آرامش را در بهبود اوضاع اخلاقی و معنوی تان جستجو کنید.
 
چکیده : اگر شما دیگران را دوست بدارید، آسان‌تر می‌توانید از خطاهای آنان چشم‌پوشی کرده و بدی هایشان را ببخشید و از این طریق نیز با احساس عزّت و بزرگی در خود، آرامش بیشتری به دست آورید.

تعداد کلمات 1868 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه
 

تکنیک دوست داشتن دیگران

به دیگران مَحبّت کرده و آنها را دوست بدارید، تا خودتان به راحتی و آرامش برسید. شما وقتی که کسی را دوست می‌دارید و به او مَحبّت می‌کنید، در خود احساس بزرگی و عزّت کرده و تصور مطلوب و نیکی از شخصیت خودتان می‌کنید. همین احساس به شما آرامش و راحتی می‌دهد. هنگامی که به دیگران علاقه نشان می‌دهید، طبیعتاً هر گونه کینه، حسادت، غیبت و بدگویی نسبت به آنها را ـ که خود عامل ناراحتی، ناآرامی و تلخکامی های بعدی می‌باشد ـ از خود دور می‌سازید، و در نتیجه به آرامش و راحتی می‌رسید.
اگر شما دیگران را دوست بدارید، آسان‌تر می‌توانید از خطاهای آنان چشم‌پوشی کرده و بدی هایشان را ببخشید و از این طریق نیز با احساس عزّت و بزرگی در خود، آرامش بیشتری به دست آورید. از سوی دیگر دوستی، دوستی می‌آورد. یعنی هنگامی که شما به دیگران ابراز دوستی و علاقه کرده و از خود مَحبّت نشان می‌دهید، آنها را نیز نسبت به خود علاقه‌مند کرده و از مَحبّت و دوستی متقابل آنان برخوردار می‌شوید.

علاقه و مَحبّت متقابل آنها، در شما حالتی خوش و احساسی رضایت‌بخش ایجاد کرده و برای شما راحتی و آرامش را به ارمغان می‌آورد. به همین جهت خداوند متعال در توصیف ویژگی های افراد مؤمن می‌فرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ»[1] یعنی «مردان و زنان مؤمن همه یار و دوستدار یکدیگرند». و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»[2] یعنی «به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند».
پس تا می‌توانید به دیگران مَحبّت نشان بدهید و آنان را دوست بدارید تا به این فرمایش امام صادق علیه السّلام عمل کرده باشید: «اِتَّقُوا اللهَ وَ کُونُوا اِخْوَةً بَرَرَةً مُتَحابِّینَ فِی الله»[3] یعنی «تقوای الهی پیشیه کنید و برادرانی خوش رفتار باشید و در راه خدا همدیگر را دوست بدارید». حال اگر می‌خواهید نتیجۀ بهتر و بیشتری بگیرید، دوستی و علاقه خود به دیگران را به آنها ابراز کنید تا بدانند که شما دوستشان دارید. امام صادق علیه السّلام می‌فرماید: «اِذا اَحْبَبْتَ اَحَداً مِنْ اِخْوانِکَ فَاَعْلِمْهُ ذلِکَ»[4] یعنی «هرگاه یکی از برادران دینی خود را دوست داشتی، به آن آگاهش کن».
 

