عادت های خوب،موفقیت های بیشتری را رقم خواهد زد.
 
چکیده : فردی نابغه، صرفاً دارای ظرفیت بی‌نهایت، زحمت کشیدن و تلاش کردن است. هر کس بتواند به‌طور جدّی روی موضوعی تمرکز کند تا وقتی که آن را به پایان برساند یا بر آن مسلّط شود، به تدریج در تمام حوزه‌ها نیز بهتر عمل می‌کند.

تعداد کلمات 1483 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
 

مقدمه

در این بخش، می‌آموزید که چه‌گونه عادت‌های خوبِ افراد کارآمد را در زندگی خود پیاده نمایید. برای شروع این مبحث، عادت‌های خوب کاری را می‌توان در دو کلمه خلاصه کرد: دقّت و تمرکز. در مهم‌ترین اهدافتان به چیزهایی دقّت کنید که اهمّیت دارند: دقّت داشتن لازمه‌ی توجّه آشکار به نتایج مورد علاقه و اولویت نسبی مراحل است که باید طی کنید تا به آن نتایج برسید. وقتی در مورد تمرکز می‌اندیشید، تصوّر کنید عکّاسی هستید که لنزهایش را به دقّت تنظیم می‌کند تا سوژه‌اش با وضوح کامل در مرکز کادر قرار گیرد. برای کارآمدی و بازدهی بیشتر در روند کار، باید مرتّ لنز دوربین خود را دقیق روی سوژه‌ی مورد نظر تنظیم کنید تا مطمئن شوید کاری که انجامش می‌دهید، مهم‌ترین کاری‌ست که باید برای رسیدن به مهم‌ترین هدفتان انجام دهید. بدترین کار، اتلاف وقت و خوب انجام دادن کاری‌ست که اصلاً نیازی به انجامِ آن نیست.
 

انرژی خود را متمرکز کنید

تمرکز یعنی توانایی ادامه‌ی کار یا موضوع خاص تا تکمیل شدن صددرصد آن. در واقع، یعنی بدون حواسپرتی، در موضوعی خاص و روی خطی مستقیم حرکت کنید و بدون پرداختن به کارهای کم‌اهمیّت، به کار خود مشغول باشید. یونانیان باستان داستانی درباره‌ی مسافری دارند که در راه پیرمردی را می‌بیند و از او می‌پرسد: «چه‌طور می‌توانم به کوه آلپ بروم؟» پیرمردی که گفته می‌شود سقراط بوده، جواب می‌دهد: «اگر واقعاً می‌خواهی به کوه آلپ بروی، فقط مطمئن باش هر قدمی که برمی‌داری، در آن جهت باشد.» اگر شما هم می‌خواهید کاری را یا هدفی خاص را به نتیجه برسانید، اوّل باید مطمئن شوید هر کاری که انجام می‌دهید دقیقاً در همان مسیر است. این تصمیم به تنهایی کیفیت و کمیّت کارهای روزانه‌ی شما را تحت تأثر قرار می‌دهد.
 

مزایای تمرکز

راه‌های متفاوتی برای یادگیری تمرکز و چه‌گونگی تمرکز کردن وجود دارد. به‌طور قطع، چندین مزیّت هم برای آن عنوان شده است: تکمیل کاری مهم، منبع انرژی، شور و اشتیاق و عزّت نفس. به عبارت دیگر، شکست یا کوتاهی در تکمیل یک کار، نه فقط منبع شدید استرس است، بلکه باعث از دست رفتن عزّت نفس و شور و اشتیاق شما هم می‌شود. وقتی کاری را به طور کامل به اتمام می‌رسانید، موجی از انرژی و خوشی را تجربه می‌کنید، امّا وقتی روی یک کارِ نه چندان مهم وقت و انرژی صرف می‌نمایید ـ حتّا اگر آن را تکمیل کنید ـ هیچ حسّ رضایت و خرسندی از انجام آن نخواهید داشت. پس خود را متقاعد کنید تا روی وظیفه و کار معیّن خود تمرکز داشته باشید تا جایی که به طور کامل تمام شده و در نهایت اعتماد به نفس، صلاحیت و تسلّط بر کار را به شما القا کند. در چنین حالتی، احساس می‌کنید مسئول سرنوشت خود هستید.
 

