آرزوها در زندگی همسران

ازدواج راه رسیدن به آرزوهایی است که در نهاد طبیعت برای انسان قرار داده اند.
 

چکیده: هر وقت از کسی بپرسید که چرا می خواهد ازدواج کند، لیستی از نیازها، خواسته ها و تمایلاتش را برای شما ردیف می کند. می خواهم کسی را داشته باشم که در کنارش احساس آرامش کنم. می خواهم یک نفر باشد که تا آخر عمر در کنار من بماند. با ما باشید تا راه تحقق آرزوها در زندگی را بیابید.

تعداد کلمات 1522 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه

 

 ضرب المثلی قدیمی سه چیزی را بیان می کند که انسان در زندگی به آن نیاز دارد: کار کردن، عاشق بودن، آرزو داشتن. «کار کردن»، ساختار زندگی روزانه را می سازد، «عاشق بودن»، به زندگی معنا و مفهوم می بخشد، و «آرزو داشتن»، خوشبینی را به همراه دارد. در زندگی بدون وجود ساختار نمی توانیم به خوبی به وظایف مان عمل کنیم، مخصوصا در مواقعی که با مشکلات روبرو شویم. هر چیز و هرکسی که عاشقش هستیم و برایمان ارزش دارد، سر منشأ مفهوم واقعی زندگی ماست. امید سبب می گردد همیشه انتظار وضعیت و شرایط مثبت را داشته باشیم حتی زمانی که با مشکلات روبرو هستیم. همه ما برای آینده مان به امید و رویا نیاز داریم، و یکی از راه های رسیدن به آنها از طریق تعیین کردن اهداف است. اهداف مسیر را به ما نشان می دهند و به ما امید و آرزو می بخشند. مطالعات نشان می دهد که افرادی که دارای اهداف نوشته شده هستند نسبت به افرادی که اهداف مشخص و ثبت شده ای ندارند، دارای زندگی زناشویی موفق تری هستند. بحث و گفتگو و به اشتراک گذاشتن اهداف، باعث ایجاد نزدیکی، پیوندهای عاطفی، و دستیابی به اهداف می شود.
 

 برای اینکه در رسیدن به اهدافتان شکست نخورید راه های بسیاری وجود دارند. می خواهیم به چند مورد اشاره کنیم که می توانید از آنها اجتناب کرده و نهایتا به موفقیت برسید. در اینجا شایع ترین دلایلی را که موجب ناکامی زوج ها در رسیدن به اهدافشان می گردد را متذکر می شویم: نا آگاهی از اهداف یکدیگر، اهداف متضاد، انگیزه های نابرابر برای رسیدن به اهداف، افکار منفی، تعلل، و اهداف نامعقول. بنابراین سعی کنید از این موانع حذر کنید.
 

گاهی اوقات شریک زندگی از اهداف طرف مقابلش آگاهی ندارد اما این عدم آگاهی به معنای حمایت نکردن از اهداف طرف مقابل تعبیر می شود. بعنوان مثال، شما سعی می کنید رژیم لاغری بگیرید ولی همسرتان در حضور شما شروع به خوردن غذاهای هوس انگیز می کند و شما ممکن است احساس کنید که او با این کار مزاحم رژیم گرفتن شما می شود. ولی اگر شما راجع به هدف و تمایل خود - مثلا در مورد لاغری - با او صحبت کنید، او بهتر قادر خواهد بود تا شما را تشویق و حمایت کند و بالعکس. مطالعات نشان داده است که حمایت زوج ها یکی از قدرت مندترین راهها برای تغییر رفتارهای منفی با بهبودی بیماری هاست
 

 گاهی اوقات هدف شخصی یکی از زوج ها با هدف کلی خانواده تداخل پیدا می کند، بعنوان مثال، یکی از زوج ها قصد دارد به طور تمام وقت بیرون از خانه مشغول به کار باشد و این بدان معنی است که آنها قادر نخواهند بود مانند سابق از بچه ها نگهداری کنند، غذا تهیه کنند، و به کارهای خانه برسند. مثال دیگر اینکه یکی از آنها تصمیم می گیرد تا ادامه تحصیل بدهد در حالیکه طرف مقابل در حال پس انداز کردن برای هزینه دانشگاه فرزندان است. این اهداف بصورت بالقوه بسیار متضاد هستند و در روابط خانواده کشمکش و ناآرامی ایجاد می کنند.
گاهی بنا به دلایل مختلفی یکی از طرفین بیش از دیگری خواستار تغییر و تحول است. اگر شما فرد مذکور هستید سعی کنید که به همسر خود غر نزنید که او هم مانند شما شود، زیرا فایده ای ندارد. در حقیقت این کار باعث فاصله گرفتن بیشتر او از این خواسته شما می شود. بیشتر روی خودتان و تغییر آن بخش از رابطه که سهم شماست، تمرکز نمایید. روان شناسان خانواده مدت هاست دریافته اند که ایجاد تغییر در یکی از زوج ها، موجب تغییر کلی در روابط زوج ها می گردد.
 