تکنیک پرهیز از حسادت

حسود به کسی گفته می‌شود که از خیر و نعمتی که به دیگران می‌رسد ناراحت می‌شود، هر چند ضرری از آن نعمت به او نرسد. حسادت معمولاً نسبت به افراد آشنا صورت می‌گیرد به ملاحظه نعمت و خیر و توسعه‌ای که در کارشان به وجود آمده است. حسود با خود می‌گوید چرا او که تا مدتی پیش مثل من بوده حالا به این نعمت و خیر رسیده است.[5]
حسود از این که دیگران دارای برتری و یا فضیلتی هستند، دائماً رنج می‌برد. دائم با خود می‌گوید چرا فلانی پول و مال و منال زیادی دارد؟ چرا سطح تحصیلات او بالاست؟ چرا او بدن سالم و زیبایی دارد؟ چرا او برنده شد و جایزه برد؟ چرا او را تشویق کردند؟ چرا او خانه بهتری دارد؟ چرا او اتومبیل دارد یا چرا اتومبیل بهتری دارد؟ چرا پست و مقام او بالاتر است؟ و دهها نمونه دیگر! این چراها، روح و روان و اعصاب فرد حسود را دچار رنج و عذاب می‌کند. هر گونه راحتی و آرامش، از او سلب شده و وضعیت برایش غیر قابل تحمل می‌شود.
امام علی علیه السّلام می‌فرماید: «اَلْحَسَدُ یُنَکِّدُ الْعَیْشَ»[6] یعنی «حسد راحتی زندگی را از بین می‌برد.» آن حضرت در فراز دیگری می‌فرماید: «لا راحَةَ لِحَسُودٍ»[7] یعنی «برای حسود، راحتی و آرامش وجود ندارد». آری شخص حسود دائم در هم فرو رفته و مغموم و ناراحت است و به تعبیر امام علی علیه السّلام «اَلْحَسُودُ مَغْمُومٌ»[8] یعنی «شخص حسود دائماً غمگین است». حسادت نه تنها روح و روان و اعصاب شخص حسود را آزار می‌دهد، بلکه اثر نامطلوبی بر جسم و سلامتی بدن او می‌گذارد.
امام صادق علیه السّلام می‌فرماید: «صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ»[9] یعنی «صحت و سلامتی بدن از کمی حسد است». به عبارت دیگر هر قدر حسادت کم باشد، بدن از صحت و سلامتی بیشتری برخوردار است. افراد حسود معمولاً بدنی رنجور و بیمار دارند. اغلب دچار بیماری های روحی و جسمی می‌شوند و معالجه و درمان آنان نیز سخت بوده و به کندی صورت می‌گیرد. به همین خاطر اسلام، بشدّت با حسادت مبارزه کرده و آن را عامل از بین بردن ایمان معرفی می‌کند.
امام صادق علیه السّلام می‌فرماید: «فَاِنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الْاِیمانَ کَما تَاْکُلُ النّارَ الْحَطَبَ»[10] یعنی «همچنان که آتش چوب را می‌سوزاند و از بین می‌برد، حسادت نیز ایمان را از بین می‌برد». البته باید توجه داشت که حسادت با غبطه تفاوت دارد. حسادت امری مذموم و زشت است، در حالی که غبطه امری نیکو و پسندیده است. در حسادت شخص با خود می‌گوید، فلان کس چرا نعمت و یا مزیّت را دارد؟ و حسود علاقه‌مند است آن نعمت یا مزیّت از فردی که مورد حسادت واقع شده، سلب گردد. و اصلاً به دنبال آن نیست که خودش هم دارای آن نعمت یا مزیّت شود. اما در غبطه، فرد با خود می‌گوید خوب است من هم مثل فلانی دارای آن نعمت و مزیّت شوم. در واقع در غبطه، فرد آرزو و میل ندارد که آن نعمت و مزیّت از طرف مقابل گرفته شود، بلکه آرزومند است خودش هم مانند او دارای آن نعمت و مزیّت شود، بدون آن که از دیگری سلب گردد. حال اگر می‌خواهید روح و روانی آرام و بانشاط و بدنی سالم و تندرست داشته باشید، جدّاً از هر گونه حسادتی پرهیز کنید.