عادت تکمیل کردن کار

عادت تکمیل کردن کارها، یکی از بخش‌های ضروری ساختار شخصیتی‌ست. نمی‌توانید شاغلی کامل و کارآمد را تصوّر کنید که قادر نباشد کاری را که شروع کرده، به پایان برساند. ایجاد چنین عادتی، راه رسیدن به موفّقیّت بلندمدّت است. می‌توانید با تصوّر و ذهنیت انسانی با شخصیت، کارآمد و پربازده و اینکه در مسیر خود به سوی دستاوردهایتان حرکت می‌کنید، روند فرآیند تبدیل شدن به فردی کارآمد را تسریع کنید. خود را کاملاً کارآمد و پربازده ببینید و ضمیر ناخودآگاه ذهنتان را کاملاً با این تصویر تغذیه کنید، تا جایی که کاملاً این فرمان را بپذیرد. به خاطر بسپارید فردی را که می‌بینید، همان فردی‌ست که به آن تبدیل خواهید شد. ضمیر ناخودآگاه شما نمی‌تواند تفاوت بین تجربه‌یی واقعی و ذهنیت یا تصویر را درک کند. اگر تصویری خیالی از خود بسازید که در آن تصویر بسیار کارآمد عمل می‌کنید، ضمیر ناخودآگاهتان این مطلب را می‌پذیرد و آن را ضبط می‌کند، طوری که گویی این عمل دو بار اتّفاق افتاده. هر بار این کار را تکرار می‌کنید، ضمیر ناخودآگاه شما این عمل را با دقّت ضبط کرده و آن را به شکل کاملاً واقعی بروز می‌دهد. اوقاتی که چنین شرایطی را با اعتماد به نفس کامل به خاطر می‌آورید، اوقاتی‌ست که به بهترین شکل عمل کردید. در این مواقع، ذهنتان آن را آرام آرام در مفهوم درونی خود حک می‌کند. هر چه بیشتر خود را در چنین موقعیّتی ببینید، این رفتار با سرعت بیشتری در وجودتان به صورت خودکار در می‌آید. با تغذیه‌ی ذهن توسّط تصاویر مثبتی که از خود ساخته‌اید یا تکرار تصاویر تجربه‌های قبلی از اوج عملکرد، زندگی و رفتار خود را برنامه‌ریزی می‌کنید.
 

ترکیب افکار با احساسات

اصلِ تحریک‌پذیری احساسات، زمانی قدرتمند است که در ترکیب با تجسّم به کار رود. فرمولی در این رابطه هست که: «تفکّر خوب در احساس، مساوی‌ست با نتیجه.» (T*E=R). این امر بدین معنی‌ست که اگر با احساس و اشتیاق تصویر ذهنی واضحی از خود خلق کنید و در آن حال کاری را به بهترین شکل انجام دهید، ضمیر ناخودآگاهتان این تصویر را سریع‌تر به عنوان یک فرمان می‌پذیرد. بنابراین، به سرعت به رفتار عادی شما تبدیل می‌شود. روشی قدرتمند برای برنامه‌ریزی مجدّد ضمیر ناخودآگاه با افکار، احساسات و رفتارِ افراد کارآمد این است که طوری عمل کنید که گویی واقعاً فردی کارآمد و اثربخش هستید.
 

موقعیّت‌ها را فرض کنید

مشخّص شده که برای هر موقعیّت ذهنی و احساسی، موقعیّتی فیزیکی هم وجود دارد. همچنین عادت‌های خوبِ کاری، نوعی زبان بدنی یا ارتباط غیر کلامی دارند؛ مثلاً اگر به جای صاف و شقّ و رق نشستن پشت میز کار، کمی به جلو خم شوید، احساس کارآمد بودن را به خود تلقین می‌کنید یا اگر به جای سفت و سخت راه رفتن، سر بالا، شانه‌ها عقب و چانه را بالا بگیرید، احساس فردی پر بازده و سرشار از اعتماد به نفس را خواهید داشت. طبق قانون برگشت‌پذیری، اگر درون خود احساسی را داشته باشید، در خارج نیز همان‌طور عمل می‌کنید. از طرفی این قانون می‌گوید: اگر به شکلی عمل کنید که احساس می‌کنید عملکردتان تحت کنترل مستقیم شماست، احساسات خاصی را در شما برمی‌انگیزد. اگر می‌خواهید، اعتماد به نفس داشته باشید و با اعتماد به نفس رفتار کنید و اگر قصد دارید مؤثّر باشید و به همین شیوه ـ یعنی پربازده ـ عمل کنید، بدانید که عملکردهای شما و از طرفی عقایدتان، تعیین‌کننده هستند؛ همان‌طور که احساسات و باورهای شما عملکردهای خاصی را در شما به وجود می‌آورند.
 

