یکی از دلایل دروغ گویی کودکان، جلب توجه بزرگترها به ایشان است.
 
چکیده: کودکان دنیایی پاک و زیبایی دارند و این دلیل خوبی برای روح پاک و لطیف آن‌ ها محسوب می‌شود . دروغ گفتن کودکان نمی‌تواند بیانگر مشکلات عمیق روحی و روانی باشد ولی مسلماً دروغ گفتن کودکان بر اساس سن و جنسیت آن‌ ها می‌تواند بر روی شکل‌ گیری شخصیت کودک در آینده تأثیرات نامطلوبی بگذارد. با ما همراه باشید.

تعداد کلمات 1216 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه


 
9- لو ندادن        
 کودکان قبل از اینکه بتوانند حرف بزنند با لو دادن آشنا هستند. حدود ۱۴ ماهگی وقتی کودک دیگری اسباب بازی یا کلوچه شان را بر می دارد با اشاره از مادرشان کمک می خواهند بطوری که از زل زدن و گریه کردن استفاده می کنند. و درخواست از والدین به یک عادت تبدیل می شود و حدود ۴ سالگی کودکان قانونی را یاد می گیرند تا آنها را از این عادت خلاص کند و آن این است «چیزی نگو» یا «لو نده». یعنی والدین از کودکان می خواهند که چیزی نگوید و دلیل رفتارشان را اینگونه بیان می کنند که کودکان برای حل مشکلات نیاز به قابلیت های اجتماعی دارند و اگر والدین همیشه دخالت کنند آنها نمی توانند این قابلیت را گسترش دهند. اما دهن لقی مورد توجه علمی قرار گرفته است و محققین ساعت ها کودکان را در حال بازی تماشا کرده اند و دریافتند وقتی کودکی از هر ده بار، نه بار به سمت پدر و مادرش می رود تا چیزی را لو بدهد، آن کودک، صادق است. اما از نظر والدین او بسیار دهن لق است. کودک هنگامی که بیش از حد توانش تحمل می کند سرانجام نزد پدر و مادرش می رود، تا حقیقت را به طور صادقانه بگوید اما در جواب این را می شنود، «مشکلاتت را به من نگو!» طبق تحقیقات احتمال تنبیه فرزندان برای دهن لقی ده برابر سرزنش کردنشان برای دروغگویی است. از این رو، کودکان با قدرت " نگفتن" بزرگ می شوند و یاد می گیرند بدون آنکه حقیقت را بگویند، خودشان از پس مسائل و مشکلات خود بر بیایند. به همین خاطر هر سال، می بینیم مسائل و مشکلاتی که کودکان با آن دست به گریبان اند زیادتر می شود. برای مثال، آنها بچه هایی را می بینند که دیوارها را خراب می کنند، از مغازه ها دزدی می کنند، باعث به هم خوردن نظم کلاس می شوند، وارد جایی می شوند که نباید بشوند، اما برای اینکه برچسب دهن لق نخورند، ساکت می مانند و چیزی نمی گویند. چرا که حرف زدن درباره هر یک از موارد بالا موجب خدشه دار شدن عزت نفس کودکان می گردد زیرا به آنها آموخته اند که نباید چیزی بگویند و آنها این کار را هنگامی که کوچک بودند یاد گرفته اند اما حالا وظیفه والدین است که به آنها بیاموزند تا حرف بزنند.[1]

10- جلب توجه کردن
 گاهی اوقات بزرگترها سرگرم بحث و گفتگو باهم می شوند و کودکی را که بین آنهاست فراموش می کنند. در این صورت کودک با بیان مسئله ای که واقعیت ندارد لب به سخن می گشاید تا توجه همه را به سوی خود جلب کند.

11- رهایی از سرزنش
از آنجایی که کودک ذاتا خودش را دوست دارد در مواردی که دچار خطا شود برای رهایی از خطر سرزنش و تمسخر تن به دروغ می دهد و بر خلاف واقعیت سخن می گوید.

12- حسادت و رقابت
منشأ برخی از دروغ های کودکان حسادت و رقابت است گاهی کودک می بیند که برادر یا خواهر کوچکترش با شیرین زبانی های خود نظر پدر و مادر را جلب کرده و محبت آنها را به خود جلب کرده است بنابراین چون قدرت انجام عمل و رقابت را ندارد دروغ می گوید تا بدین وسیله خود را نزد والدین دوست داشتنی نشان دهد.[2]

 13- آرزو و امید
دروغ کودک در مواردی می تواند نشان دهنده امید و آرزوی او در رسیدن به یک هدف باشد، بنابراین آرزوهایش را به صورت تحقق یافته آن مطرح می کند.

