کمال‌گرایی افراطی و ناسازگارانه هرگز عاملی برای موفقیت افراد نیست.
 
چکیده :  برای بسیاری از مردم، موفقیت و شکست می‌تواند هم‌زمان در سراسر زندگی‌شان وجود داشته باشد بدون این‌که مشکلی ایجاد شود؛ اما اکثر کمال‌گرایان درباره دوری از شکست، عدم‌تأیید و یا طرد شدن از جانب دیگران بسیار نگران هستند.

تعداد کلمات 1074 /  تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه

مقدمه

تاکنون در ادبیات روانشناسی یک تعریف واحد و رسمی از کمال‌گرایی که همگان بر آن توافق نظر داشته باشند وجود نداشته است. دکتر دیوید برنز[1] کمال‌گرایان را به‌عنوان افرادی تعریف می‌کند که معیارهایی فراتر از منطق و دور از دسترس دارند و اشخاصی هستند که با اجبار و بدون وقفه در جهت اهداف غیرممکن تلاش می‌کنند و ارزش خود را به‌طور کامل درنتیجه و اتمام امور می‌بینند، انگیزه اصلی این افراد اجتناب از شکست است. اگر شما خود را فردی می­دانید که هرگز شکست نخورده‌اید و یا مرتکب اشتباه نشده‌اید، درواقع شما زندگی نکرده‌اید، به‌راستی زندگی مستلزم تجربه شکست، ناکامی و دوباره برخاستن است.
 

تلاشگران سالم در مقابل کمال‌گرایان

بی‌تردید انسان سالم به دنبال پیشرفت، خود شکوفایی و دستیابی به بهترین‌هاست. تمایز میان کمال‌گرایی سالم و سازنده و کمال‌گرایی بدکارکرد از همین‌جا نشئت می‌گیرد. از تفسیری که فرد از خودشکوفایی، پیشرفت و دستیابی دارد. کمال هر فرد مجموعه اهدافی است که او آرزو دارد به آن‌ها دست یابد این‌که این اهداف تا چه حد واقع‌بینانه‌اند و چقدر در دنیای واقعی و نه دنیای ذهنی فرد قابلیت حضور دارند؟ این‌که آیا فرد توانایی بالقوه برای به عرصه ظهور رساندن کمال موردنظرش را دارد؟ این اهداف چقدر مصداق واقعی کمال هستند؟ و بسیاری پرسش‌های دیگر که پاسخ به آن‌ها احتمالاً می‌تواند سبب شود دریابیم تفسیری که هر فرد از کمال مطلوب خودش دارد تا چه اندازه مبتنی بر واقعیت است.
تمایل برای موفقیت، داشتن هدف و تلاش جهت نیل به اهداف اصولی متداول در زندگی هر فردی است، اما این حقیقت است که گاهی برخی اهداف دست‌نیافتنی و دور از دسترس می‌باشند، خصوصاً زمانی که هدف مزبور دور از واقعیت و خیالی باشد. برای بسیاری از مردم، موفقیت و شکست می‌توانند هم‌زمان در سراسر زندگی‌شان وجود داشته باشند بدون این‌که مشکلی ایجاد شود و با توان آن‌ها برای تلاش جهت رسیدن به اهدافشان مورد تهدید قرار گیرد.
در مقابل دسته دیگری از افراد بهای بسیار بالایی برای موفقیت و دستیابی به کمال می‌دهند، درنتیجه بدون منطق اهداف بلند پروازانه‌ای برای خودشان وضع می‌کنند و شکست در مقابل این معیارها به پریشانی روان‌شناختی‌شان منجر خواهد شد. درواقع کمال‌گرایان یا از جانب خودشان و یا دیگران مورد آسیب قرار می‌گیرند. به‌هرروی این افراد در معرض شکل‌های مختلف اختلالات روان‌شناختی مانند اضطراب، افسردگی و... می‌باشند.
اکثریت قریب به‌اتفاق کمال‌گرایان درباره دوری از شکست، عدم‌تأیید و یا طرد شدن نگران هستند. این وضعیت کاملاً متفاوت از افرادی است که معیارهایی سطح بالا به همراه یک تمایل سالم برای دستیابی و موفقیت دارند، مسلماً همه امور همیشه آن‌گونه که افراد انتظار دارند پیش نخواهد رفت. تلاشگران سالم این حقیقت را می‌پذیرند، از اشتباهاتشان یاد می‌گیرند و دوباره شروع به حرکت می‌کنند.
 

