شکیبایی، در تنگناها و مشکلات، مصیبت‌ها و مخاطرات، عاملی بازدارنده از ایجاد سستی و تنبلی است.
 
چکیده : در بخش اول این مقاله، به مهم­ترین نشانه­ های کسانی که گرفتار حالت سستی و کسالت شده‌اند، اشاره شد. در ادامه به راه‌های پیشگیری از سستی و درمان آن از منظر روایات اسلامی اشاره می­ کنیم. با ما همراه باشید.

تعداد کلمات 1236 /  تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه

راه‌های پیشگیری از سستی و درمان آن

سستی و کسالت، ازجمله آسیب‌های روانی‌اند که تداوم آن‌ها، موجب عادت کردن به سستی و کسالت می‌شود. پس از بررسی نشانگان سستی و کسالت، این بحث مطرح می‌گردد که: چگونه می‌توان از به وجود آمدن حالت سستی، جلوگیری نمود و مانع به وجود آمدن آن شد؟ و یا در صورت بروز آن، چه کنیم تا این حالت، تداوم نیابد و به مشکلی حادتر، تبدیل نشود و بتوان به درمان آن پرداخت؟

در متون روایی، به چند نکته اشاره‌شده است که به تبیین آن‌ها خواهیم پرداخت:

الف. عزم، اراده، تصمیم

یکی از راه‌های اساسی در پیشگیری از حالت سستی و درمان آن، عزم و تصمیم جدی بر انتخاب مسیری در زندگی، غیر از وضعیت موجود است. با این کار، شیوه زندگی نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. امام علی (علیه‌السلام) در حدیثی می‌فرماید:
«ضادوا التوانی بالعزم؛[1]  بااراده، به جنگ تنبلی بروید.»
 باید ریشه سستی را خشکاند. آنجا که انسان، اراده خود را ضعیف می‌پندارد، باید به مقابله با آن برخیزد تا زمینه شکل‌گیری سستی به وجود نیاید.
مملو،[2] از روانشناسان انسان‌گرا، معتقد است: هستی درون شخصیت با «خود» تا حدودی از راه کشف و ابراز استعدادهایی که در فرد نهادینه‌شده، رشد می‌یابد و بقیه آن، نتیجه خلاقیت فرد است. وی می‌گوید: هر فرد، در مقام یک انسان، عاملی اصلی به‌یقین رسیدن خود است.[3]
امام علی (علیه‌السلام) در حدیثی دیگر، درمان سستی را با گرفتن تصمیم و پایداری بر آن میسر می‌داند. ایشان می‌فرماید:
«یا أیها الإنسان ما جراک على ذنبک ...و کیف لآ یوقظک خوف بیات بقمة و قد تورَّطت بمعاصیه مدارج سطواته فتداو من داء الفترة فی قلبک بعزیمة؛[4] ای انسان! چه چیزی تو را در گناهی که مرتکب می‌شوی، جسور کرده است؟! ... چرا بیم شبیخون زدن مصیبتی، تو را بیدار نمی‌کند، درحالی‌که با گناهانی که در درگاه خداوند مرتکب شده‌ای، خود را در مراتب غضب‌های او، به هلاک انداخته‌ای؟ پس با یک تصمیم، بیماری سستی و بی‌خیالی خودت را که در دلت راه‌یافته است، مداوا کن.»
 عزم و اراده به همراه پایداری، از درمان‌های ریشه‌ای سستی خواهد بود.
 

ب. توجه به هدف و پاداش

این‌که انسان در زندگی روزمره، به دنبال چه هدفی است و با چه انگیزه‌ای می‌خواهد به سامان دادن امور زندگی بپردازد، مسئله‌ای اساسی است. نداشتن انگیزه‌ها و اهداف مناسب در زندگی، انسان را با مشکل مواجه می‌سازد. پاداش مناسب، می‌تواند انگیزه‌ها را بازیابی کند. امام صادق (علیه‌السلام) به در پاسخ شخصی که رهنمودی خواسته بود، فرمود:
«إن کان الثواب من الله فالکسل لماذا؟ اگر خداوند در برابر کارها پاداش می‌دهد، دیگر سستی چرا؟»
 در حدیثی دیگر، به پاداش و جایگاه آن، توجهی ویژه شده است.
امام رضا (علیه‌السلام)، در حدیثی از جدش امام باقر (علیه‌السلام) نقل کرده که فرمود:
«ینبغی للمؤمن أن یکون دعاؤه فی الرخاء نحواً من دعائه فی الشِّدِّۀ لیس إذا اُعطى فتر فلا تمل الدعاء فإنه من الله عزوجل بمکان؛[5]  سزاوار است که دعای مؤمن در هنگام آسایش، همانند دعایش در هنگام سختی‌هایش باشد، نه اینکه وقتی به او اعطاشده سست گردد. پس از دعا، ملول و سست، مشو؛ چراکه دعا در پیشگاه خداوند متعال، دارای جایگاهی [والا] است.»
 در این حدیث، دعا و دریافت پاداش به‌واسطه آن، موردتوجه قرارگرفته است و امام، توجه به آن را مورد تأکید قرار می‌دهد.
 

