نیز زمینهساز توجه انسان به سوی پروردگـار اسـت. همچنین اسلام مصدر و منشأ قدرت و کـمال روحـی و روانی بـرای انـسان را، صـرفا توجه قلبی و درونی او به سوی خالق خویش می داند (آلیاسین، 1372، ص34). برایناساس خداوند انسان را موظف کرده که در همه احوال از یاد خدای خویش غفلت ننماید «فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِکُمْ»[11] در جای دیگر خداوند میفرماید: «یَأَ ایهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اذْکُرُواْ اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا»[12]
همچنین هدف اصلی از نزول قرآن، ذکر و یاد خدا است. خداوند میفرماید: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِین»(ص/87). یعنی قرآن ذکری است جهانی و برای همه جهانیان و برای جماعتهای مختلف، و نژادها و امتهای گوناگون، و خلاصه ذکری است که اختصاص به قومی خاص ندارد، بلکه این ذکر برای همه عالم است[13]
فواید ذکر
برای ذکر و یاد خدا فواید زیادی گفته شده است، که در اینجا تنها چند مورد را یادآور می شوم:
آرامش و اطمینان
یاد خدا داروی معنوی اضطراب و افسردگی است که از نظر روانشناسی علل آن آینده مبهم، نگرانی از شکست خوردن، ترس از بیماری ها و نگرانی از عوامل طبیعی می باشد. گذشته از مسأله بیماری اضطراب، آرامش طلبی در فطرت انسان ریشه دارد و در سرشت انسانها حس آرامش جویی نهفته است و بسیاری از فعالیت های آدمی در حقیقت پاسخ به ندای الهی فطرت است[14] خداوند یکی از فواید ذکر را، اطمینان یافتن قلب بیان می کند «ألا بذکرالله تطمئن القلوب» براساس ادبیات عرب تقدیم جار و مجرور در این آیه افاده حصر می کند و بیانگر این است که هیچ چیز جز یاد خدا باعث آرامش و اطمینان دل نمی گردد[15] از منظر قرآن ذکر خداوند از آن رو که تامین کننده سعادت انسان است، موجب اطمینان و آرامش دل می گردد.
روشنی و بیداری دل
قرآن کریم گاهی با واژه «ختم» و گاهی با واژه «طبع» و مانند آن از مرگ دل و تاریکی آن حکایت کرده است. نظیر آیات « ختم الله ..» (نحل/108) انسان فاقد حیات روحانی و بیداری دل، اسیر هواهای شیطانی و شهوات است و در حصار اوهام، موقعیت های دنیوی و امور اعتباری، گرفتار شده است[16] قساوت و مردن دل، از هولناک ترین سیه روزی هاست؛ ویکی از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوباره آن، پناه بردن به ذکر خداست. ذکر حق، نور است و مداومت در آن، قلب را از تاریکی و ناامیدی و قساوت نجات می دهد.