پیامدهای منفی کمال‌گرایی افراطی

درزمینه عوارض و پیامدهای منفی کمال‌گرایی افراطی و ناسازگارانه نیز پژوهش‌های زیادی انجام‌شده و نشان داده‌شده است که بین کمال‌گرایی افراطی و سطوح بالای اضطراب و استرس مزمن رابطه‌ی تنگاتنگی وجود دارد، به‌صورتی که کمال‌گرایی افراطی عملکرد فرد را دچار نقصان می‌کند. درواقع کمال‌گرایی افراطی و ناسازگارانه هرگز عاملی برای موفقیت نیست و می‌تواند یک مانع جدی برای رسیدن به موفقیت نیز باشد، زیرا نه‌تنها با سطوح بالای اضطراب و استرس مزمن در ارتباط است بلکه وقت و انرژی زیادی را برای اموری که کم‌اهمیت و پیش‌پاافتاده هستند در زندگی فرد صرف می‌کند. کمال‌گرایان احساس می‌کنند که کارهایشان کامل نیست و به‌اندازه کافی خوب نیستند، ازآنجایی‌که آن‌ها از عدم‌تأیید و طرد شدن بیش از هر چیز دیگری هراس دارند، تمایل دارند تمام فعالیت­ هایشان به یک‌میزان بااهمیت باشد، تفاوتی ندارد تکلیف موردنظر فرستادن یک ایمیل ساده باشد و یا راهبری یک پروژه بزرگ و این می‌تواند منجر به تردید،[2] طفره رفتن[3] و بی تصمیمی[4] در این افراد شود.

کمال‌گرایان انرژی فراوانی را صرف می‌کنند تا کلیه امور را کامل و بی‌نقص انجام دهند؛ بنابراین نمی‌توانند توان واقعی خویش را ظاهر سازند زیرا همواره مقدار فراوانی از انرژی اثرگذار خویش را صرف امور پیش‌پاافتاده می‌نمایند. دانشجوی کمال‌گرایی را تصور کنید که در حال اجرای مراحل یک پروژه تحقیقاتی است و قصد دارد مراحل کارش را به‌وسیله یک پست الکترونیکی به استاد راهنمایش اطلاع دهد. این دانشجو انرژی و زمان فراوانی را صرف می‌کند تا جملات کامل و مؤدبانه‌ای بنویسد، سلام و احوالپرسی شایسته‌‌ای داشته باشد، به چگونگی شروع و پایان دقت می‌کند، چندین بار جملات را می‌خواند و بازنویسی می‌کند و درنهایت هم نگران است مبادا همه‌چیز کامل نباشد. مسلم است که این دقت وسواسی در جزییات وقت و انرژی فراوانی را از فرد مذبور خواهد گرفت و سبب ایجاد وقفه در دستیابی به هدف اصلی خواهد شد.
 

مقایسه بین تلاشگران سالم و کمال‌گرایان

 هم تلاشگران سالم و هم کمال‌گرایان، معیارهای سطح بالایی برای خودشان مقرر می‌کنند، اما شکست در دستیابی به معیارها و اهداف عالی برای کمال‌گرایان همراه با فشار روانی بیشتری است.


تلاشگران سالم

• اهداف مشخص و معیارهای سطح بالایی دارند که نیازمند چالش و تلاش است.
 • نگرانی فراگیر در رابطه با مرتکب اشتباه شدن ندارند و اشتباه را به‌عنوان جزئی از فرآیند یادگیری می‌پذیرند.
 • از شکست‌هایشان درس می‌گیرند، ممکن است ناامید شوند اما دوباره حرکت می‌کنند.
 • هیچ‌کس از انتقاد یا عدم‌تأیید لذت نمی‌برد، اما آن‌ها اجازه نمی‌دهند انتقاد یا عدم‌تأیید دیگران بر احساس و عملکردشان تأثیر شگرفی بگذارد.
 • بازخورد دیگران برای آن‌ها به‌عنوان چیزی است که از آن یاد می‌گیرند.
 

کمال‌گرایان

• از کارشان احساس رضایت نمی‌کنند و احساس نمی‌کنند کاری را کاملاً درست به اتمام رسانده‌اند.
• معیارهای آن‌ها به‌صورت غیرمنطقی بالاست و اهداف مورد انتظارشان بلندپروازانه است به صورتی که دستیابی به آن‌ها بعید به نظر می­رسد.
• درک انتقاد برایشان بسیار دشوار و حتی ناراحت‌کننده است.
• یک اشتباه می‌تواند بر احساس خود – ارزشمندی آن‌ها تأثیر بگذارد و سبب کاهش اعتمادبه‌نفس در توانایی‌هایشان شود.
• کشف اشتباه منجر به ایجاد هیجان بالا و حالت تدافعی در این افراد می‌شود.
• اغلب احساس اضطراب می‌کنند و یا درباره خوب بودن نگران‌اند.
بسیاری از افراد موفق معیارهای بالایی را برای خودشان مقرر می‌کنند و تلاش می‌کنند شاد باشند. این‌که چطور زندگی‌شان را به دنبال دستیابی به کمال تبدیل به مجازات می‌کنند به وسعت نگرانی آن‌ها درباره اشتباه نکردن بستگی دارد.

منبع: کتاب «کمال‌گرایی»
نویسنده: زهرا سادات حاجی و دیگران

بیشتربخوانید:
کمال گرایی چیست؟
چرا کمال گرایی چیز خوبی نیست؟
تلاش برای کسب کمال؛ کمال گرایی
آیا کمال‌ گرایی‌ بیش‌ از اندازه‌، سد راه‌ خوشبختی‌ و سعادت‌ شما می‌شود؟!

 
پی نوشت :
[1]. David Burns.
[2]. Doubtion.
[3]. Procrastination.
[4]. Indecision.