ج. صبر و شکیبایی

شکیبایی، عاملی بازدارنده از ایجاد سستی و تنبلی است. شکیبایی، در تنگناها و مشکلات، مصیبت‌ها و مخاطرات، مانع به وجود آمدن سستی می‌گردد. صبر، اگر جزئی از صفات بارز شخصیتی فرد شده باشد، در برابر بروز حالت سستی و کسلی، مانع ایجاد می‌کند و از پیشرفت آن، جلوگیری می‌نماید. رسول گرامی اسلام، نشانه فرد شکیبا را در سه چیز می‌داند:
«علامة الصابر فی ثلاث: أولها أن لا یکسل و الثانی أن لا یضجر و ثالثۀ أن لا یشکو من ربه عزوجل لأنه إذا کسل فقد ضیع الحقوق و إذا ضجر یؤد الشکر و إذا شکا من ربه عزوجل فقد عصاه؛[6]
نشانه فرد شکیبا، سه چیز است: اول، آن‌که سستی نمی‌ورزد؛ دوم، آن‌که افسرده و دل‌تنگ نمی‌شود؛ سوم آن‌که از پروردگار خود، شکوه نمی‌کند؛ زیرا اگر تنبل باشد، حق را فرومی‌گذارد و اگر افسرده و دل‌تنگ باشد، شکر نمی‌گذارد و اگر از پروردگارش شکایت کند، او را نافرمانی کرده است.»
 

د. وضو گرفتن

بین وضو گرفتن و درمان سستی، رابطه‌ای است که آن را باید در فرموده‌ای که به امام رضا (علیه‌السلام) منسوب است، جستجو نمود:
«فإن قال [قائل] لم أمروا بالوضوء وبه بدئ به قیل لأن یکون العبد طاهراً إذا قام بین یدی الجبار عند مناجاته إیاه مطیعاً له فیما أمره نقیاً من الأدناس و النجاسة مع ما فیه من ذهاب الکسل و طرد النعاس و تزکیة افؤاد للقیام بین یدی الجبار؛[7]
 اگر شخصی برسید که: «چرا فرمان به وضو داده‌شده است؟»، به او پاسخ داده می‌شود: به خاطر این‌که بنده، در پیشگاه خداوند متعال و هنگام مناجات با او، پاکیزه باشد، مطیع اوامرش باشد، از کثیفی‌ها و نجاسات، پاکیزه باشد. علاوه بر این، وضو، باعث از بین رفتن کسالت و سستی و دور شدن خواب می‌شود و دل، آنگاه‌که در پیشگاه خداوند جبار، ایستاده است، تزکیه می‌گردد.»
 همان‌گونه که در متن این حدیث، به برخی از حکمت‌های وضو اشاره‌شده است، از میان رفتن سستی و تنبلی، یکی از حکمت‌های آن است. وضو، باعث می‌گردد که سستی از وجود انسان، رخت بربندد و باوجود لذت تماس بدنی با آب، نشاط، وجود فرد را فراگیرد، همان‌گونه که در احوال امام علی (علیه‌السلام) آمده است که ایشان در شب‌های سرد، به‌وسیله شستشوی خود با آب، طلب نشاط می‌کرد:
«روى أن مولانا علیاً (علیه‌السلام) کان یغتسل فی اللیالی الباردة طلباً للنشاط فی صلاة الیل؛[8] روایت‌شده که سرورمان علی در شب‌های سرد تن خود را می‌شست تا برای نماز شب، نشاط یابد.»
 

ه. استعانت از خدا و استعاذه به او

رویکرد ائمه در هنگام دعا، درخواست از خداوند و استعاذه به پروردگار است که در موارد متعدد و مکرر، نقل‌شده است که اولیای دین، از سستی و ناتوانی به خدای متعال، پناه برده‌اند. انس بن مالک، نقل می‌کند که رسول اکرم، پیوسته می‌فرمود:
«اللهم إنی أعود بک من العجز والکسل والجبن و الهرم؛[9] بار خدایا! من از ناتوانی و سستی و ترس و پیری، به تو پناه می‌برم.»
 و امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) در هرروز از روزهای ماه رمضان، از خداوند، این‌گونه می‌خواست:
«اللهم أذهب عنى فیه النعاس و الکسل و السأمۀ و الفترة؛[10]  بار خدایا! مرا ازآنچه در آن، خواب و سستی و ملالت و ضعف است، دور کن. همان‌گونه که از احادیث برداشت می‌شود، لایه‌هایی از سستی و کسالت به‌واسطه دعا و استعانت از خداوند متعال و پناه بردن به منبع لایزال الهی، برداشته می‌شود.
 
منبع: کتاب شادی و شادکامی از دیدگاه اسلام
نویسنده: سید مهدی خطیب
 

 بیشتر بخوانید:
نشانه‌های سستی و راهکارهای درمان آن (بخش اول)
پیامدهای سستی و کسالت از دیدگاه اسلام (بخش اول)
پیامدهای سستی و کسالت از دیدگاه اسلام (بخش دوم)
موانع نشاط، عوامل سستی (بخش اول)
موانع نشاط ، عوامل سستی (بخش دوم)

 
پی نوشت : 
[1]. غررالحکم، ح ۵۹۲۷.
[2]. Maslow, A
[3]. انگیزش و شخصیت، ص ۲۳.
[4]. نهج‌البلاغه، خطبه ۲۲۲.
[5]. الکافی، ج ۲، ص ۴۸۸، ح 1.
[6]. علل الشرائع، ج ۱، ص ۴۹۸.
[7]. عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۰۴، ح ۱.
[8]. مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۵۲۱، ح ۲۶۱۸.
[9]. صحیح البخاری، ج ۵، ص ۲۳۴۱، ح ۶۰۰۶.
[10]. الکافی، ج ۴، ص ۷۵، ح ۷.