برای موفقیت در این امر و رهایی از شرّ حسادت، به چند نکته به عنوان درمان حسادت توجه داشته باشید.
اوّل این که دائماً به مضرّات و خطرات روحی و جسمانی حسادت فکر کنید.
دوم این که با خود بیندیشید که تاکنون از حسادت چه نتیجۀ مثبتی گرفته‌اید؟! اگر فایده‌ای نداشته ـ که واقعاً هم ندارد ـ پس چرا باز هم آن را دنبال کنید؟! وقتی که با حسادت نه چیزی از طرف مقابل کم می‌شود و نه به شما اضافه می‌گردد، پس چه فایده که همچنان به آن ادامه بدهید!
سوم، تلاش کنید غبطه را جایگزین حسادت کنید، تا در اثر حذف حسادت، فشار روحی زیادی به شما وارد نشود و هم این که چیز مثبتی جایگزین آن شود. به جای این که دائم بگویید چرا دیگران فلان نعمت و مزیّت را دارند، به خود بگویید دیگران چه کردند که به آن نعمت رسیدند، من هم همان کارها را کرده و تلاش کنم تا به آن برسم. و بالاخره؛
چهارم این که دعا کنید و از خداوند مهربان و بخشنده بخواهید که از همان نعمتها و فضیلت ها که دیگران دارند، به شما هم عطا کند یا توفیق دهد تا به آنها دست بیابید.
 

تکنیک پرهیز از دورویی

فردی که دچار بیماری نفاق و دورویی می‌شود، در ظاهر به گونه‌ای و در باطن به گونه‌ای دیگر است. در ظاهر به کسی اظهار دوستی و محبّت می‌کند، ولی در باطن دشمنی و کینه می‌ورزد. در مقابل دیگران، از او تعریف و تمجید می‌کند و در پشت سر از او بدگویی می‌کند. در ظاهر، حرف و نظر کسی را تأیید می‌کند ولی در غیاب سخن و نظرش را رد کرده و بی‌ارزش معرفی می‌کند.
حسود از این که دیگران دارای برتری و یا فضیلتی هستند، دائماً رنج می‌برد. دائم با خود می‌گوید چرا فلانی پول و مال و منال زیادی دارد؟ چرا سطح تحصیلات او بالاست؟ چرا او بدن سالم و زیبایی دارد؟ چرا او برنده شد و جایزه برد؟ چرا او را تشویق کردند؟ چرا او خانه بهتری دارد؟ چرا او اتومبیل دارد یا چرا اتومبیل بهتری دارد؟ چرا پست و مقام او بالاتر است؟ و دهها نمونه دیگر! این چراها، روح و روان و اعصاب فرد حسود را دچار رنج و عذاب می‌کند. هر گونه راحتی و آرامش، از او سلب شده و وضعیت برایش غیر قابل تحمل می‌شود.

در ظاهر، خود را خوب و صالح نشان می‌دهد، در حالی که باطنی خبیث و زشت دارد. فرد منافق و دورو در ظاهر خود را طرفدار حزب و جناح و یا کسی نشان می‌دهد، در حالی که در باطن مخالف می‌باشد.
فرد دورو در ظاهر در برابر پیشرفت و یا موفقیت کسی، خود را خوشحال نشان می‌دهد، در حالی که در باطن ناراحت و غمگین است.
مجموعۀ چنین رفتارهایی باعث می‌شود که شخص دورو وضعیتی دوشخصیتی داشته باشد و در مدیریت این دو نوع شخصیت، و مراقبت از این که خطا نکند، دائماً در درون با خود درگیر باشد. این درگیری درونی او را دچار نگرانی و اضطراب های فراوانی می‌کند. او همیشه با درگیری دو نوع شخصیت خود مواجه است. نگرانی دیگر او این است که مبادا حقیقت حال او آشکار شده و رسوا گردد.
این نگرانی نیز دائمی است و به تعداد نفاقی است که از خود بروز داده است.
بنابراین کسی که خواستار راحتی و آرامش خاطر است و از نگرانی و اضطراب فراری است، چاره‌ای جز پرهیز از نفاق و دورویی ندارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلّم فرد دورو را بدترین مردم معرفی کرده و می‌فرماید: «شَرُّ النّاسِ مَنْ کانَ ذا وَجْهَیْنِ وَ لِسانَیْنِ»[11] یعنی «بدترین مردم کسی است که دورو و دو زبان باشد».
امام علی علیه السّلام نیز در تقبیح دورویی می‌فرماید: «ما اَقْبَحَ بِالْاِنْسانِ باطِناً عَلَیْلاً وَ ظاهِراً جَمِیلاً»[12] یعنی «برای انسان چقدر زشت است که باطنی معیوب و بد داشته باشد، ولی در ظاهر آن را زیبا و خوب نشان بدهد». و در فراز دیگری می‌فرماید: «ما اَقْبَحَ بِالْاِنْسانِ ظاهِراً مُوافِقاً وَ باطِناً مُنافِقاً»[13] یعنی «برای انسان چقدر زشت است که در ظاهر خود را یک‌رنگ و یک‌رو نشان بدهد، در حالی که در باطن دورو می‌باشد».