صاف بنشینید

به عبارتی، اگر قوز کنید یا آرام راه رفته و سرتان را پایین بیندازید، احساس سستی و عدم کارآمدی می‌کنید. اگر پایتان را روی میز گذاشته، به عقب تکیه دهید و استراحت کنید، سطح انرژی‌تان پایین خواهد آمد و مطمئناً شوق و اشتیاق برای هر کار پربازده‌یی را از دست خواهید داد. طیّ روز باید به طور متناوب دست از کار بکشید و ببینید چه‌طور نشسته‌اید و به چه شکل کار می‌کنید. از خود بپرسید: «آیا انسانی پربازده و مؤثّر چنین حالتی می‌نشیند؟» اگر پاسخ شما «نه» باشد، پس نحوه‌ی نشستن خود را تغییر دهید، طوری که با تصوّر شما در مورد یک فرد و با چنان خصوصیاتی، هماهنگ و همنوا باشد.
 

مثل یک نابغه عمل کنید

چند سال قبل مجلّه‌ی ریدرز دایجست گزارشی را در خصوص بررسی افراد نابغه به چاپ رساند. در این مقاله زندگی و عادت‌های بسیاری از نابغه‌ها طیّ سال‌ها بررسی شده بود تا ویژگی‌های مشترک بین آنها مشخّص شود. در نهایت، مجلّه عنوان کرد همه نابغه‌ها در سه روش همانند هم عمل می‌کنند. خوشبختانه، افراد معمولی با هوشِ متوّسط نیز می‌توانند این سه رفتار و ویژگی را در خود ایجاد کنند و در نتیجه، بازدهی ذهنی خود را به‌طور چشمگیری افزایش دهند. اوّلین ویژگی بارز این بود که به نظر می‌رسد تمام نوابغ برای حلّ مشکلات از روش سیستماتیک و منظّم استفاده می‌کنند. هر زمانی که اشکالی پیش می‌آمد، آنها کمی صبر می‌کردند و با دقّت اوضاع و شرایط را تحت بررسی و آنالیز قرار می‌دادند. آنها قبل از اینکه به نتیجه برسند، بسیار بهتر از دیگر افراد تصمیم می‌گرفتند. ویژگی‌یی که این افراد از آن برخوردار بودند، حسّ تعجّب بود؛ یعنی توانایی نگریستن به موقعیّت‌ها به روشی نو و کودکانه. نوابغ ذهن باز و انعطاف‌پذیری نسبت به همه چیز دارند. آنها اجازه می‌دهند تا ذهنشان به آرامی در حرکت باشد و تمام راه‌های ممکن را امتحان می‌کنند و مشکلات را برای رسیدن به نتیجه‌یی منطقی حل می‌نمایند. آنها معمولاً از خود می‌پرسند: «راه‌حل دیگر چه می‌تواند باشد؟» سومین ویژگی آنها این است که نسبت به افراد معمولی، قدرت فوق‌العاده‌یی برای تمرکز با عمق و شدّت بیشتر دارند. توماس کارلایل می‌گوید: «فردی نابغه، صرفاً دارای ظرفیت بی‌نهایت، زحمت کشیدن و تلاش کردن است. هر کس بتواند به‌طور جدّی روی موضوعی تمرکز کند تا وقتی که آن را به پایان برساند یا بر آن مسلّط شود، به تدریج در تمام حوزه‌ها نیز بهتر عمل می‌کند.» توانایی تمرکز در فروش، مدیریت، تربیت فرزندان، گفت‌وگو یا هر چیز دیگری به کار می‌رود. تمام نتایج خوب و دستاوردهای بزرگ، نتیجه‌ی دورهای طولانی تمرکز و دقّت در کاری خاص می‌باشد تا آنکه کار به تکامل برسد.

منبع : بر گرفته از کتاب راندمان بالا زمان کم نویسنده برایان تریسی.

بیشتر بخوانید : 
7 عادتی که افراد موفق دارند
40 عادت آدم‌های موفق
کارهایی که افراد موفق قبل از رفتن به خواب انجام می‌دهند
هفت عادت برای تعادل در زندگی