این شرایط نیست که باعث بروز عواطف و احساسات مختلف در شما می شود، بلکه طرز تفکر و دیدگاهتان نسبت به این پیشامدها است که احساسات مختلفی را در شما ایجاد می کند. «هنری فورد» به شکلی طنز آمیز می گوید، «چه فکر کنید که می توانید و چه فکر کنید که نمی توانید، در هر دو صورت درست فکر می کنید». بنابراین اگرچه شما نمی توانید احساسات خود را کنترل بود اما در عوض می توانید افکاری را که باعث بوجود آمدن آن احساسات می شود را تغییر دهید.
اشتباه برخی از مردم این است که به خودشان می گویند که قادر به انجام کاری نیستند. شما فقط با گفتن کلمه نمی توانم براحتی خود را در موقعیت شکست قرار می دهید، شکستی که هیچ ربطی به توانایی شما ندارد بلکه ارتباط مستقیم با علاقه و رغبت شما به «توانستن» دارد. نتوانستن بیشتر اوقات به معنی نخواستن است. از این پس هر گاه کلمه نمی توانم به ذهن شما خطور کرد به آن مانند یک واژه اختصاری بنگرید: (توانستن پس از تلاش های متعدد). زمانی که شما طرز تفکرتان را تغییر دهید، در حقیقت زندگی خود را تغییر داده اید.
به این طریق:

 «وودی آلن» می گوید، «هفتاد درصد موفقیت در زندگی، حضور یافتن است». گر چه این جمله ساده به نظر می رسد ولی اگر به آن فکر کنید متوجه می شوید که جمله با معنایی است.
برای یک مرد شاغل، دشوارترین زمان لحظه ای است که قرار است بیدار شود و از رختخواب بیرون بیاید. من (امی) بعنوان یک دونده ماراتن، می توانم بگویم که سخت ترین قسمت تمرینات ورزش دو برای من، زمانی بود که باید کفش هایم را می پوشیدم، اما به محض اینکه دویدن را آغاز می کردم، از آن لذت می بردم و پس از آن احساس نشاط، رضایت و سرزندگی می کردم. همه ما می دانیم نیمی از نبرد مربوط به زمان شروع آن است. زمانی که کاری را شروع کردید به آن معنی است که وارد آن شده اید، پس دیگر توقف نکنید، چرا که الان مهم ترین لحظه زندگی شماست منتظر چه هستید؟
تعلل مقدار زیادی از انرژی ما را می گیرد. همانطور که «ویلیام جیمز»، اشاره کرده است، هر چیزی خسته کننده تر از اتلاف وقت برای انجام یک کار ساده نیست. از انرژی خود استفاده کنید و آن را هدر ندهید.
 

اهداف غیر واقعی و نامعقول در دو سطح مطرح می گردند. سطح اول داشتن اهداف دست نیافتنی است، زیرا اساس نامعقول و غیر منطقی می باشند.
 برای اینکه در رسیدن به اهدافتان شکست نخورید راه های بسیاری وجود دارند. می خواهیم به چند مورد اشاره کنیم که می توانید از آنها اجتناب کرده و نهایتا به موفقیت برسید.
در اینجا شایع ترین دلایلی را که موجب ناکامی زوج ها در رسیدن به اهدافشان می گردد را متذکر می شویم: نا آگاهی از اهداف یکدیگر، اهداف متضاد، انگیزه های نابرابر برای رسیدن به اهداف، افکار منفی، تعلل، و اهداف نامعقول. بنابراین سعی کنید از این موانع حذر کنید.
هدف غیر منطقی مانند این است که بگوییم: من دیگر با همسرم مخالفت نخواهم کرد. این هدف غیر عملی است و باعث می شود تا بیهوده و بی ثمر باشد.
زوج ها می توانند هدف مشخصی را تعیین کنند که قابل دسترسی باشد، مانند اینکه: من دیگر نمی خواهم دعوا کردن باعث شود تا احساسم را نسبت به طرف مقابلم از دست بدهم، و سپس راهکارهایی برای جلوگیری از وقوع آن به کار ببریم.
سطح دوم نداشتن چارچوب های مناسب برای سنجش اهدافمان می باشد. آگهی های بازر گانی و رسانه ها نقش مهمی در تغییر استاندارهای ما و ارزش هایمان دارند.
اگر معیار ما تبلیغات باشد به طور حتم شکست می خوریم زیرا ما مسیر زندگی خود را بر پایه سیستمی مصنوعی بنا نهاده ایم. عوامل خارجی می توانند تا حدودی آسایش و گاهاً سرگرمی ما را فراهم سازند ولی احساس رضایت زمانی بوجود می آید که یک عامل درونی در ایجاد آرامش دخیل باشد. هر زمان که یک منبع خارجی به عنوان معیار ما برای زندگی مان در نظر گرفته شود، در نتیجه هدفی که از آن منبع ناشی می گردد هیچوقت نمی تواند حقیقت وجود ما را منعکس کند.
 

ما برای دستیابی به اهدافمان موانع مختلفی را پیش رو داریم. تا کنون تعدادی از موانع نظیر تعلل، منفی نگری، یا غیر عملی بودن را نام بردیم. ولی موانع دیگری هم وجود دارند که لازم است تا به آنها اشاره کنیم: نیاز به منابع (زمان و پول)، تحصیلات، و یاد گرفتن یک سری از مهارت های خاص. اگر اهداف شما واقع گرایانه و معقول باشند، تصمیمات و اعمال شما می توانند اتخاذ شده و به کار گرفته شوند.
تعیین اهداف و دستیابی به آنها کار آسانی نیست و قرار هم نیست که اینطور باشد. ما باید منتظر موانع، تاخیر و یاس و ناامیدی باشیم، ولی تلاش هایی که برای رسیدن به اهدافمان به کار می بندیم نتیجه را برای ما لذت بخش تر می سازند.
 
 
منبع: کتاب «بازبینی روابط همسران»
نویسنده: دیوید اچ اولسون، امی اولسون- سیگ، پیتر جی لارسن
ترجمه: شکونه نوابی نژاد و مهرنوش دارینی