تکنیک پرهیز از عیبجویی

اگر می‌خواهید از محیطی ناآرام و ناراحت‌کننده رهایی یافته و آرامش و راحتی خاطر داشته باشید، از هر گونه عیبجویی نسبت به دیگران پرهیز کنید. عیبجو کسی است که به جای شناسایی و برطرف کردن عیوب خود، به دنبال شناسایی و یافتن عیوب دیگران است و دائماً به ذکر معایب و اشکالات آنها می‌پردازد. عیبجویی چند پیامد منفی به دنبال دارد و مجموعۀ این پیامدها، شخص عیبجو را در وضعیت نامساعد و ناراحت‌کننده‌ای قرار داده و در نتیجه او را از راحتی و آرامش روانی دور می‌کند. عیبجویی طبعاً موجب رنجش خاطر و خشم و ناراحتی طرف مقابل می‌گردد. این خشم، طبیعی به نظر می‌رسد. هیچ یک از ما نیز حاضر نیستیم مورد عیبجویی دیگران قرار بگیریم. خشم و ناراحتی طرف مقابل، باعث می‌شود که از دست عیبجو عصبانی و چه بسا به قهر و جدایی از یکدیگر منجر گردد.
همچنین عیبجویی، بذر کینه و دشمنی را بین دو طرف ایجاد می‌کند و بعضاً منجر به بروز نفرت در بین دو طرف می‌گردد. عیبجو شونده به خاطر این که عیوبش افشاء و نُقل مجالس شده است، موجب تحقیر و رسوا شدن او می‌گردد. به همین خاطر معمولاً مردم از افراد عیبجو گریزان بوده و تمایلی به معاشرت با آنها ندارند. اگر مایلید از اثرات سوء عیبجویی که نهایتاً منجر به ایجاد محیطی ناآرام و غیردوستانه شده و باعث سلب راحتی و آرامش از آدمی می‌گردد، در امان باشید، هرگز به عیبجویی از دیگران نپردازید. به همین جهت خداوند متعال می‌فرماید: «... وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ ...»[14] یعنی «... و هرگز از یکدیگر عیبجویی مکنید و به نام و لقب های زشت یکدیگر را مخوانید...». خداوند متعال نه تنها ما را از عیبجویی برحذر می‌دارد، بلکه به شماتت و سرانجام بد آن پرداخته و می‌فرماید: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»[15] یعنی «وای بر هر عیبجوی هرزه‌زبان».


منبع : برگرفته از کتاب "روانشناسی آرامش"
موسسه فرهنگی قدر ولایت

بیشتر بخوانید :
 تکنیک های معنوی برای رسیدن به آرامش (بخش اول)
رسیدن به آرامش درون، با گذشت کردن
آرامش بخش های زندگی
راه های رسیدن به آرامش روانی


:پی نوشت 
[1]
- سوره توبه، آیه 71.
[2]- سوره حجرات، آیه 10.
[3]- اصول کافی، ج 3، ص 253.
[4]- اصول کافی، ج 4، ص 458.
[5]- محمد بن زکریای رازی، بهداشت روانی، ص 85.
[6]- مستدرک الوسایل، ج 12، ص 21.
[7]- همان، ص 17.
[8]- همان.
[9]- وسایل الشیعه، ج 15، ص 368.
[10]- وسایل الشیعه، ج 10، ص 163.
[11]- مستدرک الوسایل، ج 9، ص 96.
[12]- غرر الحکم، ص 458.
[13]- همان.
[14]- سوره حجرات، آیه 11.
[15]- سوره همزه، آیه 1.