ثمره ذکر را حضرت علی علیه السلام چنین بیان می کند: ان الله سبحانه تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه و تنقاد به بعد المعانده ...[17] خداوند متعال یاد خویش را جلای قلبها قررا داده، که در اثر آن گوش، پس از سنگینی می شنود و چشم پس از کم سویی می بیند و بدین وسیله پس از لجاجت و دشمنی فرمان بردار و رام میگردد. امام باقر علیه السلام نیز در توصیه به جابربن یزید جعفی میفرمایند: تعرض لرقه القلب بکثره الذکر فی الخلوات[18] اگر ذکر از سر عادت و تکرار نباشد و در تکرار کلمات خلاصه نگردد بلکه حقایق روحانی نهفته در ذکر مورد توجه ذاکر قرار گیرد قطعا موجب پدید آمدن حالتی روحانی خواهد شد؛ حالتی که با برخورداری از آن، انسان از حصارهای پیچ در پیچ و اسارت بخش مادیات رهایی می یابد و حیات انسان با معنا میشود و از حیات طبیعی محض به حیات انسانی معقول مبدل می گردد.[19]
ثمره ذکر را حضرت علی علیه السلام چنین بیان می کند: ان الله سبحانه تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعد العشوه و تنقاد به بعد المعانده ...[17] خداوند متعال یاد خویش را جلای قلبها قررا داده، که در اثر آن گوش، پس از سنگینی می شنود و چشم پس از کم سویی می بیند و بدین وسیله پس از لجاجت و دشمنی فرمان بردار و رام میگردد. امام باقر علیه السلام نیز در توصیه به جابربن یزید جعفی میفرمایند: تعرض لرقه القلب بکثره الذکر فی الخلوات[18] اگر ذکر از سر عادت و تکرار نباشد و در تکرار کلمات خلاصه نگردد بلکه حقایق روحانی نهفته در ذکر مورد توجه ذاکر قرار گیرد قطعا موجب پدید آمدن حالتی روحانی خواهد شد؛ حالتی که با برخورداری از آن، انسان از حصارهای پیچ در پیچ و اسارت بخش مادیات رهایی می یابد و حیات انسان با معنا میشود و از حیات طبیعی محض به حیات انسانی معقول مبدل می گردد.[19]
تاسی به رسول خدا
یکی از ویژگی های کسانی که تاسی به رسول خدا می کنند و رسول خدا اسوه آنهاست این است که بسیار به یاد خدا می باشند و این باعث میشود که این افراد خویشتن داری و خودمهارگری بالایی داشته باشند، چون الگویی مانند رسول خدا دارند. «لَّقَدْ کاَنَ لَکُمْ فىِ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کاَنَ یَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الاْخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا»(احزاب/21). «مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى کنند».
در این آیه، جمله «لمن کان ... کثیرا» بدل است از ضمیر خطاب در «لکم» تا دلالت کند بر اینکه تاسی به رسول خدا ص صفت حمیده و پاکیزهای است که هرکسی که مومن نامیده شود بدان متصف نمیشود بلکه کسانی به این صفت پسندیده متصف می شوند که امیدشان همه به خدا است، و به زندگی آخرت اهمیت می دهند و با این حال بسیار به یاد خدا می باشند و هرگز از پروردگار خود غافل نمی مانند و نتیجه این توجه دائمی، تاسی به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درگفتار و کردار است[20]
در این آیه، جمله «لمن کان ... کثیرا» بدل است از ضمیر خطاب در «لکم» تا دلالت کند بر اینکه تاسی به رسول خدا ص صفت حمیده و پاکیزهای است که هرکسی که مومن نامیده شود بدان متصف نمیشود بلکه کسانی به این صفت پسندیده متصف می شوند که امیدشان همه به خدا است، و به زندگی آخرت اهمیت می دهند و با این حال بسیار به یاد خدا می باشند و هرگز از پروردگار خود غافل نمی مانند و نتیجه این توجه دائمی، تاسی به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درگفتار و کردار است[20]
آرام بخشی ذکر خدا از نگاه روایات
مسئله آرام بخشی ذکر و یاد خداوند، در برخی روایات نیز منعکس گردیده است، که در اینجا به چند مورد اشاره می گردد:
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلّم) میفرماید: «ذکر الله شفاء القلوب»[21] یاد خداوند شفای دلهاست. همچنین آن حضرت می فرماید: «بذکرالله تحیی القلوب و بنسیانه موتها»[22] ذکر خداوند باعث زندگی (و طراوت و شادابی) دلهاست و فراموشی یاد خداوند موجب می گردد دلها بمیرد.
حضرت علی (علیه السلام) نیز فرمودند: «ذکر الله دواء اعلال النفوس»[23] ذکر و یاد خداوند دوای امراض روح و روان است. همچنین در وصف ذکر خداوند می فرمایند: «ان الله جعل الذکر جلاء للقلوب...»[24] خداوند سبحان ذکر و یاد خود را، صیقل دهنده و روشنایی قرار داده است.