14- به بازی گرفتن
 گاهی کودک با دروغ های خود، دیگران را بازی می دهد.

15- ناراحت کردن و کینه جویی
در مواردی دروغگویی نوعی انتقام گیری است. برای مثال، کودک شیشه ای را می شکند و آن را به خواهرش نسبت می دهد یا کودک سعی می کند با گفتن دروغ پدر و مادر را مضطرب سازد و حتی آبروی آنها را ببرد. اینگونه رفتار در کودکانی که ظرفیت روانی مناسبی ندارند و اغلب احساس ضعف و حقارت می کنند، بیشتر دیده می شود.

16- خودنمایی
گاهی کودک برای اینکه در میان جمع خود را دست کم نگیرد به گزافه گویی می پردازد و به دروغ از خود یا خانواده اش تعریف می کند. بدین ترتیب که قدرت یا شایستگی قابل تمجیدی را به خود یا والدینش نسبت می دهد. برای مثال، می گوید که پدرش صاحب مقام و پولدار است. این نوع دروغگویی اغلب در کودکان محروم از محبت یا دارای احساس حقارت دیده می شود.

17- کسب منافع
 گاهی کودک با گفتن دروغ می خواهد خود را به منافعی برساند که بزرگترها او را به انجامش وا داشته اند. برای مثال به او گفته اند اگر در فلان درس نمره بیست بگیری برایت اسباب بازی مورد علاقه ات را خواهم خرید.

18- تفکر پیش عملیاتی[3]
در کودکان کمتر از ۵ سال به فراوانی دیده می شود که بین واقعیت و تخیل تفاوتی قابل نیستند و این امر در گفته هایشان نمود پیدا می کند از این رو دروغگویی آنها جنبه تخیلی دارد. برای مثال، کودکان این دوره هر چه را که فعال (حرکت دارد) است جاندار می پندارند. هنگامی که از کودک بپرسد آیا خورشید جاندار است او می گوید : بله ، زیرا نور می دهد و همان بچه می گوید که کوه جاندار نیست زیرا کاری نمی کند. دلیل پاسخش این است که طرز فکر او اغلب زنده گرایانه[4] یا جاندار پندارانه است یعنی فکر می کنند که اشیاء بی جان، زنده و دارای احساس هستند. برای مثال، وقتی از کودکی که سه چرخه اش برای چندمین بار شکسته است بپرسید فکر می کنی چرا سه چرخه ات شکسته است او می گوید: فکر کنم اضطراب داره برای همین هی میشکنه.

19- عادت و تربیت غلط
عده ای نیز هدف معینی از دروغگویی ندارند بلکه بر اثر عادت و تربیت غلط دروغ می گویند.
دروغگویی می تواند بدلیل دستیابی به جاه و مقام شخصی، فراموشی، عدم تفاهم، نا آگاهی، شتابزدگی و نیز در قالب داستان سرایی رخ دهد.
 

دروغگویی در چه کودکانی بیشتر دیده می شود

  • کودکانی که به صورت افراطی خواستار جلب توجه و محبت اند.
  • کودکانی که شجاعت لازم و کافی را ندارند و ترسو هستند.
  • کودکانی که تکلیف بسیار دشواری بر آنها تحمیل شده و قدرت تحمل آن را ندارند.
  • کودکانی که قدرت نیاز در آنها نیرومند و دستیابی به هدف برایشان دشوار است.
  • کودکانی که ضعیف، عصبی و یا هیجانی هستند.
  • کودکانی که ایمانشان ضعیف است و فشار و اعمال قدرت شما بر آنها زیاد می باشد.
  • کودکانی که دوران کودکی توأم با محرومیت و نابسامانی بسیار داشته اند و محبت کافی ندیده اند.
  • و بالاخره آنهایی که از تربیت کافی و لازم برخوردار نیستند.
 
 
منبع : «دروغ گویی کودکان (روش های اصلاح و درمان آن)»
نویسنده: عاطفه دبیری و مرضیه کاکوئی

بیشتر بخوانید :
هدف کودک از دروغ گفتن (بخش اول)
چرا کودکان دروغ می گویند
دروغ گویی کودکان
دروغگویی در کودکان
دروغگویی و علل آن در کودکان

پی نوشت :
[1] . Bronson & Merry man, 2009.
[2] . Ross & Bak Lammers, 1998.
[3] . preoperational thinking
[4] . animistic