باور انسان در دوره مختلف زندگی به خدا، تغییر می کند و به گونه ای می توان رشد را در آن دید.
 
چکیده: اولین قدم برای تربیت درست دینی، آشنا شدن والدین و مربیان با اندیشه کودکان در مورد خداست. در این نوشتار به توضیح این ایمان در سنین مختلف می پردازیم.  

 تعداد کلمات 788 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
 

مفهوم خداوند در ذهن کودک

هفت تا هشت سالگی: فهم این گروه سنی بسیار خام و مادی است. اینان می پندارند که خداوند شبیه انسان است و با صدایی شبیه ما سخن می گوید، در بهشتی در آسمان ها زندگی می کند و به شکل انسانی به زمین آمده، امور دنیا را مدیریت می کند.
هشت تا نه سالگی: به باور این گروه سنی، خداوند انسانی فوق العاده است، تا موجودی ماورایی؛ قدرتمند اما پیش بینی ناپذیر است؛ قدرتی س حرآمیز دارد، اما با صدایی همانند ما سخن می گوید.
نه تا دوازده ساله ها: این کودکان می توانند با گذر از پندار فوق انسانی به فوق طبیعی به این نتایج برسند: خدا همه جا هست و با این حال در مکانی مشخص نیز حضور دارد.
 

چکیده یک پژوهش

دراین باره دکتر عزت الله نادری و خانم مریم سیف نراقی پژوهشی با عنوان «چگونگی پاسخ گویی کودکان ۳ تا ۱۳ ساله تهران به سؤالاتی درباره مفهوم خدا» در سال ۱۳۶۹ انجام داده اند که چکیده ای از آن در پی می آید.[1]

سه تا شش ساله ها: این گروه در پاسخ به پرسش های طرح شده درباره خدا، شکل، مکان و ویژگی های او از نظر درک و بیان این مفاهیم ناتوان اند. تصور خام، مادی و انسان گونه آنان را از خدا می توان در پاسخ ها دریافت. بسیاری از آنان ادعا کرده اند که خدا را می توان دید و بیشتر کسانی که این ادعا را رد کرده اند، دلایل خود را دوری شان از خدا و اینکه خدا در آسمان هاست بیان داشته اند. این دلایل نشان دیدنی بودن خدا نزد آنان است. وقتی از آنان پرسیده شد: آیا با دوربین قوی می توان خدا را دید؟ بیش از نیمی از آنان پاسخ مثبت دادند و دیگران نیز دلایل خود را در نداشتن دوربین یا بالاتر بودن خدا دانستند. نود درصد این کودکان، اگرچه به این پرسش که آیا خدا همه جا هست، پاسخ مثبت داده اند؛ شصت درصد به این پرسش که آیا در جاهای خاص نیز هست، پاسخ منفی یا نمی دانم دادند. این نشان ناتوانی و نداشتن ثبات ذهنی کودکان این مقطع سنی در اثبات گفته هایشان است.

شش تا نه ساله ها: اگرچه پاسخ های نمی دانم یا بدون واکنش کودکان شش تا نه ساله در قیاس با کودکان سه تا شش ساله کمتر است، پاسخ های آنان نیز ناتوانی شان را در درک مفاهیم انتزاعی و مادی بودن تصور آنان را از خدا روشن می سازد. البته این پندار در حال ظریف، نامرئی و تبدیل شدن به شعله آتش یا نور است. هنوز آثار اعتقاد به دیدنی بودن خداوند میان این کودکان وجود دارد و همچنان تشبیه به انسان در پاسخ های آنان به چشم می خورد، اما به صورت انسانی با وجودی فوق العاده از نور. اگرچه ۸۷ درصد آنان معتقدند خدا همه جا هست، ۵۴ درصد آنان وجود خدا را در جاهای خاص رد کرده اند که این نشان ناتوانی آنان در حل این به ظاهر تناقض است.

نه تا سیزده ساله ها: پاسخ های این مقطع سنی از نظر کمی و کیفی در قیاس با مقاطع سنی پایین تر متفاوت است که نشان آغاز توانمندی ذهنی آنان برای درک مفهوم انتزاعی خداست. ۶۸ درصد آنان به آفریننده بودن یا ویژگی های برجسته خداوند اشاره داشته اند؛ اگرچه این دلیل فهم واقعی آنان از این معانی نیست. هیچ کودکی در هیچ یک از سه پرسش مربوط به دیدن خدا ادعا نکرده است که می توان او را با چشم یا هر وسیله مادی دیگر دید. بیشتر آنان به اینکه خداوند در همه جا، حتی جاهای خاص هست، اعتراف کرده اند، که از بالا رفتن توانایی ذهنی آنان برای درک مفهوم انتزاعی خدا و حل مسائل مشکل در مراحل پیشین نشان دارد، اما نمی توان از عناصر تفکر عینی و آثار نارسایی هایی در تفکر که از گذار کامل آنان به سوی تفکر انتزاعی جلوگیری می کند، غافل ماند؛ مانند آنکه هنوز شمار کمی از آنان خدا را به چیزهایی مانند نور، گازی بیرنگ، ابر و فرشته تشبیه می کنند، یا می کوشند تصویری از خدا چون خورشید، شعله ای آتشین و موج نور ارائه دهند.
 
منبع: کتاب «خدا در زندگی کودکان (بررسی زندگی معنوی کودکان)»
نویسنده: ابراهیم اخوی

بیشتر بخوانید :
برداشت کودکان از خدا
تصور کودکان از خدا
تربیت مذهبیِ کودکان
تصور کودک از مفهوم قداست خداوند
آثار خداشناسی در زندگی کودکان
قوانین معرفی خدا به کودکان

پی نوشت :
[1] . عزت اله نادری و مریم سیف نراقی، «چگونگی پاسخ گویی کودکان ۳ تا ۱۳ سال تهرانی به سؤالاتی درباره مفهوم خدا»، مجموعه مقالات سمپوزیوم جایگاه تربیت در دوره ابتدایی.