حضرت علی (علیه السلام) در بیان دیگر، ذکر خداوند را مایه آرامش دلها معرفی می نماید: «ذکر الله جلاء الصدور و طمأنینه القلوب» یاد خدا مایه روشنی سینه ها و آرامش دلهاست. چنانکه آن حضرت در فرازی دیگر نیز به این مطلب که ذکر و یاد خداوند عامل آرامش دلهاست اشاره کرده و می گویند: «ان اوحشتهم الغربه آنسهم ذکرک» اگر تنهایی و غربت سبب وحشت (و اضطراب) آنان گردد ، یاد تو به آنان (آرامش می دهد) و مونس آنهاست.
منبع: کتاب «شیرینی که شور نمی زند» (راهکارهایی برای رهایی از اضطراب)
نویسنده: محمدعلی صالحی
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلّم) میفرماید: «ذکر الله شفاء القلوب»[21] یاد خداوند شفای دلهاست. همچنین آن حضرت می فرماید: «بذکرالله تحیی القلوب و بنسیانه موتها»[22] ذکر خداوند باعث زندگی (و طراوت و شادابی) دلهاست و فراموشی یاد خداوند موجب می گردد دلها بمیرد.
حضرت علی (علیه السلام) نیز فرمودند: «ذکر الله دواء اعلال النفوس»[23] ذکر و یاد خداوند دوای امراض روح و روان است. همچنین در وصف ذکر خداوند می فرمایند: «ان الله جعل الذکر جلاء للقلوب...»[24] خداوند سبحان ذکر و یاد خود را، صیقل دهنده و روشنایی قرار داده است.
حضرت علی (علیه السلام) در بیان دیگر، ذکر خداوند را مایه آرامش دلها معرفی می نماید: «ذکر الله جلاء الصدور و طمأنینه القلوب» یاد خدا مایه روشنی سینه ها و آرامش دلهاست. چنانکه آن حضرت در فرازی دیگر نیز به این مطلب که ذکر و یاد خداوند عامل آرامش دلهاست اشاره کرده و می گویند: «ان اوحشتهم الغربه آنسهم ذکرک» اگر تنهایی و غربت سبب وحشت (و اضطراب) آنان گردد ، یاد تو به آنان (آرامش می دهد) و مونس آنهاست.
منبع: کتاب «شیرینی که شور نمی زند» (راهکارهایی برای رهایی از اضطراب)
نویسنده: محمدعلی صالحی
بیشتر بخوانید :
ردپای خداوند در زندگی(بخش اول)
راحتی و آرامش در خانه با چند تکنیک ساده
راههایی برای دستیابی به آرامش
یاد خدا، مایه آرامش دلها
آرامش دل با یاد خدا
پی نوشت :
[1] . فصلت/ 30 و 31؛ فتح/4.
[2] . (یوسف/42)
[3] . (الاعراف/205)
[4] . مصطفوی،1430، ج3، ص343
[5] . مجلسی، 1403، ج66، ص38
[6] . مصباح، 1382، ص 258 .
[7] . قرشی، بیتا، ص215
[8] . موسوی الخمینی، 1378، ص30
[9] . مظفری ورسی، ص 34
[10] . مصباح یزدی، یاد او، ص 20
[11] . و چون نماز را به پایان بردید خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو، یاد کنید(نساء/103)
[12] . اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را بسیار یاد کنید (الاحزاب/41)
[13]. طباطبائی، 1417، ج 17، ص228
[14] . نساجی زواره، 1382، ص56
[15] . مصباح، 1382، ص69
[16] . مصباح، 1390، ص108
[17] . نهج البلاغه صبحی صالح، خ 222، ص342
[18] . تحف العقول، ص284
[19] . مصباح، 1382، ص54
[20] . طباطبائی، 1417، ج16، ص289
[21] . محمدی ری شهری، پیشین ؟؟؟ ، ج 3، ص 419.
[22] . همان، ص 417.
[23] . همان، ص 419.
[24] . نهج البلاغه، محمدی ری شهری، ص 418
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}